به گزارش «سدید»؛ زندگی آدمی سرشار از نشانههاست. زبان و نوشتار، نمونههای برجستهای از این نشانههاست که با آن هر آنچه در دلهای ما میگذرد را به دیگری منتقل میکنیم. کنشهای ارتباطی چه از نوع زبانی و اشارهای سرشار از نشانههاست. امور معنوی و غیرمحسوس را نمیتوان جز از راه نشانهها به دیگری منتقل کرد و تفهیم و تفهم امور فرامادی تنها از این راه ممکن است.
عارفان اصولا دنیا را نشانه میدانند و برای آن اصالتی جز نشانه بودن قائل نمیشوند. همه هستی در اندیشه و بینش آنان نشانهای از حقیقت برتری به نام خداوند است که عارفان میکوشند از این لایه و پوسته گذشته و به حقیقت و باطن آن دست یابند. حقیقتی که از آن به نام ملکوت یاد میشود و مطلوب و مقصود عارف است. ریشه این مطلب عرفانی را میبایست در اندیشه قرآنی و آموزههای آن جست. قرآن بیان میکند که همه هستی نشانه و آیه خداوندی است. همان گونه که آیات قرآن نشانههای کتبی و نوشتاری وجود حق هستند و تنها مفهوم واحد و یگانهای به نام حق را نشان میدهند و در پس این همه نشانهها و آیات تنها حقیقت واحد و یگانه به نام خداست، همچنین آیات وجودی و موجودات و آفریدههای هستی خود نشانههایی از آن وجود یگانه هستند و در پس این آفریدهها میتوان و بلکه میبایست حق را جست و یافت. از این رو ملکوت و باطن هر چیزی خداست و هر که نام و نشانی از وجود برده است، خدا را به یاد میآورد.
شاعر شیفته و عاشق و عارف همدانی، بابا طاهر عریان خوش میسراید:
به دریا بنگرم روی ته وینم
به صحرا بنگرم روی ته وینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته وینم
اینگونه است که در بینش و نگرش عارفان هر ورق و برگی از درختان سرسبز دفتری از معرفت کردکار است و نشانههای وجودی او را باز مینمایاند.
وقتی قرآن از تصریف آیات سخن میگوید در حوزه نوشتاری و یا وجود عینی، مقصودی جز این را قصد نکرده است که همه چیز یک حقیقت را بیان میکند. چنانکه بیان یک حقیقت با تکرار و تنوع مثلها و امثال از سوی خداوند، به فرد این فرصت را میبخشد تا بتواند با توجه به قدرت فهم و درک خویش و نیز ظرفیتهای وجودی اش از راه یکی از این مثلها و نشانهها به حقیقت وجودی مطلق دست یابد و خدا را از راه یکی از این آیات و نشانهها بشناسد.
در برخی از آیات به این مطلب اشاره شده است که همه آفریدهها از یک خاک و آب برآمدهاند، ولی از تنوع و گوناگونی بسیاری برخوردارند و از نوعی مشابهت و تشابه بهرهمند میباشند تا اشخاص از راه آنها خداشناس شوند و در پس این نشانهها خدا را بشناسند و بیابند و به او ایمان آورند. شگفت آنکه با این همه نشانهها و آیات، هستند کسانی که هنوز از آنها عبور نکرده و به حقیقت دست نیافتهاند. بسیارند کسانی که گرفتار خود نشانهها شدهاند و همین نشانهها حجاب ایشان شده است و آن را اصل گرفته و از ملکوت و حقیقت آنها غافل شدهاند. این همانند آن است که در نشانهای، چون نشانههای راهنمایی و رانندگی بماند و از آن نگذرد. این غفلت از حضور حق در ورای این نشانههاست که آدمی را به گمراهی میکشاند و نمیگذارد به حقیقت دست یابد. به خلاف آنان، پیامبران و انسانهای کاملی نیز هستند که هر گاه از ایشان پرسش شود که آیا خدا را شناختی و دیدی؟ میگویند آیا جز خدا چیز دیگری هست که بتوان آن را دید. آنان به هر چه مینگرند تنها خدا را مییابند و جهان و دنیا را نمیبینند؛ زیرا از نشانه فراتر رفته و به ژرفای آن دست یافتهاند.
