گروه راهبرد «سدید»؛ رحمت مهدوی: برخی متفکران و صاحبنظران، انقلاب اسلامی را رویدادی میدانند که با شکلگیری نظام جمهوری اسلامی به تحقق پیوسته و اتمام یافته و عدهای دیگر شکلگیری جمهوری اسلامی را بخشی از اهداف انقلاب اسلامی میدانند و آن را صرفاً یک مرحله از انقلاب اسلامی تعبیر میکنند و معتقد هستند که انقلاب اسلامی همچنان تداوم دارد و مرحله نهایی آن تحققنیافته و برای بهتر محقق شدن آن باید برنامهریزی نمود. آنها انقلاب اسلامی را رویدادی فراتر از تغییر نظام سیاسی میدانند چراکه انقلاب اسلامی را متکی به آرمانها و ارزشهایی میدانند که برای حاکم شدن آن بر جامعه جهانی باید تلاش نمود. به عبارتی آنها معتقدند اگرچه در سال ۱۳۵۷ شاهد رویداد انقلاب اسلامی و تجلی آن در جمهوری اسلامی بهعنوان یک نظام سیاسی بودهایم اما انقلاب اسلامی همچنان تداوم خواهد داشت و این نهضت بهپایان نخواهد رسید مگر با ظهور حضرت مهدی (عج) و تحقق ایده آل و کامل شعارهای و آرمانهای انقلاب اسلامی که ریشه در تمدنهای الهی و اسلامی دارد و زمینهچینی برای تحقق این امر میتواند در مطالعات آیندهپژوهشی انقلاب اسلامی موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار گیرد.
انقلاب اسلامی دارای شعارها و آرمانهایی همچون برقراری عدالت جهانی، رفع تبعیض و مبارزه با مستکبرین، دفاع از مظلومین و مستضعفین و... است که تا تحقق این شعارها انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت. در همین راستا تحقیق و پژوهش درباره آینده انقلاب اسلامی امری لازم و ضروری است که باید این تحقیقها در بستر مطالعات آیندهپژوهشی صورت گیرد.
آیندهپژوهی مطالعات روبهجلو و نگرش به آیندهها است. تحقیقات درباره آینده را "آیندهپژوهی" مینامیده و برای متخصصان این حوزه عنوان آیندهپژوه استفاده میکنند.[1] با استفاده از روشها و مطالعات آیندهپژوهی است که میتوان نه آینده، بلکه آیندههای انقلاب اسلامی را تدوین نمود و راهکارها و برنامههای لازم را بررسی کرد. «در مطالعات آیندهپژوهی نه یک آینده، بلکه آیندهها وجود دارد که از آن تحت عنوان «آیندههای بدیل» نامبرده میشود. آیندههای بدیل از نگاه بسیاری، مفهوم محوری آیندهپژوهی به شمار میرود. یعنی افراد، گروهها و فرهنگها، بهسوی آینده واحد و یگانه درحرکت نیستند، بلکه با بهکارگیری قوای آیندهنگری و تصمیمگیری خود، میتوانند آیندهای را از میان گسترده وسیعی از مسیرهای منتج به آینده و پیامدهای آن برگزینند.[2]
دیدگاههای متفاوت متفکّران و اندیشمندان موجب تکثر آرا دربارهٔ انقلاب شده است. تلاشهای زیادی برای تبیین مفهوم انقلاب صورت گرفته است. این تلاشها طیف وسیعی از اندیشههای سکولار و اندیشههای معطوف به مبانی دینی را شامل میشود. با توجه به موضوع اصلی این نوشتار، یعنی «ضرورت بهکارگیری مطالعات آیندهپژوهی جهت ترسیم آینده انقلاب اسلامی»، گفتنی است که مطالعات فراوانی در باب «انقلاب اسلامی» و «امام خمینی (ره)» در قالبهای مختلف کتاب، مقاله و مصاحبه انجامشده است.
