به گزارش «سدید»؛ انسان در زندگی دنیا همواره در آزمون دائمی و همیشگی است و جوامع انسانی نیز از این مسئله دور نیست؛ از اینرو هنوز از آزمونی بیرون نیامده و موفقیت و پیروزیای را کسب نکرده در آزمونی دیگر وارد میشود و هر دمی این آزمونها، همانند غربال افراد، گروهها و جوامع انسانی را فرو میریزد و دانههای سالم و درشت را از دانه ریز و ناسالم جدا میکند. اینگونه است که با هر آزمونی مرزبندی جدیدی میان انسانها و جوامع ایجاد میشود.
بارها دیده شده است که افراد، گروهها وجوامع به عنوان همسو و امت گرد هم آمدهاند، ولی در یک فرآیندیاندکاندک از هم دور شدند و اهداف و مقاصد مختلفی آنان را گاه به گروهها و جوامع متضاد هم قرار داده است. در تاریخ خواندهایم که زبیربن عوام نخستین و تیزترین شمشیر برای دفاع از دین اسلام بود، ولی در یک فرآیندی، از پس آزمونهای بسیار، شمشیرش را در مقام تاویل ضد اسلام گرفت، هر چند که در مقام تنزیل یکی از مهمترین و اساسیترین مدافعان آن بوده است. اینگونه است که در مقام ارزشگذاری بر پایه بقا و حفاظت بر اصول ارزشی گفتهاند: انقلابی بودن مهم نیست انقلابی ماندن مهم است. این بدان معناست که ریزشها و رویشهای دائمی در پس هر آزمونی مرزبندیهای جدیدی را پدید میآورد و شخص نمیتواند بر پایه گذشته و سوابق، قضاوت کند و ملاک ومعیار داوری میبایست وضعیت کنونی فرد باشد و سوابق هر چند مهم است، ولی در مقام داوری نمیتواند اصلی از اصول تلقی شود.
نویسنده با نگاهی به آیات قرآن به تبیین مسئله آزمون و نقش آن در قضاوتها و نیز چگونگی ریزشها ورویشهای دائمی پرداخته است.
ریزشها و رویشها
روزی با یکی از همرزمان انقلاب و جبهه و جنگ برخورد کردم و خاطرات گذشته را یادآور شدم، ولی هنوز سخنی چند رد وبدل نشده بود که دریافتم مخالفت وی با ارزشهای انقلابی بیش از آن چیزی است که بتواند ما را در کنار هم قرار دهد و هر یک در دو جبهه مخالف میاندیشیم و سخن میگوییم. به نظر وی در تفکر و اندیشهام نوعی جمود و تحجر مشهود است. بهصراحت میگفت که هنوز پنجاه و هفتی است، از انقلاب میگذرد و جهان به سرعت در حال تغییر است و اصولاندیشههای پیشین، کاربردی در این جهان متغیر و متحول امروزی ندارد. از این رو باید همراه با تغییرات بزرگ و مهم تغییر کرد.
برای من اصل تغییر اصلی پذیرفته شده از نظر عقلی و دینی است. هیچ کسی نمیتواند مخالف تغییر باشد. از این روست که شعار اساسی حرکتهای پیامبران بر اصلاحات بر اساس تغییرات دائمی است، ولی تمامی دعوای من با این دوست در این بود که حدود و معیارهای تغییر چیست؟ آیا تغییرات در همه حوزهها رخ میدهد به گونهای که گاه نیازمند آن باشیم که در تقابل هماناندیشهها و برنامهها و اهداف پیشین خویش قرار گیریم و یا آنکه تغییرات و نیز به دنبال آن اصلاحات همواره در برخی از مسائل و موضوعات رخ میدهد؟
به نظر میرسد که عدم درک این مسئله موجب شده است تا عدهای از نیروهای انقلابی پیشین در برابر اصول ارزشی و بنیادین انقلاب قرار گیرند. بیگمان در هر مجموعهای از موضوعات و اهداف و مسائل میتوان دو دسته را به خوبی شناسایی کرد. دستهای که از آن به اصول ثابت و پایدار یاد میشود و دستهای که به عنوان اصول متغیر و غیر پایدار شناخته میشود.
