به گزارش «سدید»؛ زن و شوهری که معلولیت ذهنی دارند، به تعمیرکاری برای نصب پردهشان زنگ زدهاند. تعمیرکار به زندگی این دو وارد میشود و زن (ایزابل) اصرار دارد که تعمیرکار (مایکل) از عروسک خرسی آنها عذرخواهی کند؛ عروسکی که این زوج آن را بهعنوان فرزند خود میبینند. این ایده جذاب به شکلی جذابتر روی صحنه تماشاخانه شهرزاد به اجرا درآمده و نمایش «مانستر» را به یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین اجراهای این مدت تبدیل کرده است. بازی خوب بازیگران، خلاقیت در متن، کارگردانی و طراحی صحنه مناسب دست به دست هم داده تا «مانستر» را به نمایشی متفاوت و ارزشمند برای دیدن تبدیل کند. در این فرصت با نویسنده و کارگردان این نمایش، «کوروش شاهونه»، گفتوگو کردهایم و او از ایده این نمایش چنین میگوید:
شما این نمایش را پیش از دوران کرونا نیز به روی صحنه بردید. چه شد که دو سال پیش به چنین ایده متفاوتی رسیدید و در چه پروسهای آن را به نگارش درآوردید؟
من در سال97 در موقعیتی عجیب گیر کردم و انسانی را دیدم که درگیر این قضیه بود. او خرسی اسباببازی را بغل کرده بود و مرا به خرسش معرفی کرد. اول فکر کردم شوخی میکند اما هرچه جلوتر رفتم متوجه شدم که این موضوع واقعیت دارد. این فرد اسکیزوفرنی داشت. او با خرسش ارتباط برقرار کرده بود، آن را هویتدار میدید و فرزند خودش میدانست. ایده نمایش «مانستر» از این اتفاق شکل گرفت. در آن زمان مشغول نگارش یک فیلمنامه بودم و به همین خاطر از یکی از دوستانم دعوت کردم تا در نوشتن این نمایشنامه همراه من باشد. به او شروع، میانه و پایان را گفتم، ویژگی کاراکترها را شرح دادم و از او خواستم نمایشنامه را بنویسد. وقتی نمایشنامه را تحویل گرفتم و تمرینات را شروع کردم، متوجه شدم چیزی که در طرح به او داده بودم، آن چیزی نیست که باید در اجرا رخ دهد. پس دوباره در زمان تمرین شروع به بازنویسی نمایشنامه کردم. هر روز صحنه به صحنه نمایشنامه را به بازیگرها میدادم و آنها صحنه را بازسازی میکردند.
جالب است که ایده این نمایشنامه از یک اتفاق بیرونی گرفته شده است!
فکر میکنم بخشی از دغدغه هنرمند باید این باشد که بیشتر به جامعه پیرامونش نگاه کند. ما در دنیای اطراف خودمان قصههای جذابی داریم و باید به این قصهها و اتفاقاتی که پیرامونمان میافتد دقیقتر و با چشم بیناتر نگاه کنیم.
بازیگران این کار بسیار خوب و حرفهای ظاهر شدند؛ بهخصوص بازیگر نقش ایزابل. در تمرینات این نمایش چه گذشت که بازیگران به حدی از مهارت در ایفای نقشهای خود رسیدند؟
برای من در وهله اول بسیار مهم بود که این جهانی که در متن نوشته و خلق شده است به دست بازیگران روی صحنه زنده و احیا شود. قبلا با آقای «ابراهیم ناییج» و آقای «علی حسینزاده» سابقه همکاری در کارهای آقای مساوات را بهعنوان بازیگر داشتم. این دو نفر بازیگران خوبی هستند و روی صحنه بینظیر عمل میکند. خانم «ریحانه رضی» در این کار نهتنها بازیگر که طراح صحنه و لباس کار است. او بازیگر بسیار درخشانی است، نهتنها در این نقش، بلکه در هر کاری که انجام میدهد بسیار خوب ظاهر میشود. امتیازی که این بازیگر دارد این است که بهدنبال نقشهای چالشبرانگیز است و دوست دارد شخصیتهای متفاوت را بازی کند.
پروسه تمرینات این نمایش با توجه به اینکه کار سختی هم بود، چقدر طول کشید؟
ما در یک پروسه پنجماهه، هر روز و روزی هفت ساعت تمرین کردیم تا بازیگرها بتوانند بهلحاظ فیزیکی، حرکت و آناتومی کاراکترها، به نقشها نزدیک شوند و نمایش را پیش ببرند.
