به گزارش «سدید»؛ ما هر کدام در شغل و سمتی که هستیم وظیفه داریم در قبال خواستهها و داشتههای مردم نزد خودمان امین باشیم. شما چقدر به این اصل وفادار هستید؟ چقدر امین بودن یک شخص برایتان مهم است و چقدر خودتان را در انجام امور محوله در اولویت قرار میدهید؟ خودتان هم به این اصل پایبند هستید یا فقط از دیگران توقع امین بودن دارید؟ امانت یعنی چیزی که نزد کسی میگذاری تا در نبود تو از آن مراقبت کند. حالا اینکه چه چیزی و یا کسی را به امانت بگذاری، حرف دیگری است. همه ما در طول زندگیمان هم امانت سپردهایم و هم در مقطعی امانتدار بودهایم و اینکه در کدام یک موفقتر بودهایم را باید از دیگران شنید. بعضی امانتها مشترک هستند و نحوه امانتداری ما میشود سبک زندگیمان.
آیا در قبال فرزندانمان امانتدار خوبی بودهایم؟
بچههای ما اولین تجربههای امانتداری ما هستند. آنها را یک روز خدا از آسمان برایمان میفرستد تا رسم امانت را بجا بیاوریم و فرزندانی سالم و صالح تحویل اجتماع بدهیم. والدین ما قدر این امانت را میدانستند و سعی میکردند نسل خوبی تحویل بدهند. معتقد بودند نباید در امانت خدا خیانت کرد. مالک اصلی خدا بود. لطف کرده بود و به آنها فرزندی عطا کرده بود تا برای چند صباحی کنارش احساس آرامش کنند، ولی الان اوضاع فرق کرده است. مادرها خود را مالک بچهها میدانند و این بزرگترین خیانت است. وقتی کسی مالک چیزی باشد یعنی حق دارد دربارهاش هر طوری خواست تصمیم بگیرد و سرنوشتش را تعیین کند. درست مثل لباسهای شخصی که میتواند برایش هر تصمیمی بگیرد. وقتی فرزند از حالت امانت به مالکیت مطلق میرسد باید ترسید. از افکار و تصمیمهای والدین خودخواه باید ترسید. آنهایی که بچهها را ویترین آرزوهای خود میکنند. برایش مثل یک ربات تصمیم میگیرند و تربیتش را به هر سویی میکشانند.
آنهایی که بچهها را در دنیای مجازی بیمحابا رها میکنند تا آماج هزار و یک فتنه قرار بگیرند. آنهایی که بچه میآورند و تنها نیازی که برطرف میکنند، نیاز مالی است. اینگونه والدین امانتداران خوبی نیستند و برای اثباتش کافیست به حال و هوا و سرنوشت نسل امروز نگاه انداخت. آنها اگر با همین سرعت پیش بروند، خیلی زود به پوچی میرسند و ما والدین در این نابودی آگاهانه مقصریم.
ما یادشان دادیم فقط فکر خودشان باشیم. ما گفتیم فقط خودت مهمی حتی اگر لازم باشد بقیه را قربانی کنی. ما گفتیم خودت مهمی پس هر طور دلت خواست بگرد و بپوش و تصمیم بگیر. خواستیم مادرهای روشنفکری باشیم و دوستیمان را در این دوره عجیب با آنها حفظ کنیم. به همین دلیل به آنها آزادی بینهایت دادیم. ما امانتدار خوبی نبودیم.
عروس و داماد هم امانت هستند
همه ما دلمان میخواهد خوشبختی فرزندان را ببینیم. اصلاً مگر کسی هست که آرزویی والاتر از این داشته باشد؟ تمام عمر هر کار خوبی کرد برایش دعا میکنیم و میگوییم انشاءالله عروسیت. او را تا رسیدن به سن ازدواج مراقبت میکنیم و با حمایت کامل دستش را در دست همسرش میگذاریم. شب عروسی وقتی مادرها بچههایشان را به یک خانواده جدید میسپارند، حال عجیبی دارند. راست میگویند که ازدواج مثل هندوانه در بسته است. تا زیر یک سقف نروند، چیزی معلوم نمیشود. آنها با هزار امید و آرزو بچههایشان را به یک خانواده جدید میسپارند. غافل از اینکه بعضی از این خانوادهها یادشان میرود بچه مردم نزد آنها امانت هستند و باید با آنها مثل یک امانت گرانبها رفتار کنند. وقتی عروس میگیرند، انگار مالکش شدهاند. اگر همه بدانند که دختر یا پسر مردم نزد آنها امانت هستند و باید در ازای رفتار خود پاسخگوی خدا باشند، کمتر ظلم میکنند و کمتر دخالتهای خانوادگی نشئت گرفته از مصلحت و خیرخواهی به طلاق و جدایی میانجامد.
