گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ گاهی برای شناخت یک پدیده لازم است از اجزای آن اطلاعات داشته باشیم و گاهی شرط شناخت، چگونه دستیابی به خود پدیده است. حوزه موسیقی نواحی و اقوام نیز از همین دست موضوعات است که پیش از درک نُت و نوع ساز لازم است تا کارکرد و جایگاه اجتماعی آن را بدانیم. مادامیکه جایگاه «موسیقی کار» یا «نقالی» و یا «موسیقی سوگ» و «نوای حماسی» را در بین جامعه پیرامونی خود ندانیم، شناخت سازها و آوا کمک چندانی به ما نخواهد کرد. این دغدغه مسئلهای بود تا به سراغ پژوهشگران موسیقی نواحی رفته و با آنها درباره جایگاه اجتماعی موسیقی نواحی به بحث و گفتگو بنشینیم. در همین رابطه به سراغ نرگس ذاکر جعفری، استادیار گروه موسیقی دانشگاه تهران و پژوهشگر موسیقی نواحی رفتهایم که مشروح این گپ و گفت از منظر شما میگذرد:
در ابتدای بحث، مقداری درباره دستهبندی موسیقی نواحی صحبت کنیم؛ اینکه برخی نقش خوانی در نقالیها، موسیقیهای آیینی، پردهخوانی و آوازهای حماسی را جزئی از موسیقی نواحی به شمار میآورند. این دستهبندی درست است؟
ذاکر جعفری: این دستهبندیها معمولاً از بیرون حوزه موسیقی نواحی انجام میشود و معمولاً در درون خانواده موسیقی، خبری از آنها نیست. اما از همان نگاه بیرونی، آکادمیک و دانشگاهی میتوان گونههای مختلف این موسیقی را شناسایی و این دستهبندی را انجام داد. نکته بعدی اینکه ما باید ببینیم که بر اساس چه ملاک و معیاری این دستهبندی صورت گرفته است. گاهی ممکن است معیار ما برای این دستهبندی کاربرد موقعیتی این نوع موسیقی باشد؛ موسیقی جشن، سوگواری، حماسی و رزم و موسیقی کار از جمله موقعیتهای مختلفی هستند که اقوام مختلف برای آنها موسیقیهای جداگانهای مینوازند.
ممکن است گاهی ملاک و معیار این دستهبندی، آن نظام و سیستم موسیقایی باشد؛ گاهی هم این امکان وجود دارد که بر اساس جنس ساز و آواز این موسیقی از هم تفکیک شود و یا بر اساس مذهبی و غیرمذهبی بودن آوا و حتی در یک قومی ممکن است برخی موسیقیها توسط زنان و برخی مردان اجرا شوند؛ درنهایت بر اساس نگرشهای مختلف میتوان دستهبندیهای متفاوتی ارائه داد، اما در اغلب ماجرا بر اساس همان کاربردهای موقعیتی این موسیقی دستهبندی و اجرا میشود.
قدری در خصوص ظرفیتها و کارکردهای اجتماعی موسیقی نواحی در فرهنگ عمومی صحبت کنیم و اینکه چقدر جای خالی این موسیقی در هنگام تسلی دادن مردم در بلاهای طبیعی مثل سیل، زلزله و... و یا در زمان جشن و سرور و یا حتی ورزشهای قهرمانی و تهییج مردم به سمت این ورزشها و یا در کارکردهای سیاسی مثل انتخابات و دفاع از وطن کمتر دیده میشود.
یکی از کارکردهای موسیقی، جنبه کارکردهای اجتماعی آن است بهخصوص موسیقی نواحی و اقوام که شاید این وجه در آن پررنگتر باشد، اما اینکه چگونه در بطن جامعه از این پتانسیل استفاده شود، به سیاستگذاریهای فرهنگی و حاکمیتی برمیگردد که معمولاً بر اساس دیدهها و تجربهها اینچنین بوده که در این سیاستگذاریها، جایگاه موسیقی اقوام مورد غفلت قرار میگیرد
ذاکر جعفری: بهواقع همه موسیقیها این ظرفیتها و کارکردها را دارند، چون به هر حال یکی از کارکردهای موسیقی، جنبه کارکردهای اجتماعی آن است بهخصوص موسیقی نواحی و اقوام که شاید این وجه در آن پررنگتر باشد، اما اینکه چگونه در بطن جامعه از این پتانسیل استفاده شود، به سیاستگذاریهای فرهنگی و حاکمیتی برمیگردد که معمولاً بر اساس دیدهها و تجربهها اینچنین بوده که در این سیاستگذاریها، جایگاه موسیقی اقوام مورد غفلت قرار میگیرد. در سؤالتان از موقعیتهایی بحرانی مثل سیل، زلزله و جنگ سؤال کردید که بدون شک موسیقی اقوام میتواند آلامی بر این دردها و زخمهای بهجامانده از طبیعت باشد. اما در حوزه سلامت و بهداشت نیز این نوع موسیقی میتواند کارکردهای التیام آوری داشته باشد بهعنوان مثال در همین زمان کرونا، این جنس از موسیقی میتواند استرسها و ناراحتیهای موجود در بطن جامعه در اثر این ویروس را به یاد فراموشی بسپارد و برای لحظاتی هرچند اندک، مسکن و آرامشبخش عمل کند.
