در گفتگو با بنیان‌گذار استارتاپ «نقاشیم» مطرح شد؛
کودکی را همه روانشناسان مهم‌ترین مرحله زندگی دانسته و معتقدند پایه‌های شخصیت افراد در این زمان شکل می‌گیرد، اینکه یک فرد چقدر رویاپردازی کرده و این رویا‌ها را به شکل واقعیت تجسم کند نیز از همین دوران آغاز می‌شود؛ بازنده و برنده بودن ما در آینده به این مرحله بستگی زیادی دارد.
به گزارش «سدید»؛ همه ما رویا‌هایی داریم که گاهی آن‌ها را از کودکی با خود حمل کرده و تا پیری می‌رسانیم بی‌آنکه به واقعیت بپیوندند. کودکی را همه روانشناسان مهم‌ترین مرحله زندگی دانسته و معتقدند پایه‌های شخصیت افراد در این زمان شکل می‌گیرد. اینکه یک فرد چقدر رویاپردازی کرده و این رویا‌ها را به شکل واقعیت تجسم کند نیز از همین دوران آغاز می‌شود. بازنده و برنده بودن ما در آینده به این مرحله بستگی زیادی دارد. اینکه چقدر رویاهای‌مان را واقعی بپنداریم و چقدر خود را تنها یک خیال‌پرداز بدانیم، بی‌شک می‌تواند آینده‌ای متفاوت برای هر یک از ما و کودکان‌مان رقم بزند. «حمید فرضی» بنیان‌گذار استارتاپ موفق «نقاشیم» یکی از کسانی است که رویا را به حقیقت تبدیل می‌کند. او نقاشی بچه‌ها را به‌صورت محصولات فرهنگی اعم از اسباب‌بازی، عروسک، لوازم التحریر و کتاب در اختیار آن‌ها می‌گذارد.

بی‌شک کودک با دیدن نقاشی خودش که حالا تبدیل به عروسک شده، بهتر می‌تواند هویت خود را پیدا کرده و خلاقیتش را به شکلی ناخودآگاه تقویت کند. او دیگر خودش را خالق عروسک می‌داند و این موضوع حس اعتمادبه‌نفس او را بالا می‌برد. «حمید فرضی» دانش‌آموخته فناوری اطلاعات است و از هشت‌سالگی تولید انیمیشن انجام داده است. بعدتر وارد حوزه برنامه‌نویسی شده و با موضوعات کارآفرینی نیز آشنا می‌شود تا اینکه در سال ۹۷ «نقاشیم» را راه می‌اندازد. در این مجال با او گفتگو کرده و او درباره این استارتاپ چنین می‌گوید:

کمی بیشتر خودتان را معرفی کنید و بگویید چه شد که کار استارتاپ را شروع کردید؟
من کار کردن را از هشت‌سالگی شروع کردم. در ۱۲ سالگی به‌طور جدی در زمینه اقتصادی فعالیت کرده و به‌صورت تخصصی در حوزه برنامه‌نویسی و آی‌تی فعال بودم. در ۱۸ سالگی اولین کسب‌وکارم را راه انداختم که آن زمان نمی‌دانستم نامش استارتاپ است و با چالش‌های زیادی نسبت‌به یک کسب‌وکار معمولی روبه‌رو شدم. فعالیت‌های دیگری نیز داشته‌ام؛ به‌عنوان مشاور در سازمان‌های مختلف در بحث استقرار و طراحی سیستم و مواردی از این دست همکاری نیز کرده‌ام و درنهایت در سال ۹۷ «نقاشیم» را راه‌اندازی کردم.

«نقاشیم» استارتاپ متفاوتی است. چه شد که این استارتاپ را راه انداختید؟
هم حوزه‌ای که «نقاشیم» به آن وارد شده بسیار جدید است و هم صنعتی که در آن فعالیت می‌کند صنعت خاصی است و قطعا چالش‌ها و امکانات خاص خودش را می‌خواهد. ما به «نقاشیم» کارخانه رویاسازی می‌گوییم که در آن رویای بچه‌ها را به واقعیت تبدیل کرده و این حس را در آن‌ها به وجود می‌آوریم که باور کنند می‌توانند رویا و تخیل‌شان را قدم‌به‌قدم به واقعیت نزدیک کنند. آن‌ها در این مسیر با این مفهوم آشنا می‌شوند که آنچه فکر می‌کنند و آرزویش را دارند روزی می‌تواند به واقعیت بدل شود.

