به گزارش «سدید»؛ شاید این جمله برای هر بازیگر دیگری مایه شرمساری و اندوه باشد، این که بر زبان بیاورد که بهعنوان نماد فلان طبقه و قشر یا شاغلان به فلان شغل که در دستهبندی اجتماعی در حاشیهاند شناخته شدهاست. ساقی زینتی یا همان توران «پس از باران» اما، هم جراتش را دارد و هم جسارتش را و هم ریتم بازی را بهدرستی میداند. او گرچه میداند که بر زبان آوردن جمله «فلان بازیگر؛ نماد کلفت در ایران»، ممکن است برای بسیاری دشوار باشد، اما چنان با شوخطبعی از این موضوع میگوید که به تحسین وادارتان میکند. او که این روزها مشغول بازی در سریال «آزادی مشروطه» به کارگردانی مسعود دهنمکی است ابتدای گفتگو با روزنامه جامجم به ۲۲ سال پیش و روزگاری برمیگردد که در کوچه و خیابان با نام توران صدایش میزدند، اتفاقی که هنوز هم رخدادنش برای او محتمل است و آنطور که اشاره میکند نهتنها هیچ ناراحت نمیشود اگر بهعنوان نماد کلفت بشناسندش بلکه این را نشانی از تواناییهای خود در ایفای درست این نقش میداند.
در گفتگوهای پیشینتان اشاره کرده بودید که آدمها، در کوچه و خیابان با دیدن شما، آن نقشی که فورا در ذهنشان چشمک میزند، توران در سریال پس از باران است. به نظر خودتان آن نقش از چه ویژگیهایی برخوردار بود که پس از گذشت ۲۲ سال از پخشش همچنان در ذهن مخاطبانش ماندگار است.
بازی در آن نقش از نظر من، هم محاسنی داشت و هم معایبی. یکی از محاسنش به قول شما همین که هنوز هم مرا به نام توران میشناسند. من معتقدم هنرمند باید مردمی باشد، چون این مردم هستند که هنرمند را به جایی که هست رساندهاند.
من همیشه از اتوبوس و مترو استفاده میکنم و واکنش مردم را که به خودم میبینم خدا را شکر میکنم، با اینکه گاهی برخی متلک میگویند که این همان است که نقش کلفتها را بازی کرده است، ولی من با وجود تمام نقشهای منفی که بازی کردهام، باز هم در دل مردم جا دارم. مردم هم هر برخوردی که با من داشته باشند، واکنش خوبی به آنها خواهم داشت، چون آنها من را ساقی زینتی کردهاند.
گفتن از معایب بیشتر جنبه درددل دارد و غصهای نیست که به دل گرفته باشم، اما هنوز که هنوز است به محض آنکه پستی در اینستاگرام میگذارم یا مصاحبهای میکنم ناگهان میبینم این طرف و آن طرف نوشتهاند «نماد کلفت در ایران؛ ساقی زینتی» فلان حرف را زد. (با خنده) عبارتی که من اتفاقا آن را بهخوبی تعبیر میکنم و با خود میگویم ببین من این نقش را چقدر خوب بازی کردهام که در باور همه نشسته است که من واقعا کلفتم.
باید به این نکته هم اشاره کنم که بزرگترین امتیاز پس از باران برای من این بود که سعید سلطانی، نویسنده و کارگردان این سریال مرا آزاد و به خلاقیتهایی که در بازی به خرج میدادم احترام میگذاشت و به جرات میتوانم بگویم من در این اثر بههیچوجه مثل مترسک نبودم و هر خلاقیتی به خرج میدادم از سوی کارگردان کار پذیرفته میشد و خدا را شاکرم که این پروسه موفقیتآمیز هم بود. اتفاقی که دلیلش از نظر من، باعشق بازی کردنم بود طوری که حتی اگر به من میگفتند فقط از کنار این دیوار رد شو و برو، چنان رد میشدم که همه میفهمیدند این ساقی زینتی بوده که از کنار دیوار رد شدهاست.