اخیراً از کیوان آقامحسنی (پژوهشگر موسیقی نواحی) مقالهای با موضوع اتنوموزیکولوژی کاربردی منتشرشده است. آقامحسنی برای اولین بار در ایران و در این مقاله به این موضوع اشاره کردهاند و من در هیچ منابع فارسی در خصوص این موضوع مطلبی نخوانده و ندیده بودم و واقعاً جای خالی این بحث در منابع ما احساس میشد. به طور کلی این موضوع (اتنوموزیکولوژی کاربردی) رویکردی است که بر اساس مسئولیت اجتماعی استوار است با این مبنا که پژوهشگران موسیقی تا چه اندازه در کارشان مسئولیت اجتماعی داشته باشند و از این مقاله در پاسخ به پرسش شما میشود به اینگونه استفاده کرد که از موسیقی فلان قوم میشود در موقعیتهای مختلف اجتماعی، بیشترین استفاده را کرد و به آن صرف یک ملودی محلی و نهایتاً استفاده در جشنواره نگاه نشود.
پیش از انقلاب و در یک دورهای به علت رواج موسیقی غربی در ایران و استفاده از موسیقی در کابارهها و کافهها، علما فتوا به حرمت موسیقی دادند و همان باعث شد تا در ادامه حاکمیت و دولتها حتی پس از انقلاب، اهمیت و حمایتی برای حتی موسیقی محلی و نواحی قائل نشوند. برای بازگشت این اصالتها چه باید کرد؟
ذاکر جعفری: به نظر بنده ماجرای فتوای علما و مخالفت آنها با موسیقی، ریشهای کهنتر، تاریخی و قدیمی تری دارد و صرفا به موسیقی کابارهها و پیش از انقلاب برنمیگردد. اما اینکه حالا برای احیا و شکوفایی این نوع موسیقی و بازگشت به اصالتها چه باید کرد؟ اتفاقا در طول زمان کارهای زیادی صورت گرفته است، اما به دلیل عدم پایداری به نتیجه مطلوبی ختم نشده است و من برای این بازگشت دستورالعمل خاصی در ذهن ندارم به جز اینکه این گره به دست همان سیاست گذاران کلان فرهنگی باز میشود که در جلسات سازمانی مثل شورای عالی فرهنگی به این جنس موسیقی نگاه ویژهای شود تا به عنوان یک جریان هنری به تدریج در جامعه راه خود را باز و پیدا کند. برای آن ردیف بودجههایی در مجلس تعیین شود و به صورت یک الزام و قانون فرهنگی به آن نگاه شود تا شاید در یک دهه بعد میوه این کار چیده شود.
به نظر شما با تمام تغییرات سبک زندگی و اتفاقاتی که در سلایق موسیقایی نسل جدید بوجود آمده، چگونه میشود مجددا این نسل را با این نوع موسیقی آشتی و حتی آشنا کرد؟
ذاکر جعفری: ما در زمانی زندگی میکنیم که اصطلاحا با پدیده جهانی شدن مواجهایم؛ دسترسی آسان این نسل به اینترنت و موسیقیهای روز دنیا مسالهای غیر قابل کتمان است و به هر حال گریز ناپذیر است و اینکه حالا نسل نوجوان و جوان ما چقدر میتوانند با موسیقی نواحی و اقوام آشنایی داشته باشند، نباید از نقش رسانه غافل شویم. علاوه بر رسانه، سازمانی مانند آموزش و پرورش که نقش آموزشی و تربیتی خاصی در فرزندان ما دارد، میتواند جایگاه مهم و اساسی در این خصوص ایفا کند. فردی که از همان دوران کودکی و در محیط آموزشی مانند مدرسه در کنار آموزش دروس خود، بر اساس موقعیت جغرافیایی خود به یادگیری یک سازی ایرانی بپردازد، در صورت تداوم این کار، چقدر میتواند به رشد و شکوفایی این جنس از موسیقی در جامعه کمک کند و آن موقع حتی اگر مسئولین فرهنگی در این زمینه غفلت کنند، همه این دانش آموزان میتوانند در سن جوانی تبدیل به مطالبه گرانی برای شکوفایی این موسیقی باشند. بدون شک مدارس برای آشنایی نسل جدید با این جنس از موسیقی، بهترین راه ممکن میتواند باشد، هرچند باز تاکید میکنم که از نقش پررنگ رسانهها و فضای مجازی نمیشود غافل شد که اینها در کنار هم میتواند پازل شکوفایی و آشتی موسیقی نواحی با نسل جدید را تکمیل کند.
