اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه رژیم پهلوی، آخرین سفیر ایران در آمریکا و داماد سابق محمدرضاشاه در ۹۳ سالگی در ویلای شخصی خود در سوئیس درگذشت.
زاهدی یکی از دولتمردان محمدرضا بود که تا پایان عمر او در کنار شاه ماند و «محمدرضا»ی پیر و فرتوت و تاج و تخت از دست داده را تنها نگذاشت.
اگرچه او تا آخر عمر سلطنتطلب بود و تاجبخشی سپهبد فضلالله زاهدی (پدرش) را با همکاری خودش در کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت قانونی مصدق، خدمت برمیشمرد، اما آنچه زاهدی را از دیگر رجال رژیم پهلوی مانند شاپور بختیار و ارتشبد اویسی و بسیاری از اپوزیسیون حال حاضر متمایز میکرد، این بود که در تضاد و دشمنی با جمهوری اسلامی دست به هر کاری نمیزد تا منافع ملی ایران به خطر بیفتد.
او منافع ملی ایران را قدرت کشور تعبیر میکرد و دل به حقوق بینالملل نوشته بر کاغذ در سازمان ملل نمیدید که بازیگران جهانی از آن در راستای منافع خود بهره ببرند. به همین دلیل در اواخر عمر از اپوزیسیون بیوطنی که در خارج از ایران، خواستار حمله آمریکا به ایران بودند، انتقاد کرد و سیاست هستهای ایران را حق کشور و یکی از ابزارهای قدرت ایران میدانست. او حتی به سردار سلیمانی که خواستار افزایش اقتدار ایران در منطقه بود، افتخار میکرد.
اردشیر زاهدی کیست؟
او فرزند سپهبد فضلالله زاهدی و خدیجه ملوک پیرنیاست. مادرش دختر عشرت السلطنه دختر مظفرالدین شاه و میرزا حسن خان پیرنیا موتمن الملک است؛ بنابراین اردشیر نتیجه مظفرالدین شاه قاجار است.
اردشیر در مهرماه ۱۳۰۷ شمسی در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و اصفهان و دبیرستان را در مدرسه اسلامیه بیروت به پایان برد. سپس به آمریکا رفت و از کالج کشاورزی ایالت یوتا فارغ التحصیل شد.
پس از بازگشت به ایران در ۱۳۳۱ شمسی در وزارت کشاورزی به معاونت خزانهداری «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی» (اصل ۴ ترومن) رسید. احراز این پست مهم به دلیل آشنایی قبلی زاهدی با عوامل آمریکایی بود که از مدرسه بیروت آغاز شده بود.
تاریکترین نقطه زندگی اردشیر زاهدی همراهی با پدرش سپهبد فضلالله زاهدی در جریان کودتای ۲۸ مرداد است. او از عوامل دست اول سیا بود و کرمیت روزولت با آوردن نام مستعار ارشیر زاهدی (مصطفی ویسی) در کتاب خود به حضور فعال او در کودتا صحّه میگذارد.
همچنین روزولت توضیح میدهد که برای ملاقات با فضلالله زاهدی به همراه مصطفی ویسی به مخفیگاهش میرود و درباره اعتمادی که به مصطفی ویسی دارد، میگوید: «تأکید کردم فقط شما [مصطفی ویسی]، سپهبد زاهدی و شاهنشاه اسم حقیقی مرا میدانید. از نظر سایرین اسم من جیمز لاکریج است.»
اردشیر زاهدی پس از کودتای ۲۸ مرداد نشان درجه یک رستاخیز گرفت و در آبان ماه همان سال به سمت آجودان کشوری شاه منصوب شد.
زاهدی در سال ۱۳۳۶ با شهناز پهلوی دختر شاه ازدواج کرد. البته زندگی آنها دوام چندانی نیاورد و دو طرف در سال ۱۳۴۳ از یکدیگر جدا شدند. از نکات جالب توجه در مورد او این است که علیرغم جدایی از دختر شاه، روابط نزدیک خود را با محمدرضا حفظ کرد و شاه نیز بهواسطه نزدیکی او به آمریکاییها تاثیرپذیری خاصی از زاهدی داشت.
زاهدی در ۱۳۳۸ سفیر ایران در واشنگتن شد، اما پس از اعتراض دانشجویان ایرانی در ۱۳۴۰ به ایران فراخوانده شد. در دولت اسدالله عَلَم، اردشیر زاهدی به سفارت کبرای ایران در انگلستان منصوب و در ۱۳۴۱ عازم لندن شد و به مدت ۴ سال در این سمت باقی بود. او پس از بازگشت در بهمن ماه ۱۳۴۵ در دولت امیرعباس هویدا به وزارت امور خارجه رسید و برای دومین بار در ۱۳۵۱ سفیر ایران در آمریکا شد که این سمت را تا دی ماه ۱۳۵۷ برعهده داشت.
اردشیر زاهدی تا پیروزی انقلاب اسلامی، تلاشهایی برای ماندگاری شاه در ایران انجام داد که به نتیجه نرسید و خود نیز به ژنو رفت. از اردشیر زاهدی کتابی به نام رازهای ناگفته اردشیر زاهدی که به کوشش پری اباصلتی تهیه شده در سال ۱۳۸۱ به چاپ رسیده است.
انتهای پیام/