گروه گفتمان فرهنگ سدید- سیده مهدیه قرشی: صدور مجوز میلیاردها دلار سلاح به عربستان و امارات با چراغ سبز ترامپ و به بهانه اعلام وضعیت اضطراری ناشی از وجود تنشها با ایران در حالی رسانهای شد که دو نشست اضطراری عربستان پس از حمله انصارالله یمن به تأسیسات نفتی این کشور بینتیجه مانده بود و علیرغم اینکه هدف از برگزاری دو اجلاس فوق، ایجاد انسجام و یکپارچگی عربی عنوانشده بود، اما دعوت نکردن قطر به این دو نشست، از ناسازگاری ریاض با برخی کشورهای منطقه بر سر مسائلی مانند جنگ یمن خبر داد.
در این میان اعلام اجرایی شدن معامله قرن در پایان ماه رمضان نیز این سناریو را قوت بخشید که اساساً ایجاد تنش در منطقه با محوریت امریکا و همداستانی همپیمان اصلیاش یعنی عربستان علیه ایران، صرفاً مکانیزمی برای کاهش توجه و تمرکز ایران نسبت به حزبالله، سوریه و حماس بوده تا امریکا بتواند بدون هیچ مانعی به اهداف معامله قرن دست یابد. بااینوجود نمیتوان ازنظر دور داشت که خود عربستان از ظرفیتهای بالقوه و حتی بالفعلی برخوردار است که میتواند بر موضوعاتی از قبیل: امنیت اسرائیل، اروپا و حتی آمریکا در منطقه اثرگذار باشد؛ چراکه همچنان نیروهای منتقد و مخالف شاهزاده جوان سعودی در ساختار سلطنت و همچنین در جامعه عربستان بهعنوان نیروهای اجتماعی مؤثر حضور دارند که میتوانند با در اختیار گرفتن انبارهای بزرگ سلاحهای امریکایی و اروپایی، ریاض را به انبار باروتی که هرلحظه علیه همپیمانان خارجی حکومت سعودی در منطقه منفجر شود، تبدیل کنند.
درواقع اعطای میلیاردها دلار سلاح به سعودیها گام برداشتن بر لبه تیغ است و امریکا باید بهطور دائم بهمنظور ممانعت از بروز هرگونه اقدام علیه رژیم صهیونیستی، تحرکات نظامی منطقه و خلیجفارس را زیر نظر داشته باشد؛ لذا امریکا برای کمتر هزینه کردن در این راستا ترجیح داده که همواره از حکومت وقت ریاض به هر طریقی حمایت کرده و نه تنها در منطقه بلکه درصحنه بینالمللی نیز وجهه موجهی از این کشور نمایش دهد، اگرچه در برخی مواقع مانند آنچه در خصوص قتل جمال خاشقچی روی داد، کاخ سفید نیز نتوانست بهطور صددرصدی چهره مخدوش بن سلمان و کارگزارانش را نزد افکار عمومی جهان چندانترمیم و تطهیر کند.
در همین راستا، عربستان سعودی نیز باهدف ایجاد امینت خاطر برای امریکا و اسرائیل خصوصاً در چند سال اخیر تلاش کرده تا در رقابت با ایران، به اشکال مختلف تنشزایی کند و در راستای گفتمان ایران ستیزی در قالبهای متعددی مانند ایجاد فضای دوگانه شیعه – سنی و عرب – اسلامی، ایران را بهعنوان تنها کشور برهم زننده توازن قوا در منطقه معرفی کند. بر همین اساس همراهی عربستان با امریکا در ماجراجوییهای ترامپ در منطقه علیه ایران و دمیدن بر آتش این تنشها از مهمترین اقدامات دولت ریاض به شمار میرود تا بتواند از آب گلآلود ماهی خود را بگیرد. اتهام زنی به ایران در مورد انفجار نفتکشها در بندر فجیره امارات ازجمله این شانتاژها محسوب میشود و میتوان این رویکرد ریاض را پیگیری همان سناریوی امریکا در کاهش تمرکز ایران بر مناطق اشغالی فلسطین و اجرای بیدغدغه معامله قرن بدون ایران دانست.
اما آنچه در این میان در خصوص معامله قرن قابل تأمل است اینکه اگرچه در یک سال گذشته تلاشهایی برای همراه کردن کشورهای عربی با اسرائیل انجامشده، اما این هیچیک از این تلاشها نتوانسته تضمینی برای همصدایی جامعه عربی با معامله قرن به امریکا و رژیم صهیونیستی بدهد، زیرا در حال حاضر علاوه بر مخالفت دولت خودگردان فلسطینی، کشورهای مهم دیگری مانند اردن، مصر، کویت و ترکیه نیز از مخالفان جدی اجرای این طرح به شمار میروند، لذا بر این اساس، نمیتوان اجرای معامله قرن را عمده عامل تنشزایی امریکا در منطقه با تمرکز بر ایران دانست و بر اساس گمانهزنیهای متعدد در این خصوص، بیشتر اقدام امریکا در منطقه عملیاتی روانی در راستای تثبیت تداوم حضور نیروهای امریکایی در منطقه غرب آسیا پس از ناکامیهای این کشور در مدیریت مناقشات حاصل از وجود داعش و گروههای تکفیری در عراق و سوریه است که درنهایت موجب شد واشنگتن، زمینبازی را به ایران واگذار کند.