گروه راهبرد «سدید»؛ حمیدرضا علینیا: پوشش خبری جنگ اوکراین و نحوهی پرداخت رسانههای جریان اصلی به آن این روزها سر و صدای زیادی به راه انداخته است، به طوری که بسیاری از منتقدان رسانههای شرکتی (corporate media) نحوهی تبعیض آمیز پوشش خبری این جنگ را شاهدی بر مدعای دستکاری افکار عمومی به نفع سرمایهها و منافع این شرکتهای خبری میدانند. به علاوه واکنش اروپا محور سیاستمداران و خبرنگاران اروپایی به جنگ در اوکراین زنگ نژادپرستی را در اروپا و آمریکا این بار محکمتر از پیش به صدا درآورده است. موضوعی که بسیاری از رسانههای مستقل به آن پرداختند. این مقاله به قلم آلن مک لود (Alan MacLeod) استاد دانشگاه گلاسکو و نویسندهی پایگاه انتقادی رسانه با عنوان عدالت و دقت در گزارش [۲] در نشریه اینترنتی مینتپرس منتشر شده و بنا به ضرورت موضوع ترجمه و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. از دیگر آثار آقای مک لود میتوان به کتابهای «خبرهای بد از ونزوئلا: بیست سال اخبار جعلی و گزارش غلط» و همچنین کتاب خواندنی «تبلیغات در عصر اطلاعات: استمرار تولید رضایت» اشاره کرد.
ما در زمانهی خطرناکی زندگی میکنیم. در سرتاسر جهان عملیاتهای نظامی بسیاری در حال انجام است. تنها در هفتهی گذشته روسیه تهاجم نظامی عظیمی را علیه اوکراین آغاز کرد؛ عربستان سعودی دهها بار به یمن حمله کرد، اسرائیل موجی از حملات موشکی کشنده علیه سوریه را آغاز نمود و آمریکا عملیات بمباران خود در سومالی را مجددا از سر گرفت.
این چهار رویداد مرگبار همزمان رخ داده اند. گرچه بر اساس گزینش پوشش رسانهای بعید است افراد زیادی حتی از وقوع سه رخداد آخر خبر داشته باشند. مطالعهای دربارهی خروجیهای پنج رسانهی بزرگ غربی آشکار کرد که توجه بسیاری در این رسانهها به تهاجم روسیه علیه اوکراین شده است، در حالی که به دیگر رخدادها یا اصلا اشارهای نشده و یا به ندرت مورد اشاره قرار گرفتهاند.
در مجموع در بازه یک هفتهای یکشنبه ۲۱ فوریه تا جمعه ۲۷ فوریه فاکس نیوز [۳]، نیویورک تایمز [۴]، واشنگتن پست [۵]، سی ان ان [۶]و ام اس ان بی سی [۷]تقریبا ۱۳۰۰ روایت جداگانه دربارهی تهاجم به اوکراین، ۲ خبر دربارهی حملات به سوریه و ۱ خبر دربارهی سومالی منتشر کردند در حالی که به کلی خبری دربارهی جنگ سعودی در یمن منتشر نشده.
دادههای مورد استفاده در این مطالعه از پایگاه دادههای فکتیوا جمع آوری و بعدتر با دادههای خود وبسایت این بنگاههای خبری تطبیق داده شده است، همچنین این دادهها با جستجوی دقیق در گوگل مورد بررسی قرار گرفته تا کل نهایی بدست آید. در جدول زیر اختلاف در پوشش خبری طی این ۷ روز را میتوان مشاهده کرد.
در مجموع این ۵ خبرگزاری ۱۲۹۸ روایت دربارهی اوکراین منتشر کردند، یعنی به طور میانگین درهر ساعت حدودا یک خبر در این باره منتشر شده است. فاکس نیوز بیشترین خبر را نشر داده، تقریبا هر ۳۰ دقیقه یک خبر. با این حال تفاوت عددی معنادار اندکی میان کانالهای خبریای وجود داشت که صفحات اول و تحریریه آنها تماما با سرتیترهایی دربارهی اوکراین پر شده بود. در عوض فقط نیویورک تایمز به حمله هوایی در سومالی اشاره کرده و واشنگتن پست تنها رسانهای بود که حملات به سوریه را پوشش داده است. فاکس نیوز، سی ان ان و ام اس ان بی سی هیچ یک از حملات دیگر به غیر از اوکراین را پوشش ندادند.
