به گزارش «سدید»؛ دخترکی سهساله بود همراه با اسرای کربلا؛ از همه حضور کوتاهش در این جهان و تمام رنج و دردی که از اسارت کشید، یک اتاقک کوچک در شهر دمشق مانده بود و البته عشق و ارادتی که شیعیان سراسر جهان به این بانوی کم و سال داشته و دارند. همین عشق و مهر سبب شد که به جای آن اتاقک کوچک، آرامگاه و بنای یادبودی بر مزارش ساخته شود و حالا زیارتگاه کسانی است که به سوریه سفر میکنند. حضرت رقیه (س) دختر کم سن و سال امام حسین (ع) که با اسرای کربلا به شام فرستاده شد و برای همیشه در خاک آن سرزمین آرام گرفت، در چنین روزی به شهادت رسید. مستندات تاریخی درباره او چندان واضح و دقیق نیستند؛ نه تاریخ تولد حضرت رقیه (س) چندان دقیق است و نه تاریخ شهادت ایشان، اما برای دوستداران و ارادتمندان خاندان اهل بیت (ع) بهخصوص برای آنها که شوریده داستان کربلا هستند، به استناد عشق و ارادت یاد ایشان میکنند و اگر بشود خدمت ایشان مشرف میشوند. یکی از آنها که توفیق زیارت حرم حضرت رقیه (س) را داشته، محمد رسولی شاعر است. چند بار به سوریه سفر کرده و برای دختر امام حسین (ع) شعری نیز سروده است. در سالروز شهادت حرم حضرت رقیه (س) پای حرفهای محمد رسولی نشستهایم که از خاطرات و دیدهها و شنیدههایش برایمان بگوید.
آخرین بار که به حرم حضرت رقیه (س) مشرف شدید، کی بود؟
اولین بار سال ۹۵ بود و آخرین بار سال گذشته که توانستم حرم ایشان را زیارت کنم.
گویا بنای حرم با وجود حملات تروریستی همچنان سالم است.
بله سالم مانده است.
وقتی برای اولین بار به حرم حضرت رقیه (س) مشرف شدید، چه دیدید و چه احساسی داشتید؟
حرم حضرت رقیه (س) در بافت قدیمی شهر دمشق قرار دارد و موقعیت آن مطابق با روایات تاریخی است؛ یعنی نزدیک به مسجد اموی و کاخ یزید ملعون قرار گرفته. این خودش ارجاعی است به ماجرای کربلا و هر کس به حرم ایشان مشرف میشود، یاد ماجرای معروف ظلم به خاندان حضرت و دختر ایشان میکند که در دو قدمی کاخ یزد در یک خرابه اسکان یافته بودند. این موقعیت جغرافیایی با تاریخ قیام امام حسین (ع) مطابقت دارد و ظلمی تا این اندازه عریان باعث حیرانی است.
وقتی به حرم حضرت رقیه (س) مشرف شدم، اتاقهایی دور حرم تدارک دیده بودند برای اسکان خادمان حضرت که ما را همان جا اسکان دادند. حوالی سال ۹۵ بود که اولین بار خدمت ایشان رسیدم. به محض ورود به حرم، برای زیارت به سمت ضریح رفتم؛ احساسی که دفعه اول تجربه کردم و دفعات بعد، که هر بار زنده شد، سرگشتگی و حیرانی بود. حالی که من در حرم حضرت رقیه (س) داشتم، با بقیه حرمهایی که مشرف شده بودم، متفاوت است.
این حال متفاوت از چه بابت بود؟
هر چه باشد حرم ایشان، حرم خانم سه سالهای است که با چنان مصیبتهایی روبهرو شدند و به بیرحمانهترین شکل به شهادت رسیدند. هم فکر کردن به این ماجرا حال و احوال آدم را دستخوش تغییر میکند و هم خود داستان زندگی و شهادت این خانم سهساله بر فضای حرم و اتمسفر آن تاثیر دارد. شاید بهترین واژهای که میتوانم برای احساساتم بیان کنم، حیرانی است. در عین حال آنجا سکونی را میتوان احساس کرد که آدم را پاگیر میکند. هر بار که رفتهام به دمشق و زیارت حضرت رقیه (س)، دلم نخواسته که از حرم خارج شوم. جاذبهای از حرم آدم را به خودش میکشاند.
