به گزارش «سدید»؛ «هنر انقلاب اسلامی» تنها یک اصطلاح یا عنوان برای توصیف سبک خاصی از هنر نیست، بلکه نمایهای از یک سلوک فردی- اجتماعی است که در قالب آثار هنری تجلی مییابد. «هنرمند انقلابی» سالکی است که اوج تعهد و مسئولیت او در قبال انسان و انسانیت، در قالب آثاری ناب و اصیل، تجلی مییابد. هم از این رو، حاصل کار چنین فردی که هنر انقلاب اسلامی است، پیش از آنکه ناشی از شهرتطلبی، دریافت رتبهها و عناوین خاص و کسب دستمزد برای عمل به سفارش فلان دستگاه باشد یا بهمان جشنواره باشد، جوششی درونی و برآمده از عمق اعتقاد و شیوه زندگی متعالی است. نقد اجتماعی و سیاسی در هنر انقلابی و اسلامی نه با توهم رسیدن به بهشت زمینی، بلکه بیتابی در برابر هجران انسان از بهشت موعود و زندگی مومنانه و عادلانه است. این بیتابی به نوحه و ضجهای تبدیل میشود که در قالب آثار هنری بیرون میتراود. به همین دلیل هم هنر انقلاب اسلامی در هر حال، خروش علیه بیعدالتیها و کژتابیها هم محسوب میشود. نقد اجتماعی در آثار هنری انقلابی، ترقیخواه و حماسی و خطشکن است تا در پی آن عالمی دیگر و از نو آدمی را بسازد.
هنر انقلاب اسلامی، به رغم عدم تعریف معین و حدود نامتعین، اما وجود و واقعیت دارد. اما این جریان، امروز با آسیبها و هجمههای فراوانی مواجه است. این هجمه نه صرفا از سوی مخالفان انقلاب یا اندیشه دینی، بلکه گاهی از سوی افرادی که خود متولی دین و مسئولیتهای مهم هستند، حملاتی به جایگاه هنر عالی صورت میگیرد
این نوع هنر، با غربزدگی و شرق گرایی ناسازگار است؛ اما جهانی هم هست. چون مخاطب اصلی آن، فطرت انسان است. سریال «یوسف پیامبر» همان حسی را در یک ایرانی برمیانگیزد که یک مسیحی در آمریکای لاتین را. نقاشیهای حسن روحالامین با نمادهای کاملا شیعی و اسلامی طراحی میشود، اما همین تابلوهای نقاشی وقتی در فرانسه به نمایش درمیآیند نیز مخاطب خود را به وجد میآورند. امروز حتی هنر انقلاب اسلامی از یک ملت و مذهب خاص هم فراتر رفتهاند. حتی وقتی کاریکاتوریستی مسیحی و بلژیکی همچون «لوک دس شیما اکر» در برابر ظلم و ستم به بشریت دست به افشاگری میزند و خشم اهریمنان را برمیانگیزد، او نیز در پارادایم هنر انقلاب اسلامی عمل کرده است.
آسیبهای هنر انقلاب اسلامی
پس هنر انقلاب اسلامی، به رغم عدم تعریف معین و حدود نامتعین، اما وجود و واقعیت دارد. اما این جریان، امروز با آسیبها و هجمههای فراوانی مواجه است. این هجمه نه صرفا از سوی مخالفان انقلاب یا اندیشه دینی، بلکه گاهی از سوی افرادی که خود متولی دین و مسئولیتهای مهم هستند، حملاتی به جایگاه هنر عالی صورت میگیرد. به طور مثال، چند سال قبل یکی از مسئولان عالیرتبه به صراحت، تقسیم هنر به «ارزشی و غیرارزشی» را مردود دانست. انکاری که البته در عمل بسیاری از مدیران و همچنین نهادهای آکادمیک و آموزشی، جشنوارهها و رسانهها نیز جریان دارد.
