به گزارش «سدید»؛ محبانشان ایشان را به بابالحوائج میشناسند. کافی است نام مبارکشان را بیاورید، دلتان را به فضل و کرم او گره بزنید و تمام. هر چه میخواهی نه، بیشترش را هم به تو میبخشد. در ۱۸ ذیالحجه تقویم قمری، میلاد امامموسی کاظم (ع) ثبت شدهاست و همین مناسبت انگیزهای شد تا درباره زندگی مبارک این حضرت با دکتر سعید طاووسی مسرور، استادیار گروه شیعهشناسی دانشگاه علامهطباطبایی به گفتگو بپردازیم.
در برخی منابع آمدهاست امامموسی کاظم (ع) با بزرگان و علمای سایر ادیان مناظرات علمی داشتهاند. چقدر این نقلها صحت دارد؟
بنده مناظرهای از امامکاظم (ع) در روایات ندیدهام. آنچه وجود دارد، مناظره امامرضا (ع) با سران سایر ادیان و مناظرات امامجواد (ع) با سران مذاهب اسلامی است. دوره زندگی امامکاظم (ع) همعصر خلافت منصور، مهدی، هادی و هارونالرشید است. بنیعباس برخلاف بنیامیه تنها به دنبال پول و زور نبودند و قصد داشتند هر چیزی را که بنیامیه نداشتند آنها داشتهباشند و به دنبال تمدنسازی نیز بودند؛ لذا منصور مقدمات این موضوع را فراهم میکند و رفته رفته در دوره هارون، دستگاه خلافت عباسی آثار مکتوب زبانهای دیگر را ترجمه میکند تا جایی که در دوره هارون، بیتالحکمه یعنی خانه حکمت تاسیس میشود و در دوره مامون به کمال میرسد. در این بین، اما سیل انبوهی از تفکرات غیراسلامی وارد جهان اسلام میشود که بعضا این تفکرات انحرافاتی داشت. آنچه در روایات مختص به زندگی امامکاظم (ع) به طور محسوس به چشم میآید، این است که روایتهای ایشان درخصوص عقاید زیاد میشود و از امامروایتهای کلامی بسیاری نقل شدهاست. مهدی، اولین خلیفهای است که دستور میدهد علمای دربار کتاب کلامی بنویسند، که علت آن نیز ورود انواع و اقسام عقاید و باورها به جهان اسلام بود. همچنین نکته بعدی این است که مناظرات بیشتر مربوط به اصحاب این حضرت بود و شخصی مثل هشامبن حکم که از اصحاب امامبود، با جریانهای مختلف فکری مناظره داشت.
با توجه به اینکه امامکاظم (ع) مدتی از عمر مبارکشان را در زندان گذراندهاند، نحوه ارتباط امامبا شیعیان چگونه بود؟
امامکاظم (ع) در دوره امامتشان به قولی نهادی به نام نهاد وکالت تاسیس میکنند. اینکه عرض میکنم به قولی، چون دو نظر وجود دارد. برخی میگویند امامصادق (ع) آن را تاسیس کرده و امامکاظم (ع) آن را توسعه داد و علنی کرد. نهاد وکالت باعث شدهبود شیعیان در سراسر جهان اسلام به طور نظاممند با امامشان در ارتباط باشند و یکی از مسئولیتهای نهاد وکالت هدایت فکری جریانهای تشیع و پاسخ به سوالات فقهی و کلامی بود. دیگر اینکه وجوهات را از شیعیان دریافت و برای امامارسال میکرد. این شبکه وکالت در دوره امامان بعدی حفظ و تقویت شد و در نهایت از دل شبکه وکالت امامکاظم (ع)، نهاد نیابت امامزمان (عج) شکل میگیرد و نیابت امامزمان (عج) چیزی به جز این موضوع نبود. امامزمان (عج) چند نایب و وکلای متعدد داشتهاست. مردم فکر میکنند امامزمان (عج) تنها از طریق نایبان با مردم در ارتباط بوده؛ در صورتی که هر منطقه وکیل مختص به خود را در عصر غیبت نیز داشت که زیر نظر نایبان فعالیت میکردند.
سؤال آخر درباره وجه تسمیه امامموسی کاظم (ع) به باب الحوائج است. روایتی درباره این موضوع وجود دارد؟
آن چیزی که ممکن است در ذهن برخیها شکل بگیرد این است که پس از اینکه افراد به زیارت حرم امامکاظم (ع) میرفتند و حاجتشان از این حضرت برآورده شده، ایشان به بابالحوائج معروف شدهاست. در صورتی که برداشت من این است که لقب باب الحوائج ریشه در زندگی ایشان دارد. وقتی کسی زندگی امامموسی کاظم (ع) را بررسی میکند و حتی وقتی منابع اهل سنت را نیز مشاهده کند، مسألهای که حتی اهل تسنن نیز به آن اشاره ویژه میکنند، جود و کرم ایشان است. در منابع اهل سنت آمدهاست امامموسیبن جعفر کیسههایی پر شده از درهم و دینار داشت و این کیسهها میان مردم ضربالمثل بود. آن گونه هم نبود که ایشان فقط به محبان خود کرم داشت، بلکه موافق و مخالف و همه مردم از فضل امامکاظم (ع) برخوردار بودند. به همین دلیل بنده معتقدم ایشان در زمان حیاتشان به بابالحوائج ملقب شدند؛ چرا که مردم میدانستند اگر مشکلی برایشان به وجود بیاید و به آن حضرت رو بزنند، مشکلشان حل خواهدشد و حتی پیش از طلب کردن هم به آنها میبخشیدند. میشود گفت حتی اگر به صراحت اشاره نشده، اما عصاره زندگی امامموسی کاظم (ع) نشان میدهد ایشان بابالحوائج بودهاست. ذهبی که از بزرگان اهل سنت است، در روایتی درباره امامکاظم (ع) پس از اینکه صفات ایشان را برمیشمرد، میگوید ایشان از هارون به خلافت شایستهتر است. از این سخن میتوان دوگونه نتیجه گرفت. اول اینکه ذهبی تحلیل خودش را از شخصیت امامکاظم (ع) ارائه میکند و دوم آنکه از اعتقاد مردم را نسبت به امامکاظم (ع) گزارشمیدهد.
انتهای پیام/