به گزارش «سدید»؛ هرچند جلسات مختلفی با عنوان نقد آثار ادبی در گوشه و کنار برگزار میشود، اما حقیقت تلخ این است که نقد ادبی در ایران چندان جایگاه محکمی ندارد. نقدها در روزگار کنونی ما عموماً در چنبره رودربایستیهای معمول، به بهبه و چهچهها خلاصه شده است. اگر هم نقدی منطقی از اثری علمی یا ادبی منتشر شود، نویسندهاش آنقدر تحت فشار اطرافیان، دوستان و آشنایان قرار میگیرد که گاه مجبور به حذف مواردی از نقد خود میشود و به اصطلاح عقبنشینی میکند؛ بنابراین جریان نقد که معمولاً آن را میتوان نیرویی هدایتکننده از خارج برای ارتقای کیفی آثار ادبی در نظر گرفت، در کشور ما عموماً جایگاه و پایگاهی ندارد و همواره فارغ از تعارف و تعریف نبوده است.
با وجود این جریان کمرمق، آثاری منتشر میشوند که تلاش دارند فارغ از نگاههای مرسوم، به بررسی سیر ادبی در کشور بپردازند. محمدکاظم کاظمی از چهرههای شناخته شده در حوزه شعر فارسی است. او از شاعران و پژوهشگران مطرح افغانستانی است که در سالهای گذشته در کنار کار پژوهش، به نقد و در کنار آن، به آموزش رسم شعر و شاعری نیز پرداخته است. اگر نگاهی به آثار منتشر شده او داشته باشیم، از «روزنه» گرفته تا «10 شاعر انقلاب» و ...، متوجه میشویم که «آموزش» همواره برای او مهم بوده است.
اخیراً نیز کتابی از او با عنوان «هشت رود» منتشر شده است. این اثر که با نگاهی به جریان شعر نسل دوم انقلاب نوشته شده، برای اولینبار توسط انتشارات شهرستان ادب در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود. هدف از نگارش کتاب «هشت رود»، شناخت و ارزیابی کارنامه شعری شماری از شاعرانی عنوان شده است که حقی به گردن شعر امروز دارند. از سوی دیگر کتاب قصد دارد به بیان نکاتی در حوزه زیباییشناسی و معانی شعر نیز بپردازد؛ بخشی که میتواند جنبه آموزشی داشته باشد و برای شاعران نسل جوان به کار آید.
به نظر من یک مجموعه خصوصیات که یک سبک شعری میتواند داشته باشد، در شعر انقلاب چه به لحاظ صوری و چه به لحاظ محتوایی میتوان دید. شعر انقلاب، شعری است که میتوان آن را از این دو وجه در مقایسه با دوره گذشته متمایز و متفاوت دید
کتاب «هشت رود» را میتوان ادامه کتاب «10 شاعر انقلاب» دانست که کاظمی پیش از این نوشته بود. در کتاب نخست، شعر شاعران نسل اول انقلاب شامل حمید سبزواری، مهرداد اوستا، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، قیصر امینپور، احمد عزیزی و ... مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته بود و در کتاب جدید، هشت شاعر از شاعران نسل دوم انقلاب که شعر و نوع نگاهشان در دورههای بعدی نیز بر شاعران پس از خود تأثیرگذار بوده است. به مناسبت انتشار این اثر در نمایشگاه کتاب، با کاظمی به گفتوگو پرداخته ایم که میتوانید در ادامه بخوانید:
آقای کاظمی برای شروع بفرمایید که کتاب «هشت رود» با چه دغدغه و نگاهی نوشته شده است؟
کتاب «هشت رود» گزارش، نقد و بررسی است از آثار جمعی از شاعران انقلاب اسلامی. کسانی که عمدتاً در دهههای 60 و 70 مطرح بودند و جزو نسل دوم انقلاب به حساب میآیند. اگر ما نسل اول شعر انقلاب را افرادی چون حمید سبزاروی، نصرالله مردانی، قیصر امینپور، علی معلم و امثال اینها بدانیم، شاعرانی که در کتاب «هشت رود» مطرح شده و آثارشان مورد بررسی قرار گرفته است، جزو شاعران نسل دوم انقلاب محسوب میشوند. سعی کردم در این کتاب گزارشی از نقد و ارزیابی و کارنامهای از هر کدام از این شاعران با توجه به کل آثارشان ارائه کنم.
