به گزارش «سدید»؛ از نظر قرآن، تبیین حقیقت، رسالت پیامبری است که بر هر مسلمان و مومنی نیز تکلیف است؛ زیرا بدون تبیینگری نمیتوان حقیقت را به دیگران تذکر داد و باطل را هویدا و رسوا ساخت. از همین رو در آیات قرآن بهصراحت از تکلیف الهی تبیینگری سخن به میان آمده و از آن به عنوان «جهاد کبیر علمی» مبتنی بر آموزههای قرآن یاد شده است.
نویسنده در این مطلب با استناد به آیات قرآن، اهمیت و ارزش جهاد تبیین را به عنوان جهاد کبیر تشریح کرده است.
فرقان، فرقگذاری میان حق و باطل
یکی از نامهای قرآن، فرقان است؛ خدا در قرآن میفرماید: بزرگ و خجسته است کسى که بر بنده خود فرقان- کتاب جداسازنده حق از باطل- را نازل فرمود تا براى جهانیان هشداردهندهاى باشد. (فرقان، آیه ۱) و نیز میفرماید: ماه رمضان همان ماه است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است، کتابى که مردم را راهبر و متضمن دلایل آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است. (بقره، آیه ۱۸۵) و نیز میفرماید: پیش از آن براى رهنمود مردم
فرو فرستاد و فرقان- جداکننده حق از باطل را نازل کرد. (آل عمران، آیه ۴)
این نامگذاری به آن دلیل است که قرآن متضمن آیاتی است که حق و باطل را از هم جدا میکند؛ چنانکه همین قرآن شیوه جداسازی حق و باطل را نیز به مومنان و مسلمانان میآموزد، به طوری که میتوانند با نگاهی حتی به مصادیق عینی و ملموس و نیز تاریخی نه تنها روش جداسازی حق و باطل را بیاموزند، بلکه مصادیق عینی از حق و باطل را بشناسند و بتوانند به آسانی قضاوت در این ساحت داشته باشند.
این جداسازی و فرقان موجب میشود تا مومنان و مسلمانان در دام متشابهات و فتنهها نمانند، بلکه با شناخت دقیق و عبور از دام فتنه و متشابهات به محکمات بیاویزند و با عروهًْالوثقای حق به سوی کمالات صعود کنند و رفعت یابند. از همین رو مومنان بسادگی نه تنها نسبت به مفهوم حق و باطل شناخت مییابند، بلکه مصادیق عینی آن را درک میکنند؛ زیرا قرآن تنها کتاب علمی نیست، بلکه موجب تزکیه و پاکی همراه با نمو و رشد انسان میشود و تعلیمات آن به گونهای است که موجب بصیرتآفرینی میکند. پس کسی که تحت چنین تعلیماتی قرار گیرد از بصیرتی سود میبرد که او را توانا به جداسازی حق و باطل میکند. این توانایی از طریق وحی و الهامات به یاری انسان میشتابد.
برخی از زمانهای تاریخی، چون زمان جنگ بدر و احد و مانند آنها زمان جداسازی حق و باطل است؛ زیرا دو جبهه به طور آشکار در برابر هم قرار میگیرند. (انفال، آیه ۴۱) این امر در آخرت دائمی است؛ زیرا اصولا آخرت چیزی جز فرقان نیست؛ چرا که جبهه حق و باطل به طور کامل جدا میشود.
