به گزارش «سدید»؛ آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره یونس، ناظر بر یک نوع روانکاوی لطیف ازانسانهای معمولی است که اساس تعالیم اسلام در ارتباط با زندگی بشررا شکل میدهد. اسلام خطاب به انسانها میگوید؛ در زندگی و برنامه زندگی یکجانبه حساب نکنید! بلکه حساب زندگیتان همهجانبه باشد. در این آیات به انسان توصیه میکند؛ اول خودت را بشناس، ببین چه هستی، در چه شرایطی قرار داری، چه نیازمندیهایی داری، چه نیروهایی داری؟ سپس نیروها را با در نظر گرفتن شرایط موجود به سمت تأمین نیازمندیها و خواستههای واقعی خودت به کار بینداز. این میشود زندگی سعادتمندانه؛ ولی متأسفانه برای ما انسانها رفتن به این راه -با اینکه خیلی راه قشنگ، خوب و مطبوعی به نظر میرسد- کار مشکلی است. تشخیص و شناختن آن، کار مشکلی است و بعد از شناختن، عمل به آن هم کار سختی است.
عوامل زیادی هست که ما را از شناسایی صحیح این راه و سپس رفتن در این راه بازمیدارد. این عوامل در عین حال که عوامل خارجی هستند، داخلی نیز هستند. به این نکته خوب توجه کنید: تا در خود ما، نقطهضعفی وجود نداشته باشد، هیچ عامل خارجی نمیتواند خود به خود در ما اثر کند. یا تا در ما نقطه قوتی وجود نداشته باشد، محال است عاملی خارجی بتواند برای ما سعادت بیاورد.
میکروبها، ویروسها و عوامل دیگر بیماریزا که از خارج میخواهند وارد بدن شوند و انسان را مریض کنند، چه وقت میتوانند ما را بیمار کنند؟ اگر ما واقعاً مزاج سالم، پاک و ناآلوده داشته باشیم، دربرابر بسیاری از میکروبها و ویروسها مصونیت داریم و آنها نمیتوانند در ما کارگر واقع شوند. پزشکان میگویند اینکه ساکنان دهات کوهستانی معمولاًعمرشان بیشتر است، شادابتر هستند، صد سال و نود سال با شادابی و سلامت عمر میکنند، یک علت بیشتر ندارد؛ به حکم زندگی در محیط کوهستانی، غذاهای طبیعی بیشتر میخورند، غذاهای خیلی درهم آمیخته کمتر میخورند، هوای سالم دارند، کمترهوای آلوده دارند و دائماً باید حرکت کنند و چارهای جز بالا رفتن و پایین آمدن ندارند؛ بنابراین تلاش زیاد، آبوهوای خوب و غذای سالم، آنها را دربرابر بیماریها مصون نگه میدارد و عمرشان زیاد میشود. در قسمتی از قفقاز، نزدیکیهای ایران، مردان و زنان ۹۰ ساله، ۱۰۰ ساله، ۱۱۰ ساله و ۱۲۰ ساله دارد که خیلی شاداب هستند. مرد ۱۲۰ سالهای که بیش از یک جوان ۳۰، ۴۰ ساله شهرنشین کار میکند، میدود و حرکت میکند و این حالت هیچ علتی ندارد جز اینکه از داخل، دربرابر عوامل بیماری، ضعف و مرگ مصونیت یافته است.
شما یک تخته آهن یک مترمکعبی را روی زمین بگذارید سپس یک شیشه برنده روی آهن بیندازید. چه میشود؟ آهن عیب میکند یا شیشه؟ معلوم است شیشه میشکند، درحالیکه اگر همین شیشه برنده را روی پوست بدن شما بیندازند، پوست بدن شما را زخم میکند. چطور میشود که همان شیشه در آهن نه تنها اثری نمیکند، بلکه خودش میشکند و از بین میرود، اما پوست بدن شما را خراش میدهد و زخم میکند؟ چون در پوست بدن شما نوعی نقطهضعف دربرابر شیشه وجود دارد، ولی آهن مقابل شیشه مصونیت دارد و خرد نمیشود و حتی خراش هم برنمیدارد. دلیل این موضوع خیلی روشن است.
