به گزارش «سدید»؛ «سرنا» عنوان مجله موسیقیایی با اجرا و سردبیری رضا مهدوی است که یکشنبهشبها بهصورت تخصصی به موسیقی اصیل ایرانی و ویژه موسیقی مقامی و سنتی با حضور موسیقیدانان، هنرمندان، مسوولان و کارشناسان این حوزه میپردازد.
این برنامه به تهیهکنندگی محمد علیبازی در گروه ادب و هنر تولید شده است و آیتمهای گوناگونی از قبیل اخبار موسیقی، معرفی آلبوم، معرفی تکآهنگها، گزارش و... را شامل میشود و سعی در افزایش آگاهی و سواد شنیداری مخاطبان دارد که اساتیدی همچون نادر مشایخی و مرتضی شیرکوهی در این امر برنامه را یاری میرسانند. علیرضا سعیدی خبرنگار موسیقی و آرش نصیری، خبرنگار و منتقد و میرعلی میرعلینقی، نویسنده سرنا هستند.
«صبحنو» با رضا مهدوی، کارشناس مجری و سردبیر «سرنا» به گفتگو نشسته است که به اتفاق میخوانیم:
هدف و طرح اولیه تولید برنامه سرنا چه بود؟
هدف از تولید برنامه سرنا بر این اساس گذاشته شد که توجه ویژه به موسیقی نواحی و اقوام ایرانی داشتهباشیم؛ چراکه اعتقاد داریم یکی از بکرترین گونههای موسیقایی در کشور عزیز ایران در این فلات قاره کمنظیر قومیتهایی هستند که با آیینها و رفتارهای متفاوت خود بهلحاظ پوشش، گویش، زبان، لهجه و آیینهایی که دارند از دیگر آیینها و ممالک متمایزند و همه اینها هم بهنوعی مرتبط با موسیقی که این موسیقیها و آیینها از دیرباز ماندگار شده و خوشبختانه تاحدی باقی مانده و به نسل نو رسیده است که نیاز دارد تا در رسانه ملی بهطور جدی و تخصصی با نرمش و ظرافت به آنها پرداخته شود. مردم نیاز دارند ببینند تا درک و دریافت بهتری از مواهب خدادادی سرزمینشان پیدا کنند و نهایت استفاده را ببرند. در برنامه موسیقایی سرنا سعی شد گفتمانی با کارشناسان و نوازندگان خطههای مختلف ایران به عمل آید تا یک بهرهمندی همگانی به وجود آوریم و بهنوعی به ساحت هنری فرهنگی موسیقایی هر یک اهمیت ویژه قائل شویم. این برنامه تلویزیونی برای آیندگان بهخصوص محققان و پژوهشگران جوان که در رشته موسیقی و دیگر رشتههای مرتبط تحصیل مشغول به تحصیل هستند و علاقهمند به موسیقی اقوام ایرانی، ماندگار میماند و بهرهمندی درستی پیدا خواهندکرد.
جای خالی تولید چنین برنامهای که معرفی موسیقی محلی بهصورت تخصصی بپردازد، تا چه حد در رسانه ملی حس میشد؟
از گذشتههای دور جای خالی این برنامه احساس میشد. قبل از انقلاب هم از این دست برنامهها نداشتیم و فکر میکنم برنامههایی که بعد از انقلاب هم به آنها پرداخته شد، به این شکل جامع نبود. مستندهایی در شبکههای مختلف تهیه شده بود که بهواسطه موضوعمحور و فردمحور بودن، به این اندازه ظرفیت و پهنا محتوا ارائه نمیشد و به همین دلیل کارشناسان زیربط معتقد هستند که سرنا بهنوبه خود اولین بوده و در شبکه چهار اولینبار بود که اتفاق افتاد و ما چنین برنامهسازی را نه در قبل از انقلاب و نه در بعد از انقلاب نداشتیم. تا جایی که امکان داشت از تمام موسیقیهای نواحی و اقوام ایرانی در کل کشور دعوت شدند و میهمانانی که قبول زحمت کردند و تشریف آوردند که برخی از میهمانها برای اولینبار جلوی دوربین آمده بودند و اجراهایی که شاید در گذشته در آلبومها، سیدیها و نوارهای کاست مردم بهصورت گذرا شنیده بودند، اما بیشتر موسیقیها در این برنامه بهصورت زنده اجرا و ضبط میشد که میتوان گفت این برنامه در نوع خود منحصربهفرد است.
