گفت‌وگو با «سمیه کریمی»، کارگردان مستند نیمه‌بلند «آوای شب دهم»؛
سمیه کریمی گفت: این عزاداری را یک هیات خاص و قشر آسیب‌پذیر انجام می‌دهد که همین مساله، فیلم را جذاب‌تر می‌کند. علاوه بر این، در چنین فضایی خانمی را می‌بینیم که در یک هیات مردانه و محیطی دور از ذهن ما، مداح آن هیات می‌شود، چون باید ترجمه همزمان مداحی‌ها را برای ناشنوایان انجام بدهد. مجموعه این عوامل در فیلم برای کسانی که در چنین فضایی نبوده‌اند، مسلما جذاب و هیجان‌انگیز خواهد بود.
به گزارش «سدید»؛  همه مردم ایران و جهان بیش از یک‌سال است با بیماری نوظهور و هولناکی به نام کرونا دست‌وپنجه نرم می‌کنند. گرچه وجود این ویروس همه‌گیر و کشنده، مانع از فعالیت مردم در اصناف مختلف نشده و زندگی ادامه دارد. مستندسازان نیز از این قاعده مستثنا نیستند و توانسته‌اند در چنین شرایطی آثار درخور اعتنایی تولید کنند. یکی از متفاوت‌ترین مستند‌های تولیدشده طی سال‌های گذشته، فیلم «آوای شب دهم» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی سمیه کریمی است. این مستند به دختری می‌پردازد که با وجود مخالفت‌های شدید، می‌کوشد به‌عنوان مترجم هیات ناشنوایان، در مراسم عزاداری عاشورا کنار مداح هیات‌های مذهبی بایستد. فیلم خانم کریمی با مدت‌زمان ۴۱ دقیقه سال گذشته به بخش مستند‌های نیمه‌بلند چهاردهمین جشنواره فیلم مستند سینماحقیقت راه یافته بود. این مستندساز فارغ‌التحصیل کارشناسی رشته کارگردانی و کارشناسی‌ارشد تهیه‌کنندگی است که از ۱۰ سال پیش تا امروز به فیلمسازی مشغول بوده و تاکنون فیلم‌های داستانی «کابوس یک رویا» (کاندیدای کارگردانی جشنواره کودک) و «زندگی» و همین‌طور مستند‌های «این داستان واقعی است»، «انتخاب» و «بی‌بازگشت» را کارگردانی کرده است.
ایده ترجمه مداحی‌ها برای ناشنوایان در هیات‌های عزاداری از کجا آمد و به دغدغه‌ای برای تولید مستند تبدیل شد؟
من در صداوسیما کار می‌کنم و زمانی که هیات‌های ناشنوایان برای اجرا به آنجا می‌آمدند، متوجه شدم مترجم آن‌ها همراه‌شان نیست. این موضوع را پرس‌وجو کردم و فهمیدم مترجم گروه، یک خانم است که در تمام مناسبت‌ها همراه‌شان می‌رود و کار ترجمه را انجام می‌دهد. وقتی با آن خانم آشنا و وارد زندگی‌اش شدم، دیدم زندگی جالبی دارد و تصمیم گرفتم در یک مستند به او بپردازم.

تولید این مستند از چه زمانی آغاز شد و چه مدت طول کشید؟
تولید مستند «آوای شب دهم» از سه‌سال‌ونیم پیش شروع شد و ساخت آن هم سه سال طول کشید، به این دلیل که موضوع مناسبتی بود و برای پرداختن به آن، منابع دیگری در دست نداشتم. باید صبر می‌کردم تا سال آینده و البته اتفاق‌هایی هم در زندگی خصوصی این دختر افتاده بود که نمی‌توانستم به آن‌ها خیلی نزدیک بشوم؛ بنابراین مجبور بودم منتظر بمانم تا شرایط مناسب شود و ادامه مستند را بسازم.

در طول پروسه تولید، با شیوع بیماری کرونا هم مواجه شدید؟
نه. خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. کرونا زمانی آغاز شد که کار ما تمام شده بود و در مرحله تدوین بودیم.

آیا در مستند «آوای شب دهم» غیر از پرداختن به سوژه اصلی، از گفتگو با مسوولان مرتبط و کارشناسان و مداحان هم استفاده کرده‌اید یا تاکیدتان صرفا بر موضوع بود؟!
نه، گفتگو با کارشناس و مسوولی در فیلم وجود ندارد. تاکید ما بر خود شخصیت آن خانم است، اما تاکید می‌کنم من به‌سمت مستند پرتره نرفتم، یعنی فیلم من، بیشتر یک مستند اجتماعی است. نمی‌توانیم بگوییم فقط درباره شخصیت آن دختر است. یک مستند اجتماعی است که در کنار آن به ناشنوایان هم می‌پردازیم.

پس می‌توان گفت با یک مستند شخصیت‌محور روبه‌رو هستیم؟
تا حدودی بله، ولی در ادامه می‌رسیم به یک مساله اجتماعی و اینکه با توجه به موقعیت دختر در زندگی خصوصی‌اش، وقتی می‌خواهد در جامعه حضور پیدا بکند با یکسری مسائل مواجه می‌شود.