در این نمایش دو شخصیت معلول ذهنی را میبینیم که یکی از آنها اسکیزوفرنی دارد. بازیگرها برای رسیدن به این نقشها چه تمرینها و حتی تحقیقاتی داشتند؟
خانم رضی برای رسیدن به این نقش بسیار تحقیق و پژوهش کرد. او در رابطه با این کاراکتر به چند آسایشگاه نگهداری از معلولان ذهنی و بیماران اسکیزوفرنی سر زده و با چند دکتر و روانشناس گفتوگو کرد تا به نقش برسد. آقای ناییج و حسینزاده هم به همین شکل. بازیگرها با تحلیل بهسمت نقش رفتند. بخشی از این تحلیل از طرف کارگردان به آنها القا شد و بخشی را هم خودشان با تحقیق و پژوهش کسب کردند.
اجرای نمایش شما در زمستان98 بهدلیل شیوع ویروس کرونا متوقف شد. امسال این نمایش دوباره به روی صحنه رفته است. آیا در این دو اجرا نمایش تغییری هم کرده است؟
طراح صحنه کار، خانم رضی به من پیشنهاد داد که در دور جدید طراحی صحنه بهواسطه جهانی که این زن و شوهر خلق میکنند، بیشتر در راستای قصه و کارگردانی پیش رود و بهنوعی با بازیها همسو باشد.
استقبال از «مانستر» در شبی که اجرای آن را دیدم بسیار خوب بود! آیا هر شب همین استقبال از کار صورت میگیرد؟
به لطف خدا هر شب با استقبال مخاطبان روبهرو بودیم. این نمایش همچنین موردتوجه منتقدان تئاتر، اهالی تئاتر و حتی اهالی سینما قرار گرفته و در نظر آنها جذاب بوده است. بهدلیل این استقبال باوجوداینکه در هفته پایانی اجراها هستیم اما تا پانزدهم دیماه نمایش «مانستر» را تمدید خواهیم کرد.
در نظراتی که در سایت تیوال قرار گرفته، بیشتر مخاطبان تقابل عقل و جنون را بهعنوان موضوع اصلی نمایش برداشت کردهاند. شما با این نظرات موافق هستید؟
سعی میکنم زیاد در این مسائل ورود نکنم و آن را به مخاطب بسپارم. دیدگاه من این است که نمایش روی صحنه حرف خود را میزند و هرکسی از نگاه خود با اثر همراه میشود. یک نفر بحث عقلانیت و جنون را مطرح میکند و دیگری عدالت و مادرانگی را. سعی میکنم درباره این موضوع نظری ندهم تا مخاطب خودش با اثر مواجه شود.
در برخی از نمایشها میبینیم که نویسنده ایرانی فضای روایت را خارج از ایران در نظر گرفته که گاهی این ناآگاهی او از فضای روی دادن اتفاقها باعث میشود نمایش به دل ننشیند، هرچند در بسیاری از مواقع بهدلیل محدودیتهایی که میدانیم این اتفاق میافتد اما در نمایش شما فضا چنان خوب طراحی شده بود که در ابتدا گمان کردم نمایشنامه خارجی است!
در این نمایش همه اتفاقات در خارج از ایران رخ میدهد اما بهدلیل نظرات اینچنینی نمایش بعدیام را در فضای ایران نوشتهام. درحالحاضر درحال نگارش نمایش
«دوش چهر» به معنای بدترکیب و زشت هستم که اتفاقات آن بین سالهای 1320 تا 1325 در ایران میافتد و آن را در سال1401 به روی صحنه خواهم برد. این نمایش ادامه راه «مانستر» است اما در ایران اتفاق میافتد.
به نظرم این نمایش بسیار پتانسیل اجراهای بینالمللی را دارد. آیا در این زمینه اقدامی کردهاید؟
اقداماتی کردهایم اما درحالحاضر در شرایطی هستیم که تمرکزمان روی اجرای ایران و جشنوارههای ایرانی است. چند شب پیش دو پخشکننده خارجی نمایش ما را دیدند و کمی گپ زدیم. چند دعوت نیز از کشورهای دیگر داریم اما اجرای ایران درحالحاضر برایمان اولویت دارد.
شما در زمینه تصویر نیز فعال هستید. چه کارهایی در آینده از شما در این زمینه خواهیم دید؟
درحالحاضر منتظر یک پروژه هستم تا در آن بازی کنم. لازم میدانم در پایان این گپوگفت از تهیهکننده محترم نمایش، آقای «سجاد افشاریان»، تشکر کنم که در طول این اجرا همچون یک برادر ما را حمایت کرد. از خانم «ریحانه رضی»، بازیگر و طراح صحنه و لباس این کار نیز سپاسگزارم.
/انتهای پیام/