جشنواره موسیقی نواحی شیراز بر چه اساسی و با چه ایدهای شکل گرفته است؟
من طی سالیان گذشته هم در قالبهای اجرایی با همکاری گروه حاوا پروین بهمنی و دیگر گروهها چون سازینه نواحی ایران و همینطور در دورههایی به عنوان شورای علمی و سیاستگذاری و هیات انتخاب در جشنوارههای مختلف موسیقی نواحی حضور داشتهام. همینطور در بسیاری از جشنوارههای مرتبط با موسیقی نواحی تجربه همکاری به طرق گوناگونی با استادان و پژوهشگران و بسیاری پیشکسوتان این حوزه در ایران و همکاریهای بلندمدتی با فستیوالهای بینالمللی و استادان عمدتا حوزه آسیای میانه و خصوصا بخشهای دانشگاهی و کنسرواتوارهای ترکیه نظیر فستیوال جهانی فرهنگ و ادبیات و موسیقی توسط دانشگاه آتاتورک ترکیه و کنسرواتوار کارس به همراه استادانی چون ژاندورینگ را داشتهام. همواره و همیشه درباره پتانسیل موسیقی بومی و نیازمندیهای این حوزه مباحثی را مطرح و درباره موضوعات مربوطه رایزنی میکردیم. در شرایط کنونی به این فکر کردیم که شیراز شهری است با سابقه فرهنگی، موقعیت اقلیمی و تنوع فرهنگی و با داشتن اقوام فارس، ترک لر بویراحمد، عرب از ایل خمسه و قشقایی که میتواند مرکزیت خوبی برای برگزاری چنین جشنوارهای باشد.
چقدر بخش دولتی میتواند در تعامل با بخش خصوصی و مؤسسات در هر چه بهتر برگزار شدن جشنوارههای موسیقی مؤثر عمل کند؟
در کشور ما بخش دولتی مرتبط در زمینه برگزاری جشنوارههای موسیقی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هر استانی است که البته عموما از لحاظ بودجه با توجه به گستره فعالیتیشان دارای کمبود بودجه و دچار مشکلات مالی هستند و عموما هم ثروتمند نیستند اما با حضور و حمایت نهادهای دیگر میتوانند این روند را ادامهدار کنند؛ چون همه جای دنیا خصوصا شهرها و کشورهای موفق، شهرداریها بیشتر امور فرهنگی و مباحث فولکلورها و فرهنگ شفاهی و یا حتی فرهنگهای مربوط به گستره فرهنگی بینالملل را با نگاه میراث ناملموس جهانی توجه میکنند و با درنظر گرفتن بودجه به آنها میپردازند.
در حوزه مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخش زیادی انرژی و بودجه سالانه صرف جلوگیری از وجود فرهنگهای نازل و موسیقیهای نامناسب میشود اما زمانی میتوانیم جلوی این تهاجم را به بهترین شکل بگیریم که یک جایگزین با ریشههای فرهنگی داشته باشیم
در ایران نیز برای بسیاری از ارگانها بودجهای برای پرداخت به امور فرهنگی تعریف شده است که میتوانند قطعا بخشی از آن را در زمینه موسیقی نواحی که کمپلکسی از آیتمهای مختلف فرهنگی اعتقادی و آیینی و فرهنگ شفاهی است هزینه کنند؛ چراکه تفاوت ویژهای که این ژانر از موسیقی با بقیه دارد این است که تمامی حوزههای فرهنگ و هنر، علوم انسانی و اجتماعی را در بخش محتوایی خود دارد؛ بهعنوان مثال موسیقی عاشیقی در موسیقی آذربایجان یا دیگر اقوام دارای این رپرتوار مهم فقط صرف یک بخشسازی- آواز نیست بلکه در دل خود منظومههای داستانی با قالبهای مختلف را دارد که این منظومهها حوزه تاریخ شفاهی و مکتوب و مباحث زبانشناسی را دربرمیگیرد؛ یعنی یک مجموعه فرهنگی، هنری و اجتماعی است و خود همین برای همه دولتها و حکومتها در حکم سرمایهای بسیار مهم معنوی است که از تمامی این ظرفیتها میتوان با مشارکت و همراهی نهادهای مختلف استفاده و بهرهبرداری کرد.
کشورهایی که سالانه دهها فستیوال و کارناوال موسیقی فقط برای یک نوع ژانر موسیقیشان برگزار میکنند وسعت داشتههای موسیقایی و فرهنگیشان حتی به اندازه کل موسیقی جنوب خراسان تنوع ندارد ولی برای همان یک سبک نیز شاهد برگزاری چندین جشنواره، سمینار و ... در ابعاد ملی و بینالمللی در طول سال هستیم و این درحالی است که ما میتوانیم با این همه تنوع موسیقی در کشور سالانه بهرهبرداریهای فرهنگی بالایی داشته باشیم.
