به گزارش «سدید»؛ لحظهای آرام و قرار ندارند؛ هربار و هرروز در شهری مشغول کارند. دستهای پینهبستهشان نشان از کار وقفهای دارد که از گرهزدن نیهای بیابان. جوانانی با داس به پیکار نیها میروند؛ نیهایی که هرکدامشان به قاعده چندبرابر قدشان است. گروه «توپ» با ساخت کپرهای مجلل و حتی ساده کسب درآمد میکنند و با ایده خلاقانه یک فرهنگ را به منبع کاری نو و درآمدزایی تبدیل کردهاند. آنان بیوقفه کار میکنند و نیهای بیابان را رجبهرج گره میزنند و با ساخت کپر برای اهالی روستایشان در کویر اشتغالزایی کردهاند.
دستان خالی معجزهگر است، وقتی کسی را نداری تا پشتیبانت باشد و دستیابی به آرزوهایت برایت آزاردهنده میشود. تنها این دستان و ارادهات میتواند مختصات همهچیز را تغییر دهد. میتوانی بیهیچچیز کارت را شروع کنی و خواستهات و آن درآمد میلیون و حتی میلیاردی را کسب کنی. «منوچهر رمچزاده»، صاحب این ایده ناب و مسوول گروه توپ از اهالی شهرستان قلعهگنج و روستای «تگک» است. او که سالها طعم تلخ بیکاری را چشیده، درباره ایده تولید و ساخت کپر و کارآفرینی با آن میگوید: «همه ما خیلی سختی کشیدم روزهایی میشد از بیکاری نمیدانستیم چه باید کرد. بالاترین درد به نظر من و دوستانم بیکاری است. یک روز دور هم نشسته بودیم داشتیم درباره مشکلاتمان صحبت میکردیم. به دوستانم گفتم یک فکر کردم اگر قول بدهید نخندید به شما میگویم. آنان هم قول دادند. وقتی گفتم میتوانیم در استانهای دیگر کپر بسازیم اول کمی مکث کردند ولی بیکاری امانمان را بریده بود و باید کاری میکردیم. در ناامیدی شروع کردیم و شهر به شهر صفر کردیم. گاهی کیلومترها پیاده میرفتیم ولی بالاخره یک انسان شریف با کارمان موافقت کرد. حس خوبی داشتیم. او مبلغی به ما داد و شروع به کار کردیم. لحظهبهلحظه که نیها شکل میگرفت و انرژی بیشتری میگرفتیم.»
هنر دست زنان قلعهگنج معجزهای است برای کار گروه جوان حکایت ما. «گاهی وقتها آن چیزی که به دنبالش میگردیم تا با آن کاری دستوپا کنیم در نزدیکی ماست ولی توجهی به آن نداریم. نخستین کار تمام شد و در انتهای کار فضا بیروح شده بود. با یک سازه تشکیل شده از نی مواجه شدیم. وقتی کسی سفارش را به ما داده بود میخواست نتیجه کار را ببیند. دور هم نشستهایم و صحبت کردیم. یکباره یکی از بچهها گفت چرا از تزئینات محلی استفاده نکنیم؟! فوری با همسرم تماس گرفتم خواست با سوزندوزی برای تزئینات کپر درست کند. با خودم فکر میکردم صاحبکار خوشش نمیآید. بعد از چند روز همسرم با کمک زنان روستا کارها را برایم فرستادم. وقتی نصب کردیم و صاحبکار دید ذوق کرده طوریکه همان موقع پولمان را پرداخت کرد. خیلی خوشحال شدیم.»
فقط هدف مهم است
این کارآفرین که موفق شده است برای بیش از 80نفر مستقیم و غیرمستقیم کارآفرینی کند، گفت: «ساخت کپر خیلی ایده متفاوتی نیست چون مصالح ساخت آن در مناطق کویری یافت میشود و نحوه ساختش از نسلهای گذشته به ما رسیده است اما چیزی که ایده ما را متمایز میکند طراحی متفاوت سازه و جایگزینی کپر به جای آلاچیق است. معمولا ساخت یک آلاچیق چندبرابر یک کپر هزینه دارد و سازه آلاچیق بسیار سنگین است.»
اما این تمام ماجرای تشکیل گروه توپ نیست، بلکه حکایتی پرماجرا دارد از سوءاستفاده از سادگی روستائیان و گرفتاریهای متعدد: «برخی افراد سودجو موضوعی را که گفتم متوجه شده بودند و افرادی را از روستاها به شهرهایشان میبردند و بعد از کلی کار کشیدن از آنها با حداقل دستمزد که فقط برای گذران زندگیشان کافی بود، رهایشان میکردند. روستاییها هم دست از پا درازتر برمیگشتند و دوباره بیکاری و فقر را باید تحمل میکردند.»