رسانهها برای مخالفت با جنگ بهپامیخیزند
علی رغم هشدارهای مکرر، حمله به اوکراین برای بسیاری هنوز شُک آور است. در آستانه درگیریها تنها ۴۲ درصد از اوکراینیها باور داشتند که حمله نظامی محتمل است، همراه با خود رییس جمهور ولادیمیر زلنسکی که از آنچه او {وحشت آفرینی} غربیها دربارهی احتمال جنگ مینامید انتقاد میکرد.
یمن هرگز جنگی نبوده که رسانههای آمریکایی به آن علاقهمند باشد. واقعیت این است که در شبکه خبری ام اس ان بی سی، تنها در یک هفته از جنگ اوکراین پوشش خبری عمیقتری نسبت به درگیریهای یمن از زمان شروع آن در سال ۲۰۱۴ انجام شده است
تا اینجا ارتش روسیه بخشهای مهمی از کشور را اشغال کرده و در حال گرفتن اهداف کلیدی است. با این حال غرب را با طرح پاسخی تند و ظاهرا مصمم علیه خود متحد کرده است. علاوه بر اخراج روسیه از سیستم سویفت پرداخت بینالملل، تعدادی از کشورهای سابقا بیطرف ناتو، شامل فرانسه و آلمان در حال ارسال سلاح به اوکراین هستند. زلنسکی هم درخواستی را برای پیوستن به اتحادیه اروپا امضا کرده است. در داخل روسیه عملکردهای دولت اعتراضات سراسری را شعلهور ساخته، که در موارد زیادی توسط پلیس سرکوب شده است.
شانهی این که تا چه میزان رسانهها ماجرا را جدی گرفته اند، تعداد سرمقالههای دو نشریه نیویورک تایمز و واشنگتن پست است. سرمقالهها مقالاتی هستند که به طور جمعی توسط کارکنان ارشد درباره موضوعاتی نگاشته میشوند و آنقدر مهماند که رسانه باید خوانندگان خود را از موقعیت کلی آنها آگاه کند - موضعی از طرف رسانه که پوشش خبری آینده را جهتدهی میکند. در هفتهی مورد نظر سه سرمقاله از چهار سرمقاله نیویورک تایمز دربارهی اوکراین بود. آنها رییس جمهور روسیه را به دلیل تجاوز کوبنده و گسترش امپراطوری، بیگانه هراسی و تصور گمراه کنندهاش مبنی بر اینکه اوکراین ذاتاً ضمیمه روسیه است محکوم کردند. در این میان واشنگتن پست شش سرمقاله جداگانه در این مورد منتشر کرد که همگی پوتین را محکوم میکرد و رهبری جو بایدن را میستود. رد کامل خشونت (در این مقالات) برای خیلی از افراد تازگی داشت. مانند جف کوهن [۸]، بنیانگذار سازمان دیده بان رسانه، عدالت و دقت در گزارش که چنین نوشت «پس مخالفت رسانههای شرکتی با جنگ این شکلی است» و در ادامه به این نتیجه رسید که مطبوعات تمام قد پشت تقریباً همهی درگیریهای اخیر ایالات متحده ایستادهاند.
یمن نامرئی
در مقابل، هیچ پوشش خبری از آخرین حملات نیروهای تحت رهبری عربستان سعودی علیه یمن وجود نداشت {به گفته آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد، این لشکرکشی بدترین بحران انسانی جهان را ایجاد کرده است}. جنگ چند ساله اخیرا تشدید شده است، از زمان آغاز جنگ در سال ۲۰۱۴ ژانویه ۲۰۲۲ بدترین ماه برای تلفات غیرنظامیان بود.
