به گزارش «سدید»؛ ابوالحسنخان صبا از بزرگان موسیقی ایرانی است، مردی که هم در عرصه خلق نواهای ماندگار کارنامه درخشانی دارد و هم معلم خوبی بود که توانست در تعیین مسیر هنری شاگردانش به بهترین شکل ممکن تاثیرگذار باشد. حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، علی تجویدی، همایون خرم، حسین خواجهامیری (ایرج)، پرویز یاحقی، فرهاد فخرالدینی و بسیاری از دیگر نامهای بزرگ موسیقی معاصر ایران همگی شاگردان صبا بودهاند و از چهرههای تاثیرگذار موسیقی. در واقع باید گفت، مکتب موسیقی ایران که با فعالیتهای موسیقایی درویشخان آغاز شده بود، با زندهیاد صبا به اوج خود رسید و با فعالیتهای شاگردانش ادامه پیدا کرد، تا آنجا که میتوان تاثیرات صبا را تا امروز یعنی حدود شش دهه و نیم پس از مرگش هم در موسیقی ایران مشاهده کرد. در همین رابطه پدرام صبا، برادرزاده ابوالحسن خان صبا درباره یک عمر فعالیت موسیقایی عمویش را روایت کرده است. او در این گفتگو از کودکی تا مرگ ابوالحسنخان را از نظر گذرانده و درباره تواناییهای او بهعنوان یک هنرمند تاثیرگذار صحبت کرده است.روند آموزش اغلب چهرههای هنری برجسته از سنین کودکی آغاز شده و در فضای خانواده درگیر هنر بودهاند. تا جایی که شنیدهام درباره زندهیاد ابوالحسن صبا هم این موضوع صدق میکند، اما شما میتوانید تصویر روشنتری درباره شروع فعالیت هنری ایشان به ما ارائه کنید. لطفا در این باره کمی توضیح دهید.دقیقا همینطور است که گفتید. پدر استاد، ابوالقاسم کمالالسلطنه پزشک بود، اما به شعر و ادب و موسیقی علاقه بسیار داشت. ایشان سهتار مینواخت، اما بیشتر در زمینههای تئوری موسیقی صاحبنظر بود و اساتید فن، آرا و نظرات ایشان را قبول داشتند و استاد ابوالحسن صبا در چنین محیطی در ۱۴ فروردین ۱۲۸۱ هـ. ش، به دنیا آمد. هنوز کودکی بیش نبود که مقدمات نواختن سهتار را نزد پدر آغاز کرد. در واقع میتوان گفت که پدر، نخستین استاد ایشان بود.
مرحوم صبا تقریبا همه سازهای ایرانی را مینواختند. بعد از آموزشهای اولیه زیر نظر پدر، نزد چه استادانی به یادگیری موسیقی پرداختند؟
پدر ایشان وقتی استعداد سرشار فرزند را دریافت، با مرحوم میرزا عبدا... فراهانی درباره او صحبت کرد و استاد خیلی سریع متوجه شد که این کودک در زمینه موسیقی، استعداد سرشاری دارد. به همین دلیل با اینکه در مورد پذیرش هنرجو بسیار سختگیر بود، این کودک را به شاگردی پذیرفت و آموزش سهتار را با او شروع کرد. در این هنگام، استاد صبا شش سال بیشتر نداشت. ایشان پس از طی دوره نزد استاد میرزا عبدا...، نزد درویشخان و علینقی وزیری هم، مشق تار و سهتار کرد. بعدها ویلون را نزد استادحسین هنگآفرین، کمانچه را نزد استاد حسین اسماعیلزاده، سنتور را نزد علیاکبر خان شاهی، نی را نزد استاد اکبرخان و ضرب را نزد استاد حاجی خان آموخت. البته قبل از آن، ضرب را نزد ندیمه عمهاش ربابه خانم که آوازه خوشی هم داشت یاد گرفته بود و نزد حاجی خان تکمیل کرد و از محضر آن استاد بزرگ، بهرهمند شد. بعدها سبک سنتورنوازی استاد حبیب سماعی، استاد صبا را سخت مجذوب خود کرد و ایشان سبک و مکتب استاد سماعی را دنبال کرد. همانطور که اشاره کردم، کمانچه را نزد استاد حسین اسماعیلزاده فراگرفت. در آن هنگام ۱۱ سال بیشتر نداشت. همزمان در محضر استاد باقرخان رامشگر هم مشق سهتار کرد و نواختنش لطافت و نرمی خاصی یافت. استاد صبا همه عمر خود را صرف آموزش و نظریهپردازی در زمینه موسیقی کرد. هر سازی را که مینواخت، لطافت و لطف خاصی داشت که به اعتقاد من غیر از مهارت و استادی در فن نوازندگی، این لطف از صفای باطن ایشان نشأت میگرفت. استاد صبا در نواختن سهتار به جایگاهی رسید که به نظر من هیچکسی نتوانست به آن جایگاه حتی نزدیک شود!