اما در دنیا شرایط همواره اینگونه نیست؛ زیرا در عصر فتنه همواره امور چنان آمیخته به هم است که بسیاری قدرت تشخیص را ندارند، حتی اگر میزان و ملاکهای تشخیص را دارا باشند؛ زیرا در تحقق فرقان تنها دانستن ودانایی مهم نیست، دانایی هر چند که مهم و لازم است، ولی کافی نیست، بلکه افزون بر دانایی شخص باید توانایی جداسازی را داشته باشد که این جز به کسب تقوای الهی و بصیرت یابی به ولایت الهی نیست؛ خدا میفرماید: در حقیقت کسانى که از خدا تقوا و واهمه قدسی دارند، چون وسوسهاى از جانب شیطان بدیشان رسد خدا را به یاد آورند و بناگاه بصیر و بینا شوند. (اعراف، آیه ۲۰۱)
اصولا آموزههای قرآن، به سبب نزول دائمی از سوی خدا به قلب مومنان و همچنین به عنوان بصائر الهی، چنان بصیرتی به آنان میدهد که هرگز در دام فتنه نمیافتند و تحت ولایت الهی به سادگی از آن عبور میکنند و در صورت وجود مشکلی به نصرت الهی و رحمت خاص از آن بیرون میآیند. (اعراف، آیه ۲۰۳)
چنانکه گفته شد، این تقوای الهی است که به مومنان چنان قدرت تشخیص و توانایی عبور میدهد تا جایی که هیچ مکر و حیلهای نسبت کارساز نخواهد بود، بلکه آنان با ثبات قدمی که خدا عنایت میکند از آن به سلامت در میگذرند؛ چنانکه خدا در جایی دیگر بهصراحت میفرماید:... اى کسانى که ایمان آوردهاید اگر از خدا تقوا و پروا دارید براى شما نیروى تشخیص حق از باطل قرار مىدهد... هنگامى که کافران درباره تو نیرنگ میکردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا از مکه اخراج کنند و نیرنگ مىزدند و خدا نیز مکر و تدبیر میکرد و خدا بهترین تدبیرکنندگان است. (انفال، آیات ۲۹ و ۳۰)
البته باید توجه داشت که از نظر قرآن، همه کتابهای آسمانی از ویژگی «فرقان» برخوردار هستند؛ زیرا این کتب برای بیان اصول و معیار جداسازی حق و باطل و روشنگری میان امور به هم آمیخته و نیز ارائه مصادیق عینی از حق وباطل از سوی خدا نازل شده است. (آل عمران، آیات ۳ و ۴؛ انبیاء، آیه ۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۷- ۸، ص ۸۱؛ جامعالبیان، ج ۷، ص ۲۵۴؛ الکشاف، زمخشری.ج ۱، ص ۳۳۶)
جهاد تبیین، جهاد کبیر علمی
جهاد تبیین وظیفه و تکلیف الهی پیامبر (ص) است؛ زیرا خدا «بیان» را به پیامبر (ص) داده که موجب «بینونت» و جداسازی است. این جداسازی در حرف و کلمه وجمله و نیز محتوا و اسمگذاری و مانند آنها بروز میکند تا به شکلی رسا و شیوا حق بیان شود و مفاهیم به دیگرانمنتقل یابد.
خود کتاب آسمانی قرآن، از ویژگی «بیان» برخوردار است؛ از همین رو از آن به عنوان «تبیان» یاد شده و خدا میفرماید: وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهًّْ وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ؛ و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است. بر تو نازل کردیم. (نحل، آیه ۸۹)
تبیینگری پیامبر (ص) موجب میشود تا اختلاف از میان برود وحقیقت بر مردم آشکار شود: و ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف کردهاند براى آنان تبیین کنی و توضیح دهى و آن براى مردمى که ایمان مى آورند رهنمود و رحمتى است. (نحل، آیه ۶۴)