طی سالهای اخیر، به موازات تلاش برای انکار هنر انقلابی و ارزشی از سوی برخی افراد و جریانها، سعی شده تا تقسیمبندیهای دیگری جایگزین شود. مثلا تقسیم هنرمندان به دولتی و غیردولتی یا مستقل و حکومتی و.
این درحالی است که امام خمینی (ره) در اشارات خودشان به مقولههای هنری بارها بر تعارض هنر انقلابی با آنان که مخالف ارزشها هستند، تأکید ورزیده بودند. ازجمله در سخنرانی ۱۲ بهمن ۵۷ و به ویژه در پیام به هنرمندان در سال ۶۷. حضرت آیتالله خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که خود یک هنرمند شاعر و هنرشناس هستند نیز در گفتارهایشان بارها بر هنر و هنرمند ارزشی اشاره کردهاند. از جمله؛ «منطقه ادب و هنر یکی از جاهایی است که شما خیلی خوب میتوانید در این زمینه کار کنید. مسائل ارزشی نظام را باید در نظر داشته باشید. آنجاهایی که با ارزشهای نظام برخورد میکند، البته نه! آنجاها را حتماً حذف کنید.» و یا «انقلاب وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمند خودی داشته باشد و خودش هنرمندش را پرورش بدهد... به اینکه مفاهیم انقلاب، خوب میتوانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس کنید که این یک ارزش است.»
آسیب دیگر این است که طی سالهای اخیر، به موازات تلاش برای انکار هنر انقلابی و ارزشی از سوی برخی افراد و جریانها، سعی شده تا تقسیمبندیهای دیگری جایگزین شود. مثلا تقسیم هنرمندان به دولتی و غیردولتی یا مستقل و حکومتی و. مشکل این تقسیمبندیها در نبود تعریف درست از واژههای به کار رفته است و به جای ملاکهای متقن و روشن، حب و بغضهای قبیلهای و باندی معیار تقسیم قرار میگیرد؛ و یا در بهترین حالت، تنها به شاخصهای ساختاری و فرمی بسنده میشود. میگویند، نگویید هنر ارزشی و غیرارزشی، بگویید هنر خوب و بد! یعنی دقیقا همان تعبیری که ریشه در افکار اومانیستی و فرمالیستی قرن ۱۹ اروپا دارد! تفکری که از آن به عنوان «هنر برای هنر» یاد میشود و امروز در خود اروپا هم رد شده و در آنجا هم بسیاری از کارشناسان و منتقدان هنری، در کنار ارزشهای تکنیکی، به محتوای آثار هم میپردازند. حتی بسیاری ازاندیشمندان و فلاسفه بزرگ جهان در دانشگاهها مشغول تدریس درباره تحلیل محتوای آثار هنری هستند.
معتقدان به جایگاه ارزشها در هنر و هنر انقلاب اسلامی باید بیش از دیگران از این پارادایم مراقبت کنند و اجازه ورود تظاهر و ریاکاری را به محیط مقدس هنر ارزشی را ندهند
با این حال، معتقدان به جایگاه ارزشها در هنر و هنر انقلاب اسلامی باید بیش از دیگران از این پارادایم مراقبت کنند و اجازه ورود تظاهر و ریاکاری را به محیط مقدس هنر ارزشی را ندهند. بدون تردید، صرف اینکه یک هنرمندی نیت کند که اثری براساس ارزشهای اخلاقی و اسلامی بسازد برای توصیف او به هنرمند ارزشی کافی نیست. استفاده از نشانهها و شعائر مذهبی در آثار، به تنهایی ملاکی برای ارزشی دانستن یک هنرمند نیست. همچنین هنرمندان مجاز نیستند که برای اهداف ارزشی، از وسایلی ضد ارزشی استفاده کند. هنرمند انقلابی کسی است که در هدف، وسیله، روش، ساختار و محتوا، باارزش و متعالی عمل کند.
انتهای پیام/