گستره معنای آیه در قرآن
آیه به معنای نشانه و علامت ظاهر و روشن است که در محسوسات و معقولات به کار میرود. (راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژه آیه) هر کسی که بخواهد از محسوس و یا معقولی خبری دهد و دیگر را به آن آشنا سازد میبایست از نشانه بهره گیرد.
واژه آیه در معانی گوناگونی در آیات قرآن به کار رفته است از جمله به معنی: ۱. قطعه و بخشی از قرآن که با شمارهای مشخص شده و از بخش دیگر جدا شده است؛ ۲. دلیل و نشانه توحید و معاد؛ ۳. معجزه؛ ۴. بنای مرتفع و سازه بلند و فراز؛ ۵. حکم الهی؛ ۶. پند و عبرت که در همه آنها علامت و نشانه بودن لحاظ شده است.
مراد از آیات در این نوشتار آن معنایی است که در آیه ۵۳ سوره فصلت بدان اشاره شده است و خداوند در آنجا میفرماید: سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛ به زودی نشانهها و آیات خویش را در بیرون و نیز در جانهایشان به آنها نشان میدهیم تا برایشان آشکار و روشن شود که تنها او حق است؛ بنابراین هدف از این نوشتار تحلیل و تبیین نشانههای درونی و بیرونی است که ما را به یک حقیقت میرساند و نشان میدهد که تنها در ورای همه آنها این حق است که وجود دارد و دیگران به حکم فقر ذاتی، وابسته وجودی (ایجادی و بقایی) او هستند و در حقیقت تنها نشان از آن وجود یکتای بیمانند میدهند و حقیقتی مستقل نیستند.
مراد از آیات آفاقی، آفریدههای بیرون از وجود انسان همانند خورشید و ماه و ستارگان و زمین و آسمان و مانند آن و مراد از آیات انفسی شگفتیهای وجودی انسان در ابعاد روحی و جسمی است. (طبرسی، مجمعالبیان، ذیل آیه ۵۳ فصلت)
آیات آفاقی و انفسی
قرآن به بیش از ۶۵ مورد از آیات خداوند به عنوان آیات آفاقی اشاره میکند که انسان از راه این نشانهها میتواند به این مطلب دست یابد که تنها وجود مطلق و کامل خداوندی است که حق مطلق است و میبایست به او ایمان آورد و ستایش و پرستش او را کرد و از وی استعانت خواست و از ربوبیت او بهرهمند شد.
در تبیین قرآنی آب یکی از مهمترین نشانههایی است که انسان میتواند با تحقیق و تدبر در آن به این نکته دست یابد که چگونه خداوند زندگی و حیات را از آب آفرید و همه موجودات زنده در دنیای نزدیک را از آن پدید آورد. بررسی و تدبر در ویژگیهای این عنصر حیات بخش به خوبی نشان میدهد که حق مطلق چگونه از چنین چیزی این همه موجودات متنوع و گوناگون با خصوصیات مشابه و متشابه و مختلف آفریده است. برخی از محققان که در این مسئله تعمق و تدبر کردهاند، در این نشانه مانده و از آن نگذشتند و در پس آن، حق مطلق و خداوند آفریدگار را ندیدهاند و سرگردان ماندهاند که چگونه این همه هستی زمینی و دنیوی از آب، زندگی یافتهاند. قرآن از انسانها میخواهد که به این نشانه بیرونی خوب توجه کنند و دریابند که چگونه آب میتواند این همه آفریدهها را پدید آورد. (انبیاء آیه ۳۰ و ملک آیه ۳۰ و ق آیه ۹)
آتش و اینکه چگونه خداوند از درخت سبزی آتش بر میآورد (یس آیه ۸۰) از نشانههای دیگری است که انسان ژرفانگر را به این حقیقت سوق میدهد که تنها اوست که آفریدگار هستی است و میتواند از دو چیز متضاد و متناقض امری چنین مفید و سازنده پدید آورد.
