به گزارش «سدید»؛ شهریور ماه ۹۸ وقتی خبر رسید خالق ماندگارترین فیلمهای سینمای ایران ۶سال پس از دوری از سینما تصمیم گرفته پشت دوربین برود و فیلم جدیدی به نام «لامینور» بسازد اتفاقی خوشحالکننده برای دوستداران داریوش مهرجویی بود. گزاره خبری مهمی که بیستوهفتمین تجربه کارگردانی مهرجویی را در کانون توجه قرار داد شکستن طلسم همکاری دو چهره ماندگار موج نوی سینمای ایران بود. علی نصیریان بعد از نزدیک به ۴۰ سال دوباره مقابل دوربین کارگردانی رفت که در فیلمهای مهمی مثل «گاو»، «آقای هالو»، «پستچی» و «دایره مینا» برای او بازی کرده بود.
به خاطر اندیشه
«لامینور» ماحصل همکاری تازه آنها پس از دو سال وقفه در حالی روی پرده سینما است که نصیریان آرزو دارد این همکاری تکرار شود: «برای من خیلی جذاب خواهد بود که آخر عمری با مهرجویی زندگیام را تمام کنم.» نصیریان با تأکید بر اینکه مهرجویی راه و رسم بازی مقابل دوربین را در فیلم «گاو» به او یاد داده است به «ایران» میگوید: «آقای مهرجویی برای من خیلی انسان قابل احترامی است. سینما را با ایشان شروع کردم و فیالواقع از ایشان آموختم که جلوی دوربین چه کار کنم. برای فیلم «گاو» او حتی برای ما جلسه تمرین گذاشت تا بازی مقابل دوربین را یاد بگیریم.»
آخرین همکاری علی نصیریان با داریوش مهرجویی به سال ۱۳۵۹ و بازی در فیلم «مدرسهای که میرفتیم» برمیگردد. او درباره این وقفه توضیح میدهد: «سر فیلم «اجارهنشینها» نقشی را پیشنهاد کردند که ترجیح دادم این کار را نکنم. گویا ایشان ناراحت شدند. به هر حال ۴۰ سال کاری از طرف ایشان به من پیشنهاد نشد تا اینکه دو سال پیش آقای درمیشیان به من زنگ زد و گفت آقای مهرجویی از شما میخواهد در این فیلمش بازی کنید. مهرجویی گفت بیا و من هم دویدم. بدون اینکه سناریو را خوانده باشم گفتم برای مهرجویی با کمال میل میآیم.»
او مهرجویی را به خاطر شناخت زبان و بیان سینما و حقی که علاوه بر اقتباسهای سینمایی به خاطر رمانهایی که نوشته و کتابهایی که ترجمه کرده بر گردن ادبیات ایران دارد، ستایش کرده و درباره علاقهمندی به تداوم این همکاری میگوید: «برای آقای مهرجویی نه به عنوان یک فیلمساز بلکه به عنوان انسانی فهمیده، باسواد و صاحب فکر و اندیشیده و کاربلد کار میکنم. مهرجویی علاوه بر اینکه تکنیک سینما را میشناسد صاحب اندیشه و تفکر است. به همین خاطر برای ایشان احترام قائلم. مهرجویی برای من آدمی خاص است. حالت اسطوره دارد. بیشترین اهمیت او در سوادش است. در فهم و شعورش است. در توان فکریاش است. خیلی دوستش دارم.»
شاگردی میکنم
شمایل ماندگار سینما و تئاتر ایران میگوید همچنان در حال آموختن است و مهمترین مؤلفه همکاری را رسیدن به شناخت تازه میداند: «من همیشه میآموزم. نه تنها از مهرجویی بلکه میآموزم از همایون غنیزاده، مجید مجیدی و ... همه کارگردانهای خوب سینمای ایران که فرهنگ و هنر و تمدن ملت ایران را به دنیا میشناسانند برای من باارزش هستند. استاد من هستند و من شاگردشان هستم. شاگردی میکنم و دوست دارم در خدمت آدمهای بزرگ و صاحب فکر و اندیشه باشم.»