در ۲۱ فوریه سازمان پزشکان بدون مرز گزارش داد که ائتلاف سعودی اهدافی را در استان حجا در شمال غربی یمن بمباران کرد که منجر به کشته شدن و مجروح شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان شد. در همین حال، جتها شهر ساحلی حدیده را کوبیدند. بعدتر، حملات هوایی و موشکی مناطق مسکونی در استانهای الجوف، مأرب، تعز و صعده را مورد هدف قرار دادند.
در ۲۴ فوریه یعنی روز تهاجم روسیه به اوکراین، یمن توسط ۳۷ حمله هوایی جداگانه در سراسر کشور، عمدتاً در حجه و البیضاء مورد حمله قرار گرفت. روز بعد، ائتلاف سعودی نیز با استفاده از توپخانه سنگین صعده را گلوله باران کرد و حداقل شش غیرنظامی را کشت. اکنون مدتی است که صعده مرکز کشتارها شده است. در ماه ژانویه، سعودیها یک بمب هدایت شونده لیزری را بر روی بازداشتگاهی در صعده انداختند که منجر به کشته شدن ۹۱ نفر و زخمی شدن صدها نفر دیگر شد.
این فقط چشمهای از آن خشونت است که بدست آوردن اطلاعاتی در مورد آن در کشورهای غربی ساده نیست. تنها در یک بازه زمانی ۲۴ ساعته از پنجشنبه تا جمعه، ائتلاف سعودی متهم به نقض توافق آتش بس در ۱۴۷ موقعیت و مکان مختلف شده است.
حملات اخیر اصلا توسط فاکس نیوز، سی ان ان، نیویورک تایمز، واشنگتن پست یا ام اس ان بی سی پوشش داده نشد. یمن هرگز جنگی نبوده که رسانههای آمریکایی به آن علاقهمند باشد. واقعیت این است که در شبکه خبری ام اس ان بی سی، تنها با گذشت یک هفته از جنگ اوکراین پوشش خبری عمیقتری نسبت به درگیریهای یمن از زمان شروع آن در سال ۲۰۱۴ صورت گرفته است.
چند هفته پس از حمله آمریکا به افغانستان، رئیس سی ان ان یادداشتی را برای همه کارکنانش فرستاد که به آنها صراحتا توصیه میکرد تا به رنج و سیاهروزی افغانها نپردازند
این در حالی است که صدها هزار نفر جان خود را از دست دادهاند و سازمان ملل تخمین زده که تعداد قربانیان تا پایان سال ۲۰۲۱ به حداقل ۳۷۷۰۰۰ نفر رسیده است. وانگهی، ایالات متحده شریک مستقیم در این خشونت است. مطالعهی اخیر MintPress نشان داد که فقط ایالات متحده تسلیحاتی به ارزش حداقل ۲۸ میلیارد دلار را به عربستان سعودی فروخته و آموزش و پشتیبانی نظامی و دیپلماتیک را برای ریاض فراهم کرده است ، ایالات متحده به این شکل برای ادامه خونریزیها به ائتلاف یاری میرساند.
در واشنگتن پست تا حدی از پوششهای خبری دربارهی یمن وجود داشت. با این حال، این پوشش خبری حول محور تجاوزات یمن به عربستان سعودی و متحدانش بود که به عنوان قربانی معرفی شدند. این پوشش خبری شامل مقالهای در مورد چگونگی اعمال تحریمهای جدید ایالات متحده علیه به اصطلاح «شورشیان حوثی» و داستانی در مورد حمله هواپیمای بدون سرنشینی با فناوری پایین به فرودگاهی در عربستان بود، همچنین نویسنده در آن اشاره کرده که «نبرد در شهر استراتژیک مارب در ماههای گذشته به افزایش حملات حوثیها علیه عربستان سعودی و امارات منجر شده است». آنچه واشنگتن پست به خوانندگانش نگفته این است که مارب نه درعربستان سعودی و نه امارات متحده عربی واقع است، بلکه شهری است در یمن { واقعیتی که این پرسش را که چه کسی متجاوز است میپوشاند}. در داخل یمن بسیاری اشاره به دولت موجود بالفعل با عنوان «حوثیها» را موهن و در جهت مشروعیتزدایی از آنچه میدانند که به عنوان ائتلافی از بسیاری گروههای مختلف در حزب سیاسی انصارالله مشاهده میکنند.