در گفتوگوی دیگری چنین گفته بودید: «از بس که کارگردانهای توانمند من را از ابتدا پیر کردند و نقشهای بزرگتر از خودم را بازی کردم، میگویند فلانی را بیاوریم سریع گریم کنیم همان نقش را خوب بازی میکند، خیلی از کارهای سینمایی را بهدلیل گریمی که داشتهام از دست دادهام، چون میگویند فکر نمیکردیم جوانتر از گریمهایت باشی.» این موضوع همچنان برایتان آزاردهنده است؟
اتفاقا همین چندوقت پیش بود که برای صحبت در مورد کاری سینمایی به دفتر یکی از دوستان مراجعه کردم و واکنششان این بود که «نه! برای این نقش خیلی جوانید! و ما گمان میکردیم سن و سالتان بیش از این باشد!» هرچند من همانجا نیز مجددا گفتم وقتی از ۱۷ سالگی با گریمهایی سنگین پیرم کردند و این برای شما جا افتاد که سن و سال واقعی من همان است پس حتما حالا هم میتوانم نقشهایی بالاتر از سن خودم ایفا کنم و اگر گریم تان خوب است نگران بازی من نباشید. هرچند آنها باز هم به بهانه بسته بودن نماها در سینما و در کلوزآپ بودن من نگران لو رفتن گریم و برخوردن این اتفاق به مخاطب بودند.
با توجه به نقل و قول خودتان در مورد شناختهشدنتان با نقش کلفت، تعداد بالای نقشهای منفیای که بازی کردهاید، تاکنون تکراری بودن پیشنهادها موجب آزارتان شده است؟
بسیار. فکر میکنم در این ۳۱ سالی که مشغول حرفه بازیگریام تنها چند نقش معدود و متفاوت بازی کردهام، چون اغلب کارگردانان آمادهخوارند و بازیگر آماده و نقش آماده میخواهند و خیلی وقتها، یکیدو روز مانده به فیلمبرداری تماس میگیرند و میگویند برای بازی در فلان نقش بیایید که عموما هم تکراری است و مشخص است که برای طراحیاش هیچ زحمتی به خودشان ندادهاند. در این میان، گمان میکنم تنها کارگردانی که به توانمندیهای من پی برد نرگس آبیار بود و در دو فیلم سینماییاش، دو نقش متفاوت به من داد و خودش هم در یکی از گفتوگوهایش اشاره کرده بود که ساقی زینتی، بازیگری توانمند است و باید توانمندیهایش را کشف کرد؛
و پیشنهادهای تکراری را هم نمیتوان رد کرد، چون این شغل و ممر درآمدتان است.
دقیقا، حتی اگر پیشنهادها تکراری شود، نمیتوانم بگویم نمیآیم، چون زندگیام از همین راه میگذرد و روی همین حساب همیشه از خدا میخواهم شرایطی برایم فراهم کند تا توانمندیهای من دیده شود و این یکی از بزرگترین آرزوهایم است که نقشی متفاوت بازی کنم، نقشی مانند توران، پس از باران برای همیشه در یادها بماند.
در گفتوگویی که سال گذشته انجام دادید اشاره کردید که ۳۰ سال است در عرصه بازیگری مشغول فعالیت هستید و دو ماهی است که برای گرفتن وام در رفتوآمد به صندوق اعتباری هنر هستید. همچنین گفته بودید هنوز هم در شهر پرند مستاجرید. آن هم به این دلیل که دستمزدتان در طول این سالها تنها نیازهای روزانه همچون کرایه خانه، ایابوذهاب و... را برطرف کرده و امکانی برای پسانداز ندارید. وضعیتتان همچنان به همان شکل است؟
بله، متاسفانه. البته صندوق اعتباری هنر مبلغی به من پرداخت کرد، ولی من هنوز مستاجرم. من حتی بیمه هم نیستم و آنقدر درددل دارم که نمیدانم کدامش را بگویم. خودم را به در و دیوار زدم تا بتوانم به خاطر بچهام، بیمه شوم، اما نشد. مثلا خانم مریلا زارعی خیلی تلاش کرد که کار بیمه من درست شود، اما نمیدانم چه کسانی چوب لای چرخم گذاشتند و نشد.
پیشنهاد بازی در راز بقا را هم میپذیرم!
سال ۱۳۹۷ بود که ساقی زینتی در مصاحبهای گفته بود همکارانش به او میگویند: «تو نگو بیکارم، چون هر شبکهای را که نگاه میکنیم در آن هستی» و او هم میگوید حتی اگر برای راز بقا هم بخواهند، بازی میکند، چون باید از دو خانواده حمایت کند. زینتی در جواب اینکه آیا این روند همچنان به همان شیوه است یا خیر، به جامجم میگوید: «بله، جای تعارف نیست و هنوز هم میگویم اگر پیشنهاد بازی در راز بقا هم داشته باشم قبول میکنم، چون جدا از این که حمایت از دو خانواده را به عهده دارم، خانوادههای خرد و ریز متعددی هم هستند که مرا بهعنوان بازیگر میشناسند و چشمانتظار حمایتهایم هستند و دردشان، درد من است.»
انتهای پیام/