به گزارش«سدید»؛ حضرت زهرا سلاماللهعلیها در دو فراز نورانی از خطبۀ فدکیه، از عدالت سخن به میان آوردهاند. یک جا در مقام تبیین فلسفۀ تشریع احکام اسلام، میفرمایند: «خداوند عدالت را پیونددهندۀ دلها قرار داد» و در جایی دیگر میفرمایند: «خداوند دادگری در احکام را موجب انس و همدلی مردم قرار داد». فراز نخست به کارکرد عدالت در رابطۀ مردم با مردم اشاره دارد و فراز دوم به کارکرد عدالت در رابطۀ حاکم با مردم.
مفهوم عدالت به ویژه عدالت اجتماعی یکی از کلیدیترین اصول ارزشی اسلام است. اگر غربیها بعد از جنبش رنسانس با مفهوم عدالت اجتماعی آشنا شدند هزار سال قبل از آن، آورندۀ دین اسلام، محور مأموریت خویش را اجرای عدالت معرفی میکند و میفرماید: «اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم»؛ فرمان یافتهام تا میان شما به عدالت رفتار کنم. (شوری:۱۵)
نه تنها پیامبر اسلام بلکه فلسفۀ بعثت تمام پیامبران الهی، برپایی عدالت اجتماعی در جامعه بوده است: «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. (حدید:۲۵)
ابتدا بگذارید تعریفی کوتاه از مفهوم عدالت به دست دهیم تا ذهنمان یکسو شود، بعد به تبیین سخنان بانوی بزرگ اسلام در این رابطه خواهیم پرداخت.
عدالت یعنی...
استاد مطهری در باب مفهوم عدالت میگوید:
«[عدالت]رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذی حق، حق او را؛ ظلم، عبارتست از: پامال کردن حقوق و تجاوز به حقوق افراد دیگر و تصرف در حقوق دیگران. معنای حقیقی عدالت بشری؛ یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند، همین معنا است. این عدالت، متکی بر دو چیز است: یکی حقوق و اولویتها؛ یعنی افراد بشر نسبت به یکدیگر و در مقایسه با یکدیگر نوعی حقوق و اولویت پیدا میکنند» (عدل الهی، ص ۶۲)
با این پیشفرض ذهنی از مفهوم عدالت، اکنون به سراغ یکی از میراثهای معنوی به یادگار ماندۀ از حضرت صدیقۀ اطهر سلاماللهعلیها یعنی خطبۀ فدکیه میرویم و این فضیلت انسانی را در آئینه این خطبۀ نورانی به تماشا مینشینیم.
مفهوم عدالت در خطبۀ فدکیه
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در دو جای خطبۀ فدکیه، سخن از عدالت به میان آوردهاند. یک جا در ابتدای سخنرانی خود هنگامی که فلسفۀ تشریع احکام را بیان میکنند، میفرمایند: جَعَلَ اللّهُ الْعَدْلَ تَنْسیقا لِلْقُلُوبِ؛ «خداوند عدالت را پیوند دهندۀ دلها قرار داد» و یک بار دیگر در میانۀ خطبه میفرمایند: والعَدْلُ فِی الاحْکامِ ایناسَاً لِلرَّعِیَّةِ؛ «خداوند دادگری در احکام را موجب انس و همدلی مردم قرار داد».
فراز نخست به کارکرد عدالت در رابطۀ مردم با مردم اشاره دارد و فراز دوم به کارکرد عدالت در رابطۀ حاکم با مردم.
