به گزارش «سدید»؛ فارغ از دلنوشتهها و خاطرات شخصی که در صفحه نوت گوشیهای هوشمند باقی میماند یا در سالنامهها نوشته میشود و در گنجهها خاک میخورد، غالب نوشتهها با این انگیزه که در برابر مخاطب قرار گیرد و بخواند و نظر بدهد، نوشته میشوند؛ حالا میخواهد در صفحات فضای مجازی شخصی باشد، در قالب یادداشت در سایتها منتشر شود یا بهصورت کتابچه یا کتاب در اختیار خوانندهها قرار بگیرد.
اگر با دید گستردهتر به این موضوع نگاه شود، نویسندهها با هدف منتشر شدن مطالبشان بهصورت کتاب یا کتابچه دستبهقلم میشوند و مطلوبترین شکل این موضوع را زمانی میبینند که یک انتشاراتی زحمت نشر اثر را بهعهده بگیرد. پس اگر نویسندهای بخواهد کتابش را چاپ کند، این «ناشر» است که چاره کار اوست؛ البته که باید اثرش از نظر رعایت استانداردها، تایید شود تا به انتشار برسد. گاهی مولفها به دلایل متعدد مثل اختلافنظر با ناشر یا عدم تایید محتوای اثر جهت صدور مجوز نشر، اثرشان را بهصورت شخصی منتشر میکنند که به این پدیده «خودناشری» یا «ناشرمولف» گفته میشود.
«خود ناشر» باید یک تنه مسوول پروسههای نشر باشد
روند «خودناشری» در ایران دو دسته از افراد را شامل میشود؛ یک دسته از خودناشران، نویسندگان، شاعران یا مترجمانی هستند که محتوای اثرشان به لحاظ محتوایی و استانداردهای رایج که بتواند مجوز نشر را بگیرد، ندارد و دسته دیگر خودناشرانی هستند که بهدلیل سختگیریهای انتشاراتیها و اعمال سلیقههایی که وجود دارد، تصمیم میگیرند خودشان دستبهکار شوند و تمام مراحل اداری چاپ کتاب را به دوش بکشند.
به پدیده «خودناشری»، «ناشر_مولف» هم گفته میشود که اگر قرار باشد تعریف مختصر و جامع از آن ارائه داد، این است: پدیده انتشار هر کتاب یا اثری ازسوی خالق اثر. این نوع انتشار کتاب که ازسوی مولف انجام میشود، به نوعی چاپ خصوصی هم محسوب میشود. در این حالت این نویسنده است که مسوول کنترل همه پروسههای نشر است؛ مسائلی مانند طراحی، صفحهبندی، طراحی جلد، چاپ و صحافی و بازاریابی و روابطعمومی همه کارهایی هستند که نویسنده یکتنه آنها را انجام میدهد. موضوع «خودناشری» مسالهای است که موافقان و مخالفان زیادی دارد و میتوان گفت این پدیده اغلب مخالف نظر انتشاراتیهاست و اکثر نویسندگان، مولفان و مترجمان مخالفتی با این موضوع ندارند.
«خودناشری»؛ پدیدهای که در سالهای اخیر کمرنگ شده است
جهت بررسی موضوع «خودناشری» با پیمان طالبی، نویسنده دهه هفتادی که تاکنون کتابهای «اوایل» و «ضمائم» از او منتشر شده و کتاب «پنج پرتره» را در دست چاپ دارد، به گفتوگو نشسته است تا این پدیده را از جوانب گوناگون مورد بررسی قرار دهد. او پیش از پاسخ به سوالات مطرحشده در این حوزه، مقدمهای کلی را بیان کرد: اساسا پدیده «ناشر-مولف»، پدیدهای است که نسبتبه سالهای گذشته و آنچه در تاریخ ادبیات هست، به مرور زمان خیلی کمتر شده است.
دلیل این موضوع نیز افزایش تعداد ناشران است و تنوع آنهاست که هر مولفی ترجیح میدهد با یکی از ناشران به نتیجه برسد و دلیل بعدی این است که پروسه اخذ مجوز، فیپا و امثالهم تا حدی متعدد است که مولف تصمیم میگیرد کتاب را به یک ناشر بسپرد و ناشر این کارها را انجام دهند. تجربه نشان داده که سپری کردن مراحل انتشار و اخذ مجوز برای ناشران سریعتر و آسانتر است.