اشاره کردید که استاد صبا به لحاظ تئوریک هم دانش گستردهای داشت. تئوری موسیقی را در کجا نزد چه استادانی آموخت؟
در سال ۱۳۰۲، استاد علینقی وزیری که تازه از اروپا مراجعت کرده بود، مدرسه عالی موسیقی را تأسیس کرد. استاد صبا در آن زمان ۲۱ ساله و به نواختن انواع سازها مسلط بود. ایشان وارد مدرسه موسیقی و در آنجا با اصول علمی موسیقی آشنا شد و توانست شیوه استاد وزیری را برای ثبت نغمات موسیقی ایران بیاموزد و آن را راهنمای کارهای هنری خود در آینده قرار دهد. سبک استاد وزیری، بسیار روی ایشان تأثیر گذاشت و ایشان را از دیگر شاگردان استاد وزیری متمایز کرد. استاد صبا در ۲۲ سالگی هنرآموز ممتاز مدرسه عالی موسیقی و تکنواز آنجا شد و مورد احترام همه اساتید موسیقی قرار گرفت. در آنجا ایشان قطعه زرد ملیجه را با ویلون نواخت که سال ۱۳۰۶ در قالب صفحه ضبط و تولید شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.
در میان اساتید استاد صبا، به نام درویشخان اشاره کردید. از تأثیر درویشخان بر شیوه نوازندگی صبا برایمان بگویید.
درویشخان دوست صمیمی پدر استاد صبا بود و پس از اطلاع از استعداد سرشار ایشان، یک دوره مشکل سهتار و تار را با ابوالحسنخان که آن زمان حدودا ۱۲ ساله بود، شروع کرد، اما، چون مبانی موسیقی را نزد استاد بزرگی، چون میرزا عبدا... فراهانی آموخته و چارچوب موسیقایی ذهنش از استحکام بالایی برخوردار شده بود، توانست سختگیری درویشخان را تاب بیاورد و بهخصوص سهتار را به نحوی بیاموزد که کسی به گرد پایش هم نرسد.
علینقی وزیری که از مهمترین استادان زندهیاد صبا بوده، در زمینه موسیقی در اروپا تحصیل کرده بود و در آثارش تاثیر موسیقی غربی دیده میشود. این در حالی است که میبینیم در آثار استاد صبا نوعی اصالت و شیرینی موسیقی ایرانی وجود دارد. چگونه است که استاد تحتتأثیر نغمات موسیقی غربی قرار نگرفت؟
استاد صبا از کودکی با موسیقی ایرانی بزرگ شده بود و سوابق کافی در موسیقی داشت. به همین دلیل در عین حال که تکنیک و فن و تئوری موسیقی غربی را خیلی خوب میدانست، اما هیچگاه مفتون موسیقی غرب نشد و از نغمات موسیقی ملی که عاشق آن بود، فاصله نگرفت. استاد صبا تلاش کرد نغمههای موسیقی ایرانی را با استفاده از موسیقی علمی غربی ثبت کند. نوازندگی ایشان هم لطف و ملاحت موسیقی علمی را در خود داشت و هم با اصول موسیقی علمی تطبیق کرد. به همین دلیل هم ایشان در نواختن سازها، به ویژه ویلون، به سبکی دست پیدا کرد که پیش از آن سابقه نداشت و انصافا میتوان آن را سبک صبا نامید.
در بین آثار استاد صبا، نشانههایی از موسیقی مقامی و بومی ایران نیز وجود دارند. آیا استاد در این زمینه پژوهش خاصی داشتند؟
استاد صبا به هر چیزی که به موسیقی مربوط میشد، علاقه داشت. در سال ۱۳۰۶ استاد علینقی وزیری به ایشان مأموریت داد که در رشت مدرسه موسیقی دایر کند. او نزدیک به دو سال در رشت ماند و در کنار آموزش موسیقی، نغمهها و آهنگهای روستاها و کوهپایههای شمال را هم گردآوری کرد و آثار ارزشمندی، چون دیلمان، رقص چوبی قاسمآبادی، کوهستانی و امیری مازندرانی را با خود به ارمغان آورد.
آیا خود شما هم نزد ایشان مشق موسیقی کردهاید؟
بله، من دو سال و نیم نزد ایشان آموزش سنتور دیدم.
