به گزارش «سدید»؛ «تنیدن» روایتی است از آدمهایی که در تارهایی که به دور خود تنیدهاند گیر افتادهاند، همچون مگسی که در تار عنکبوت گیر کرده، دست و پا میزند مگر اتفاقی بیفتد و رها شود، اما نمیشود، ولی به تقلای بیهوده ادامه میدهد. «تنیدن» از معدود نمایشهایی است که این روزها به روی صحنه رفته، نمایشی اپیزودیک که از چهار داستان تشکیل شده است. نویسنده و کارگردان این نمایش «رضا قنبرزاده فرید» در سال ۹۵ اولین نمایش خود با نام «فیشرآباد» را به روی صحنه برد که یکی از داستانهای آن اقتباسی از داستان بانوی سرخپوش میدان فردوسی بود و باعث استقبال مخاطب از اثر شد. او نمایش دومش را در سال۹۷ با عنوان «به من میگن مک کنا» از دان شا بهروی صحنه برد و «تنیدن» سومین اثر نمایشی او در کسوت کارگردان است. به بهانه اجرای «تنیدن» با «رضا قنبرزاده فرید» گفتگو کردهایم و او از پروسه تمرینات این نمایش و علاقهاش به تئاتر چنین میگوید:
چه شد که تصمیم گرفتید در این شرایط نمایش روی صحنه ببرید؟
تئاتر زندگی ماست و ما در این شرایط سخت از منظر بهداشتی و اقتصادی همه تلاشمان این بود که نمایش روی صحنه ببریم؛ زیرا تئاتر کار کردن برای ما اولویت است.
چرا این متن را برای اجرا انتخاب کردید؟
من این متن را عید ۱۴۰۰ نوشتم. در این چند سال بهخاطر کرونا و شرایط اقتصادی حال همه ما بد است و در ناخودآگاهمان احساس غم و دلگیری داریم از اینکه در شرایطی گیر افتادهایم و قرار است هنوز در آن باقی بمانیم. این متن خروجی اتفاقات این مدت بود. فارغ از همه نقاط قوت یا تلخیهایش، این متن بهنوعی حدیث نفس من است.
چرا نمایش را بهصورت اپیزودیک به روی صحنه بردید؟
کار اولم هم اپیزودیک بود. بهصورت کلی کار اپیزودیک بسیار سخت است؛ زیرا با توجه به آنچه در ذهنم داشتم عملا با چهار اثر مواجه بودم که باید به چهار شکل کارگردانی شده تا چهار فضا خلق شود. یکی از دلایلی که این سختیها را به جان خریدم نوع تمرین بازیگران بود. ما در این نمایش ۹ بازیگر را به چهار گروه تقسیم کردیم تا بچهها در زمانهای مختلف برای تمرین حاضر شوند و همه با هم در یکجا جمع نشوند. به همین دلیل تمرینات ما بسیار خلوت و شامل دو بازیگر، دستیارم و خودم بود. طبیعتا این شرایط بهخاطر کرونا بر ما تحمیل شده است. مورد دوم این است که در هر چهار اپیزود اثری از کرونا دیده میشود. بهنوعی که گویی پایان داستانها درواقع شروع آنهاست. «بلا تار» جملهای دارد که بسیار بر فضاسازی من در این نمایش اثر گذاشت. او میگوید این ترسناک نیست که جهان یک روز تمام نشود، بلکه ترسناک این است که جهان هیچوقت تمام نشود. اینکه هر روز خورشید بالا بیاید، زمین به دورش بچرخد، شب و روز ادامه داشته باشد تا کی؟ مشخص نیست؛ و هدف شما به صحنه آوردن این تمام نشدن است!
همینطور است. این تمام نشدن و تکرار. گویی درحال درجا زدن هستیم. جامعهای هستیم که مدام درجا میزنیم و قرار نیست یک قدم به جلو حرکت کنیم. منظور این تکراری است که در خلقت وجود دارد و به قول خیام هیچکس از آن سر درنیاورده است؛ «گفتند فسانهای و در خواب شدند». ما در وسط دنیا گیر افتادهایم و هیچ نقطه پایانی را متصور نیستیم.
این ویژگی «تنیدن» را بهسوی اجرایی ابزورد نیز برده است!
این نوع نگاه نزدیک به ابزورد است؛ زیرا درنهایت پوچ است. انگار هیچ اتفاقی در این اجرا نمیافتد. آدمها بیهویتاند، کسانیاند که حمایت نمیشوند، به دور خود تاری تنیده و در آن گیر افتادهاند. اینکه آنها خود به دور خود تار تنیدهاند بدتر است.
آیا اتفاقاتی که روی صحنه میبینیم در واقعیت رخ میدهد یا در خیال و ذهن شخصیتها؟
عملا همه اینها در خیال شکل میگیرد. دو زن زندانی در خیالشان هر روز اتفاقات را تکرار میکنند. آیا آنها مردهاند؟ نمیدانیم. در اپیزود سوم نمیدانیم آیا پرستاری وجود دارد یا مرد تنها در ذهن خودش پرستاری را میبیند. جلو نرفتن و درجا زدن اتفاقی بود که دوست داشتم در این نمایش نشان دهم.