چرا در ابتدا تصمیم گرفتید یک استارتاپ فرهنگی را ایجاد کنید؟
این ایده به سال‌های قبل بازمی‌گشت. در آن زمان من با مجموعه‌هایی خارج از کشور آشنا شدم که در این زمینه فعالیت کرده و به‌خوبی این کار را پیش می‌بردند. آن موقع ما مشغول کار‌های دیگری بودیم، تا اینکه در اولین فرصت تصمیم گرفتیم استارتاپی را راه‌اندازی کنیم. بهترین گزینه‌ای که برای‌مان امکان‌پذیر می‌نمود، «نقاشیم» بود. نهایتا آن را ایجاد کرده و در این مسیر اتفاقات زیادی هم برای‌مان رخ داد. ما تنها یک ایده داشتیم، اما تکنولوژی و زیرساختی در این مسیر نداشتیم؛ پس مجبور شدیم در این زمینه تکنولوژی‌های مرتبط را ایجاد کنیم؛ تکنولوژی‌هایی که حتی رقبای خارجی ما ندارند و توانستیم در این موضوع از آن‌ها پیشی بگیریم.

کمی بیشتر درباره چالش‌هایی که در این راه با آن روبه‌رو بودید و تکنولوژی‌هایی که ایجاد کردید، بگویید.
حوزه‌ای که در آن حضور داریم از نظر صنعتی (Manufacturing-as-a-Service MaaS) نام دارد. این حوزه بسیار کلیدی است. بحث customization به‌صورت جدی از سال ۲۰۱۰ مطرح شد. بحث personalization نیز از سال ۲۰۱۸ جدی شد. ساختار‌هایی از این دست تکنولوژی‌های به‌روزی هستند و نمی‌شود از رقبا در این زمینه کپی‌برداری کرد؛ زیرا داده‌ای در دسترس نیست. روش‌هایی که بتوان داده‌ها را به‌واسطه آن تحلیل و بررسی کرد نیز بسیار سخت بوده و نیاز است کل کار‌هایی که باید انجام شود از مراحل تحقیق و توسعه بگذرد.

به همین دلیل استارتاپ «نقاشیم» بسیار متفاوت از دیگر استارتاپ‌های حوزه MaaS است. مراحل اولیه کار ما با توجه به این موضوع خیلی طول کشید. غیر از اینکه باید ساختار بیزینس را آماده کرده و بیزینس مدلینگ را مشخص می‌کردیم، باید ساختار تولید و زیرساخت تکنولوژی‌مان را هم ابداع می‌کردیم. این چیزی نبود که بخواهیم خریداری و استفاده کنیم و کاملا باید خودمان آن را اختراع می‌کردیم و طبیعتا این موضوع زمان بیشتری لازم داشت. درحال‌حاضر ما تکنولوژی‌ای در دست داریم که به کمک آن در حوزه تولید محصولات عروسکی، پارچه‌ای و مواردی از این دست که در حوزه محصولی ما می‌گنجد، این امکان را داریم تا در تیراژ متغیر و با ساختار انبوه تولید محصول داشته باشیم. یعنی همزمان می‌توانیم ده‌هزار یا صدهزار سفارش قبول کنیم و همه این‌ها می‌توانند با هم فرق داشته باشند. به عبارتی دیگر، این ساختار این امکان را ایجاد می‌کند که در تیراژ بالا محصولاتی متنوع تولید کنیم که پرسونال هم باشند.

از زمانی که کودک یک نقاشی را می‌کشد، چه مراحلی طی می‌شود تا آن نقاشی را به‌شکل عروسک در دست بگیرد؟
زمانی‌که کودک نقاشی را می‌کشد، خانواده‌اش از طریق وب‌سایت، شبکه‌های اجتماعی یا به‌واسطه نماینده‌های ما آن را برای‌مان ارسال می‌کنند. پس از ثبت و ورود اطلاعات وارد پروسه تولید می‌شویم و مراحل یکی‌یکی طی می‌شود ازجمله مراحل آمادگی پیش از ساخت، دوخت، بسته‌بندی، ارسال و تحویل به مشتری.