همچنین قرآن به عنوان تبیان هر چیزی، میتواند مایه تفکر شود تا انسان، حق را از باطل بازشناسد و در زندگی در مسیر درست قرار گیرد؛ زیرا خود قرآن همان بینات جداساز است: (ما پیامبران را) با بینات و دلایل آشکار و نوشتهها فرستادیم؛ و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است تبیین کرده و توضیح دهى و امید که آنان بیندیشند. (نحل، آیه ۴۴)
وظیفه تبیینگری مختص پیامبر (ص) نیست، بلکه به عنوان یک جهاد کبیر علمی وظیفه همگانی است؛ البته این مسئولیت برای عالمان پیش از جاهلان خواهد بود؛ یعنی بر عالمان است تا جاهلان را نسبت به حقایق آگاه سازند و با جهاد تبیین آنان را در مسیر حق قرار دهند؛ زیرا جاهل نمیداند و نمیتواند حق و باطل را از هم جدا کند؛ از همین رو در امتهای پیشین این تبیینگری به عنوان یک مسئولیت و تکلیف الهی بر عهده اهل کتاب که توانایی درک و فهم آن را داشتند، گذاشته شده بود و خدا از عالمان اهل کتاب خواسته بود تا به عنوان یک میثاق و عهد الهی بدان عمل کرده و پایبند آن باشند، هر چند که عالمان اهل کتاب بر خلاف آن عمل کرده و برای کسب منافع دنیوی از تبیینگری و جهاد تبیین سرباز زدند تا در میان متشابهات بتوانند سود مادی خویش را برگیرند: و یاد کن هنگامى را که خداوند از کسانى که به آنان کتاب داده شده پیمان گرفت که حتما باید آن را به وضوح براى مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید. پس آن میثاق و عهد را پشت سر خودانداختند و در برابر آن بهایى ناچیز به دست آوردند و چه بد معامله اى کردند. (آل عمران، آیه ۱۸۷)
پس اگر امروز نیز عالمان اسلامی به عهد و میثاق الهی خویش عمل نکنند، بد معاملهای کردهاند؛ زیرا خشم و غضب الهی را به جان خریدهاند.
از نظر قرآن، گام نخست در هر مبارزه و مقابلهای با دشمن، جهاد تبیین بر اساس اصول و قواعد و روش و مبانی و مفاهیم قرآنی است. از همین رو خدا به پیامبر (ص) در راستای تکلیف الهی جهاد تبیین میفرماید: فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا؛ پس از کافران اطاعت مکن و با الهام گرفتن از قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز. (فرقان، آیه ۵۲)
اگر جهاد نظامی و مانند آنها جهاد صغیر و اصغر است؛ جهاد علمی بر اساس آموزههای قرآنی و روش و اصول آن، جهاد کبیر است؛ زیرا بدون تبیین حق وباطل اصولا جهادهای دیگر تاثیر انسان ساز نداشته و نمیتواند اهداف الهی را برآورده سازد؛ زیرا هدف الهی نابودی بشر نیست، بلکه هدف الهی رحمت بر خلق (هود، آیه ۱۱۹) و نجات انسانها از سقوط در دوزخی است که چیزی جز فقدان صفات کمالی در نفس نیست.
جهاد کبیر علمی که در قالب تبیینگری و بصیرت افزایی انجام میشود، بر محور محکمات و بصائر خواهد بود که هیچگونه، اما و اگر و شک و شبهه و تردیدی در آن راه ندارد. بیگمان چنین محکماتی همانطوری که از آیه ۵۲ سوره فرقان و آیه ۷ سوره آلعمران برمیآید، در خود آیات الهی قرآن وجود دارد؛ از همین رو خدا قرآن را فرقان نامیده است؛ زیرا حاوی محکماتی است که میتواند مفهومی و مصداقی انسان را یاری رساند تا حق را از باطل جدا کند. (بقره، آیه ۱۸۵) از همین رو امام صادق (ع) درذیل آیه ۱۸۵ سوره بقره، واژه فرقان را به آیات محکم قرآن تفسیر کردهاند. (البرهان، ج ۱، ص ۳۱۰، ح ۴)
به هرحال، جهاد تبیین که جهاد علمی- فرهنگی بر مدار آموزههای قرآن است، میتواند موجب شود تا در شرایط فتنه و وجود متشابهات و ایجاد شبهه یا تشکیک در امور، مردمان بتوانند راه خویش را به درستی بیابند و از فتنه دور شوند.