آنچه رشته دیگری برای اتصال این نمایشها میتوان دانست تم مرگ و قتل است. چرا این دو موضوع را انتخاب کردید؟
مرگ و قتل یا فکر کردن به مرگ و قتل! نمیدانم چرا این موضوع در ذهنم تکرار شده است. در این چهار اپیزود نقطه اشتراک، تمام نشدن بود و شاید مرگ راه فراری باشد برای پایان دادن به این تکرار.
در نمایش زمان را به عقب برده بودید. چرا؟
اتفاقی که من میخواستم لامکانی و لازمانی بود.
ولی استفاده از برخی واژهها مانند شهربانی بهجای کلانتری یا پوششی که برای دو زن در اپیزود آخر انتخاب کردید این را نشان میداد که زمان به عقب بازگردانده شده!
همانطورکه گفتم هدفم مشخص نبودن زمان و مکان بود. شاید برخی کلمهها اشاره به گذشته داشته باشد، اما لباسها کاملا امروزی است. این تضاد بهنوعی بیهویتی این افراد را نشان میدهد.
اگر کرونا نبود باز هم این متن را مینوشتید؟
هرگز. پیش از کرونا روی متن دیگری کار میکردم که تم تاریخی سیاسی داشت و بهنوعی مستند محسوب میشد و کاملا روایی بود. تمرینهایمان نیز شروع شده بود که به کرونا خوردیم. در این دو سال تنها کاری که میتوانستم برای بهبود شرایط انجام دهم این بود که سفر نروم و بهجز ضرورت از خانه خارج نشوم. تنهایی، عزلت و تلخیای در جامعه وجود دارد که نمیشود انکارش کرد و همه اینها منجر به نوشتن این متن شد. فضای قبل از کرونا قشنگتر بود و اگر کرونا نبود بیشک این متن را کار نمیکردم.
پروسه تمرینات نمایش «تنیدن» به چه شکل بود؟
ما چندین ماه تمرین کردیم و قرار بود اول تیرماه اجرا برویم، اما به مرداد موکول شد و به پیک پنجم کرونا خورد. تمرینها تعطیل شدند و زمانی که سالنها دوباره باز شدند ما یک محدودیت زمانی برای اجرا داشتیم. در این مدت از ۹ بازیگر، پنج یا ۶ نفر بهدلیل این جابهجایی زمانی عوض شدند، زیرا قراردادهای دیگری داشتند. بهعنوانمثال دو بازیگر اپیزود سوم، تنها با چهار جلسه تمرین خودشان را به اجرا رساندند. بسیاری به ما گفتند که چرا در این شرایط میخواهید تئاتر کار کنید و ما جواب دادیم، زیرا کاری بهجز این بلد نیستیم. چیزهایی هست که باید بیرون ریخته شود، حتی برای یک تماشاگر.
در شب اول اجرا، استقبال خوبی هم از کار شد!
بله و بسیار خوشحالم از این موضوع.
پیشبینی شما از استقبال مخاطب در شبهای بعد چطور است؟
معمولا استقبال از هفته دوم شروع میشود که مردم نمایش را میبینند و داستان آن دهانبهدهان میچرخد. ما خیلی برای این کار تبلیغات نکردیم و سعی کردیم اثری ارائه دهیم که تماشاگرها مبلغ آن باشند. بچهها همه با همدلی و با کمترین دستمزد و حتی بدون دستمزد در این نمایش فعالیت کردند؛ زیرا عاشق تئاتر هستند. تئاتر همه زندگی و عشق ماست و بدون آن حالمان خوب نیست.
چرا عنوان «تنیدن» را برای این نمایش انتخاب کردید؟
نام اول نمایش بود «داستانهایی از تنیدن تار عنکبوت» که به دلایلی مجبور به تغییر آن شدیم. «تنیدن» داستان آدمهایی است که به دور خودشان تار تنیدهاند. اگر تار عنکبوت را نگاه کنید میبیند وقتی مگسی در آن گیر بیفتد شروع به دستوپا زدن میکند، اما نمیتواند نجات پیدا کند. شخصیتهای این نمایش نیز هر روز دست وپا میزنند، ولی راه فراری ندارند و به امید فردا هستند تا شاید اتفاقی بیفتد.
پس از «تنیدن» چه کارهایی دیگری را از شما خواهیم دید؟
پیش از کرونا متن دیگری را شروع کرده بودم که احتمالا بعد از این نمایش یا همزمان با آن، با گروهی دیگر وارد پروسه پیشتولید خواهیم شد و امیدوارم تا قبل از عید بتوانیم آن را بهروی صحنه ببریم.
انتهای پیام/