اثرگذاری عوامل فساد در انسان
آدم تا در خودش نقطهضعفی نداشته باشد، عوامل فساد نمیتوانند در او اثر کنند و تا در داخل خودش هم نقطه قوتی نداشته باشد، عوامل ترقی نمیتوانند در او اثر بگذارند. خرواری کتاب در پشت الاغی بار کنید. آن الاغ از این چه بهرهای میبرد؟ یک خروار کتاب که هیچ، مقدار زیادی خوراکیهای لذیذ باب طبع انسان بر پشت الاغ بار کنید یا در آخور الاغ بگذارید، اصلاً لب هم نمیزند؛ بنابراین هیچ چیزی نمیتواند به ما ترقی و تکامل دهد، مگر اینکه خودمان از داخل خودمان برای به کار بردن آن عامل ترقی آمادگی داشته باشیم. این اشتباهی است که مخصوصاً از نظر اجتماعی، ملتهای عقبمانده میکنند. در میان ملتهای عقبمانده، غالباً این نقطهضعف وجود دارد. اشخاص و افراد عقبمانده هم همینطورند. من شخصاً افراد زیادی را دیدهام که عقبمانده هستند. وقتی پای سفره دلشان مینشینی که چرا عقبمانده هستی، تمام تقصیرها را به گردن عوامل خارجی میاندازند. مثل اینکه خودش هیچ تقصیری ندارد. شکی نیست که نمیخواهیم عوامل خارجی را تبرئه کنیم، ولی میخواهیم بگوییم در شرایط یکسان، انسانی ترقی میکند و انسانی دیگر از ترقی بازمیماند. معلوم میشود عوامل داخلی سهم خیلی زیادی دارند.
ملتهای عقبمانده هم غالباً در انتظار این هستند که عوامل سعادت، ترقی و تکامل، همه از خارج دراختیار آنها گذاشته شود تا آنها پیش بروند. تا ملتی اینطور خواب زندگی را میبیند، تعبیرش این است که همچنان در عقبماندگی خواهد ماند. اما اگر واقعاً خوابش عوض شد و فهمید هر چه باید باشد باید از داخل باشد، موضوع فرق میکند.
طراحی برنامه همهجانبه برای زندگی فردی و اجتماعی
من در بحثهای اجتماعی، مکرر این مطلب را عرض کردهام که وقتی درباره عوامل عقبماندگی ملتهایی که جا ماندهاند، تکاملی ندارند و دچار مشکلات اجتماعی هستند صحبت میکنیم، غالباً میبینیم گفته میشود فشار سیاسی بلوک شرق و غرب، تضادهای سیاسی و مانند آن، مایه عقبماندگی ما است. حرفهای کاملاً صحیحی هم هست. اینها مؤثر است، ولی تضادهای سیاسی درباره عده معینی از ملتها این آثار شوم را دارد، درباره ملتهای دیگر یا این آثار را ندارد یا خیلی کمتر دارد. فرق مطلب چیست؟ به علاوه، آیا واقعاً این تضادهای سیاسی را با گله و شکوه کردن میشود از بین برد؟ هرگز؛ بنابراین باید راهی بیندیشیم. باید با در نظر گرفتن تمام این شرایط نامساعد یا مساعد ببینیم چه باید بکنیم تا از این مخمصه خالص شویم و تا وقتی به این فکر نیفتیم، همه تلاشهایمان به هدر میرود.
به هر حال، اسلام به انسان میگویدای انسان! برنامه زندگیات را همهجانبه طرح کن. بسیاری از مردم با وجود این تعلیم اسلام، برنامه زندگی را همهجانبه مطرح نمیکنند. مقدار زیادی از آیات قرآن، برای تنبه دادن و هوشیار کردن بشر و توجه دادن به این نکته است. از جمله در این آیات که میگوید عده زیادی از مردم به محض اینکه نان و آب آنها راه افتاد و زندگیشان سروسامانی پیدا کرد، بهکلی دچار غفلت میشوند.
انتهای پیام/
منبع:روزنامه ایران