شیوه تدریس ایشان چگونه بود؟
در آن دوره، کتاب آموزشی موسیقی وجود نداشت. به همین دلیل استاد میایستاد و ویلون را در یک دست و قلم را در دست دیگر میگرفت و همزمان ساز و نتنویسی را آموزش میداد. در نوشتن نت و محاسبه دقیق فواصل، انصافا نابغه بود. همهجور شاگردی هم داشت. حتی آواز هم آموزش میداد. بسیار هم دقیق و به اصطلاح وسواسی بود و تا قطعهای درست و پاکیزه از کار درنمیآمد، دست برنمیداشت. گاهی من و چند نفر دیگر که نت میدانستیم، احساس میکردیم که آن هنرجو خیلی درست میخواند و سردرنمیآوردیم که چرا استاد نمیپذیرد و میگوید دوباره؟ بعدها بود که متوجه شدیم ایشان چیزهایی را میشنود که ما نمیشنویم! کافی است انسان بخواهد در یک ساز استاد شود. یک عمر هم کفایت نمیکند، ولی ایشان در همه سازها استاد بود! این را از کیفیت بالای شاگردان مکتب ایشان که هریک در ساز تخصصی خود، از جایگاه بسیار رفیع و شایستهای برخوردار شدند، از جمله آقایان بنان، تجویدی، کسائی، خالدی، همایون خرم، پرویز یاحقی، حسین تهرانی، فرامرز پایور، حسین ملک، اسدا... ملک، بدیعی، ایرج و... تعدادشان بسیار زیاد است.
در هر حال اشاره کردم ایشان در آموزش، وسواس و دقت فوقالعاده زیادی داشت و کسانی که میماندند و تاب میآوردند به آموزشهایی دست مییافتند که در جای دیگری مقدور نبود. در آن زمان برای ساز سنتور نت وجود نداشت و هنرجویان ناچار بودند این ساز را سینه به سینه بیاموزند. یکی از خدمات مهم استاد صبا به موسیقی، این بود که برای این ساز، نت و قواعدی را تنظیم کرد که بعدها تحت عنوان چهار ردیف سنتور ابوالحسن صبا منتشر شد.
اشاره کردید که استاد صبا بهخصوص در نواختن ویلون، صاحب سبک بدیع و کمنظیری بودند. با توجه به اینکه پیش از ایشان در نواختن ویلون استاد ممتازی نداشتیم، چگونه به این مهارت دست پیدا کرد؟
با توجه به اینکه استاد از کودکی با کمانچه آشنایی داشت، گویی خواص ساز و ویلون را هم میدانست و متوجه بود ویلون را نباید به تقلید از سبک کمانچه آموخت. ایشان در نوجوانی هر چه را روی کمانچه یاد میگرفت، به ویلون انتقال میداد. همچنین به صفحات گرامافون که توسط اساتید بزرگ ویلون غربی نواخته شده بودند، به دقت گوش میداد و سعی میکرد به تکنیک آرشههای سرتاسری و اکسانهای صوتی پی ببرد و آنها را با آموختههایش درآمیزد. به این ترتیب، سبک خاص صبا به وجود آمد. از ایشان سه دوره آموزش ویلون و صفحات تکنوازی و همنوازی منتشر شده که مهارت خارقالعاده ایشان را در نواختن ویلون نشان میدهد. استاد صبا غیر از آنکه همه آثارش را به نت نوشت، ردیفهای موسیقی سنتی را هم تدوین کرد و میراث ارزشمندی را باقی گذاشت. ایشان با گردآوری نغمات موسیقی نواحی مختلف ایران و گردآوری و تنظیم قطعات موسیقی محلی هم، در حفظ و اشاعه موسیقی ملی گامهای بلندی برداشت که نشاندهنده درک صحیح و دقیق ایشان از امکانات وسیع موسیقی ملی است.
آیا ویژگی خاصی در ایشان بود که در ذهن شما برجسته باشد؟
غیر از فضایلی که برای ایشان برشمردیم، به نظر من قدرت روحی و شخصیتی ایشان و بینیازی و استغنای بینظیرشان، بسیار برجسته بود. ایشان به احدالناسی احساس نیاز نمیکرد. ممکن بود برود و در خانه فقیری ساز بزند، اما هرگز به امر کسی به خانه بزرگان نمیرفت و ساز نمیزد. مسؤولان فرهنگ و هنر درک نمیکردند که چه استاد ارزشمند و چه گوهر گرانبهایی را در دست دارند، به همین دلیل اگر روزی استاد بیمار میشد و نمیتوانست به رادیو برود، از حقوقش کم میکردند! چقدر اسباب ننگ است چنین رفتاری با یک استاد! به همین دلیل هم بود که استاد حسین تهرانی، هنگامی که صبا را به خاک میسپردند، سوگوارانه گفت: «صبا جان! بخواب که دیگر جریمهات نکنند!» رفتار ما با نخبگان و بزرگان هنرمان، واقعا اسباب تأسف است. صبا به اندازه چندهزار نفر به هنر و موسیقی این کشور خدمت کرد، اما هیچ وقت آنگونه که باید و شاید به او احترام گذاشته نشد و قدرش. را ندانستند. هنر بیش از آنچه که به ساختمان و دفتر و دستک نیاز داشته باشد، به شناخت و حرمتگذاری به هنرمندان واقعی نیاز دارد. خیلی تأسفآور است که رئیس و وزیر و مشاور و معاون هنری داشته باشیم، اما از هنرمندان واقعی خبری نباشد. دلیلش برخورد غلط با هنر و هنرمند واقعی است. موسیقی ما وضعیت خوبی ندارد. علت هم ارج ننهادن به هنرمندان واقعی این عرصه و سکوت و انزوای آنها و میدان دادن به افراد سطحی و بیمایه است.
