به گزارش «سدید»؛ ما چند مدل راوی داریم؛ مثلا ما راویان بسیاری داشتیم صرفا ظواهر را روایت میکردند. پیش از مرتضی آوینی مستندنگارانی بودند که در جنگهای قبلی (طی قرن بیستم) مستندهای جنگی ساختند و راویانی بودند که برای انقلابهای بزرگ روایتگری میکردند؛ مثل ژیگا ورتوف در شوروی یا لنی ریفنشتال و فرانک کاپرا در جنگجهانی دوم که آموخته بودند ظواهر را نشان بدهند و بهشدت دوربینشان به پروپاگاندا و تبلیغ مستقیم نزدیک بود، اما شهیدآوینی به ما آموخت که فتوحات در درون عالم اکبر انسان است؛ تحولی که در جان رزمندگان و جوانان انقلابی دهه ۶۰ واقع شد، فتح بزرگ است.
گذری بر زندگی شهید مرتضی آوینی
شهید سیدمرتضی آوینی در شهریور سال ۱۳۲۶ در شهر ری متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس بهعنوان دانشجوی معماری وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود. داستان، مقاله مینوشت و نقاشی میکرد. تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که با طبع هنری او سازگار بود، ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت.
سیدمرتضی آوینی، بیستم فروردین۱۳۷۲ در منطقه فکه و درحال ساخت مجموعه مستند و تلویزیونی «روایتفتح»، بر اثر برخورد با مینهای باقیمانده از زمان جنگ به شهادت رسید. پیکر شهیدآوینی ۲۲فروردین با حضور مقاممعظم رهبری، هنرمندان و نویسندگان تشییع و در گلزار شهدای بهشتزهرا (س) به خاک سپرده شد.
با شروع انقلاب تمام نوشتههایم را در چند گونی سوزاندم
شهیدآوینی هنر خود را اصلا مربوط به دوران تحصیلش نمیداند، جزئیات بیشتر این ادعا را خودش توضیح
داده است: «حقیر دارای فوقلیسانس معماری از دانشکده هنرهای زیبا هستم، اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست، حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است. بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایه تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر. قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام، اگرچه با سینما آشنایی داشتهام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را - اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و... - در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد، ننویسم و دیگر از «خودم» سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که «خودم» را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام؛ البته آنچه انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست، همه هنرها اینچنین هستند. کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست، اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود. حقیر این چنین ادعایی ندارم، ولی سعیام بر این بوده است.»
او در جایی دیگر گفته است: «خیال نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری، ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طیشده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری تحصیل کردهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیفایده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام.
شهیدآوینی نیز گفت: من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان موجود تکساحتی» هربرت مارکوزه را (بیآنکه آن زمان خوانده باشمش) طوری دست گرفتم که سایرین جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، مشخص است که خیلی میفهمد...، ولی بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود و حتی از این فراتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستوجوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس بهراستی طالبش باشد، آن را در نزد خویش نیز خواهد یافت... و اکنون از یک راه طیشده با شما حرف میزنم.»
آثار برجسته شهید آوینی
شهیدآوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره غائله گنبد (مجموعه ۶ روز در ترکمنصحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه مستند خانگزیدهها) آغاز کرد.
مجموعه ۱۱ قسمتی «حقیقت» کار بعدی او محسوب میشد که یکی از هدفهای آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود. کار گروه جهاد در جبههها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملا منسجم و بههمپیوستهای پیدا کرد. آغاز تهیه مجموعه زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ بهطور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام بازمیگردد. شهیدآوینی درباره انگیزه گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به ۷۰ برنامه است چنین میگوید: «انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آنها را به جبهههای دفاعمقدس میکشاند، وظایف و تعهدات اداری است. اولین شهیدی که دادیم «علی طالبی» بود که در عملیات طریقالقدس به شهادت رسید و آخرینشان «مهدی فلاحتپور» است که همین امسال (۱۳۷۱) در لبنان شهید شد... و خب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آنکه ما خسته نشدهایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یک «مرد» آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد.»
از دیگر آثار شهید
روایت محرم، متن گفتارهای مجموعه مستند روایت فتح تحت عنوان «گنجینه آسمانی»، توسعه و مبانی تمدن غرب. تهران، جلد ۱، ۲ و ۳ مقالات سینمایی با نام «آینه جادو»، آینه جادو، آغازی بر یک پایان، امام و حیات باطنی انسان، فردایی دیگر، حلزونهای خانهبهدوش، رستاخیز جان، روایت محرم تحتعنوان «فتح خون»، یک تجربه ماندگار، گفتار متن برنامه روایت فتح با نام «با من سخن بگو دوکوهه»، حکومت فرزانگان (مروری بر مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام)، سفر به سرزمین نور، شهری در آسمان و نسیم حیات (گفتار متن فیلمهای مستند).
این راه ادامه دارد، اما نه آنگونه که باید
اواخر سال ۱۳۷۰ «موسسه فرهنگی روایت فتح» به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیه مجموعه روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رهاشده بود، ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیه ۶ برنامه از مجموعه ۱۰ قسمتی «شهری در آسمان» را به پایان رساندند و مقدمات تهیه مجموعههای دیگری را درباره آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعه محاصره، سقوط و بازپسگیری خرمشهر میپرداخت، در ماههای آخر حیات زمینی شهیدآوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعههای دیگر با شهادتش در روز جمعه بیستم فروردین ۱۳۷۲ در قتلگاه فکه ناتمام ماند.
جای خالی شهیدآوینیها در عرصه فرهنگ و هنر انقلاب تا حدی حس میشود که مقاممعظم رهبری در ارتباط تصویری با ستاد ملی مبارزه با کرونا، با اشاره به لزوم ثبت افتخاراتی که ملت ایران در جریان مبارزه با ویروس کرونا خلق شد، فرمودند: «کاش کسانی بتوانند مثل شهیدآوینی این جهاد عظیم و عمومی را روایت کنند؛ همچنان که شهیدآوینی با آن بیان شیرین و زیبا و اثرگذار خودش توانست جزئیات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند. کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند.»
انتهای پیام/