بی گمان نمیتوان اموری، چون اصول ریاضی و حساب یعنی دو بهاضافه دو میشود چهار را در حوزه امور و مسائل متغیر دستهبندی کرد و خواهان تغییر و اصلاح در آن شد. بسیاری از قوانین هستی که از آن به قوانین ثابت و در کاربردها و فرهنگ قرآن به عنوان سنتهای الهی یاد میشود، از جمله اصول ثابت و پایداری است که نمیتوان و نباید سخن از تغییر و اصلاح درآن برد. از این رو خداوند بصراحت بیان میکند که سنتهای الهی غیر قابل تغییر و یا تبدیل به سنت دیگر است.
اگر به مسئله دین و مسئله شرایع به عنوان مثال توجه کنیم در مییابیم که در تحلیل خداوند که در آموزهها و گزارههای قرآنی آمده است دین همواره یگانه و یکتا و بیتغییر است که از آن به اسلام یاد میکند و خداوند هیچ دین دیگری را جز اسلام نمیپذیرد و آن را تنها عامل تقرب، کمال، سعادت، خلافت و عبودیت ربوبی و ربوبیت عبودی بر میشمارد. اسلام در حقیقت همان اصول ثابتی است که متشکل از امور و موضوعاتی، چون توحید، نبوت، معاد، عدالت، امامت و ولایت میباشد. اینها اصول ثابتی است که بدون پذیرش آنها نمیتوان سخن از اسلام گفت.
اما در مقابل دسته دیگری از اصول و امور وجود دارد که از آن به اصول شرایع یاد میشود. اصول شرایع همواره با توجه به شرایط و مقتضیات تغییر میکند و اینگونه است که دین اسلام از آغاز تاریخ بشریت از نبوت آدم (ع) تا نبوت خاتم (ص) ثابت بوده است، ولی شرایع و قوانین آن با توجه به مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی تغییر یافته و به شکل شریعت نوح (ع)، شریعت ابراهیم (ع)، شریعت موسی (ع)، شریعت عیسی (ع) و شریعت خاتم النبیین (ص) خود را نشان داده است.
آیات قرآن بهصراحت از تغییر و اصلاح دائمی در این حوزه خبر میدهد و اینکه قوانین در شریعتی حرام و در شریعتی دیگر مجاز و یا حلال میشود و همچنین موضوعاتی در شریعتی در حوزه مکروهات و یا واجبات قرار میگیرد و یا روشها و برنامهها و سیاستها اصلاح و دگرگون میشود.
البته خود این تغییر و اصلاحات که در شکل شرایع خودنمایی میکند یکی از مهمترین ابزارهای آزمونی الهی باشد؛ زیرا به دنبال هر شریعتی گروه و جوامع انسانی چندی دچار ریزش و رویش شدند. اینگونه است که برخی از کسانی که پیش از این در حوزه اسلام قرار داشتند به تغییرات و اصلاحات شکلی و روشی از حوزه اسلام بیرون رفته و ریزش کردند. قرآن تبیین میکند که بسیاری از مردمان و مومنان به سبب آنکه تغییراتی از سوی برخی از پیامبران (ع) رخ داده تا شرایع و قوانین با مقتضیات زمان و مکانی همخوانی یابد و سازگاری پیدا کند از دایره ایمان و اسلام بیرون رفته و در برابر پیامبران قرار گرفته و حتی مرتکب قتل آنان شدهاند. اینگونه است که شمشیری که پیش از این به نفع اسلام زده میشد در عصر پیامبر دیگر بر ضد اسلام میشود و حتی نماینده اصلاحی و تکمیلی خداوند را به قتل میرساند.
در این میان گروهها و جوامع دیگری به سبب همین تغییرات و هماهنگی و سازگاری با اصول عقلی و اهداف و نیازها ومقاصد به سوی اسلام کشیده میشوند و امتهای جدید شکل میگیرد که دارای اهداف و مقاصد و روشهای مشترک و جدیدی هستند. اینگونه است که مسئله دائمی ریزشها و رویشها به شکل امتهای جدید پدید میآید همچنانکه این ریزشها ورویشها در افراد و گروهها تحقق پیدا میکند و افراد و یا گروههای جدیدی به دین و شریعت اصلاحی میگروند و یا از آن فاصله میگیرند و یا حتی در مقابل آن میایستند.
