درگفت‌وگو با یک نویسنده و کارگردان تئاتر مطرح شد؛
اجرای نمایش‌های ایرانی همیشه در خانه بوده و این شیوه اجرا سینه‌به‌سینه منتقل می‌شده است، اما به‌جز تعزیه که بانی مردمی دارد، در دیگر شاخه‌های نمایش ایرانی موفق نبوده‌ایم و این اجرا‌ها هر روز بیشتر افول می‌کنند. در دانشگاه هم رشته نمایش‌های ایرانی نداریم و این خود موضوع مهمی است. همه دنیا به نمایش‌های خود افتخار می‌کنند به‌جز ما که با کم‌توجهی موجب ازبین‌رفتن آن‌ها می‌شویم.
صبح نو
گفت‌وگوی «صبح‌نو» با یک نویسنده و کارگردان تئاتر
سمانه استاد / نمایش‌های ایرانی و آیینی -سنتی را می‌توان مهم‌ترین سرمایه تئاتری دانست. تنها گونه‌ای که متعلق به ماست و با سنت‌ها، آداب، رسوم، قصه‌گویی و شخصیت‌های ایرانی عجین شده است. جشنواره «نمایش‌های آیینی و سنتی» تلاشی برای حفظ و عرضه درست این گونه نمایشی است. «مهدی صفاری‌نژاد» یکی از نویسندگان و پژوهشگران نمایش‌های ایرانی است که نمایشنامه‌هایی در این حیطه نیز نوشته است. سه نمایشنامه از این نویسنده این روز‌ها به‌صورت همزمان ازسوی پنج گروه نمایشی در حال تمرین است تا به اجرا در جشنواره برسد. بدین بهانه با این نویسنده گفتگو کرده‌ایم و او از ضرورت آموزش و داشتن محلی مشخص برای اجرای این دست نمایش‌ها به «صبح‌نو» چنین می‌گوید:

تئاتر در دوران کرونا آسیب جدی دیده است، اما در این میان برخی گونه‌های نمایشی ازجمله نمایش‌های ایرانی و آیینی- سنتی بیشترین ضربه را خوردند. به نظر شما، چرا کم‌لطفی به نمایش‌های آیینی و سنتی بیشتر بود؟
یکی از مشکلات ما این است که آکادمی نمایش‌های ایرانی نداریم. مشکل دیگرمان این است که مکانی برای اجرای این دست نمایش‌ها نیز نداریم. در تهران و دیگر شهرستان‌ها، خانه‌های قدیمی زیادی وجود دارد که زیر نظر شهرداری یا میراث فرهنگی اداره می‌شود، اما برای اجرای نمایش در دسترس نیست. اجرای نمایش‌های ایرانی همیشه در خانه بوده و این شیوه اجرا سینه‌به‌سینه منتقل می‌شده است، اما به‌جز تعزیه که بانی مردمی دارد، در دیگر شاخه‌های نمایش ایرانی موفق نبوده‌ایم و این اجرا‌ها هر روز بیشتر افول می‌کنند. در دانشگاه هم رشته نمایش‌های ایرانی نداریم و این خود موضوع مهمی است. همه دنیا به نمایش‌های خود افتخار می‌کنند به‌جز ما که با کم‌توجهی موجب ازبین‌رفتن آن‌ها می‌شویم.

در میان خود اهالی تئاتر نیز نمایش‌های آیینی- سنتی خیلی پرطرفدار نیست و گروه‌ها ترجیح می‌دهند سراغ اجرای نمایش‌های دیگری بروند. چرا؟
به این دلیل که یادگرفتن اصول اجرا بردن نمایش ایرانی سخت‌تر از نمایش‌های دیگر است. باید مطالعه کرد، شناخت، تلاش کرد و بعد اجرا برد. وقتی آکادمی وجود نداشته باشد بهتر از این نیز نمی‌شود. در جشنواره آیینی- سنتی، بخشی اضافه شده است به نام «جوانه‌ها». در این بخش کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کنند و با این‌گونه نمایشی آشنا می‌شوند و در آینده با ادامه دادن به این جریان اضافه خواهند شد.

شما چطور به نمایش‌های ایرانی علاقه‌مند شدید؟
در دوره دانشگاه و سر کلاس نمایش‌های ایرانی با استاد داود فتحعلی‌بیگی. یک جلسه با ایشان سر تمرین نمایش «غروب مضحک صمصام‌میرزا» در تماشاخانه سنگلج رفتیم، تمرین را دیدم و به نمایش‌های ایرانی علاقه‌مندتر شدم.