در این کتاب آثار محمدرضا عبدالملکیان، یوسفعلی میرشکاک، سهیل محمودی، ساعد باقری، قادر طهماسبی، زکریا اخلاقی، علیرضا قزوه و مرتضی امیری اسفندقه مورد بررسی قرار گرفته است.
در جریان نسل اول انقلاب، شاهد غلبه محتوا هستیم؛ به نوعی شعر در خدمت ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب قرار میگیرد. رویکرد اصلی در شعر شاعران نسل دوم انقلاب چیست؟
این شاعران هم همان رویکرد را دارند. البته وقتی میگوییم نسل دوم، منظور نسل خیلی متمایز با نسل اول نیست. شاعران نسل دوم انقلاب نیز در همان دایره نسل اول انقلاب تا حدودی قرار میگیرند اما در دایره سنی پایینتری قرار دارند. این افراد، شاعران دهه 70 و 60 هستند. در آن سالها که سالهای نزدیک به انقلاب بوده و پس از آن، جنگ نیز تجربه شده است؛ بنابراین شعر این شاعران نیز ویژگی همان شاعران نسل اول را به نوعی در خود دارد؛ مانند شعر میرشکاک، طهماسبی و عبدالملیکان. اما در مجموع شعر این گروه نسبت به شاعران نسل اول مقداری در رابطه با تکنیکهای ادبی و دسترسی به آرایههای شعری پیشرفتهایی داشتهاند.
آقای کاظمی تاکنون آثار متعددی از شما در رابطه با حوزه شعر فارسی و شعر انقلاب منتشر شده است. مانند کتاب «روزنه» یا «10 شاعر انقلاب». این آثار هم به نوعی به بررسی کارنامه شاعری شاعران مطرح پرداخته و هم از منظری دیگر، تلاش دارد فراز و فرود شاعری و شگردهای این حوزه را به نوعی آموزش دهد. چرا اینقدر به بُعد آموزشی در آثارتان تأکید دارید؟ آیا به خاطر ضعفی است که در شعر امروز به آن دچار هستیم یا خیر؟
بخشی از این رویکرد به علاقه شخصی من به یادگیری و یاد دادن بازمیگردد. علاقه من در زمینههای مختلفی که مشغول فعالیت شدم، این بوده که نکتههایی را یاد بگیریم و در قدم بعدی به دیگران نیز منتقل کنم و آموزش دهم. این علاقه در همه حوزهها در من وجود داشته است. نه تنها در حوزه شعر که در دیگر حوزهها، مانند ویراستاری و ... . مثلاً وقتی درگیر کار ویراستاری شدم، منابع مربوط به این حوزه را خواندم و سعی کردم این تجربیات را به صورت عملی نیز در اختیار دیگران هم قرار دهم که سلسله یادداشتهایی درباره ویرایش و نگارش در فضای مجازی منتشر کردم که البته این مورد هنوز کتاب نشده است. در زمینه صفحهآرایی کتاب و زمینههای دیگر نیز جنبه انتقال تجربه برایم مهم بوده است.
تأثیر شعر انقلاب ایران بر شعر افغانستان نمود بیشتری دارد. تحولی که در حوزه شعر انقلاب در قالبهای نو و کلاسیک شاهد هستیم و رهیافتهایی که شعر انقلاب در استفاده از قالبهای کهن برای مضامین امروز داشت، در شعر افغانستان نیز وارد شد
در حوزه شعر نیز این رویکرد را مد نظر داشتهام که نکاتی را از کتابهای دیگران یاد بگیرم و در مرحله بعد، این تجربه را به نسل دیگر نیز منتقل کنم. در نقد شعرها، جنبه آموزشی برای شاعران جوان مورد نظر بوده است؛ طوری که صرفاً نقد نباشد، بلکه اگر کسی این کتاب را میخواند، برخی از نکتههای آموزشی را نیز دریابد.
برخی از شاعران معتقدند که شعر انقلاب پس از پشت سر گذاشتن چهار دهه، دارد کمکم به سمت سبک پیش میرود. نظر شما در این رابطه چیست؟
به نظر من یک مجموعه خصوصیات که یک سبک شعری میتواند داشته باشد، در شعر انقلاب چه به لحاظ صوری و چه به لحاظ محتوایی میتوان دید. شعر انقلاب، شعری است که میتوان آن را از این دو وجه در مقایسه با دوره گذشته متمایز و متفاوت دید.
اما نکتهای در این رابطه وجود دارد و آن اینکه، این ویژگیها و خصوصیات در شعر شاعرانی که منتسب به شعر انقلاب نیستند و شعر انقلابی نگفتند نیز دیده میشود؛ یعنی این ویژگیها، تجربیاتی است که شعر فارسی در این مدت به دست آورده و در دوره انقلاب خود را نشان داده است.