خداوند از این مسئله در آیات قرآن به عنوان مسئله آزمونها و فتنهها یاد میکند که موجب میشود تاهر کس یا امتی وضعیت خود را با خدا و اسلام بازتعریف کند و موقعیت جدید خود را شناسایی کند و تحکیم بخشد. برخی از مردم در همین فرآیند آزمون است که ناتوان از بازتعریف خود با خدا و اسلام و اصول ارزشی ثابت و پایدار به همه اصول ارزشی و ثابت پشت پا میزنند و برخی دیگر از آن فاصله میگیرند و برخی دیگر در برابرش میایستند چنانکه برخی دیگر همراهی میکنند و با پذیرش دائمی تغییر و اصلاح در برخی از حوزهها و روشها با آن کنار میآیند و برخی دیگر نیز بدان میگرایند. این همان مسئله ریزشها و رویشهایی است که در پی هر آزمون و غربال شدنی پدید میآید.
از نظر قرآن مسئله آزمونها و غربال کردنها برای شناخت مومن واقعی از مومنان ادعایی و نیز تحکیم و تقویت روحیه ایمان، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و اینگونه نیست که اگر کسی بگوید ایمان آوردم و به زبان یا دورهای آن را نشان دهد خداوند وی را رها میکند و آزمونی از وی نمیگیرد؛ بلکه آزمونهای دائمی تا انسان در دنیاست از وی گرفته میشود و انسان همواره در معرض خطر سقوط و ریزش است؛ چنانکه با همین آزمونهاست که رویشهای جدید با ایمانی قویتر و استوارتر رخ میدهد و گروهها و افراد جدیدی به این دایره وارد میشوند.
آزمونها، پالایشگاه انسانی
از نظر خداوند و در تحلیلهای قرآنی، آزمونهای دائمی و پیاپی همانند پالایشگاهها عمل تصفیه را انجام میدهند تا خودیهای واقعی از خودیهای ادعایی مشخص و معلوم شود. خداوند در آیه ۱۵۴ سوره آل عمران میفرماید که به هدف پالایش دلهای مومنان از آزمونهای سخت بهره میگیریم. ازاین رو جنگ و خونریزی و خشونت را به عنوان آزمونی مهم برای مومنان قرار میدهیم تا بنگریم چه کسانی حاضرند در مسیر کمالی گام بردارند و جان خویش را فدای اهداف و مقاصد اسلام و دین قرار دهند که در حقیقت همان اهداف بلند و والای انسانی است کنند؛ زیرا انسان در مجاهدت و جهاد است که میتواند گامهای بلندی را به سوی خداوند بپیماید.
در آیات ۱۴۰ و ۱۴۱ سوره آل عمران خالص گرداندن مجاهدان و غربال کردن دلهایشان از کفر و شرک و پاکسازی آن را به عنوان یکی از اهداف و مقاصد آزمونهای سخت، چون جهاد و جنگ بر میشمارد و حضور دشمنان را عاملی برای خلوص دلهای مومنان معرفی میکند.
البته پاکسازی و اصلاح دلها و تصفیه آنها تنها از راه آزمونهای جنگی و جهادی صورت نمیگیرد بلکه در بسیاری از موارد در شرایط عادی و معمولی و در میان مسائل اجتماعی و آداب و رسوم هنجاری، این آزمونها انجام میشود. بسیاری از مردمان در میدانهای سخت جهاد از حرکت کمالی باز میمانند و نمیتوانند در آن حضور پیدا کنند و به شکل قاعدین از مرز مومنان واقعی جدا میشوند و یا در میدان جهاد به اشکال مختلف باطن و نهان خویش را آشکار میسازند، ولی بسیاری دیگر در میدان زندگی روزانه خویش با آزمونهای بسیار کوچک از مرز مومنان بیرون میروند و در جرگه مدعیان در میآیند. اینگونه است که هر حرکت کوچکی میتواند موجب ریزشی و یا رویشی شود. بارها خوانده و یا شنیده اید که شخصی به سبب کوچکترین رفتار اجتماعی پیامبر (ص) یا امامان (ع) و یا اصحاب صادق ایشان به اسلام گرویده و در ایمان خویش صادق و پایدار شده، اما در مقابل برخی از افراد به سبب رفتارهای نابهنجار اجتماعی و یا عدم رعایت آدابی، از اسلام زده و دور شده است.