بنای حرم چگونه است؛ معماری و حال و حوای ساختمان؟
معماری حرم و روح بنا نیز در حال و احوال زائر کاملا تاثیرگذار است. به نظرم معماری حرم کاملا دخترانه است. معماری جمع و جوری که رنگ و لعابش با دیگر حرمهایی که من دیدهام متفاوت است. گنبد فیروزهای حرم با دیگر گنبدها که معمولا طلایی است فرق دارد، حرم با سنگ و کاشی تزئین شده و نکته جالب اینکه حرم یک حیاط کوچک دارد که نمیشود به آن گفت صحن و در این حیاط همیشه بچهها در حال بازی هستند، دنبال هم میدوند و صدای فریاد و شادمانی و بازیهایشان صدای همیشگی حرم است. همه اینها باعث میشود، آدم در حرم حضرت رقیه (س) زمینگیر میشود. حال غریبی دارد. این حرم نیاز به روضهخوان ندارد، همین که وارد حرم بشوی، به ضریح کوچک دخترانه نگاه کنی و دل به فضای حرم بسپاری، اشک سرازیر میشود؛ آنقدر فضا رقیق است که ناخواسته احساسات تحت تاثیر قرار میگیرد و قلبت چنان میشکند که حتی نیاز به تلنگر هیچ روضهخوانی هم نیست.
توفیق داشتم که چند بار مهمان حرم باشم و داخل ضریح ایشان مشرف شدم. عطری که در ضریح ایشان پیچیده، روضهای که رفقا داخل ضریح خواندهاند و حال و هوایی که تجربه کردیم، وصف شدنی نیست. توفیق داشتم که یک بار لوسترهای ضریح را غبارروبی کنم. حال غریبی داشتیم؛ آشفتگی و شوریدگی و حیرانی بود، یکی روضه میخواند، یکی اشک میریخت، یکی سینه میزد، یکی غبارروبی میکرد. هر کسی سر در گریبان خودش، با جهان خودش تنها بود و از این فرصت زلال بهره میبرد.
معماری حرم متعلق به این سالهاست. درست است؟
حرم حضرت رقیه (س) مربوط به همین دهههای اخیر است. ایرانیها ساختهاند. گویا قبلا اتاق کوچکی بود و بعد ایرانیها بر آن شدند که برایش یک بنای یادبود زیبا بسازند که نتیجهاش یک بنای بسیار زیبا و دلربا شده است. معماری سنگهای لاجوردی و فیروزهای، سفید، کتیبهها و گنبدکاشیکاری در کنار هم حرم را متفاوت کرده است.
ایامی که به حرم حضرت رقیه (س) مشرف شدید شهادت ایشان بود یا ولادت؟
یک بار که مشرف شدم، ایامی بود منسوب به ولادت ایشان. در مستندات تاریخی ولادت حضرت رقیه (س) ذکر نشده، اما ایامی در ماه شعبان را به عنوان ولادت ایشان مراسم یادبودی برگزار میکنند. حرم را چراغانی و تزئین میکنند و برنامههایی برگزار میشود، اما زمانش سندیت تاریخی ندارد. یکی از دفعاتی که به همراه حاج محمدرضا طاهری مداح به حرم حضرت رقیه (س) مشرف شده بودیم، مصادف با همین ایام بود.
برای حضرت رقیه (س) شعری هم سرودهاید؟ آیا در حرم ایشان بود یا بعدها؟
حاج محمدرضا طاهری میخواست شعری را در حرم بخواند. من همان جا تحت تاثیر فضا شعری نوشتم که درباره ولادت ایشان است. اتفاقا سفر اول به دمشق بود و اولین حضورم در محضر حضرت رقیه (س).