تفکر در آسمانها (بقره آیه ۲۲)، آشامیدنیها (نحل آیه ۶۷)، ابرها (بقره آیه ۱۶۴ و ۲۲)، بادها (اعراف آیه ۵۷ و ۵۸)، باران (بقره آیه ۲۲)، پرواز پرندگان (نحل آیه ۷۹)، تفاوت رنگها (نحل آیه ۱۳)، برف و تگرگ (نور آیه ۴۳)، حرکت جنبدگان (بقره آیه ۱۶۴)، چارپایان (نحل آیه ۶۶ و ۶۷)، آفرینش خوردنیها (انعام آیه ۱۴۱)، گردش خورشید و ماه و ستارگان و آفرینش آنها (یس آیات ۳۷ تا ۴۰ و زمر آیه ۵)، گردش شبانه و روز (بقره آیه ۱۶۴) و دهها نشانه دیگر بیرونی همه نمونههایی است که انسان میتواند در پس آنها و نگاه به ملکوت آنها به حق مطلقی دست یابد که یکتا و یگانه است و جز او وجودی کامل و تام و تمام نیست.
از نشانههای درونی و انفسی، قرآن به شماری چند اشاره میکند که میتوان به آرامش انسان (اعراف آیه ۱۸۹)، اختلاف زبانها (روم آیه ۲۲)، بیداری انسان از خواب (انعام آیه ۶۰)، تفاوت رنگ انسانها (روم آیه ۲۲)، تکلم و هنر سخن گفتن انسان (رحمن آیه ۳ و ۴)، تناسباندام (کهف آیه ۳۷)، تولید نسل (نساء آیه ۱)، حواسهای انسان (انعام آیه ۴۶)، خلقت پیچیده انسان (اعراف آیه ۱۱)، عواطف و احساسات انسانی (روم آیه ۲۱) و مرگ انسان (بقره آیه ۲۸) اشاره کرد که هر یک به تنهایی مایه شگفتی است و هر خردمندی را وامی دارد که از پس این نشانهها خدا را ببیند و حق مطلق را بشناسد و به او ایمان آورده و در مسیر هدایتی او قرار گیرد.
فلسفه و هدف از نشان دادن آیات آفاقی و انفسی
از مطالب پیش گفته تا اندازهای روشن شد که هدف از نشان دادن آیات آفاقی و انفسی چیست. با این همه برای آشنایی بهتر و کاملتر از هدف ایجاد نشانهها و نشان دادن به سراغ آیات قرآن میرویم تا تحلیل و تبیین قرآن را از فلسفه ایجادی آنها بدانیم.
قرآن بیان میکند که یکی از مهمترین اهداف نشان دادن آیات آفاقی و انفسی، اتمام حجت بر انسان است تا بندگان از هر نظر بتوانند در شرایطی قرار گیرند که به سادگی با حق و حقیقت مطلق آشنا شوند و هیچگونه ابهام و تردیدی در این میان باقی نماند. (بقره آیه ۲۱۱ و مائده آیه ۱۱۴ و ۱۱۵)
در حقیقت شناخت و درک درست از آنچه در هستی است و آنچه در این جهان میگذرد، از مهمترین علت شناساندن نشانههای مختلف از سوی خداوند است تا بندگان با کمک این نشانهها حقیقت جهان را بشناسند و با آن ارتباطی درست برقرار کنند (انعام آیه ۶۵ و نیز نمل آیه ۹۳)
به سخنی دیگر نشان دادن نشانههای متنوع و گوناگون همه به این مقصود بوده است که راه دستیابی به حقیقت برای همگان فراهم آید و انسانهای کندهوش و تیزهوش و کماستعداد و پراستعداد هر یک به فراخور خویش بتوانند از این نشانهها به حقیقت دست یابند. (انعام آیه ۲۷ و نیز فصلت آیه ۵۳)
هر یک از این نشانههای درونی و بیرونی به انسان این فرصت را میبخشد تا در آنها تعقل و تدبر کرده و به حسب ذوق و سلیقه و استعداد خویش به خدا راه یابد و حق را بشناسد و در مسیر هدایتی و تکاملی وی قرار گیرد. (بقره آیه ۷۳) تکرار این نشانهها و تنوع و گوناگونی آن به انسان این امکان را میبخشد تا اگر دچار غفلت شده و از یاد و حضور خدا غافل شده به خود آید و این نشانهها به عنوان یادآوری، شخص را به حق و حقیقت بازخواند و به سوی آن متوجه گرداند. (اعراف آیه ۲۶ و نیز نور آیه ۱)
عبرت و پندگیری (ق آیه ۶ و ۸ و نیز غافر آیه ۱۳) و آگاه شدن به چگونگی خلقت و بازگشت به خدا و تبیین و تحلیل سیر نزولی و صعودی از خدا به خدا (بقره آیه ۷۳ و ۲۵۹ و ۲۶۰ و اسراء آیه ۹۹) و در یک کلمه هدایت خلق به سوی خالق (نازعات آیه ۱۹ و ۲۰) از مهمترین اهداف تعدد و تنوع نشانهها و آیات الهی است که خداوند به اشکال نوشتاری و عینی، کتبی و وجودی نشان داده است تا بندگانش از راه این نشانهها حق را دریابند و به او متصل شوند.