دلایل نویسندگان از انتشار آثارشان در قالب خودناشری چیست؟
به نظر من، عمدهترین دلیل این است که چارچوبهای مدنظر مولف ازسوی ناشر رعایت نمیشود؛ یعنی گاهی اوقات مولف قصد دارد کتاب را در شکل و شمایل مشخصی منتشر کند که با سلیقه ناشر هماهنگ نیست یا خیلی وقتها ناشران بهواسطه کارشناسانی که در حوزه شعر، داستان، تاریخ یا... دارند، کتاب را بررسی میکنند و بنابر پیشنهاداتی که میدهند یا حتی شرطهایی که برای چاپ کردن کتاب میگذارند، درنهایت مولف را ناچار میکنند که یا خودش کتاب را چاپ کند یا با ناشری کار کند که کمترین تغییر را در کتاب ایجاد کند.
ناشران و نویسندگان در افزایش پدیده «خودناشری» چه نقشی دارند؟
به اعتقاد من، بخش اصلی این ماجرا مربوط به ناشران است. اگر ناشران با مولفان مختلف اعم از شاعر، نویسنده یا پژوهشگر همکاری داشته باشند و سلایق مولف را مدنظر قرار دهند، طبیعتا مولف ترجیح میدهد تا مراحل زمانبر اخذ مجوز، فیپا، شابک و... را به ناشر بسپرد.
درواقع مولف با نوشتن اثر، ماموریت خود را انجام داده و اگر مراحل بعدی به ناشر سپرده شود، برای مولف راحتتر است. اینکه چرا این اتفاق نمیافتد به این دلیل است که ناشران سلیقه مولف را لحاظ نمیکنند.
از طرف دیگر، اگر بخواهیم نقش نویسندگان را بگوییم و شاید بتوان با پاسخ به این سوال، انتقادی را هم به مولفان وارد کنیم این است که مولفان در طول سالهای گذشته کمی سختگیری داشتند و اگر مولفی بوده که به پدیده «خودناشری» روی آورده بهدلیل سختگیریهای خودش بود؛ مثلا مولفی خواستار این موضوع بود که اثرش در قطع رقعی چاپ شود و ناشر این موضوع را قبول نمیکند؛ چراکه هر انتشارات آثار را در قالب یک یونیفرم خاص چاپ میکند.
خودناشری چه آسیبهایی به بازار نشر میزند؟
آسیب بزرگ این پدیده به خود مولف برمیگردد؛ چون بسیاری از ناشران با شرکتهای پخش کتاب قرارداد دارند. یعنی اگر کتابی در یک انتشارات معتبر چاپ شود، تعدادی از آن کتابها در اختیار شرکتهای پخش قرار میگیرد و آن شرکتها بهواسطه قراردادی که با شهرکتابها و کتابفروشیها دارند، کتاب را در اختیار مراکز فروش قرار میدهند و به این صورت کتاب در سراسر کشور توزیع میشود ولی وقتی یک کتاب را خود مولف بهصورت خصوصی چاپ کند، علاوهبر اینکه امتیازهای مطرحشده برای او وجود ندارد، بلکه بار تمام زحمات انتشار به دوش مولف است.
مساله دیگر موضوع آسیب به ناشران است که اگر روند پدیده «خودناشری» همهگیر شود (گرچه من احساس نمیکنم این پدیده دستکم درحالحاضر فراگیر باشد ولی اگر در درازمدت فضا به این سمت برود که مولفان معتبر بخواهند آثارشان را بهصورت ناشر-مولف و بدون هماهنگی با ناشر چاپ کنند)، به مرور زمان انتشارات ناشران از آثار شاخص نویسندگان بنام تهی میشود.
الان چند درصد از سهم بازار در این حیطه تعریف میشود؟
از آنجاییکه درحالحاضر بسیاری از مولفان اعم از نویسنده، شاعر و پژوهشگر درحال همکاری با ناشران مختلف هستند، فکر میکنم این میزان به پنجدرصد هم نرسد؛ چراکه آثار نویسندگان، شاعران و پژوهشگران شاخص در انتشاراتیهای معتبر یا دستکم در انتشاراتیهایی که با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت هستند، به چاپ میرسد.