شما نمایشنامه‌های زیادی در این‌گونه نوشته‌اید. کدام یک از نمایشنامه‌های شما در حال تمرین برای اجرا در جشنواره تئاتر آیینی -سنتی امسال هستند؟
سه تا از نمایشنامه‌هایم در حال تمرین هستند. نمایشنامه «مجلس سیاه‌بازی امیرارسلان نامدار» که زیر نظر استاد فتحعلی‌بیگی نگارش شده و خود ایشان اولین‌بار کارگردانی‌اش کردند و در تماشاخانه سنگلج نیز اجرای عموم رفت، درحال‌حاضر ازسوی دو گروه درحال تمرین است. نمایشنامه «کاش چشم نمی‌دید؛ مضحکه قتل امیرکبیر» که اقتباسی از زندگانی امیرکبیر است نیز ازسوی دو گروه در تهران و کرج در حال تمرین است. نمایشنامه «که بینم روی ماه تو» تجربه‌ای اقتباسی بود از نمایشنامه مالی سویینی و آن را به بانو پری زنگنه تقدیم کردم. این نمایش نیز در خانه نقلی کاشان در حال تمرین است.

این موضوع که چند گروه همزمان روی یکی از نمایشنامه‌های شما کار می‌کنند آیا نشان از این می‌دهد که در بخش نمایشنامه‌نویسی نمایش‌های ایرانی با کمبود مواجه هستیم؟
همین‌طور است. وقتی آکادمی نداشته باشیم طبیعتا در این مورد به مشکل خواهیم خورد. البته جشنواره بخشی به نام «بازی‌نامه‌نویسی» را برای تولید متن راه انداخته است، ولی باید به این موضوع در دانشگاه پرداخته شود. دانشجویان باید همچون نمایشنامه‌های دیگر یاد بگیرند که نمایشنامه ایرانی بنویسند. به همین خاطر زمان برگزاری جشنواره آیینی سنتی همه سراغ چهره‌هایی مانند استاد فتحعلی‌بیگی و دکتر ناصربخت که از زبده‌های این رشته هستند می‌آیند و از بد روزگار سراغ من نیز می‌آیند. وقتی آموزشی در کار نیست، خروجی نیز وجود نخواهد داشت.

در صحبت‌های‌تان به خانه‌های تاریخی به‌عنوان محلی برای اجرای نمایش ایرانی اشاره کردید. آیا به نمونه‌ای فعال در این زمینه می‌توانید اشاره کنید؟
مجموعه «خانه نقلی» در شهر کاشان نمونه این شکل اجراست. این مجموعه، خانه‌ای دارد به نام خانه دوست که در حیاطش نمایش اجرا می‌شود. همین‌طور تماشاخانه‌ای دارد به نام سیدعلی نصر. بخش خصوصی حامی شده و قسمتی از درآمدش را برای کار فرهنگی گذاشته است. در تهران نیز خانه‌های قدیمی بسیار زیبایی وجود دارد و من نمی‌دانم چرا شهرداری یا میراث فرهنگی در این زمینه اقدام نمی‌کند. تئاتر نصر در لاله‌زار نیز رسیدگی نمی‌شود و باز هم نمی‌دانم چرا.

آیا ایده تبدیل شدن خانه‌های قدیمی به محلی برای اجرای نمایش با شهرداری یا میراث فرهنگی مطرح شده است؟
بله، بسیار مطرح شده، اما رسیدگی نشده است. خانه‌های قدیمی بسیار زیبایی وجود دارد. سال گذشته بخش قهوه‌خانه جشنواره را در عمارت کاظمی واقع در خیابان ۱۵خرداد و در منطقه تاریخی عودلاجان یکی از همین خانه‌ها برگزار کردیم به نظرم این امکان وجود دارد که چنین خانه‌هایی تبدیل به محل اجرا شود؛
 
و سخن پایانی؟
کاربلد‌های استاد یکی‌یکی به رحمت خدا می‌روند و باید به فکر نیروی جایگزین برای آن‌ها باید باشیم. نمایش با اجرا رفتن در حضور تماشاگر است که جان می‌گیرد، پس نیاز است محلی باشد و آموزش داده شود، آرشیو کار‌های گذشتگان حفظ شود، کتابخانه‌ای در این زمینه وجود داشته باشد و اجرا‌های مستمر به روی صحنه برود تا نمایش ایرانی سرحال‌تر شود. فقط می‌دانم ناگهان زود دیر می‌شود.
 
انتهای پیام/
منبع: صبح نو
ارسال نظر
captcha
پرونده ها