در حقیقت آزمونهای اجتماعی با همه ریزی و آسانی اش میتواند بسیار سخت باشد و موجب ریزشها و رویشهای بسیار شود. اینگونه است که ارتباط تنگاتنگی میان این دسته از آزمونها با تقوا در آیاتی از قرآن از جمله آیه ۳ سوره حجرات ترسیم شده است. خداوند در این آیه میفرماید که برای دستیابی به تقوای ایمانی میبایست در برابر پیامبر (ص) صدای خویش را پایین آورند و بلند سخن نگویند و ادب را مراعات کنند. برخی از مومنان در هنگام سختیها و یا مشکلات، رفتار و واکنشهایی از خود نشان میدهند که از جمله میتوان به سخن درشت گویی اشاره کرد. اصولا اینگونه رفتار نابهنجار نشان میدهد که شخص تا چهاندازه به آن حضرت (ص) ایمان دارد و تا چهاندازه موقعیت خود و پیامبر (ص) را ارزیابی کرده است؟
در حوزه عمل اجتماعی است که بسیاری از ریزشها و رویشها صورت میگیرد. به این معنا که اگر کسی در حوزههای بزرگ وخطیری، چون جنگ و انقلاب توانست سربلند و موفق بیرون آید در یک فرآیند آزمونی در عمل اجتماعی ممکن است مرزبندی جدیدی پدید آید و در دسته منافقان قرار گیرد و یا حتی به گروه مرتدان از ایمان و انقلاب و جنگ بپیوندد و مسیری متقابل را برگزیند.
خداوند در آیه ۱۴۳ سوره بقره به مسئله آزمونهای کوچک و درشتی اشاره میکند که در حوزه عمل اجتماعی رخ میدهد. از جمله مسئله تغییر قبله است که موجب میشود تا گروهی ریزش کرده و گروهی دیگر ایمان خود را افزایش دهند و یا به اسلام بگروند.
هر آزمون کوچک و بزرگی میتواند به مرزبندی جدیدی بینجامد. اینگونه است که با طرح هر مسئله و موضوع اجتماعی واقتصادی مرزبندیهای جدیدی پیدا میشود و صفوف دوستان واقعی و دشمنان واقعی و یا مومنان واقعی و مدعیان دروغین نسبت به اهداف و اصول ارزشی بنیادین مشخص میشود.
به سخن دیگر، مسائل اجتماعی و موضوعات آن، گاه به اموری باز میگردد که از آن به اصول ارزشی و ثابت یاد شده است. دراین صورت اگر شخص نسبت به اصول ثابت وفادار باشد نشان میدهد که در مرز دوستان و مومنان واقعی قراردارد. از اینرو مسئله تغییر قبله که مسئله بنیادین نیست برای بسیاری به عنوان عامل ریزش میشود، زیرا اصلی که در اینجا مهم و ثابت و ارزشی است همراهی و همگامی با اصل نبوت خاتمالنبیین (ص) است؛ بنابراین شخصی که به سبب تغییر قبله حاضر نمیشود تا با آن حضرت (ص) بماند و در جرگه مخالفان قرار میگیرد نشان میدهد که با اصل ارزشی اسلام یعنی نبوت پیامبر (ص) مخالفت دارد و ایمان واقعی نسبت به اصول ندارد.
بسیاری از آزمونهایی که قرآن نسبت به مومنان عصر پیامبر (ص) گزارش میکند به موضوعاتی از این دست بر میگردد. به این معنا که پیامبر (ص) حکم وقانونی را تغییر میدهد که به مزاج برخی خوش نمیآید و همین عاملی میشود که منکر اصل نبوت شوند. از آن جمله میتوان به متع زنان و یا متع حج که از آن به حج تمتع یاد میشود اشاره کرد.