نسل کشی جنگی تحت حمایت ایالات متحده علیه یمن در سال ۲۰۱۵ آغاز شده و از آن زمان تاکنون به شدت ادامه دارد. سوال این است که یمنیها چقدر برای رسانههای آمریکا بیاهمیتاند؟ از جولای ۲۰۱۷ تا جولای ۲۰۱۸ شبکه ام اس ان بی سی ۴۵۵ برنامه دربارهی «استورمی دنیل»{بازیگر سابق پورنوگرافی که در جریان رسوایی اخلاقی ترامپ مورد توجه رسانهها قرار گرفت} اجرا کرد. در همین دورهی زمانی ام اس ان بی سی حتی یک برنامه دربارهی یمن اجرا نکرده است.
سومالی را رها کن؛ سوریه به ما چه
هفته گذشته، ایالات متحده عملیات بمباران خود علیه سومالی، دومین کشور فقیر آفریقا را از سر گرفت. ارتش آمریکا با استفاده از یک پهپاد ریپر [۹]، حملهای هوایی را در نزدیکی موگادیشو، پایتخت این کشور انجام داد. حملهی روز سهشنبه نیز علیرغم انتشار بیانیه مطبوعاتی ارتش در این باره، موفق به ایجاد موج رسانهای نشد. تنها نشریه از پنج نشریه مورد مطالعه برای پوشش خبری این حمله نیویورک تایمز بود که مطلبی را با این عنوان «نخستین حمله هوایی آمریکا در سومالی از ماه اوت» منتشر ساخت.
به دور از محکوم کردن این اقدام به عنوان «تجاوز کوبنده»، عنوانی که به پوتین نسبت دادند، تیتر فرعی مطلب بلافاصله در پی توجیه آن مدعی شد که «حمله، شبه نظامیان الشباب را هدف قرار داده است که به نیروهای امنیتی متحد سومالی حمله کرده بودند». بدین ترتیب، حمله به کشوری در آن سوی جهان به عنوان یک حرکت ضروری و دفاعی ترسیم شد. در واقع، تایمز در اشاره به حمله هوایی حتی از عبارت «دفاع از خود گروهی» [۱۰] استفاده کرده است. دو خلاصهی مطلب خبری دیگر نیز در تایمز تنها در یک جمله به این حمله اشاره کردند و به روایت {توصیف شده} ارجاع دادهاند. میزان پوشش خبری واقعه به همین میزان بود.
در همین حال اسرائیل تشدید حملات خود به سوریه را ادامه میدهد. حدود ساعت ۱ بامداد روز ۲۳ فوریه، اسرائیل موشکهایی از بلندیهای جولان به سمت استان قنیطره در جنوب غربی سوریه شلیک کرد (اسرائیل از ۱۹۶۷ بلندیهای جولان سوریه را اشغال کرده است). روز بعد، اسرائیل حملهای موشکی به دمشق انجام داد که منجر به کشته شدن حداقل سه سرباز مستقر در حومه پایتخت شد. برای توجیه حمله، اسرائیل مدعی شد که ارتش سوریه با حزب الله همکاری داشته و اتهام خود را با پخش هوایی اعلامیهای در جنوب غربی سوریه انتشار داد. در هفتههای اخیر، ارتش اسرائیل بارها دمشق را مورد حمله قرار داده و طبق گزارشها، برای انجام این کار جتهای این رژیم حریم هوایی سوریه و لبنان را نقض کردهاند.