در حوزه مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخش زیادی انرژی و بودجه سالانه صرف جلوگیری از وجود فرهنگهای نازل و موسیقیهای نامناسب میشود اما زمانی میتوانیم جلوی این تهاجم را به بهترین شکل بگیریم که یک جایگزین با ریشههای فرهنگی داشته باشیم که البته در دولت سیزدهم و با رویکردی که از جناب آقای دکتراسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد شاهد هستم موسیقی نواحی جزو اولویتها و سیاستگذاریشان است و این نگاه از جانب ایشان بهعنوان مدیر ارشد فرهنگی کشور جای بسیار خوشبختی و امیدواری دارد.
برای این دوره از جشنواره به چه بخشهایی از موسیقی نواحی پرداختید و گروهها چه نوعی از موسیقی قوم خودشان را اجرا میکنند؟
در دهههای گذشته عمدتا جشنوارههای موسیقی نواحی بدون عنوان خاصی برگزار میشدند و راویان هر منطقه در بخش اجراها عموما به انتخاب خودشان رپرتواری را اجرا میکردند. در مقایسه جشنوارههای متداول داخلی با سایر جشنوارههای کشورهای همسایه میدیدیم در کشورهایی که در حوزه فرهنگ موسیقایی برنامه و چشماندازهای بلندمدت و موفق دارند ازجمله آذربایجان بهطور مثال سمینار کوراوغلو یا فستیوال ویژهای برای این منظومه برگزار میشود و تمامی جنبههای موسیقایی و ادبی آن را موردبررسی قرار میدهند و بهصورت جزئیتر به دیگر ابعاد آن میپردازند. در دورههایی در سالهای گذشته در جشنوارههای داخلی هم دیدیم که در چند دوره تقسیمبندیهای موضوعیای صورت گرفت و با تمرکز بر یک موضوع خاص گروهها و رپرتوار اجرایی آنها مشخص شد. در پژوهشها و بررسیهای جشنوارههای موسیقی و آیینهای موسیقی نواحی نتایجی حاصل شد که مشترکاتی در موضوعاتی نظیر دوبیتیخوانی، منظومهخوانی و موضوعات دیگری داریم که بین اقوام مشترک است اما این نتیجه حاصل شد که یک موضوع مابینی وجود داشته باشد که دارای محتوای خاص و متفاوت باشد گرچه در این نگرش مهم نیز ممکن است در بین اقوام در یک موضوع مشخص وسعت متفاوت کارگانی باشد، بهطوریکه بهطور مثال در موضوعی مانند دوبیتیخوانی منطقهای مانند ایلات شاهسون یا جنوب ایران کارگان وسیعی باشد اما در برخی مناطق شاید این موضوع گسترهای به آن وسعت نداشته باشد.
در این دوره با برداشت از تجربیات دورههای چه با موضوع مشخص و چه با فرمت آزاد این ایده را دادم که هر منطقه رپرتوار خودش را که در آن تواناتر و غنیتر است، چه به لحاظ مقامهای خاص آن منطقه با ریشه کهن و چه به لحاظ ملودیهایسازی و چه آوازی، ارائه دهد؛بهعنوان مثال در حوزه اقوام ترک ایران بدنه اصلی موسیقی عاشیقی است و آن بخشها در آن مناطق قویتر است یا در منطقه بلوچستان موسیقی زار و گواتی و یا موسیقی شاعری و قلندریشان غنی است و در این حوزه بخش سازی و آوازی اصالت بیشتری دارد، اصیلترین و توانمندترین موسیقی و رپرتوارش را ارائه دهد. بهطور کلی اقوامی که در این دوره حضور دارند سعی شده که به نوعی گل سرسبد فرهنگ موسیقاییشان را در این جشنواره اجرا کنند.
با توجه به گستردگی موسیقی نواحی و تکثر گروههای موسیقی در هر منطقه، انتخاب گروهها از هر قومی بر چه اساسی صورت گرفته است؟
از آنجا که برای این جشنواره زمانمان محدود بود و فرصت فراخوان نداشتیم براساس مطالعات و تجربیات طی سالیان گذشته و مشورت با پژوهشگران و استادان حوزههای مربوطه یکی از شاخصههایمان را در این جشنواره عمدتا حضور افرادی درنظر گرفتیم که در سالهای گذشته کمتر حضور داشته و یا در جشنوارههای سراسری فرصت حضور کمتری یافتهاند، البته با درنظر گرفتن استانداردها و توانایی اجرایشان و از طرفی دیگر استادانی که چندین سال از جشنوارههای نواحی دور بودند؛ بهطور مثال استادی چون عاشیق حسن اسکندری که به نوعی از شناسنامههای معتبر موسیقی آذربایجان بوده و در سالهای اخیر کمتر به دلایل مختلف در جشنوارههای موسیقی نواحی به روی صحنه رفتهاندکه البته در جشنواره نواحی سال گذشته که جناب دکتر مرآتی دبیر بودند و بنده هم در هیات انتخاب حضور داشتم در خدمتشان بودیم و یا گروه موسیقی و آیینهای موسیقایی کرمان که ازجمله گروههای بسیار باسابقه در سالهای دور بودهاند.