در جریان زندگی عادی، در ازدحام و مشغله معاش، چه زمانهایی ممکن است یاد حرم حضرت رقیه (س) بکنید و دلتان بخواهدای کاش در حرم ایشان میبودید؟
بسیاری مواقع؛ خیلی زیاد. بارها شده که دلم برای حرم ایشان تنگ میشود و شاید حتی بیشتر از کربلا. به امامحسین (ع) هم گفتهام که گاهی دلم برای حرم دخترتان بیشتر از حرم خودتان تنگ میشود. مخصوصا همین ایامی که منسوب است به ایشان. مثل دیشب که شب شهادت حضرت بود. امسال توفیق نشد که خدمت خانم برسیم، اما بسیار زیاد یاد ایشان میکنم و بسیار به ایشان توسل میکنم، خیلی دلتنگ حرم ایشان و فضا و حال و احوال حرم ایشان میشوم. هر وقت عکسی میبینم، روضهای درباره حضرت میشنوم یا هروقت داستان کودک مظلومی را میشنوم یاد ایشان میکنم و حالم منقلب میشود برای غربت خانم حضرت رقیه (س). البته ایشان بابالحوائج هستند. همه اهلبیت (ع) به توسل حاجت میدهند، اما موارد زیادی دیدهام که از حرم حضرت رقیه (س) حاجت قطعی گرفتهاند. افراد زیادی از جمله خودم، دوستان، آشنایان و نیز کسانی در حرم ایشان دیدهام که از سوریه بازگشتهاند به ایران و به سرعت حاجت گرفتهاند.
داستان یک حرم
حرم حضرت رقیه (س) پس از مقبره زینب (س) در دمشق، یکی از زیارتگاههایی که مورد توجه مسلمانان و به ویژه شیعیان جهان است. آستانه حضرت رقیه امروزه از ساختمانی وسیع تشکیل شده که آمیختهای از هنر و معماری اسلامی محلی و ایرانی است. این بنا در محل آرامگاه حضرت رقیه (س) ساخته شده و زائران حرم حضرت رقیه پس از عبور از دیوارههای سنگی و بلند مسجد اموی به کوچه پس کوچههای باریک و با صفایی میرسند که هنوز شکل قدیمی خود را حفظ کرده اند و تاریخ عظیمی را در دل خود دارند.
ایشان را کنار آن مکان که مقبرهای عمومی به نام «مقبره باب الفرادیس» بود به خاک سپردند. این مقبره در شمال غربی محله قدیمی دمشق و کنار باب الفرادیس قرار داشت. در ابتدا سلاطین ایوبی بر قبر او مقبرهای کوچک، ولی زیبا ساختند؛ سنگ قبری که بر وی نهاده شد از سنگ موزائیک تزئین شده به وسیله عاج و مرمر بود که اطراف آن را ضریح زیبایی احاطه کرده بود و بر فراز آن نیز گنبد و عمارتی بنا شد.
مکان یاد شده در سال ۱۱۲۵ هجری مورد بازسازی قرار گرفت و در سال ۱۳۲۳ هجری نیز به وسیله میرزا علی اصغرخان امین السلطان صدراعظم ناصرالدین شاه دوباره ترمیم شد. چون فضای این مکان گنجایش زوار را نداشت مرحوم شیخ نصرا... خلخالی درصدد توسعه مقبره و حرم برآمد؛ لذا خانههای اطراف را با کمک مردم خَیّرِ محل خریداری کرد، ولی عدهای راضی نشدند و به همین منوال باقی بود تا در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی به گفته جناب حجت الاسلام فهری زنجانی نماینده مقام معظم رهبری در سوریه، با خرید آن خانهها و پرداخت چندین برابر قیمت آنها، امر پیریزی بنای جدید حرم از سوی جمهوری اسلامی و با حضور مقامات سوریه آغاز شد. آستانه حضرت رقیه (س) امروزه از ساختمانی وسیع تشکیل شده است که آمیختهای از هنر و معماری اسلامی محلی و ایرانی است.
انتهای پیام/