نقش نشانهها
با توجه به مطالب پیش گفته دانسته شد که نشانهها چه کارکردها و نقش مهم و سازندهای در زندگی بشر بازی میکنند. با این همه با نگاهی به برخی از آیات کوشش میشود تا نقش و کارکردها ویژهای برای نشانهها در زندگی بشر بیابیم.
تکرار نشانهها و آیات و یا تصریف و تصرف آیات و نشانهها موجب افزایش ایمان افراد میشود. انسان به جهت تنوعطلبی میکوشد تا از راههای مختلف به یک مقصد و مقصود برسد. این تنوع جویی موجب میشود تا از یک چیز خسته نشود. همانند آن را میتوان در تنوع رنگی دید. با آن که پارچه یکی است، ولی رنگها و نقش و نگارهای متنوع آن موجب میشود که انسان به هر یک به عنوان وجودی مستقل گرایش یابد. اینگونه است که تصریف و تغییر و تکرار آیات موجب میشود تا شخص هر دمی با نشانهای به ظاهر مستقل رو بهرو شود و از آن لذت برد. همین مسئله نه تنها موجب دلگرمی و علاقهمندی بشر به چیزهای به ظاهر مختلف و مستقل میشود بلکه ایمان وی را افزایش میدهد که چگونه در پس این همه تنوع ظاهری، حقیقتی واحد و یگانه نشسته است. اینگونه است که آیات مختلف قرآن نیز سرنوشتی چنین دارد و هر آیهاش مومنان را به حق نزدیک و باورهایشان را تقویت میکند. (انفال آیه ۲)
از کارکردهای دیگر نشانههای آفاقی و انفسی میتوان به بازگشت از شرک اشاره کرد؛ زیرا با تعدد و تنوع نشانهها و فهم ملکوت واحد و یگانه آنان، بندگان درمییابند که در پس این همه تنوع و اختلاف ظاهری امر وجودی یگانهای قرار دارد و اوست که هدایت همه چیز را در دست خویش نگه میدارد. (اعراف آیه ۱۷۲ و ۱۷۴ و نیز احقاف آیه ۲۷ و ۲۸)
مطالعه و تحقیق و تدبر در آیات و نشانههای خداوندی موجب میشود تا بندگان به بصیرت و بینایی خاصی دست یابند و راه بازگشت برای ایشان فراهم آید. دانشمندان مادی بسیاری بودند که با تحقیق در زندگی مورچگان و یا پرندگان و ماه و ستاره و قدرت جاذبه و مانند آن به خداوند ایمان آورده و به آگاهی و بصیرتی فوقالعاده دست یافتند؛ بنابراین نشانهها میتواند کارکرد بصیرتآفرینی داشته باشد. (ق آیه ۶ و ۸)
خداشناسی واقعی و حقیقی و کامل (بقره آیه ۱۶۴)، تحصیل تقوا (بقره آیه ۱۸۷و آل عمران آیه ۵۰)، یقین به لقاء الهی (رعد آیه ۲)، تزکیه و تعلیم مردم از راه نشانهها (بقره آیه ۱۲۹ و ۱۵۱ و آل عمران آیه ۱۶۴ و جمعه آیه ۲)، رهایی از تاریکیهای جهل و نادانی (ابراهیم آیه ۵ و حدید آیه ۹)، روشن شدن حقایق هستی (فصلت آیه ۵۳)، فراهمآوری زمینههای تعقل و تدبر (بقره آیه ۲۱۹)، ژرفاندیشی (انعام آیه ۶۵) و در یک کلمه هدایتگری به سوی حق و حقیقت (آل عمران آیه ۱۰۳) از مهمترین کارکردهای نشانهها در زندگی بشر است که قرآن به آنها اشاره کرده است.
انتهای پیام/