در سایۀ عدالتمحوری، تفرقه به اتحاد ملی میانجامد و تنفر از حکومت جای خودش را به محبت به نظام سیاسی میدهد. آنگاه این همبستگی ملی، تبدیل به سرمایهای بزرگ در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی خواهد بود
یک. عدالت در رابطۀ مردم با مردم (تَنْسیقا لِلْقُلُوبِ)
آیت الله مصباح یزدی در شرح فراز نخست مینویسد:
«آنچه در ابتدا برای تشکیلِ اجتماعِ انسانی و برقراری وحدت ـ که آن را وحدت جامعه نام مینهیم ـ ضروری است، وجود همدلی و نبود دشمنی و کینهتوزی است. اگر یکی از دو برادری که در یک خانه زندگی میکنند، احساس کند که دیگری دائماً در اندیشۀ غصب حق اوست، هیچگاه احساس امنیت نکرده، از عمق دل به او بدبین خواهد شد و این بدبینی، اجازه نمیدهد که چندان به او نزدیک شود، بلکه همیشه مراقب است که ضرری به او نزند. نفرت، بدبینی، ترس و دوریِ افراد یک جامعه نسبت به همدیگر، عوامل روانیِ فراوانی دارد، اما یک عاملِ عامِ این صفات، این است که افراد جامعه احساس کنند دیگران در صدد ضرر زدن و پایمال کردنِ حق آنها هستند. پس اولین شرط برای برقراری ارتباط سالم و صمیمی در میان افراد یک جامعه، شایع نبودن روحیۀ ظلم و تجاوز به حق دیگران در جامعه است. باید افراد جامعه احساس کنند که هر کسی به حق خود راضی است. البته وضعیت ایدهآل این است که افراد احساس کنند که دیگران در صدد کمک به آنها و ایثار در حق آنها هستند. اگر در جامعهای عدالت حاکم شود، حق هر کسی تأمین میشود و کسی به دیگری تجاوز نخواهد کرد و این امر باعث هماهنگی دلها خواهد شد. (رساترین دادخواهی و روشنفکری، ص ۴۳۲)
دو عدالت در رابطۀ حاکم با مردم (ایناسَاً لِلرَّعِیَّةِ)
حضرت میفرمایند: «عدالت اجتماعی باعث انس گرفتن رعیت با زمامدار حکومت اسلامی میشود.»
ابتدا بگذارید واژه رعیت را معنا کنیم تا ببینیم مراد از این فراز نورانی چیست؟
رعیت در اصطلاح عرفی یعنی کسانی که به کِشت و زرع برای یک مالک میپردازند. اما در اصطلاح اسلامی رعیت از مادۀ «رعایت» به معنای کسی است که حاکم باید مراعاتش کند. هر چیزی رعایت مخصوص به خودش را دارد. مثلا رعایت خانه به این است که سقف را بر ستونهای محکمی بنا کنند تا در برابر وقوع زلزله فرو نریزد. رعایت چهارپا به این است که بر او بیش از حد توان، باری حمل نکنند. رعایت حال انسان هم باید متناسب با استعدادها، توانمندیها و ساختار وجودی او باشد. یکی از ویژگیهای انسان، اختیار اوست. حاکم اسلامی در تصمیمهای ملی که به سرنوشت عموم ملت وابسته است، نباید قوه انتخاب را از آنها بگیرد. کرامت انسانی، عقلانیت و... از ویژگیهای دیگر انسان است و هیچکدام از آنها نباید در رابطۀ حاکم با مردم تضعیف یا نادیده گرفته شود.
طبق فرمایش حضرت صدیقۀ کبری سلاماللهعلیها، چنانچه حکمران اسلامی، عدالت اجتماعی را متناسب با شخصیت و ابعاد وجودی مردم، رعایت نماید، میوۀ شیرین اتحاد ملی به بار خواهد نشست. چون در چنین جامعهای، در سایۀ نظام عادلانه، حق به حقدار میرسد و جایی برای سرخوردگی و خصوصت باقی نمیماند. آری، در سایۀ عدالتمحوری، تفرقه به اتحاد ملی میانجامد و تنفر از حکومت جای خودش را به محبت به نظام سیاسی میدهد. آنگاه این همبستگی ملی، تبدیل به سرمایهای بزرگ در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی خواهد بود.
/انتهای پیام/
منبع: تبیان