از نظر قرآن جهاد تبیین باید در همه عرصهها به کار گرفته شود تا مثلا به سبب وجود متشابهات یا فتنهگری یا مانند آنها کسی از مسیر حق دور نشود. از همین رو حقیقتیابی پس از شنیدن مطالب و اخبار بهویژه از رسانههای فاسق و معاند در دستور کار قرار داده شده و خدا بصراحت فرموده است: اى کسانى که ایمان آورده اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیک وارسى کنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و بعد از آنچه کردهاید پشیمان شوید. (حجرات، آیه ۶)
همچنین در جایی دیگر ارجاع به رهبری و مراکز تحلیلی وتبیینی نسبت به هر خبر و شایعه در دستور کار قرار میگیرد تا تبیین بر اساس حقیقت انجام شود؛ بنابراین، نباید مانند منافقان عمل شود که بدون تبیین و روشنگری در راستای فتنهگری به خبر غیر موثق دامن میزنند؛ خدا دراین باره نیز میفرماید: و، چون خبرى حاکى از ایمنى یا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند قطعا از میان آنان کسانىاند که
مى توانند درست و نادرست آن را دریابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز شماراندکى از شیطان پیروى میکردید. (نساء، آیه ۸۳)
مراجعه به منابع و مراکز اصلی تصمیمگیری در هر امری نشانه ولایتپذیری است؛ همچنین بیانگر آن است که شخص دوست ندارد در دام فتنه گرفتار آید یا همراه با طاغوت و فتنهانگیزان باشد؛ در حالی که منافقان و امثال آنها ضد این رویه عمل میکنند؛ زیرا آنان دوستدار فتنهگری و متشابهات در هر چیزی هستند قرآن میفرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را نیز اطاعت کنید. پس هرگاه در امر دینى اختلافنظر پیدا کردید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به کتاب خدا و پیامبر او عرضه بدارید. این بهتر و نیکفرجامتر است. آیا ندیدهاى کسانى را که مىپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان آوردهاند، با این همه مى خواهند حکومت و داورى میان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنکه قطعا فرمان یافتهاند که بدان کفر ورزند، ولى شیطان مىخواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد؛ و، چون به ایشان گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر او بیایید، منافقان را مى بینى که از تو سخت روى برمىتابند. (نساء، آیات ۵۹ تا ۶۱)
پس از نظر قرآن، دشمنان داخلی و خارجی میخواهند با تحلیلهای غلط، ناکارآمد جلوه دادن رهبری و دین اسلام، بزرگ کردن کاستیها، نادیده گرفتن دستاوردها و تزریق ناامیدی به مردم، به جامعه اینگونه القا کنند که دین نمیتواند حکومتداری کند.
خدا به مومنان هشدار میدهد تا براساس گمانهزنی هیچ اقدامی را انجام ندهند آنگونه که کافران و مشرکان انجام میدهند (حجرات، آیه ۱۲؛ یونس، آیات ۳۶ و ۶۶؛ نجم، آیات ۲۳ و ۲۸) و همچنین در چیزی که علم ندارند، وارد نشوند، بلکه متوقف شوند: و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد. (اسراء، آیه ۳۶)
انسان وقتی سخنی میگوید باید چنان استوار و محکم باشد که هیچ شک و تردیدی در آن راه نیابد و این جز با بهرهگیری از علم قطعی و یقینی امکانپذیر نیست: اى کسانى که ایمان آورده اید از خدا پروا کنید و سخنى استوار گویید. (احزاب، آیه ۷۰)
پس مومن همان طوری که سخن ظنی و
غیر علمی به زبان نمیآورد، در تبیینگری نیز میبایست چنان سخن محکم و استوار بگوید تا ریشه کذب و باطل خشکانده شود.
از نظر قرآن، هدف الهی پیامبر (ص) در جهاد تبیین، بصیرت بخشی و بصیرتافزایی است که در نهایت مردم در مسیر صراط مستقیم الهی قرار گرفته و با عبودیت و عبادت ارادی و اختیاری، خود را به کمالات بایسته و شایسته برسانند؛ از همین رو خدا میفرماید: بگو: این است راه من که من و هر کس پیروىام کرد با بصیرت به سوى خدا دعوت مى کنیم. (یوسف، آیه ۱۰۸)
انتهای پیام/