در انجام این حملات که براساس قوانین بینالملل غیرقانونی است، ایالات متحده اسرائیل را یاری کرده و سالانه نزدیک به ۴ میلیارد دلار به آن کمک نظامی میکند. نیروهای آمریکایی در حال حاضر مناطق قابل توجهی از سوریه از جمله مناطق نفت خیز در شمال شرق آن را اشغال کردهاند و دائماً اقدامات را با متحد اسرائیلی خود هماهنگ میکنند.
تنها رسانهای که این عملیات را پوشش میداد، واشنگتن پست بود. اما در این پوشش، تنها دو مقاله صرفا گزارشی از سرویس خبری آسوشیتدپرس بازنشر کرد و هیچ توضیح یا پیشینهای به مطالب اضافه نکرده است. به این شکل، نسبت به این حملات به عنوان اتفاقی معمول برخورد شد که تقریبا ارزش توجه را ندارد.
اولین جنگ بزرگ بین ملتهای متمدن
اگرچه تفاوت فاحشی در کمیت پوشش وجود دارد، این هم مهم است که به تفاوتهای بسیار در لحن و دیدگاه توجه کنید. رسانهها با تصاویری از اهداف تجاوز روسیه پر شده است. برای اولین بار از ما دعوت میشود که جنگ را از زاویهی قربانی ببینیم. به علاوه، پوشش خبری صرفا گزارشی و مبتنی بر واقعیت صرف نیست، بلکه احساسی و پر از خشم است. چنین چیزی دربارهی گزارشات از جنگهای غرب کاملا بیسابقه است و تصمیمی هدفمند از کسانی است که در راس کار ایستادهاند. برای مثال، چند هفته پس از حمله آمریکا به افغانستان، رئیس سی ان ان یادداشتی را برای همه کارکنانش فرستاد که به آنها صراحتا توصیه میکرد تا به رنج و سیاهروزی افغانها نپردازند، با بیان اینکه «به نظر تمرکز بیش از حد بر تلفات یا مشقات افغانستان مسئلهی انحرافی است». (فراموش نکنید افرادی مانند) چلسی منینگ [۱۱] و جولیان آسانژ [۱۲] به دلیل انتشار تصاویر قربانیان جنگهای ایالات متحده به زندان افتادهاند. با این حال قربانیان جنگ روسیه در صدر و مرکز پوشش رسانهای قرار دارند و حتی رسانهها تا آنجا پیش میروند که به شکل جانبدارانه گزارشهایی از ساخت و استفاده غیرنظامیان اوکراینی از کوکتل مولوتوف علیه نیروهای روسی را نشر میدهند.
چنین برخوردی برای محمد الکرد [۱۳]روزنامه نگار فلسطینی، آشکارگی امر تازهای بود. چنان که اینگونه گفته است: «فهمیدن این که رسانههای خبری جریان اصلی و سیاستمداران شهرکنشین ازاین توانایی زبانی برخوردارند تا اشغال را با نام اشغال بنامند (و نه چیز دیگری) بسیار عجیب و غریب و باورنکردنی است. توان زبانیای که در ماجرای فلسطین اشغالی اغلب با بهانه بیطرفی به شکل حیرتآوری وجود ندارد»؛ و ادامه میدهد:
واژه ریاکاری ناتوان از توصیف این برخورد است. کلمه مناسب روان پریشی [۱۴] است. آنها در یک جهان موازی زندگی میکنند که در آن اروپاییهایی که برای دفاع از سرزمین و خانواده خود سلاح به دست میگیرند، مبارزان مقاومت نام دارند، اما فلسطینیهایی که همین کار را میکنند "تروریست" هستند. قوانین جداگانهای برای افراد مختلف وجود دارد.
جنگ در هرجا و همهجا وحشتناک است، اما فقط به این دلیل که این بار در اروپا است وحشتناکتر نیست.