چه برنامههای دیگری در رسانه ملی همراستا با سرنا تولید میشود یا فکر میکنید برای چه برنامههایی الگو بودید؟
متاسفانه برنامهای مشابه محتوای برنامه سرنا تولید نشده که امیدواریم این برنامه الگوی خوبی باشد برای دیگر مدیران و برنامهسازان که اگر قرار است برای موسیقی فکری کنند و برنامهای داشته باشند و تهیهکنندگانی که علاقه به اینگونه برنامهسازی دارند، میتواند الگوی مناسبی باشد تا شاهد باشیم برنامههای بهتر از سرنا در آینده تولید و عرضه شود؛ چه در شبکههای سراسری و چه در شبکههای استانی. بنده حقیقتا ایمان دارم در تکتک شبکههای تلویزیونی براساس ماموریتهایی که دارند؛ چه بهصورت شبکههای فراگیر و ملی و چه شبکههای محلی، استانی و منطقهای ما باید برنامهسازی موسیقی داشته باشیم. با توجه به داشتههای زیاد بهویژه در نسل نو... تا زمانی که موسیقی نواحی خوب نفس میکشد و پیشکسوتان آن حضور دارند (علیرغم اینکه خیلی از پیشکسوتهای این نوع موسیقیها از دنیا رفتهاند) بهواسطه اینکه ما در دهه ۷۰، جشنوارههای فوقالعاده و بینظیری در تالار اندیشه حوزه هنری داشتیم که من در دهه۸۰ حداقل ۲۱ جشنواره درسطح ملی موسیقی اقوام را مدیریت کردم و در کنار طراحان محتوایی و علمی و دبیران جشنواره در ساحتهای مختلف در کنار این اساتید مشغول به فعالیت بودم و تجربههای زیادی را کسب کردم. محققان و پژوهشگرانی که سالها قبل افتخار همکاری با آنها را داشتم و با کنکاشی که در اقصینقاط ایران داشتیم، به نظرم همچنان جا دارد که از زوایای مختلف به موسیقی نواحی ایران بیشتر بپردازیم. هر آنچه به آن موسیقی محلی فولک، موسیقی منطقهای، ناحیهای (یا نواحی) یا موسیقی اقوام نامیده میشود، همه این موارد هنوز جای کار دارد و کارشناسان مختلف میتوانند با بیانهای مختلف (هرچند به تکرار) در نوع برنامهسازی و تکنیکهای تلویزیونی مثمرثمر به آن بپردازند و به نوعی باعث شوند این فرهنگ سترگ دینی و ملی سرزمینمان از بین نرود.
تاکنون موسیقی چه نواحی از ایران را معرفی کردید و فکر میکنید چند درصد از باقی راه باقی مانده است؟
تا آنجا که توانستیم و بودجه و امکانات یاری کرد، با دعوتهایی که انجام گرفت، تمام نواحی ایران بهنوعی دعوت شدند، اما خردهفرهنگهایی که در هر ناحیه یا منطقه وجود دارد نیازمند این هستیم که دعوتی
داشته باشیم از کسانی که در برنامههای قبل حضور نداشتند و حرفهای تازهتری دارند. قطعا باید برای آنها هم برنامهسازیهایی صورت بگیرد تا بتوانیم به یک مجموعه کامل دست پیدا کنیم که در آینده رسانه ملی این موارد را پالایش و در آلبومها و مجموعههایی مثل تلوبیون منتشر کند.