در آثار مربوط به امام خمینی (ره)، بعضی از این آثار، زندگانی، آرا و اندیشههای وی را مورد تأمّل قرار دادهاند و برخی دیگر نقش ایشان را در تحوّلات منجر به انقلاب ۵۷ موردبحث گذاشتهاند، امّا باید اشاره کرد که این کتابها و مقالهها هرچند ابعاد مختلف انقلاب اسلامی، اندیشهها و افکار امام خمینی را مورد تأمل قرار دادهاند؛ امّا در مورد ترسیم آینده انقلاب اسلامی با تکیهبر مطالعات آیندهپژوهشی تحقیقات علمی با پشتوانه نظری چندانی صورت نگرفته است. باوجود اینکه در سالهای اخیر بحث آیندهپژوهشی در برخی حوزهها خصوصاً حوزه انقلاب اسلامی نیز مطرحشده اما در کارهای انجامشده بیشتر بر بحثهای نظری یا تاریخی پرداختهشده و از آیندهپژوهی انقلاب سخن جدی رانده نشده است.
«آینده انقلاب اسلامی و منازعات آینده جهان» به قلم محمدرحیم عیوضی در مجله مطالعات انقلاب اسلامی علیرغم محور قرار دادن آیندهپژوهی در مقاله خود متن اصلی خود را به بحثهای نظری آیندهپژوهی داده و بخش دیگر را به بررسی ریشههای تاریخی منازعات جهانی اختصاص داده است و درنهایت در پایان مطلب در ارتباط با بحث آیندهپژوهی اشارهشده در تحلیل تحولات و منازعات ایران در آینده باید سیاست کلی نظام بینالملل و رقابتهای منطقهای و نیز تحولات داخلی کشورها را در نظر داشت و با استفاده از روشهای آیندهپژوهانه ابعاد مختلف و سناریوهای احتمالی به پیشبینی بهترین وضعیت در آینده نائل شد.
در مقاله «آینده پژوهی انقلاب اسلامی ایران» به قلم سعید حاجی ناصری و نجف شیخ سرایی نیز بهرغم تأکید در عنوان بحث عمده به نظریهها و تعریف آیندهپژوهی معطوف بوده است. همچنین اشارهشده که با بهرهگیری از تکنیک سناریونویسی، که یکی از روشهای مهم مطالعات آینده پژوهی به شمار میرود، آیندههای ممکن، محتمل و مرحجّ که انقلاب اسلامی ایران در آینده به سمت یکی از آنها گذار خواهد کرد موردبررسی قرار خواهد گرفت. در این راستا با توجه به نیروهای اجتماعی موجود و تأثیرگذار در عرصه سیاست در ایران، سه سناریوی «استحاله انقلاب»، «براندازی انقلاب» و «ترقی و پیشرفت انقلاب» در نظر گرفتهشده است. نویسندگان به بحثهای تاریخی مبسوط برای اثبات ادعای دو سناریوی اول خود نمودند و در سناریوی سوم که بهنوعی بحث آیندهپژوهی است اشارهشده که به دلیل ماهیت انقلاب اسلامی احتمال ترمیدور در آن وجود ندارد و با تأکید بر هویت انقلابی و اقتصاد مقاومتی انقلاب اسلامی میتواند رشد و تعالی پیدا کند.