در این پروسه چند نفر درگیر تولید می‌شوند؟
برای تولید یک عدد محصول، نزدیک به ۱۰ نفر در بخش‌های مختلف فعال می‌شوند، اما زمانی که تیراژ متغیر باشد، مثلا زمانی که تیراژ ۱۰ هزار عدد است، افرادی که در مرحله نهایی مشغول‌به‌کار می‌شوند حدود ۷۰ تا ۱۰۰ نفر هستند. مراحل نهایی مانند پکینک، قابل آموزش بوده و عزیزان می‌توانند با یک آموزش ساده در آن بخش فعال شوند.

شما در تولید این محصولات تنوع نیز به خرج داده و محصولات دیگری را هم به‌جز عروسک ارائه داده‌اید. چطور تصمیم گرفتید که چه محصولی را عرضه کنید؟
در ماه‌های اولیه تست محصول را انجام می‌دادیم. در ابتدا تعداد محصولات بیشتر بود. تعداد زیادی را تست کرده و راهی بازار کردیم تا ببینیم بازار به کدام محصول گرایش بیشتری دارد. بعد از مشخص شدن این مهم، روی آن‌ها تمرکز و تعداد محصولات را کم کردیم. کمی جلوتر آمده و تکنولوژی مدرن‌مان را توسعه بیشتری دادیم. در این راستا، روی محصولاتی تمرکز کردیم که می‌توانند به‌راحتی از یک تکنولوژی پیروی کنند و با ساختار ما همخوان‌تر هستند. باز هم تعداد محصولات را محدودتر کردیم تا به تعدادی رسیدیم که این روز‌ها مشاهده می‌کنید، اما در بازه‌های زمانی مختلف بی‌شک به تعداد آن‌ها اضافه خواهد شد.

«نقاشیم» چقدر مورد توجه کودکان و خانواده‌ها قرار گرفته و استقبال از این محصولات چطور بوده است؟ آیا بزرگسالان نیز علاقه‌مند شده‌اند تا رویاهای‌شان را به‌واسطه «نقاشیم» به واقعیت بدل کنند؟
بله، این اتفاق به‌وفور رخ داده است، زیرا هدف ما از ابتدا خانواده‌ها بود. این خانواده‌ها هستند که برای کودکان توضیح می‌دهند موضوع از چه قرار است. هم برای خانواده‌ها و هم کودکان این موضوع جذاب است. استقبال بسیار خوبی تا امروز از «نقاشیم» شده و بازخورد‌های خوبی در این مدت دریافت کرده‌ایم. در سوی دیگر، فراهم کردن زیرساختی که در بالا به آن اشاره کردم، باعث شده بتوانیم یک گپ جدی در بازار را پوشش دهیم. سفارشاتی که قبل از این زیر ۱۰ هزار عدد برای تولید قبول نمی‌شد، به‌واسطه همین زیر ساخت امکان تولید دارند و این امکان را به وجود آورده‌ایم که نیاز مشتری اعم از نیاز تبلیغاتی، تست بازار و تیراژ متغیر را پوشش دهیم. قیمت تولید این دسته از کار‌های ما درحال‌حاضر ۵۰ درصد پایین‌تر از تولیدات چین است.

برای آینده «نقاشیم» چه برنامه‌هایی دارید؟
توسعه محصولی و توسعه شعبات از جمله این برنامه‌هاست. در حوزه نرم‌افزاری نیز به‌زودی اپلیکیشن ما در دسترس خواهد بود.

