گروه هنر فرهنگ سدید- رضا رسولی: بارها خوانده ایم و شنیده ایم که «تاریخ است و تاریک» و البته بارها نیز دیده ایم که از دل تاریکی تاریخ، روشنای حقیقت، زندگی انسان را نورانی میکند.
حکایت این تاریک و روشن، حکایت اصالت روایت در آثار ادبیات آیینی است. چرا که به تعداد شعرها و روایتهای تاریخی و قصهها و نمایش نامههایی که درباره مفاهیم آیینی مانند ماجرای کربلا، واقعه غدیر و مهدی آخرالزمان سروده و نوشته شده است، لازم است سند اصالت آثار داشته باشیم تا با خیال راحت دل به دریای زیبایهای ادبی آثار بدهیم. اصالتی که به صحت و دقیق بودن تکیه داشته باشد و دست هر گونه دخل و تصرف انسان خیال پرداز را از اصل ماجرا کوتاه کرده باشد.
این اهمیت اصالت آن جایی بیشتر به چشم میآید که آسیبهای بزرگ بی اصالتی در روایتهای کلامی و خطابهای از فرازهای تاریخ اسلام را به یاد آوریم که چگونه برخی گویندگان مذهبی به هر دلیلی برخی نقلهای بی سند تاریخ اسلام را بر زبان میرانند و به دلیل غیر مستند بودن این نقل ها، درون مایهی آنها از قوت و دقت لازم برخوردار نیست و در نهایت یا به موج خرافات دینی دامان میزنند یا سبب وهن دین و مقدسات میشوند و بی توجه به توصیه بزرگان و دلسوزان دین و اجتماع، به جای اسباب هدایت مردمان زمینه ضلالت آنها را فراهم میکنند.
با این وصف، انتظار میرود که صاحبان قلم، شاعران و نویسندگان که آثارشان یا بین علاقهمندان به آیین و ادبیات دست به دست میچرخد و یا در مجالس و محافل و تولیدات رسانهای خوانده و شنیده میشود، حتما ذهن و زبان خود را از روایتهای مستند تاریخی غنی کنند تا آن چه بر قلم شان جاری میشود امتداد نور حقیقتی باشد که از عمق تاریکیهای تاریخ، قرار است به دست بشر برسد.
اهمیت بیشتر مستند بودن آثار ادبی در این است که، چون به جز اوقاتی که آن آثار به عنوان دست مایه ذاکرین و سخنرانان یا تولیدات رسانهای قرار میگیرند، عموما به صورت یک محصول مکتوب در افق تماشای مخاطب مینشیند و عملا مخاطب هوشمند، فرصت دقت نظر و حتی تحلیل آن و یا تطبیق با مستندات تاریخی را خواهد داشت و صد البته بر اساس ذات و جوهر آفرینش، این حقیقت است که باقی خواهد ماند و آنچه جزحرف و نقل حق، به حقیقت نسبت داده شود، امکان بقا نخواهد داشت.