جشنواره موسیقی نواحی که هر ساله در کرمان برگزار میشود، شاهراه دیگری برای آشتی و آشنایی نسل جوان با این نوع موسیقی است. برگزاری تورهای موسیقایی دانش آموزان و دانشجویان در زمان جشنواره، میتواند آغازی برای آشنایی و علاقه نسل جدید به این نوع موسیقی باشد.
با توجه به اینکه شیوه آموزش در این جنس موسیقی، شفاهی و سینه به سینه است، متاسفانه با مرگ این اساتید، بسیاری از دانستهها و به گونهای قسمتی از تاریخ این موسیقی از بین خواهد رفت. برای اینکه این اتفاق نیافتد چه کاری باید انجام داد؟
عدم استقبال نسل جدید از سازها و موسیقی اقوام که در مسیر این آموزش قرار نمیگیرند، این از بین رفتنها اتفاق میافتد. این طرف ماجرا را هم باید بپذیریم که در گذشته یک سنت موسیقایی وجود داشته مثل همین سورنا نوازی که امروزه با تغییر سبک زندگی و عادتهای موسیقایی، با عدم استقبال نسل حاضر مواجه میشود
ذاکر جعفری: بله؛ به بخشی از این ماجرا به درستی اشاره کردید و در ادامه به دلیل عدم استقبال نسل جدید از سازها و موسیقی اقوام که در مسیر این آموزش قرار نمیگیرند، این از بین رفتنها اتفاق میافتد. این طرف ماجرا را هم باید بپذیریم که در گذشته یک سنت موسیقایی وجود داشته مثل همین سورنا نوازی که امروزه با تغییر سبک زندگی و عادتهای موسیقایی، با عدم استقبال نسل حاضر مواجه میشود و سازهای جدیدی جایگزین آن شدهاند و این جنس موسیقی دیگر کارکردهای گذشته خود را نخواهد داشت و اگر برای هر سازی از این موسیقی هنوز حیاتی وجود داشته باشد، طبیعتا برای آن شاگردانی نیز تربیت خواهند شد. به عنوان مثال همین ساز سورنا در منطقه گیلان صرفا در زمان عروسیها و شادیها و در فضای بیرون از خانه نواخته میشد که البته ممکن است در برخی استانهای دیگر در موقعیتهای دیگری نواخته میشده است؛ اما مراسمهای عروسی امروزه حتی در روستا هم با تغییرات فراوانی نسبت به گذشته انجام میشود. امروزه ساز کیبورد و ملودیهای خاص این ساز جایگزین همه سازهای قدیمی و ترانههای آن شده است. نه فقط موسیقی بلکه بسیاری از جزئیات مراسمات عروسی در دورافتادهترین روستاها هم به مراسمات شهری نزدیک و شبیه شده است و دیگر خبری از رسم و آیینهای گذشته نیست.
به نظر میرسد در سالهای اخیر جشنواره موسیقی نواحی خروجیهای به نسبت یکسانی داشته و نتوانسته شخص جدیدی را به جامعه موسیقی کشور معرفی کند؟ از طرفی این خروجیها واقعا چه تاثیری بر جامعه هدف خود داشتهاند؟ به عنوان مثال شاگردان آنها زیاد شدهاند؟ در طول سال به راحتی کنسرت برگزار کردهاند؟
ذاکر جعفری: بله؛ من هم با شما موافقم که حتی در جامعه هدف این موسیقی نیز بازخوردهای چندانی از خروجیهای این جشنواره دیده نمیشود و ارتباط بسیار ضعیف و کم رنگی این جشنواره با رسانهها و دانشگاهها دارد و شاید این تاثیرگذاری در حد و اندازه همان شهر کرمان باشد. در صورتی که این بزرگترین رویداد مربوط به موسیقی نواحی و اقوام است که به صورت سالانه در کشور برگزار میشود و میتواند دستاوردهای فراوانی حتی برای گردشگری و توریسم به همراه داشته باشد، اما به دلیل ضعف در شیوه برگزاری، حتی در میان خود خانواده موسیقی نواحی هم غریب است. البته اینکه این جشنواره چرا شخص جدیدی را به دنیای موسیقی نواحی معرفی نکرده، به نظرم این رسالت را جشنواره موسیقی جوان برعهده دارد که این جشنواره نیز موسیقی نواحی را پوشش میدهد و هر سال اتفاقا چهرهها و استعدادهای جوان و جدیدی را معرفی میکند.