همان‌طورکه اشاره کردید شما در ۱۸ سالگی اولین استارتاپ‌تان را راه‌اندازی کردید. کمی از فعالیت‌های آن زمان بگویید و اینکه این فعالیت‌ها به کجا رسید؟
آن زمان نمی‌دانستیم اسم محصول را چه بگذاریم، چون کانسپت جدیدی بود. اما الان به آن باشگاه مشتریان یا تخفیف‌های گروهی می‌گویند. آن موقع بحث اینترنت موبایل هم وجود نداشت و کل سیستم براساس پیامک و روی پلتفرم‌های SMS کار می‌کرد. در نهایت این استارتاپ به نتیجه نرسید، زیرا موضوع جدیدی بود و جا انداختن آن برای مخاطب کار را سخت‌تر می‌کرد. ما نیز نمی‌دانستیم چه کار باید کنیم، از بازار سر درنمی‌آوردیم و در ابتدا خودمان را در هزینه‌های سنگین انداختیم؛ بعد جلو رفتیم تا ببینیم آیا می‌شود برایش بازار پیدا کرد یا خیر که طبیعتا کار اشتباهی بود. سال‌های بعد باشگاه مشتریان با هزینه‌های بسیار زیاد ازسوی کمپانی‌ها
جا افتاد و مورد استفاده قرار گرفت.

با توجه به اینکه از ۱۲ سالگی در حوزه کسب‌وکار فعالیت داشته، در ۱۸ سالگی نیز اولین استارتاپ خود را راه انداختید و حالا استارتاپ موفقی را مدیریت می‌کنید، یک کارآفرین باید چه رفتاری داشته باشد تا به موفقیت برسد؟ آیا رها کردن استارتاپ‌های ناموفق موثرتر است یا تلاش برای بهبود بخشیدن به آن؟
در اینجا بحث انتخاب وسط است، نه رها کردن. این یک مسیر است و چیزی به نام شکست به معنی تمام شدن قضیه وجود ندارد. ما همه در این مسیر هستیم، تجربه‌هایی را کسب می‌کنیم و اتفاقات مختلف را تجربه می‌کنیم که بی‌شک در مراحل بعد به دردمان خواهند خورد. همین الان در مسیر «نقاشیم» نیز بسیار تغییر روش داده‌ایم. راهی را رفتیم که به نظر اشتباه رسیده و آن را با گزینه‌ای دیگر جایگزین کردیم. در بعضی کار‌ها داده و نمونه انجام‌شده قبلی در آن اکوسیستم اقتصادی وجود دارد که طبیعتا آنالیز براساس داده‌های نمونه‌های مشابه انجام می‌شود. اما در مواردی هیچ نمونه مشابه و داده‌ای وجود ندارد؛ پس به آزمون و خطا می‌رسیم؛ و در مرحله آزمون و خطا گاهی پیش‌بینی‌ها درست از آب درنمی‌آید!
همین‌طور است. در این مرحله ممکن است نتایجی به دست بیاید که با پیش‌بینی ما متفاوت باشد، اما درنهایت معمولا خود موضوع درست است. باشگاه مشتریان که در بالا اشاره شد بعدتر به صنعت تبدیل شد. پس موضوع درست بوده، اما نحوه اجرای ما اشتباه بود. در بحث کارآفرینی هم می‌توانیم ببینیم که در ۹۰ درصد مواقع، ایده و خود سیستم درست است و مساله اساسی ندارد، اما چالش‌های مختلف باعث می‌شود که از جایی به بعد ادامه ندهیم. این اتفاق می‌تواند برای هر کسی رخ دهد و ربطی به توانمندی‌های افراد نیز ندارد، بلکه پارامتر‌های زیادی دراین‌باره وجود دارد و موثر است. اگر یک اتفاق دوام بیاورد، قطعا خوب است، اما رها کردن را نباید به هیچ عنوان یک اتفاق بد دانست که برعکس. افرادی که موضوعی را به‌موقع رها کردند، در چند بیزینس بعدی خود اتفاقی بزرگ را رقم زدند؛ که اگر تجارت قبلی‌شان را رها نمی‌کردند احتمالا این اتفاق نیز برای‌شان رخ نمی‌داد!
دقیقا. باید در حال زندگی کرد و تصمیماتی که می‌گیریم نیز در حال پیش برود. الزامی نیست همه کارآفرین شوند، چون این کار ساختار ذهنی و فکری خاص خودش را می‌خواهد و بسیار هم شخصی است. بسیاری از افراد این زندگی پر از ریسک را نمی‌پسندند. یک نفر با موسیقی خوشحال است، دیگری با برنامه‌نویسی و یکی هم با کارآفرینی. درنهایت همه ما کارگر سازمان خودمان هستیم.
 
انتهای پیام/
منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha