به گزارش «سدید»؛ هنر، همواره نقش تجسم مفاهیم را به عهده دارد. درباره ارتباط تئاتر و دین هم اندیشههایی متفاوت وجود دارد و پرسش این است که آیا به طور کلی میتوان ماهیتی دینی برای هنر تئاتر در نظر گرفت یا خیر و آیا اساساً رابطهای میان این دو مفهوم وجود دارد؟ گفته میشود که«تئاتر هنری است که در عالم محسوسات میتواند مؤید و مبلغ تعالیم دینی و تجلیات حُسن کمال باشد.» به عبارتی دیگر تئاتر را یک صورت زیباشناختی ابزاری برشمردهاند که میتواند دین و مفاهیم آن را توضیح دهد. دکتر شهرام کرمی معتقد است: «دین، یک ضرورت است و هنر، همواره انعکاس دهنده این ضرورت بوده است.» با این تعاریف و تفاسیر، ما چگونه میتوانیم از این قابلیت تئاتر بهره بجوییم تا با زبان هنر مفاهیم دینی را به مخاطب، بویژه مخاطب کودک و نوجوان انتقال بدهیم؟ گفتوگو با شهرام کرمی، نویسنده و کارگردان تئاتر کودک به این پرسش و دیگر پرسشهای عرصه نمایش و هنر پاسخ میدهد.
در جایگاه کارگردان تئاتر، رابطه میان مفاهیم دینی و تئاتر را از نظرگاه خود شرح دهید.
دین و هنر از ابتدای تاریخ بشری تا به امروز همواره همراه هم بودهاند و تفکیکناپذیرند. هنر، تولیدات هنری، آفرینشگری هنر در توجه به موضوع های دینی و اعتقادی بشر شکل گرفته است و هنر همواره سعی میکند به موضوع هایی که میتواند برای بشر حائز اهمیت باشد، توجه کند. دین، یک ضرورت است و هنر انعکاس دهنده این ضرورت بوده است.
چگونه میشود از طریق هنر تئاتر مفاهیم ارزشمند دینی را به کودک انتقال داد؟
یکی از وجوه مهم هنر، انتقال مفهوم و مضمون برای گروه «مخاطبان» است( در هنر به شکل تفکیک شده گروه مخاطبان تعریف میشوند). یکی از این گروه مخاطبان، گروه کودک و نوجوان است. با زبان هنر و هنر تئاتر و با استفاده از خلاقیت هنری، میشود مفاهیم را به شکل باور پذیر و حقیقی به مخاطب انتقال داد. زبان هنر، زبانی مستقیم نیست. شکل سادهای که میتوانیم در ارتباط با خاصیت هنر تعبیر و تفسیر کنیم، این است که هنر، بویژه هنر نمایش، مفاهیم را عینی و قابل دریافت میکند. درباره مفاهیم دینی هم همین قاعده صدق میکند. با هنر نمایش میتوان صورتی باورپذیر و حقیقی از دین را با بهرهگیری از روایات و شخصیتهای جذاب مذهبی به مخاطب عرضه کرد. در واقع پرداختن به واقعه و کنش دراماتیک است که میتواند مفاهیم دشوار را به شکل عینی قابل درک و دریافت کند.
برخی افراد جنبه سرگرمی را در هنر و تئاتر کودک و نوجوان غالب میدانند و چندان اعتقادی به آموزش ندارند. شما چگونه میاندیشید؟ آیا میشود در هنر نمایش با به کارگیری عناصری چون تخیل، احساس، همذات پنداری و با قرار دادن کودکان در شرایط، به آنها مفاهیم دینی را آموزش داد؟
بر خلاف تفکر این گروه، یکی از کارکردهای مهم هنر، بویژه برای کودکان و نوجوانان امکان تعلیم و آموزش مخاطب است. ما در تئاتر یک مفهوم باعنوان «پداگوژیک» داریم ،یعنی تئاتر آموزشی. روشن است که هنر، تنها یک آفرینشگری مطلق نیست که قرار باشد فقط مفهومی را انتزاعی خلق کند و این مفهوم انتزاعی به دریافت مخاطب برگردد، حتی اگر این دریافت، دریافتی متغیر باشد؛ بویژه در هنر کودک و نوجوان، جنبه آموزشی و تعلیمی آن اولویت دارد و حتی اگر برخی فراموش کنند که یکی از وجوه مهم هنر کودک و نوجوان، انتقال اندیشه و فکر است و با این رویکرد که با استفاده از زبان هنر قرار است اندیشه و فکری به مخاطب انتقال پیدا کند، پرورش تخیل و احساس که منجر به همذات پنداری مخاطب کودک و نوجوان میشود، خیلی اهمیت دارد. دنیای کودک و نوجوان دنیای خیال و بازی است و آن دسته از آثار کودک و نوجوان موفق هستند که بتوانند با بهره گیری از این ویژگی یعنی جنبه فانتزی و تخیل خلق شوند. در این صورت است که ارتباط کودک و نوجوان با این نوع آثار، ارتباطی عمیق تر خواهد بود و با همذاتپنداری با روایت، داستان و شخصیت هاست که میتوانند دریافت بهتری از اثر داشته باشند.
ما باید از این ویژگی در خلق آثار استفاده کنیم و این یکی از مهمترین ویژگیهای هنر کودک و نوجوان، بویژه تئاتر است. مفاهیم دینی که شامل آموزههای اخلاقی در روایتهای مذهبی و قصص قرآنی است، قابلیت دراماتیک بسیار خوبی دارند و به اندازهای غنی هستند و قابلیت دارند که زبان هنر میتواند به بهترین نحو از این منابع استفاده کند. آن چیزی که در کنار تخیل و فانتزی خیلی اهمیت دارد، قوه خلاقه هنرمند است که میتواند در خلق اثرش مخاطب را درگیر کند. اتفاقاً این استفاده از زبان هنر، بویژه در هنرهای نمایشی بهترین روش برای انتقال مفاهیم دینی است، چون هنر، زبان غیر مستقیم است و با استفاده از شیوههای دراماتیک میتواند حتی مفاهیم دشوار دینی که درباره چیستی و هستی است، به زبان ساده به مخاطب انتقال بدهد.
برخی معتقدند تصویر مخاطب در بستر هنر از دین، تصویری کاریکاتورگونه است، یعنی بخشهایی از دین بسیار برجسته شده و به بخشهایی از دین اصلاً پرداخته نشده است؛ شما چه فکر میکنید؟ کدام مفاهیم دینی در آثار هنری کودک و نوجوان تا کنون کمتر مورد توجه واقع شده و لازم است که بیشتر بدانها پرداخته شود؟
همانطور که پیشتر اشاره شد، مفاهیم دینی بسیار گسترده است و میتوان از زوایای مختلف به آن پرداخت، اما در خلق آثار هنری، بویژه در تئاتر در زمینه دینی، ما بیشتر به قصص قرآنی، روایتهای تاریخی و سرگذشت شخصیتهای دینی توجه کرده ایم؛ به این دلیل از جهت داستان گویی و واقعه، بار دراماتیک این موضوعها بیشتر بوده است. به نظر من توجه به مفاهیم فلسفی دینی نیز دارای اهمیت بسیاری است. به نظر میرسد که مفاهیم فلسفی برای گروه سنی کودک و نوجوان در هنر خیلی مغفول مانده است، چراکه ما معمولاً تصورمان این است که کودک و نوجوان قدرت درک مفاهیم فلسفی و عمیق دینی را ندارند و بیشتر سعی میکنیم به روایتها و داستانها و معرفی شخصیتهای دینی بپردازیم؛ در صورتی که دنیای معاصر دنیای پرسرعت و پر از تکنولوژی و آگاهی است و کودک امروز با اشکال مختلف آموزش، بسیار متفاوت از کودک گذشته است. از طرفی نباید دنیای ذهنی کودکان را یک دنیای ساده کم فهم تصور کنیم.کودکان نگاه عمیقی به پیرامون خود و به مفاهیم زندگی دارند و میشود با نگاه فلسفی هم به آثار هنری کودک توجه کرد. در حوزه فلسفی هنر برای کودک، میتوان به چیستی و مفهوم زندگی، وجود پروردگار متعال و... پرداخت.
/انتهای پیام/
منبع: روزنامه ایران