به نظرم شعر دوره انقلاب میتواند به عنوان یک سبک مطرح شود، اما از جهت یک دوره تاریخی نه به لحاظ محتوای انقلابی؛ به این معنی که کسانی که در این دوره تاریخی زندگی میکنند، حتی اگر محتوای شعر انقلاب در آثارشان پررنگ نباشد، در دایره این سبک میگنجند. همانطور که وقتی میخواهیم درباره شاعران دوره مشروطه صحبت کنیم، هم شاعرانی که در آن حال و هوا و مضمون آثاری خلق کردهاند، مد نظر است و هم شاعرانی که در آن دوره تاریخی حضور داشتهاند و ویژگیهای سبک دوره مشروطه به هر حال در آثار آنها نیز نمود یافته است. در مجموع میتوانیم بگوییم که شعر دوره انقلاب را به لحاظ یک دوره تاریخی میتوانیم یک سبک بدانیم.
شما از جمله شاعرانی هستید که از دو فضای شعر ایران و افغانستان آگاهی دارید و هر دو فضا را به خوبی میشناسید. شعر انقلاب چه تأثیری بر شعر افغانستان گذاشته است یا بالعکس؟ آیا شعر انقلاب داد و ستد فرهنگی با دیگر جریانهای شعر فارسی داشته است؟
تأثیر شعر انقلاب ایران بر شعر افغانستان نمود بیشتری دارد. تحولی که در حوزه شعر انقلاب در قالبهای نو و کلاسیک شاهد هستیم و رهیافتهایی که شعر انقلاب در استفاده از قالبهای کهن برای مضامین امروز داشت، در شعر افغانستان نیز وارد شد. این تأثیرپذیری هم در شعر شاعران دهه 70 و شاعرانی که به ایران مهاجرت کردند و چه در شاعران دهه 80 که در داخل خاک افغانستان مشغول به فعالیت بودند، دیده میشود. به خصوص در دو دهه 80 و 90 که تبادلات فرهنگی میان دو کشور پررنگتر شد، خیلی از شاعران جوان بهرهمند از رهیافتهای شعر این چند دهه در ایران بودند.
همچنان شعر انقلاب در یک مسیر صوری و محتوایی جریان دارد. آرمانها و افکاری که در اول انقلاب مطرح بود، با نگاهی به مسائل روز کم و بیش دیده میشود و ادامه یافته است
این تأثیرگذاری از جهت مقابل خیلی چشمگیر نیست؛ چرا که شعر افغانستان در این سالها از نظر وسعت کار و پیشرفت و تجربههای شعری که به دست آورده، متأثر از ایران است و از نظر زمانی نیز عقب بوده است به این معنی که بیشتر تحولاتی که در چند دهه رخ داده، از نیما یوشیج تا امروز، بعد از یک دهه در افغانستان دیده شده است. البته الآن محبوبیت و میزان توجه به شعر افغانستان در ایران، به نسبت هر زمان دیگری بیشتر است. ما در هیچ دورهای به اندازه این زمان، شاعر شناخته شده افغانستانی در ایران نداشتیم. در دورههای گذشته، معمولاً یک یا دو شاعر مانند استاد خلیلالله خلیلی که تنها شاعر مطرح افغانستان در ایران بود. الآن تعداد شاعران مطرح و محبوب افغانستانی در ایران زیاد است، اما این به معنی تأثیرگذاری شعر افغانستان بر ایران نبوده است. البته میتوان این تأثیرگذاری را به صورت فردی به این معنی که شعر یک شاعر افغانستانی بر شعر یکی از شاعران ایران تأثیر گذاشته باشد، بررسی کرد، اما به عنوان یک جریان خیر.
شعر انقلاب در حال حاضر به کدام سمت حرکت میکند؟ کیفیت شعر انقلاب را چطور ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم همچنان شعر انقلاب در یک مسیر صوری و محتوایی جریان دارد. آرمانها و افکاری که در اول انقلاب مطرح بود، با نگاهی به مسائل روز کم و بیش دیده میشود و ادامه یافته است. تصور اولیه این بود که پس از مدتی، شعر انقلابی راکد خواهد شد، اما در دهه 80 احساس کردیم که موج جدیدی از شعر انقلاب دیده میشود؛ اما گاه این موجها درگیر مسائل داخلی و گاه درگیر مسائل جهانی هستند.
/انتهای پیام/