در مقاله «آیندهپژوهی انقلاب اسلامی و تحقق تمدن نوین دینی با تأکید بر اندیشه آیتالله خامنهای» به قلم شاکری و مولوی وردنجانی نیز اگرچه سعی شده به آیندهپژوهی انقلاب اسلامی پرداخته شود ولی بعد از پرداختن به چارچوب بیان مسئله و مباحث نظری بیشتر ارکان تمدن اسلامی که بهزعم نویسندگان آینده انقلاب اسلامی است پرداخته شد و در راهکارهای تحقق آیندهپژوهشی عموماً به مباحثی پرداخته شد که در ذهن را بیشتر به شعارها و آرمانهای انقلاب معطوف میکند و صرفاً بر یک آیندهای که باید به وقوع بپیوندد تأکید شده است درحالیکه آیندهپژوهشی بررسی آیندهها است نه آینده. «آیندهپژوهی مطالعه نظاممند آیندههای ممکن، محتمل و مرجح و دیدگاهها و جهانبینیها و اسطورههای بنیادین هر آینده است.[3]
عموماً مطالب منتشرشده در این حوزه متکی بر یکی آینده است در حالی با تکیه به این نوع مطالعات میتوان سه نوع آینده برای انقلاب اسلامی ترسیم نمود. در وهله اول، آینده انقلاب اسلامی که «امکان» محقق شدن آن با توجه به ظرفیتها، بسترها و شرایط، داخلی، منطقهای، جهانی و.... وجود دارد باید مورد ترسیم قرار گیرد. دوم آینده انقلاب اسلامی را باید بر اساس «محتمل» بودن مورد واکاوی قرارداد و سوم با تکیهبر مطالعات آیندهپژوهشی ایده آل و مطلوب انقلاب را در دستور کار قرارداد.[4] اما در کارهای انجامشده متأسفانه بهجای تأکید بر آیندهها صرفاً بر آینده انقلاب اسلامی که شکلگیری تمدن نوین اسلامی است تأکید شده است.
به عبارتی بهجای بحثوجدل در مورد آیندهها اقدام به تدوین چارچوب نظری برای یک آینده شده است. در بین این سه نوع آینده نیز باز باید انواع آینده برای هر سه نوع آینده محتمل، ممکن و مطلوب ترسیم نمود. در این راستا اگر ضرورت آیندهپژوهی برای انقلاب دیده میشود ارائه چند راهکار ضروری به نظر میرسد، مطلب اول اینکه ضرورت آیندهپژوهی انقلاب نه از سوی پژوهشگران بهعنوان یک واحد درسی و.. بلکه باید از سوی هیئت حاکمه به رسیمت شناخته شود. دوم شخصیتهای اصلی حاکمیت و نهادهای تصمیمگیرنده نه بر آینده بلکه بر آیندهها تأکید نمایند تا پژوهشگران و نظریهپردازان نیز بتوانند آیندههای مختلف انقلاب را بررسی نمایند نه اینکه اقدام به تدوین چارچوب نظری برای یک آینده نمایند. سوم در بحثهای آیندهپژوهی صرفاً نباید بر بایدها تأکید شود باید این امر باید موردبحث قرار گیرد که در بستر کدام شرایط اقتصادی، فرهنگی، مناسبات بینالمللی چه نوع آیندههایی میتوان برای انقلاب در نظر گرفت. چهارم باید ارتباط تنگاتنگی بین نهادهای اصلی و پژوهشگران ایجاد شود و در آن از آیندهها نه یک آینده سخن راند. پنجم باید چندین طرح و پلان برای آینده انقلاب ترسیم نمود تا در صورت محقق نبودن شرایط بینالمللی و داخلی از طرح جایگزین استفاده نمود.
فهرست منابع
کتب
مقاله
سخنرانی:
[1] ریچارد سلاتر، و همکاران، نواندیشی برای هزاره نوین؛ مفاهیم، روش ها و ایده های اینده پژوهی، ترجمه عقیل ملکی فر و همکاران، تهران، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، مرکز آینده پژوهی علوم و فناوری های دفاعی، تهران، 1390، ص: 20
[2] ریچارد اسلاتر، دانش واژه آینده پژوهی، ترجمه عبدالمجید کرامت زاده و دیگران، تهران، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، مرکز آینده پژوهی علوم و فناوری های دفاعی، 1386، ص: 3.
[3] سهیل عنایت الله، پرسش از اینده: روشها و ابزارهای تحول سازمانی و اجتماعی، ترجمه مسعود منزوی، تهران، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، مرکز آینده پژوهی علوم و فناوری های دفاعی1393، ص: 7.
[4] محسن، فرمهینی فراهانی، الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی، فصلنامه مطالعات ملی، سال هفدهم، ش67، پاییز 1395، ص: 84.
/انتهای پیام/