خداوند در آیه ۳ سوره عنکبوت آزمونها را به هدف تبیین و آشکار سازی راستگویان از دروغگویان مطرح میکند که این خود نوعی دیگر از مرزبندی اخلاقی و وفاداری شخص به اصول ثابت است. جداسازی مومنان واقعی از غیر واقعی (آل عمران آیه ۱۴۰ و ۱۶۶) و نیز جداسازی پاکان از ناپاکان (آل عمران آیه ۱۷۹) و تمایز خداترسان از غیر آنان (مائده آیه ۹۴) و مشخص کردن نیکوکاران از غیر آنان (هود آیه ۷ و نیز کهف آیه ۷ و ملک آیه ۲) و جداسازی حقشناسان و شاکران از ناسپاسان (نمل آیه ۴۰) و تمایز مجاهدان و صابران از غیر آنان (محمد آیه ۳۱) و مشخص شدن یاران خدا و پیامبر از دیگران (حدید آیه ۲۵) و جداسازی پیروان واقعی از غیر واقعی (بقره آیه ۲۴۹) و مومنان راستین از غیر راستین (توبه آیه ۱۶ و آل عمران آیه ۱۵۲) از جمله اهداف آزمون معرفی شده است.
البته آزمونهای الهی و یا حتی انسانی میتواند موجبات رشد و بالندگی افراد و گروهها شود؛ زیرا شخص ظرفیت و امکانات نهایی خویش را زمانی آشکار میکند که در آزمونهای سخت و پیچیده قرار گیرد. اینگونه است که گفتهاند که اختراع و ابتکار بر اساس احتیاجات تحمیلی است و احتیاج را مادر اختراع دانستهاند؛ زیرا شخص زمانی محتاج میشود که در حالت عادی و طبیعی نباشد و مورد و موقعیت تازه و خاصی پیش آمده باشد که وی را به فکر واندیشه میافکند و توانمندیهایش را آشکار میسازد. (نساء آیه ۴)
انسان در این زمانها و موقعیتهای امتحانی و آزمونی است که حقیقت خویش را بروز میدهد و منش واقعی خود را در کنشها و واکنشها نشان میدهد و به ظهور میرساند. (اعراف آیه ۱۴۹)
از اینرو برای تربیت و پرورش استعدادها از روش آزمون بهره گرفته میشود تا شخص بتواند در این موقعیتها خود را نشان دهد و به بازسازی فکری و اندیشهای و عملی خود بپردازد. (اعراف آیات ۱۲۹ و ۱۴۱ و ابراهیم آیه ۶ و بقره آیه ۱۲۴ و فرقان آیه ۲۰)
بسیاری از مردم در شرایط آزمونی و استثنایی یقین به اموری، چون قدرت بینهایت خداوند و ربوبیت و پروردگاریاش نسبت به همه کس و همه چیز و همه زمانها و احاطه علمی او پیدا میکنند. این مسئله همانند معجزهای برای آنان عمل میکند و شخص به این باور میرسد که افزون بر عوامل و علل ظاهری، خداوند ناظر و خبیر و قادری وجود دارد که میتواند تغییرات شگرفی ایجاد کند. اینگونه است که در آزمونهاست که شخص یقین به پروردگاری خدا میآورد و سخن از معجزه میگوید.
در حقیقت یکی از علل و فلسفههای آزمونها پیدایش یقین است که در آیه ۳۱ سوره مدثر بیان شده است. به هر حال هر آزمونی موجب میشود تا اموری چند تحقق یابد که از جمله آنها میتوان به شناخت انسانها و واقعیت باطنی و نهانی آن اشاره کرد. در اینجاست که ریزشها و رویشهای دائمی پدید میآید و هر دمی با هر آزمونی مرزبندیهای جدیدی ایجاد میشود و کسانی به جرگه انقلابیون و اهل ولایت و ایمان درمیآیند و گروهی به جرگه ضد انقلاب میپیوندند و منافقان و قاعدین جدید با مصادیق جدید پدید میآیند.
انتهای پیام/