برای بسیاری، این تفاوت به نژادپرستی مرتبط است. ایندی ساماراجیوا [۱۵] روزنامه نگار سریلانکایی نوشته:
«اوکراین بدترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم نیست. حتی این جنگ بدترین جنگی نیست که اکنون در جریان است» و با اشاره به جنگ در سوریه و یمن ادامه داد: «این جنگ فقط بدترین جنگ است که برای سفیدپوسها اتفاق افتاده است.»
به وضوح میزان شوکآوری از نظرات نژادپرستانه معمول در رسانههای شرکتی وجود داشته. مثلا چارلی داگاتا، خبرنگار خارجی سی بی اس نیوز از کیف گفت: «با احترام میگویم که اینجا جایی مثل عراق یا افغانستان نیست که برای دههها شاهد درگیری شدید باشد. بعکس اینجا شهری متمدن و اروپایی است که انتظار چنین چیزی را در آن ندارید و امیدوارید چنین اتفاقی اینجا نیفتد».
پیتر دابی [۱۶] مجری انگلیسی الجزیره نیز اظهارات مستشرقانهی مشابهی را بیان کرد و نگرانیاش از فرار پناهندگان ثروتمند اوکراینی را ابراز نمود. او در حالی که افراد فقیر غیرسفیدپوست در همان شرایط را تحقیر میکرد چنین گفت:
«کافی است به آنها نگاه کنید آنچه متقاعد کننده است نحوهی لباس پوشیدنشان است. به وضوح اینها مردم خوشبخت و طبقه متوسط هستند نه پناهندگانی که سعی میکنند از مناطقی در خاورمیانه که در وضعیت وخیم جنگی است فرار کنند. اینها افرادی نیستند که سعی میکنند از مناطق شمالی آفریقا فرار کنند. این مردم شبیه هر خانواده اروپایی دیگری هستند که ممکن است شما در همسایگیشان زندگی کنید.»
دیگران هم اظهارات مشابهی داشتند؛ «برای من بسیار ناراحت کننده است، چرا که میبینم اروپاییها با چشمان آبی و موهای طلایی کشته میشوند» این جملهای است که معاون سابق دادستان کل اوکراین، دیوید ساکوارلیدزه [۱۷]در گفتگو با بی بی سی اظهار داشت کما اینکه اظهار نظرش از طرف شبکه به چالش کشیده نشد. لوسی واتسون [۱۸]، خبرنگار آی تی وی نیوز [۱۹]در توضیحی اشکبار در مورد اینکه چرا ما باید به پناهندگان کمک کنیم اعلام کرد: «اتفاق باورنکردنی بالاخره رخ داد... این نه یک کشور در حال توسعه و جهان سومی بلکه اروپا است!». در اظهار نظر دیگری دانیل هانان [۲۰]عضو سابق پارلمان اروپا در روزنامه دیلی تلگراف نوشت: «آنچه که مسئله را بسیار شوک آور میکند این است که آنها خیلی شبیه ما به نظر میرسند» و اینچنین ادامه داد «جنگ دیگر آنچه برای مردم فقیر و دورافتاده دیده شود نیست، جنگ میتواند برای هر کسی اتفاق بیفتد».
روزنامهنگار دیلی وایر [۲۱]، مایکل نولز [۲۲] موج تعصبات پراکنده را به صورت موجزی در این تویت بیان کرد:
«همین الان به ذهنم رسید که این جنگ اولین جنگ بزرگ بین کشورهای متمدن در طول زندگی من است»
تعداد زیاد شخصیتهای رسانهای که تعجب شدید خود را از دیدن افراد «متمدن» در این مخمصه ابراز میکنند موجب شد تا شماری از انجمنهای رسانهای جنوب جهانی بیانیههای اعتراضآمیزی را منتشر کنند.
انجمن روزنامهنگاران عرب و خاورمیانه [۲۳] چنین نوشت:
«این نوع تفاسیر منعکس کننده تعصبات ذهنی فراگیر روزنامهنگاری غربی از عادیسازی تراژدی در قسمتهایی از جهان مانند خاورمیانه، آفریقا، آسیای جنوبی و آمریکای لاتین است. این تفسیرها تجربه این مناطق از جنگ را به شکلی عادی و مورد انتظار نشان میدهد و از (مردم غیراروپایی) انسانزدایی مینماید.»