مورد دوم با توجه به درنظر گرفتن مهمترین و غنیترین رپرتوار موسیقی هر منطقه گروههایی از آن منطقه را که توانمندتر باشند و اعضایش مسلط و دارای درجه کیفی خوب اجرایی باشند برگزیدم. در واقع انتخابهایمان را بر این اساس صورت دادیم که هم به نوعی تکرار افراد بهصورت متوالی نباشد و هم با توجه به مرتبه استادی و چهره بودن، افرادی باشند که در کنار متخصص بودن، تسلط کافی بر رپرتوار اصلی منطقه خود داشته باشند.
موسیقی نواحی ما چقدر قابلیت برگزاری جشنوارههای متعدد را در طول سال و در مناطق مختلف دارد و آیا برگزاری چندین جشنواره با رویکردهای متفاوت به نفع موسیقی است و یا بهتر است همه با یک بودجه در قالب یک جشنواره مشخص برگزار شود؟
ما در ایران تنوع موسیقایی، فرهنگی و خردهفرهنگها و اقوام بسیاری داریم و میتوان گفت بعضا در پهنای یک قاره به اندازه کشورمان تنوع فرهنگی وجود ندارد و ارائه همه این فرهنگها و تنوعشان میتواند تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و حتی توریستی و اقتصادی را به همراه داشته باشد.
کمیت و تعداد یک امر مفید است ولی درصورتی که کیفیت و استاندارد علمی و پژوهشی آن فستیوالها به خوبی لحاظ شود؛ یعنی اگر کمیت زیاد باشد اما زیرساختهای پژوهشی و علمیاش مناسب نباشد و از لحاظ محتوا خروجی خاصی هم نداشته باشد حتی میتواند لطمه هم بزند ولی اگر این کمیت و تعداد فستیوالها در کنار استانداردهای علمی، پژوهشی و آکادمیک برگزار شود آن هم در گستره جغرافیایی مثل ایران، بدون هیچگونه تعصبی، اگر صدها و صدها فستیوال دیگر هم برگزار شود باز هم کم است؛ چرا که ما به قدری تنوع موسیقایی و فرهنگی در مناطقمان داریم که حتی برخی از آنها به روی صحنه هم نرفتهاند و سالیان سال میتواند این مسئله با تنوع فستیوالها ادامه پیدا کند.
ما در ایران تنوع موسیقایی، فرهنگی و خردهفرهنگها و اقوام بسیاری داریم و میتوان گفت بعضا در پهنای یک قاره به اندازه کشورمان تنوع فرهنگی وجود ندارد و ارائه همه این فرهنگها و تنوعشان میتواند تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و حتی توریستی و اقتصادی را به همراه داشته باشد.
اما درخصوص بودجه باید گفت که بودجهای که هماکنون برای جشنوارههای موسیقی نواحی وجود دارد برای جشنواره موسیقی نواحی، بخش نواحی جشنواره موسیقی جوان و جشنواره موسیقی فجر است و اگر این بودجه بخواهد در همین حد، فستیوالهای دیگر را هم هدایت کند طبیعتا کافی و مناسب نخواهد بود. به هرحال بودجه ویژهای با نگاه ویژهای بایستی برایش درنظر گرفته شود، مثل خیلی از کشورهای دیگر وزارتخانههای دیگری بیایند درصدی را جهت حمایت امور فرهنگی اختصاص دهند که در این صورت میتوان در مرکز کشور با همکاری تمامی محققان بومی مناطق، شورای سیاستگذاری و دبیرخانه دائمی شکل بگیرد که من خودم شخصا اعتقاد راسخ دارم که علاوه بر خروجیهای مثبت فرهنگی این جریان میتوان به بازگشت سرمایه هم رسید و خود اهالی موسیقی به جای اینکه از موسیقیهای فولکلورشان دور شوند همانها را با کیفیت بالا و بهصورت کاملا اصیل نگاه دارند.