وقتی ساخت هتل کپری زندگیمان راعوض کرد
«خوشحالیمان زود تمام شد چون کسی برای کار سفارش نمیداد. برای گرفتن آن کار هم چند هفتهای تلاش کرده بودیم. در اوج ناامیدی بودیم که یکباره یک نفر با من تماس گرفت و گفت کارمان را دیده است و میخواهد یک هتل کپری بسازد. باورم نمیشد تا اینکه فردا آن روز برای قرار رفتم. هنوز هیچ کاری انجام نشده بود. صاحبان هتل داشتند طرحهای اولیه را میدادند. جلو رفتم و خودم را معرفی کردم و گفتم میتوانم در ساخت هتل به آنها کمک کنم. آنها که با افراد دیگری کار را بسته بودند پذیرفتند که تیم ما هم کنار آنها کار کنند تا کار سرعت بیشتری پیدا کند. وقتی به روستا آمدم و خبر کار جدید را به دوستان و اقوام دادم خیلی خوشحال شدند. همگی فردای آن روز به محل کار رفتیم و نخستین کار گروهیمان را شروع کردیم. پروژه که تمام شد هرکدام حقوق خوبی گرفتیم و اینگونه سرمایه اولیه کارمان جور شد. رفتهرفته ایدههای متفاوتمان در کار ساخت کپر در شهر پیچید و سفارشاتی از شهرهای مختلف گرفتیم؛ البته تبلیغات در فضای مجازی هم بسیار موثر است. نحوه کار ما اینگونه است که مواد اولیه را از منطقه خودمان تهیه میکنیم و به شهرهای مختلف میبریم و درآنجا برایشان با حداقل قیمت یک کپر آلاچیق فوقالعاده میسازیم که مثل یک اتاق است.»
ساخت مدرسه در مناطق محروم
ماجراهای زیادی پشت ایده این جوانان و گروه توپ وجود دارد که پایه اکثر آنها خیرخواهی است و باعث برکت کارشان میشود: «یادم میآید یک گروه خیر میخواست در روستایی که امکانات آموزشی نداشت مدرسه بسازد. مسوولشان دنبال کارگر و بنا در روستای ما میگشت. به او گفتم: من هزینه شما را در ساخت مدرسه به حداقل میرسانم و سازههایی را برایتان میسازم که مقاومت و سازگاری بیشتری با جغرافیای منطقه داشته باشد. وقتی به او گفتم سازه کپری میسازم مقاومت کرد ولی ما میخواستیم رایگان برایشان کار کنیم. وقتی این موضوع را مطرح کردم اجازه داد یک سازه نمونه برایش بسازم. دیواره کپر را با سنگهایی که از کوه جمع کرده بودیم درست کردم و سقف آن را با نی طوری پوشاندم که به هیچ عنوان آب به آن نفوذ نکند و حتی در برابر شدیدترین باد هم مقاومت دارد.
از شانس بعد از اتمام کارمان باد و باران شدید گرفت و آن خیر داخل اتاق کپری هیچ چیزی احساس نکرد. میشد خوشحالی را در چشمانش دید. گفتم: من بچه اینجا هستم و در این کپرها بزرگ شدهام. گاهی باران و باد زندگیمان را میبرد و ما مجبور بودیم در بدبختی تمام زندگی کنیم. همین سختی باعث شد که به این فن ساخت کپر دست پیدا کنیم. چون زندگیمان نباید با یک باد و باران از جایش تکان بخورد. این چیزی که اکنون شما از آن لذت میبرید حاصل زجری است که این مردم کشیدهاند. آنجا بود که کل مدرسه را کپری اما محکم ساختیم.»
زندگی در کپر یک فرهنگ است
واژههای کپر و کپرنشینی و ارتباط دادن آنها با فقر بسیار اشتباه است. چون زندگی در سازه کپری یک فرهنگ در مناطق جنوب و کویری محسوب میشود؛ فرهنگی که میتواند به دلایل مختلف درباره موضوع فقر هم مطرح کرد. موضوعی که رمچزاده دربارهاش توضیح میدهد: «زندگی در کپر در روستاها و مناطق کویری یک فرهنگ است. اهالی خیلی راحت در آن زندگی میکنند و حتی مردم در حیاط خانهشان سازه کپری میسازند. اینگونه عمدتا زمان زیادی را در کپر زندگی میکنند. حتی مسوولان محلی و استانی هم در خانههایشان کپر دارند و به عنوان آلاچیق از آن استفاده میکنند. این فرهنگ ازسوی عشایر و بومیهای منطقه رایج شده است و سازه کپر سازگاری بسیار بالایی با شرایط جغرافیایی محدوده ما دارد؛ البته فقرا هم از آن استفاده میکنند. چون سازه آن در منطقه بهراحتی پیدا میشود و خیلی ارزان میتوانند برای خودشان سرپناهی درست کنند.»
/انتهای پیام/