انجمن مطبوعات خارجی آفریقا [۲۴] هم چنین افزود:
«این ایده که جنگ اتفاقی است که در سرزمینهای خارج از غرب اتفاق میافتد، فراتر از کوته بینی است، تعبیری شرمآور و به شدت نادرست از کل تاریخ بشر؛ (مشخصا) مردم غیرسفیدپوست به طور ذاتی سازگار یا متمایل به خشونت و رنج نیستند»
مسئله این است که چه کسی متضرر میشود
اگر چه نژادپرستی مشخصا عاملی در پوشش خبری است، باید به خاطر آورد که بمباران یوگسلاوی؛ کشوری سفیدپوست که با اوکراین قابل مقایسه است، نه تنها مورد اعتراض قرار نگرفت، بلکه تحسین شد. تا حد زیادی به این دلیل که خود ناتو در این ماجرا حملهکننده بود.
پژوهشگران نظریه رسانه مدتهاست که استدلال کردهاند قربانیان تجاوزات غرب به میزان زیادی نادیده گرفته میشوند، اما قربانیان دشمنان غرب در کانون توجه قرار خواهند گرفت. در سال ۱۹۸۸، ادوارد هرمان [۲۵]و نوام چامسکی [۲۶]دو شخصیت دانشگاهی، نظریه خود در مورد قربانیان «ارزشمند» در مقابل قربانیان «بیارزش» را در کتابشان با نام «تولید رضایت» شرح دادند [۲۷]. آنها پوشش خبری دو نسل کشی همزمان، یکی در کامبوج (یک کشور دشمن) و دیگری توسط ارتش اندونزی (با بودجه و تسلیحات دولت ایالات متحده) در تیمور شرقی را مقایسه کردند. در حالی که وحشی گری خِمِرهای [۲۸] سرخ کامبوج به اخبار جهانی تبدیل شد، با به اوج رسیدن نسل کشی در تیمور شرقی، پوشش خبری آن در رسانههای جریان اصلی کاملا به صفر رسید. این مثال و نمونههای دیگر آنها را به این نتیجه رساند که کمیت و کیفیت پوشش خبری خشونتها تقریباً به طور کامل به دو عامل وابسته است:
جنایتکارکیست
قربانی کیست
اگر جنایتکار دشمن ما باشد و ارزش سیاسی از برجسته کردن جنایت آنها به دست آید، رسانهها قربانی را «ارزشمند» میدانند؛ به خصوص اگر قربانی ژست طرفدار ایالات متحده را داشته باشد. با این حال، اگر توسط ایالات متحده یا متحدانش کشته شوید، میتوانید انتظار همدردی یا پوشش خبری اندکی از رسانهها داشته باشید، به خصوص اگر نام کمونیست، مسلمان یا هر نام دیگری را داشته باشید که شما را شایسته توجه رسانهها نمیکند.