چگونه از فوت استاد باخبر شدید و احساستان نسبت به این حادثه چه بود؟
موقعی که ایشان از دنیا رفتند، من متأسفانه در تهران نبودم و پس از خاکسپاری به تهران رسیدم. شنیدم که جمعیت زیادی از مردم تهران پیکر ایشان را تشییع کردند. استاد در ۵۵ سالگی در اثر عارضه قلبی فوت کرد و قلب مهربانش که یک عمر به عشق ایران و هنر این سرزمین تپیده بود، از کار ایستاد. آرامگاه ایشان در گورستان ظهیرالدوله و در جوار بزرگان شعر و ادب و موسیقی، درویشخان، ملکالشعرای بهار، رهی معیری، حبیب سماعی، ایرج میرزا و... زیارتگاه اهل دل است. صبا رفت، اما مصداق شعر خواجه شیراز بود که، «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
سهتارنوازی شهریار
ابوالحسنخان صبا با شهریار و نیما یوشیج هم دوستی نزدیک داشت، دوستیاش با استاد شهریار فوقالعاده عمیق بود، چون ایشان موسیقی را خیلی خوب میشناخت و سهتار را زیبا مینواخت. ایشان با احساس لطیف و قریحه سرشارش دریافته بود که موسیقی در میان هنرها از رفعت و ارزشی آسمانی برخوردار است و معتقد بود در جایی که کلام از انتقال مفاهیم شریف انسانی بازمیماند، تنها موسیقی است که میتواند ارزشها و احساسات را به مخاطب منتقل کند. تسلط استاد شهریار بر کلام و بر موسیقی ترانههای ماندگار و ارجمندی، چون ترانه «آمدی...» با صدای استاد غلامحسین بنان را پدید آورد.
ازدواج با فامیل نیما یوشیج
رابطه استاد صبا با مرحوم نیما یوشیج بسیار صمیمی بود و در سال ۱۳۱۱ با دخترعموی ایشان، خانم منتخب اسفندیاری که از شاگردانش بود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه دختر به نامهای ژاله، غزاله و رکساناست. خانم صبا زن فوقالعاده باهوش و فعالی بود و در زمینه خیاطی و گلدوزی و گلسازی، شاگردان زیادی را تربیت کرد. حتی مدتی در رادیو هم آموزش خیاطی میداد.
بی پول میماند، اما کافه نمیرفت
در زمان فعالیت استاد صبا بسیاری میرفتند در مجالس و کافهها ساز میزدند و پولهای کلان هم میگرفتند، اما صبا و امثال ایشان، شأن و جایگاه هنر را درک میکردند و حتی اگر دچار فقر هم میشدند، هنر خود را به این شائبهها آلوده نمیکردند. زمان و فرصت نوابغی، چون استاد صبا حیف است که به تمامی صرف آموزش هنرجویان شود. این بزرگان باید زندگیشان شود تا با فراغ بال آثار ارزشمندی موسیقایی خلق کنند و سطح شعور و آگاهی و روحیه ملت خود را بالا ببرند. موسیقی در ارتقای فرهنگی ملتها نقش اساسی دارد. واقعا جای دریغ است که موسیقی ایران با این همه تنوع و عمق و ریشه، منحصر به آثار دمدستی مخرب شود و دیگر کمتر نغمات دلنشین را بشنویم.
تربیت سه هزار شاگرد
تولید آثار فاخر هنری، ازجمله موسیقی کار هر کسی نیست و شخصیتهای سترگی، چون استاد صبا باید میداندار باشند که متأسفانه اینگونه نیست و سلیقه موسیقایی نسل جوان تحتتأثیر آثار سطحی به شدت تخریب شده و سطح آن پایین آمده است. استاد صبا حدود سه هزار شاگرد را تربیت کرد. البته برخی شاگرد شاگردان ایشان بودند. چنین اتفاقی در دنیا کمنظیر است.
/انتهای پیام/
منبع: جام جم