به گزارش «سدید»؛ پارادوکس جهان مدرن، توجه به فردگرایی است که در عین حال ضرورت مفهوم جمع و خانواده را بیشتر میکند! به زبان دیگر هر چه فشار بر فردگرایی انسانها گسترش مییابد، توجه به انسجام و همدلی خانوادگی بیشتر میشود. با این وجود خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی در جهان مدرن و بدوی نیازمند بازنماییهای دقیق و حساب شده است. نیاز اعضای خانواده به یکدیگر و اتحاد آنها میتواند در راستای رسیدن به خواستهها و اهدافی باشد که هر کدام از اعضای خانواده میل به رسیدن به آنها را دارد.
در آثار هنری بالاخص در ادبیات داستانی، نمایشی، تئاترها و سینما، نحوه پرداختن به موضوع خانواده میتواند جهت و نسبت جامعه با مفهوم خانواده را مشخص کند. این امر یک معیار محسوب میشود؛ معیاری برای آنکه جو و فضای جامعه را به نسبت مفهوم خانواده، مورد ارزیابی قرار دهد. تجربه مطالعه پژوهشهای مخاطبشناسی سینمایی و تلویزیونی نشان میدهد هرگاه موضوع فیلمنامه از فیلتر خانواده رد شده است، میزان توجه به آن جایگاه در میان مخاطبان ایرانی به تناسب بیشتر بوده به گونهای که روایت آن فیلم تا سالهای سال در ذهن مخاطبان باقی مانده است. بازنمایی خانواده در سریالهایی مانند «متهم گریخت»، «پایتخت» و «نون خ» اگر چه داستانها حول محور قصههای مخصوص به خود قرار میگرفت، اما نقش «خانواده» در رویارویی با آن داستانهای مخصوص در قابل فهم شدن آن برای مخاطب تاثیرگذار و مرکزی بوده است؛ خانوادهای که به صورت کلیدی برای حفظ بقا با روزگار و زمانه خود میجنگد. برای مثال در سریال «نون خ» «نورالدین خانزاده» با آنکه همسرش فوت شده، در تلاش است دختران خود را با آبرو بزرگ کند. هر چند در عین حال ماجراهای متفاوتی در سیر داستان پیش میآید، اما نورالدین خانزاده تعریف و وجود خود را از یک خانواده میگیرد. در سریال «متهم گریخت» «هاشم آقا» به همراه خانوادهاش از شهرستان به تهران میآید و سعی در حفظ، بقا و پیشرفت آنها را دارد.
در سریال «پایتخت» نیز مفهوم خانواده با محتوایی متفاوت بازنمایی میشود. به طور کلی همانطور که بیان شد سریالهایی که تلویزیون سعی در بازنمایی مفهوم خانواده در آنها داشته است، بالاترین بازخوردها را داشتهاند. گویی مخاطب ایرانی در هر جایگاهی، خود را به آنها بیشتر نزدیک میداند. در سریال «در چشم باد» وقتی «بیژن» پسر خلبان خانواده باید از دست دشمنان کشور را ترک کند، این برادر وی «نادر» است که مقدمات فرار او را میچیند. این گونه داستانهای ریز و درشت در سریالهای تلویزیونی که رنگ و بوی خانواده در آن پیداست، در ذهن مخاطبان جای بیشتری باز کرده است. اینگونه به نظر میرسد مفهوم خانواده در ناخودآگاه ذهنی ایرانیان نهفته است و تلخی و شیرینی، زیبایی و زشتی، جنگ و صلح، غم و شادی را یکجا برای آنها تفسیر میکند. وقتی واژه خانواده به زبان میآید یا به تصویر کشیده میشود، تاریخ زیست افرادی را در کنار هم نشان میدهد که پستی و بلندیهای بیشماری را طی کردهاند. این مفهوم در زیر چرخدندههای نئولیبرال نباید له شود. احیای این مفهوم با تمام کارکردهایش در بازنماییهای تلویزیون و سینمای ما قابل رخ دادن است. آثاری که پخش میشود باید در یک بنا و پایه خانوادگی شکل بگیرد و قهرمان داستان به جای آنکه یک فرد مجهولالهویه باشد که زمان و مکان ندارد، خانوادهای محسوب شود که روزگاری را در کنار هم طی کردهاند.
در سریال «روزی روزگاری» وقتی مراد بیگ در روستا در ذیل یک پیرزن به عنوان خاله لیلا تعریف میشود، هویت خانواده را به خود میگیرد. از فردیت خود بیرون میآید و در ذیل آن خانواده شکل میگیرد. راهش را پیدا میکند و در تحولاتی روحی تغییراتی در او رخ میدهد. واقعیت این است که در مقابل، رسانههای جهانی امروز برای مصرفگرایی بیشتر به دنبال این هستند که افراد را جدا از هم تعریف کنند و به هر فردی یک شخصیت جداگانه، فارغ از خانواده بدهند و روحیات افراد و شخصیت آنها را کالایی کنند. در واقع تولیدات فرهنگی آنها تنها و تنها در ذیل پول بیشتر و بیشتر در آوردن معنا میشود. یک به پا خاستن جمعی از سوی تهیهکنندهها و برنامهسازان اصیل که درکی از مفهوم خانواده در نظام بشری دارند، واجب است. به پا خاستنی که واقعگرایانه چهره انسان را همان چیزی نشان دهد که در زندگی روزمره آنها پیداست. همان خانواده که در رنج و غم، در شادی و خوشی و در بحرانهای متفاوت کنار همدیگر هستند؛ و در نهایت قهرمان زندگی، نه تنها یکی از آن اعضا، بلکه همه آن افراد هستند. اگر تاکنون مفهوم خانواده یک اهمیت اجتماعی برای سازندگان برنامهها داشته است، از این به بعد این مفهوم به ضرورتی تبدیل شده که نه تنها جامعه ایرانی بلکه جامعه جهانی را نیز دربر میگیرد.
اگر در سریالهای «نون خ»، «متهم گریخت»، «پایتخت»، «در چشم باد» و «روزی روزگاری» مفهوم خانواده از میان برداشته میشد، به احتمال زیاد با یک ریزش بزرگ مخاطبان روبهرو میشد و هیچگاه جایگاه کنونی را که در اذهان مردم دارند، نداشتند؛ لذا به جرأت میتوان گفت اگر فیلمنامهای با موضوعات متفاوت، اما در درون مفهوم خانواده ساخته شود و قهرمان آن فیلمنامه «خانواده» باشد، محتمل است دوباره و دوباره اذهان مخاطبان ایرانی را تا سالهای سال درگیر خود کند.
انتهای پیام/