من به شخصه شاهد زندگی پر مشقت یکی از اساتید نقاره نواز استاد گیلان (گیلان خان خوشنواز) از نزدیک بوده ام. ایشان الان فوت شده، اما به مانند بسیاری از اساتید و هنرمندان این حوزه زندگی سختی را گذراند و بسیاری از این عزیزان به دلیل نداشتن بیمههای درمانی، از عهده مخارج درمان خودشان برنمی آیند و بسیاری از اینها شاید هنوز به همین جشنواره موسیقی نواحی دل خوش دارند که بتواند دردی از دردهای بسیار آنها را مرهم باشد
معیشت هنرمندان موسیقی نواحی همیشه مورد سوال و پیگیری دلسوزان این حوزه بوده است و این اتفاق همیشه دیر انجام میشود و مسئولان فرهنگی ما گویا عادت کرده اند که همیشه در لحظه آخر و حتی پس از مرگ یک استاد موسیقی به فکر ارزشهای کاری او افتاده و شروع به مسابقه پیام تسلیت کنند.
ذاکر جعفری: بله همیشه این جای تاسف وجود داشته و دارد و من به شخصه شاهد زندگی پر مشقت یکی از اساتید نقاره نواز استاد گیلان (گیلان خان خوشنواز) از نزدیک بودهام. ایشان الان فوت شده، اما به مانند بسیاری از اساتید و هنرمندان این حوزه زندگی سختی را گذراند و بسیاری از این عزیزان به دلیل نداشتن بیمههای درمانی، از عهده مخارج درمان خودشان برنمی آیند و بسیاری از اینها شاید هنوز به همین جشنواره موسیقی نواحی دل خوش دارند که بتواند دردی از دردهای بسیار آنها را مرهم باشد و چه خوب است که مسئولان فرهنگی این حوزه و برگزارکنندگان این جشنواره در کنار مسائل برگزاری، به فکر این اساتید خانه نشین هم باشند.
به عنوان سوال آخر قدری درخصوص وضعیت پژوهش در این حوزه صحبت کنید. چه مشکلات و موانعی بر سر راه پژوهشگران موسیقی نواحی وجود دارد؟
ذاکر جعفری: سال هاست که پژوهشهای دانشگاهی در خصوص موسیقی نواحی انجام میشود و دانشجویان رشته اتنوموزیکولوژی (موسیقی شناسی قومی) در دانشگاههای مختلفی در حال فعالیت و پژوهش هستند. اما نکته مهم این ماجرا این است که این دانشجویان معمولا ارتباط خیلی قوی با جامعه هدف خود ندارند. دانشجویانی که این رشته را میخوانند قرار است در آینده به عنوان یک پژوهشگر فعالیت کنند، اما متاسفانه در کنار مشکل اولی که ذکر کردم، بازار کار مناسبی نیز در انتظار این افراد نیست. هیچ سازمان دولتی و خصوصی در ابن حوزه مشغول به کار پژوهشی نیست که از این پژوهشگران دعوت به کار کند.
از دیگر مشکلات این حوزه نبود زیر ساختهای مناسبی برای کار پژوهشی است. در جای جای این مرز و بوم، اساتید موسیقی نواحی مشغول به فعالیتاند و یک سازمانی باید همت کند تا این نواها را به درستی جمع آوری کرده و در اختیار پژوهشگران این حوزه قرار دهد تا علاوه بر دسته بندی و کلاسه کردن آنها، تاریخ این موسیقی حفظ و نشر پیدا کند؛ اما تا به حال فقط عشق و علاقه شخصی این پژوهشگران برخی از این آواها را جمع آوری کرده که به صورت کاملا پراکنده در دست آنها قرار دارند و به تجربه ثابت شده تا وقتی که موسیقی به خصوص موسیقی نواحی و اقوام اولویتی در سیاست گذاریهای فرهنگی مسئولان ندارد، ما با این بحرانها و ضعفها مواجهایم.
/انتهای پیام/