آیا استانهای ایران این ظرفیت را دارند که جشنواره موسیقی نواحی منطقه خودشان هم بهمنظور معرفی موسیقی قومیشان و هم برای جذب گردشگر، بهصورت سالانه برگزار کنند که در عین حال که موسیقیهای آن منطقه احیا شود به صنعت گردشگری هم کمک کند؟
تمامی استانها در ایران این ظرفیت را دارند و حتی درصورت نبود بودجه لازم در یک استان، استانهایی مثل ایلام که چند فرهنگی و قومی هستند و اقوام کرد و لر و لک را در خود دارند میتوانند با مشارکت استانهایی نظیر کردستان و لرستان که اقوام نامبرده را در دل خود دارند با همکاری هم و با بودجه و برنامه مشخص، جشنوارههای بینفرهنگی برگزار کنند که اگر کار اصولی انجام شود در کنار بازخوردهای فرهنگی مهم و در کنار موضوعات توریسم و گردشگری موسیقی و فرهنگی میتوانند مباحثی را درحوزههای دانشگاهی و آکادمیک بهعنوان مرکزیت حتی بین کشورهای مختلف و مرتبط نیز ایجاد کنند. در برخی موارد و براساس تجربههای شخصی که با کشورهای خصوصا آسیایمیانه داشتم، آنها بسیار از این موضوعات مشترک استقبال میکردند و خودشان هم البته این کار را میکنند و سالانه در حوزههای تخصصی فستیوال برگزار و به خوبی از داشتههایشان استفاده میکنند که هم باعث رونق گردشگری میشود و هم در کنار بحثهای دانشگاهی، شاهد خروجیهای خیلی خوبی در حوزه کتاب، تحقیقات و پایان نامهها هستند. بایستی این مسئله را هم درنظر گرفت که شاید اداره کل فرهنگ و ارشاد استانها بودجه لازم را نداشته باشند که سالانه چندین فستیوال تخصصی برگزار کنند اما میتوان با مشارکت سایر ارگانها و حتی حامیان بخشخصوصی نظیر کارخانجات بزرگ و مؤسسات اقتصادی این حرکت خوب و مثبت را به راه انداخت. البته با رعایت جنبههای استاندارد علمی، آکادمیک، فرهنگی و پژوهشی که در این راه سازمانهای مردمنهاد و آژانسهای گردشگری هم میتوانند سالانه در جذب توریست داخلی و خارجی برنامهریزی داشته باشند.
یکی از معضلات بسیاری از فستیوالها عدمثبات و ادامه آن است. با توجه به اینکه جشنواره شیراز دومین دوره خود را تجربه میکند آیا میتوان برای سالهای آتی چشماندازی برای ثبات این جشنواره درنظر گرفت ؟
متأسفانه بسیاری از موضوعات فرهنگی ما با تغییر دولتها روند برگزاریاش تغییر میکند یا مباحث سلیقهای اعمال میشود اما اگر از این پتانسیل خدادادی در ایران که تکثر و تنوع قومی و فرهنگی است به درستی استفاده شود و تصمیمگیریهایی منطقی برای آن گرفته شود، با راهاندازی دبیرخانه دائمی و هدایت آن از سوی بخش دولتی و مشارکت بخش خصوصی و نیز تدوین اساسنامه مدون از سوی متخصصان خبره، میتوان چشمانداز 5 یا 10ساله برای آن تعریف شود و الزاماتی را برای ادامهدار بودن آن درنظر بگیرند. من شاید تجربه فعالیت در حوزه پژوهش موسیقی و گردشگری را داشته باشم اما در یک حوزه میتوانم خیلی کارا باشم و تئوریهای کاملتری بدهم ولی در چنین موضوعی بایستی از متخصصان اجرایی و عملی حوزه گردشگری و اقتصادی و حتی متخصصان جامعهشناسی و مردمشناسی کمک گرفت و بهصورت رسمی الزامی برایش درنظر گرفته شود که سالیان سال تداوم داشته باشد.
خوشبختانه با توجه به رویکرد و سیاستگذاری حمایت از موسیقی اصیل و ارزشمند نواحی در وزارت فرهنگ دولت سیزدهم، امیدوارم در کشورمان شرایطی ایجاد شود که تمام چهرههای فرهنگی و علاقهمندان حوزه فرهنگ که در این زمانه افرادی هستند که سختیهای مختلفی را در زندگی داشتند و فقط عاشقانه کار و تحقیق کردند، حاصل تحقیقات و تجربههایشان را با کمک بخش دولتی ببینند و این حرکت باعث شود فرهنگ عظیم چندهزارساله گرانبهای در ایران حفظ و نگهداری شود.
/انتهای پیام/
منبع: روزنامه همشهری