پخش سرنا در طول این مدت تا چه حد شما را در دستیابی به هدفی که مدنظرتان بود، نزدیک کرد؟
تا حد قابلتوجهی توانستیم به اهداف خود برسیم؛ چراکه در آن زمان مقرر که باید برنامهسازی میکردیم، این کار انجام گرفت. زمان ۵۰ دقیقهای که در اختیار ما قرار گرفت، برای برنامهسازی مناسب است، ولی کافی نیست. قبلا برنامههای زنده داشتیم و شرایط بهتر بود و حرفهایی که باید گفته میشد و جان کلام زده میشد، اما نقصی که در برنامه مترتب شد، متاسفانه به سیاست کلی سازمان صداوسیما برمیگردد درباره نشان دادن سلیقهایسازهاست. بعضی مواقع ساز برخی استانها نشان داده نشد، حتی گاهی چهره خواننده یا نوازنده ساز هم نشان داده نشد و اینسرتگذاری میشود که عموما اینسرتها مربوط به موضوع برنامه نمیشد و مربوط به برنامههای گذشته بود که دکور نامناسبی هم داشت که با تذکر کارشناسان و مردم همراه میشدیم. در بعضی از برنامهها بخشی از سازها نشان داده میشد یا بخشی از خواننده یا کار گروهی دیده میشد. اینکه ما برنامهسازی داشته باشیم و نتوانیم ساز را مثل شبکه بینالمللی جامجم که از ایران برای کشورهای دیگر پخش میشود و کاملا آزادانه سازها به نمایش درمیآید امکان نداشته باشیم روند کار با مشکل روبهرو میشود، متاسفانه در برنامه علمی وقتی کارشناس و نوازنده در حال صحبت علمی است و میخواهد شاهد مثال بیاورد، اما دوربین نمیتواند حتی چند ثانیه از ساز ضبط
داشته باشد و حق پخش آن وجود ندارد. این باعث میشود که حس کنیم نتوانستیم در کار خود موفق باشیم. درصورتیکه اگر این نواقص جبران شود، در برنامهسازیهای بعدی قطعا تاثیرگذاری خوبی خواهد داشت و علیرغم اینکه امروزه برخی جوانان و مردم گرایش پیدا کردند به موسیقیهای نامربوط و ناصواب و موسیقیهای شرقی و غربی که متناسب با فرهنگ سبک زندگی خانواده ایرانی نیست و از فضای مجازی و ماهوارهها که به شکلهای مختلف، استفاده لحظهای میکنند، بدیهی است در چنین جای مناسبی مثل رادیو و تلویزیون از این دست موسیقیهای بکر و ناب که برخاسته از ریشه و فرهنگ آبا و اجدادی اقوام مختلف ایرانی است، بهره ببریم تا پیشرفت و دانش فرهنگی هنری مردم توسعه پیدا کند و اقوام ایرانی احساس کنند به آنها اهمیت بیشتری داده شده است. آداب و رسوم، رفتار، لهجه، زبان و گویش اقوام در کنار لباسها و پوششهایی که زنان و مردان دارند همه زیبا هستند و امیدواریم تمامی این موارد در کنار موسیقی که جزو لاینفک آیینها و رفتارهای مردمان سرزمین ایران است با مدیریت و توجه بیشتر مسوولان رونق بگیرد.
دقت نظر مدیریت جدید سازمان صداوسیما دکتر جبلی و معاونان ایشان ما را در این امر دلگرم میکند که درکنار توجه مدیریت محترم شبکه، دکتر معینیپور و پیگیریهای مجدانه مدیر گروه فرهنگ و هنر آقای نوروزی به این موضوعات اهتمام بیشتری داشته باشند.
بازخورد مخاطبان را چطور ارزیابی میکنید؟ استقبال به چه صورت بوده است؟
بازخوردها به صورتهای مختلف بوده که بنده و تهیهکننده، آقای علیبازی و عواملی که پشت صحنه بودند به اشکال مختلف بازخوردها را میگرفتیم؛ از آشنایان و متخصصانی که رهنمودها و نظرهای خوبی میدادند. بقیه موارد از طریق پیامکها و راههای ارتباطی و برنامههای سازمان بوده که نظرسنجیها انجام میشد. درنهایت این مردم آگاه و اهل تخصص باید نظر دهند.
انتهای پیام/