باز و بسته کردن مجرای خشم روشی کلیدی است که از طریق آن سازندگان رسانهها با سیاست خارجی آمریکا همراهی میکنند، این شیوه جنایات خاصی را از نگاهمان پنهان میکند و جنایات بخصوصی را برایمان نمایش میدهند. برای روشن شدن مسئله، مسلما تهاجم غیرقانونی روسیه به اوکراین باید در سراسر جهان خبرساز و با قربانیان آن همدردی شود و عاملان این حمله محکوم شوند. با این حال، تفاوت کیفی و کمی گسترده میان پوشش خبری اوکراین و حملات به یمن، سومالی و سوریه، که مجموعاً تقریباً ۴۰۰ برابر سه مورد دیگر مورد توجه قرار گرفت، نمونه بارز دیگری از این مسئله است که رسانهها فقط زمانی از جنگ
اگر توسط ایالات متحده یا متحدانش کشته شوید، میتوانید انتظار همدردی یا پوشش خبری اندکی از رسانهها داشته باشید
خشمگین میشوند که بخواهند (منافع مشخصی را حمایت کنند). هرچند که حمله اسرائیل به سوریه و حمله آمریکا به سومالی در مقایسه با تهاجم روسیه به اوکراین به لحاظ ابعاد جنگی اتفاقاتی در بعد نسبتاً کوچکتری بودند و بنابراین ممکن است گفته شود که سزاوار پوشش خبری کمتری است، اما ادامه جنگ عربستان علیه یمن اینگونه نیست. در حالی که حمله اوکراین به تازگی رخ داده، آغاز درگیری یمن در زمان شروع آن توجه کمی را به خود جلب کرده است. علاوه بر این، هر سه جنگ سوریه، یمن و سومالی نتیجه مستقیم سیاستهای آمریکا هستند و اگر مردم به اندازه کافی آگاه و درگیر بودند این جنگها میتوانستند فورا متوقف شوند، بنابراین فرآهم آوردن پوشش خبری برای مخاطبان ایالات متحده از اهمیت ویژهای برخوردار است.در مورد اوکراین، متجاوز یک کشور دشمن یعنی روسیه و قربانی یک دولت طرفدار غرب است که به دنبال پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو است. با این حال، در سه مورد دیگری که در اینجا شرح داده شد (حملات اسرائیل به سوریه، حملات عربستان به یمن و حملات آمریکا به سومالی) متجاوز یا خود ایالات متحده یا از متحدان نزدیک آن است، در حالی که قربانی در نقش دشمن قرار دارد؛ بنابراین عدم پوشش کامل واقعه اتفاق میافتد. به همین دلیل، محافل فکری معدودی وجود خواهد داشت (اگر اصلا وجود داشته باشد) که ایالات متحده را بهخاطر وحشیگریاش محکوم کند، یا مثلا هیچ درخواستی برای ایجاد یک اتحاد نظامی برای مقابله با اسرائیل، یا پذیرش صدها هزار پناهنده یمنی وجود نخواهد داشت.
آمریکاییها در مخالفت با حمله روسیه به اوکراین متحد هستند. اخیرا یک نظرسنجی نشان داده است که تنها ۶درصد از مردم آمریکا تهاجم به اوکراین را موجه میدانند، در حالی که ۷۴درصد مخالف آن هستند. این موضوع نشان میدهد که اگر رسانهها امپریالیسم ایالات متحده را به همان شیوهای که مدل روسی آن را پوشش میدهند، پوشش میدادند، آنوقت جنگهای آمریکا نیز میتوانست فوراً پایان یابد. اما رسانهها چنین کاری نمیکنند؛ و شکل پوشش خبری جنگ اوکراین نشان میدهد که این انتخابی است که رسانهها هر روز انجام میدهند.
[۲]Fairness & Accuracy in Reporting
[۳]Fox News
[۴]he New York Times
[۵]The Washington Post
[۶]CNN
[۷]MSNBC
[۸]Jeff Cohen
[۹]Reaper drone
[۱۰]collective self-defense
[۱۱]Chelsea Manning
[۱۲]Julian Assange
[۱۳]Mohammed El-Kurd
[۱۴]psychosis
[۱۵]Indi Samarajiva
[۱۶]Peter Dobbie
[۱۷]David Sakvarelidze
[۱۸]Lucy Watson
[۱۹]ITV News
[۲۰]Daniel Hannan
[۲۱]Daily Wire
[۲۲]Michael Knowles
[۲۳]The Arab and Middle Eastern Journalists Association
[۲۴]The Foreign Press Association, Africa
[۲۵]Edward Herman
[۲۶]Noam Chomsky
[۲۷]این کتاب با عنوان فیلترهای خبری ترجمهٔ تژا میرفخرایی توسط انتشارات مؤسسهٔ فرهنگی مطبوعاتی ایران در سال ۱۳۷۷ منتشر شد
[۲۸]Cambodian Khmer Rouge
/انتهای پیام/