او با تحسین فیلمسازان نسل تازه میگوید: «وقتی با همایون غنیزاده کار کردم فهمیدم نسل بعد از من که جای بچهها و نوههایم هستند چه استعدادهای خارقالعادهای دارند. یک تئاتر از آقای غنیزاده دیدم؛ «میسیسیپی نشسته میمیرد» و یک فیلم با او کار کردم «مسخرهباز». هر دو برای من شگفتانگیز بود. هم در تئاتر و هم در سینما او یک استعداد فوقالعاده است. اینها صاحب اندیشه و تفکر هستند. به ملتشان حرمت میگذارند. ملتشان برایشان حرمت دارد. برای چنین ملتی فکر میکنند و کار میکنند.»
نمایش «اعتراف» که شهاب حسینی سال ۹۶، با بازی خودش و علی نصیریان در تالار اصلی تئاترشهر روی صحنه برد، آخرین هنرنمایی نصیریان بر صحنه تئاتر است. او درباره دوری از تئاتر میگوید: «کار تئاتر بسیار پیشنهاد شده، اما من دیگر توانش را ندارم. سنام بالا رفته و نمیتوانم از ساعت ۵ بعد از ظهر با این ترافیک و دود به مرکز شهر بروم و بعد از نیمه شب برگردم. از لحاظ بازیگری توانش را ندارم، اما زباناً، قدماً و قلماً هر کاری برای حمایت از اهالی تئاتر از دستم بربیاید، انجام میدهم.»
برای کتاب «تبلیغ» میکنم
در حالی که سیوسومین دوره نمایشگاه کتاب در حال برگزاری است، علی نصیریان نسل جوان را به مؤانست و همنشینی با کتاب دعوت میکند: «نسل جوان را به خواندن کتاب دعوت میکنم، تشویق میکنم و حتی تبلیغ میکنم. با وجود اینکه کار من تبلیغ نیست، اما برای کتاب تبلیغ هم میکنم.»
او مطالعه دو کتاب را هم به علاقهمندان پیشنهاد میدهد: «کتابی که خیلی خوشم آمده و بخصوص برای اهالی تئاتر و سینما، اهالی ادب و علاقهمندان سناریونویسی و فیلمنامهنویسی توصیه میکنم کتاب «زبان زنده» منوچهر انور است. پیشنهاد میکنم هم فعالان و هم علاقهمندان به هنر این کتاب را بخوانند و زبان شفاهی و گفتار و کتبی را با اصول یاد بگیرند.»
دومین پیشنهاد این بازیگر پیشکسوت مجموعه ترجمههای صادق هدایت با مقدمهای از محمدرضا اصلانی است: «صادق هدایت سوای اینکه نویسنده و قصهنویس بود، روی فرهنگ عامه کار کرد و ترجمه هم میکرد. قصههایی از چخوف، استون شرو، آرتور کریستینسن، آلکساندر لانژکیلاند، آلفونس دولامارتین و... را ترجمه کرد که به صورت پراکنده در این کتاب و آن کتاب چاپ شده بود. اخیراً تمام این آثار در قالب یک کتاب چاپ شده است. آقای محمدرضا اصلانی که خود فیلمساز درجه یک و آدم معتبری است و از باسوادترین آدمهاست مقدمهای بسیار هوشمندانه، خردمندانه و ادیبانه نوشته و در این مقدمه اعلام کرده که هدایت اولین مترجمی است که نوولها و قصههای مدرن فرنگ را ترجمه کرد. قبل از او ما ترجمههایی از الکساندر دوما، ویکتور هوگو و کتابهای مشهور و معمول قرن نوزدهمی داشتیم، اما قصههای مدرن اروپایی و فرنگی نداشتیم. آقای اصلانی درست اشاره میکند، اولین کسی که ترجمه نوولها و قصههای مدرن را وارد ادبیات ما کرد صادق هدایت بود.»
انتهای پیام/
منبع:روزنامه ایران