از نظر من پدیده «خودناشری» یا «ناشر-مولف» در جامعه ما موضوع فراگیر و مبتلابه نیست. این پدیده در دهههای گذشته مثل دهه40 و 50 بیشتر دیده میشد و نمیتوان آن دوران با حال مقایسه کرد.
چه راهکارهایی دارید برای اینکه این پدیده کمرنگ شود؟
در درجه اول باید گفت که ناشرها همکاری بیشتری با مولفان داشته و برای این موضوع دغدغه داشته باشند؛ چراکه وقتی یک مولف اثر خود را به ناشر تحویل میدهد، درواقع ثمره چند سال زحمت را در اختیار ناشر قرار داده و متاسفانه شرایط اقتصادی حوزه نشر برای مولفان بهگونهای است که غالبا وقتی نویسندگان و مولفان آثارشان را به چاپ میرسانند از حیث مادی متنعم نمیشوند و اگر این موضوع با نمونه مشابه در فضای بینالملل مقایسه شود، بهخوبی قابل درک است؛ مثلا خانم رولینگ بهواسطه کتاب هری پاتر از فقر نجات پیدا میکند و به یک شخصیت کاملا متمول تبدیل میشود.
در چنین شرایطی که قرار نیست نویسنده بعد از چند سال تلاش برای تولید یک اثر، از لحاظ مادی تامین شود، به نظر این حق طبیعی اوست که وقتی اثر خود را در اختیار ناشر قرار میدهد، همکاریهای لازم انجام شود.
مساله دیگری که وجود دارد و این مورد نیز به ناشران برمیگردد این است که متاسفانه خیلی اوقات ناشران به سادهترین شکل ممکن، اثر را رد میکنند.
بارها پیش آمده که مولفها بعد از مدتها تلاش در حوزههای مختلف به خلق یک اثر رسیدهاند و همانطورکه چاپ اثر در انتشارات معتبر از حقوق طبیعی آنهاست، وقتی اثرشان را در اختیار ناشران معتبر قرار میدهند، از همان ابتدا با موضعگیری شدید ناشران مواجه میشوند و ممکن است این جریان بهدلیل ناشناس بودن مولف باشد؛ چراکه دیده شده در همان ایام که ناشران از تولید محصول جدید سر باز میزنند، محصولات متعددی از آن انتشارات منتشر میشود.
حتی دیده شده که ناشران اثری را در اختیارشان قرار میگیرد مطالعه نمیکنند یا به 10صفحه اول آن بسنده میکنند که این مسائل برای مولف دردناک و ناپسند است.
پس وقتی اثر مولف ازسوی ناشران متعدد رد میشود، مولف حاضر میشود تا با هزینه هنگفت و پیگیری مراحل نشر، خودش دستبهکار شود و به «ناشر-مولفی» روی بیاورد. از طرفی هم ممکن است ناشران دلایل موجهی برای عدم انتشار اثر جدید داشته باشند، مثل هزینه بالای کاغذ که در شرایط اقتصادی حالحاضر ناشر ترجیح میدهد در سال دو یا سه اثر جدید از مولفهای بنام و سرشناس منتشر کند تا فروش کتابها را تضمین کند و این موضوع بسیار طبیعی است.
وقتی با این شرایط بسیاری از ناشران در دو سال اخیر که کرونا شرایط را تغییر داد، به مرز تعطیلی رسیدند و حتی برخی تعطیل نیز شدند، ناشران با احتیاط بیشتر اثری را میپذیرند و کمتر ریسک میکنند.
به نظر من، اگر راهکاری برای این موضوع یا بهطورکلی در حوزه نشر وجود داشته باشد این است که دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک بازنگری جدی در مساله کتاب داشته باشند و کتاب به مرحلهای برسد که تمامی مراحل آن اعم از تولید، انتشار، توزیع و خرید بهسهولت انجام شود.
این مساله هزاران هزار شرط لازم دارد مثل موضوع ارزانی کاغذ، شرایط مناسب برای پخش کتاب و... که طبعا تمامی این موارد را باید سیاستگذاران حوزه فرهنگ رفع و رجوع کنند.
اگر ناشران با مولفان مختلف اعم از شاعر، نویسنده یا پژوهشگر همکاری داشته باشند و سلایق مولف را مدنظر قرار دهند، طبیعتا مولف ترجیح میدهد تا مراحل زمانبر اخذ مجوز، فیپا، شابک و... را به ناشر بسپرد.
/انتهای پیام/