سوژه مستندتان خیلی بکر و متفاوت است و رویکرد و دغدغه‌ای انسانی در آن وجود دارد. فکر می‌کنید غیر از مخاطب داخلی که با فضای عزاداری‌های مذهبی آشناست، فیلم چقدر می‌تواند برای مخاطب خارجی جذاب و حائز اهمیت باشد؟
این مستند در یزد تولید شده، البته من یزدی نیستم، اما چند مورد در مستندم وجود دارد که می‌تواند برای هر مخاطبی جذابیت داشته باشد، حتی در استان‌های دیگر کشور، چه برسد به مخاطب خارجی. یکی نوع عزاداری در یزد که به‌خودی‌خود بسیار جذاب است. این عزاداری را یک هیات خاص و قشر آسیب‌پذیر انجام می‌دهد که همین مساله، فیلم را جذاب‌تر می‌کند. علاوه بر این، در چنین فضایی خانمی را می‌بینیم که در یک هیات مردانه و محیطی دور از ذهن ما، مداح آن هیات می‌شود، چون باید ترجمه همزمان مداحی‌ها را برای ناشنوایان انجام بدهد. مجموعه این عوامل در فیلم برای کسانی که در چنین فضایی نبوده‌اند، مسلما جذاب و هیجان‌انگیز خواهد بود.

در مستندتان به نتیجه مشخصی هم رسیده‌اید؟ یعنی در پایان، موفقیت آن خانم را می‌بینیم یا یک پایان باز و بلاتکلیف دارید؟
بله، موفقیت او را می‌بینیم، اما پروسه راه‌ندادن آن خانم به هیات‌های مذهبی دوباره تکرار می‌شود و من آن دور تسلسل را دیگر در فیلم ادامه ندادم. فقط می‌بینیم که او یک بار به آن فضا رفت. ترجیحم این بود دوباره نبینیم وقتی به یک هیات دیگر می‌رود، او را راه نمی‌دهند.

با توجه به اینکه شخصیت‌های فیلم، طبقه ناشنوایان جامعه هستند، مساله صدابرداری و صداگذاری در فیلم چگونه بود و از صدا چطور بهره بردید؟
ابتدا در مرحله تدوین می‌خواستم خیلی با عنصر صدا بازی کنم که می‌توانست با سوژه فیلم مرتبط باشد، ولی چون موضوع اصلی فیلم، آن خانم است و کمی از قضیه ناشنوایان فاصله می‌گیرم، خیلی به این بعد نپرداختم که با سکوت و صدا بازی کنم، یعنی ترجیح دادم موضوع اصلی را از دست ندهم و الان صدا‌های طبیعی هم در فیلم وجود دارند.

به‌عنوان مستندساز بفرمایید وضعیت مستندسازی ایران امروز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظرتان طی سال‌های گذشته پیشرفتی در این زمینه داشته و توانسته‌ایم به استاندارد‌های مستندسازی در جهان نزدیک شویم؟
من بین مردم عادی خیلی می‌بینم که مساله تماشای مستند جا افتاده و به‌اصطلاح مستندبین شده‌اند؛ بنابراین احساس می‌کنم بله، نسبت‌به چهار -پنج سال پیش خیلی پیشرفت کرده‌ایم. هم مستندسازان و هم جایگاه مستند در کشور ما خیلی بالاتر رفته، نه فقط بین قشر خاص که حتی بین قشر عادی مردم می‌بینم که آن‌ها هم دوست دارند و علاقه‌مندند مستند‌ها را ببینند.

نکته ناگفته‌ای اگر باقی مانده، بفرمایید.
در این مستند کاری انجام دادم که شاید به‌نوعی متفاوت با باقی قسمت‌های فیلم باشد، به این شکل که می‌خواستم دینم را به بچه‌های ناشنوا ادا کنم. به همین دلیل در صحنه‌هایی که فیلم من گفتگو و کلام دارد و زبان اشاره نیست، یک مترجم هم در پایین قاب تصویر گذاشته‌ام که با زبان اشاره حرف‌ها را به آن‌ها برساند و فیلم را کامل متوجه شوند. می‌توانستیم چنین کاری نکنیم، اما ترجیحم این بود اتفاق بیفتد تا ناشنوایان متوجه هر قسمت از فیلم شوند.

یعنی فیلم برای خود ناشنوایان هم کارکرد دارد و با آن ارتباط لازم را می‌گیرند.
بله، صددرصد. خود ناشنوایان هم در کلیت فیلم حضور دارند که خیلی به من لطف داشتند و همکاری خوبی کردند و، چون تمام فیلم به زبان اشاره نیست، به ذهنم رسید جا‌هایی را که فیلم کلام دارد، برای آن‌ها ترجمه کنم که چیزی را در تماشای فیلم از دست ندهند. کاش سایر فیلم‌ها هم این کار را می‌کردند. من از نزدیک با این قشر برخورد کردم، با آن‌ها صحبت کردم و دیدم که خیلی از این نظر ضعف دارند و اذیت می‌شوند که نمی‌توانند یکسری چیز‌ها را متوجه شوند. این قضیه خیلی من را آزار داد و مدام فکر می‌کنم چرا این اتفاق برای آن‌ها افتاده است.
 
انتهای پیام/
منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha
پرونده ها