امانتداری در مسئولیتهای اجتماعی
ما هر کدام در شغل و سمتی که هستیم وظیفه داریم در قبال خواستهها و داشتههای مردم نزد خودمان امین باشیم. شما چقدر به این اصل وفادار هستید؟ چقدر امین بودن یک شخص برایتان مهم است و چقدر خودتان را در انجام امور محوله در اولویت قرار میدهید؟ خودتان هم به این اصل پایبند هستید یا فقط از دیگران توقع امین بودن دارید؟
فرض کنید مربی یک مهدکودک هستید. آیا در نگهداری از امانت مردم یعنی دستهگلهایشان امین هستید؟ از وقت و خوراکشان کم نمیکنید یا در انجام وظایفتان کمکاری نمیکنید؟
یک پرستار کودک هستید. آیا طبق عرف تمام وقت در اختیار بچه هستید و برایش وقت میگذارید یا او را به هر بهانهای میخوابانید و به درس یا قرارهای شخصی خودتان میرسید؟
یک مأمور حراست هستید. روزانه گوشیهای زیادی نزد شما به امانت سپرده میشود. آیا تا به حال وسوسه شدهاید گوشی فرد خاصی را هک یا چک کنید یا بخواهید از طریق دانستههای اطلاعات گوشی کسی را به دردسر بیندازید؟ همینطور شما که شغلتان تعمیرات موبایل است و با یک ریکاوری ساده دسترسی به تمام اطلاعات مشتری برایتان مقدور است؟
یا شما که فیلمبردار و عکاس عروسی هستید نسبت به عکسهای خصوص مشتریتان امین هستید؟ خود را موظف میدانید حریم خصوصی آنها را حفظ کنید یا بیاجازه عکسهایشان را در کاتالوگ تبلیغاتی خود قرار میدهید؟
شما. بله شما که یک آرایشگر متبحر هستید آیا مشتری با آسودگی خاطر به سالن شما میآید؟ از مدل مو یا آرایش او به بهانه ذخیره کردن نمونه کارها عکس نمیگیرید؟ یا برای نصب عکس بهترین عروسهای سالن از خودشان اجازه میگیرید؟
شما به عنوان یک وکیل چقدر به مشکلات و دانستههای زندگی شخصی موکلتان وفادارید؟ شما که پزشک هستید میتوانید به سوگند خودتان پایبند باشید و راز کسی را برای دیگری فاش نکنید؟
شما که صاحب سوپرمارکت محل هستید میتوانید امین آبروی مردم باشید؟ آنهایی که از شما قسطی خرید میکنند یا آخر صف نانوایی نامحسوس خودشان را برای گرفتن نان قسطی نشان میدهند؟
شما که تعمیرکار وسایل خانگی هستید و مشتریهای زیادی دارید. آیا امین وسایل مردم هستید یا خدای ناکرده در فرصتی مناسب جنس قلابی به جای اصل میگذارید یا برای صاحب وسیله خرجتراشی بیهوده میکنید؟ و شما که تعمیرکار خودرو هستید و دستتان برای هر گونه سوءاستفاده باز است. آیا دست به چنین خیانتی میزنید؟
کارپرداز یک اداره هستید و خریدهای سازمان زیر نظر شماست. آیا در فاکتورها دست نمیبرید و چیزی به عنوان کارمزد روی قیمتها نمیکشید؟
رانندهها عملیات سوختگیری خودرو را به شما میسپارند. آیا باک را پر تحویل میدهید یا پول کامل میگیرید با لیتر کمتر؟
آیا شما که صندوق خانگی دارید و عدهای پیش شما حساب دارند، میشود در قرعهکشیها دست ببرید یا گاهی بر حسب نیاز از پول صندوق بردارید و به اعتماد مشتریها خیانت کنید؟ مثل خیلیها که پول اولیه صندوق را میگیرند و جوری متواری میشوند که اصلاً هرگز نبودهاند؟
آیا شما خود را محق میدانی از رازی که پیش شما فاش شده صیانت کنی یا همه جا آن را جار میزنی و شهر را خبردار میکنی؟
دوربینهای خداوند خطا نمیکند
میبینید؟ امانتداری دو لبه تیز شمشیر است. اگر مراقب نباشید زود میلغزد و خراش میاندازد. اگر اعتماد نباشد سنگ روی سنگ بند نمیشود چه برسد به اینکه بشود با آرامش زندگی کرد. اگر اعتماد نباشد کسی جرئت نمیکند قدم از قدم بردارد. چون در هر کاری راحت میشود سر بقیه کلاه گذاشت. راحت میشود کمفروشی کرد. راحت میشود به اعتماد مشتری خیانت کرد و جنس بد به او داد. میشود جفا کرد و گوشت فاسد شده دست مشتری داد. میشود وقتی مشتری پول جنس با کیفیت میدهد از او قایم کرد که داخل سیبزمینیهای کیلویی فلان تومان خراب است و از آنجا باید یکراست راهی سطل زباله شود. میشود جنس ایرانی را برچسب خارجی زد و دست مردم داد. میشود چشم روی امانت مردم بست و عکس و فیلمشان را در فضای مجازی منتشر کرد. میشود ناشر بود و کتاب شخصی را بیاجازهاش چاپ کرد و یا فیلمی بیاجازه نویسنده ساخت.
دور اعتماد و امانتداری که خط بکشی هر خطایی ممکن است. پس برای داشتن یک جامعه پویا و اسلامی لازم است به یکدیگر اعتماد کنیم و لازمه این اعتماد بجا آوردن سنت حسنه امانتداری است.
باید در هر لحظه مراقب نگاه خداوند باشیم و نظارت او را از دوربینهای مدار بسته جدیتر بدانیم. فراموش نکنیم که دوربینهای خداوند خطا نمیکند؟
انتهای پیام/