به گزارش «سدید»؛ صاحبنظران بر آنند که دین و هنر نیازهای فطرت و روح را پاسخ میدهند و هر دو با انسان مأنوسند و به زبان فطرت سخن میگویند؛ از اینرو عرضه دین در قالب هنر میتواند دین و هنر را به کمال مطلوب نزدیک کند. روانشناسان معتقدند که انسان بیشتر عادات زندگی خود را در دوران کودکی کسب میکند و پرورش اگر به زبان هنر صورت پذیرد، نتایج بهتری در پی خواهد داشت. امام محمد غزالی، صاحب آثار ارزشمندی چون کیمیای سعادت و نصیحة الملوک نیز میگوید: «کودک امانتی است در دست پدر و مادر و آن دل پاک وی چون گوهری است. نفیس و نقشپذیر است. چون موم است و از همه نقشها خالی است. چون زمینی پاک است که هر تخم که در وی فکنی، بروید.
اگر تخم خیر افکنی، به سعادت دین و دنیا برسد و مادر و پدر و استاد در ثواب آن شریک باشند و اگر برخلاف این باشد، بدبخت شود و ایشان در هر چه بر وی رود، شریک باشند.» با دکتر محسن ربانی، نویسنده و پژوهشگر حوزه دین و رسانه و عضو انجمن کودک و رسانه درباره تأثیر هنر و هنرمند بر «انس کودکان با قرآن و مفاهیم ارزشمند معنوی» به گفتوگو نشستیم. حاصل این گپ و گفت حاوی نکات قابل تأملی است که در ادامه میخوانید.
از این مدرس علوم قرآنی پرسیدیم: «گفته میشود هنر نوعی معرفت برای شناخت حق تعالی است و جلوهای از جمال حق در آن نهفته است؛ از نظر شما چه رابطهای میان هنر و دین وجود دارد؟» وی گفت: رابطه میان هنر و دین همواره بحث برانگیز بوده است. اندیشمندان و متفکران، کوشش بسیاری برای بررسی ارتباط میان این دو انجام دادهاند؛ اما آنچه روشن و بدیهی است، آن است که دین و هنر از آغاز تاریخ، همراه هم بودهاند و هنر را از این منظر که هویت و ماهیتی فرامادی و آسمانی دارد، نمیتوان جدا از دین دانست.
در واقع کودک و نوجوان ما در خلأ زندگی نمیکند که تنها با آموزش مدرسهای و دانشگاهی بتوان او را تربیت کرد. عوامل بسیاری در جامعه بر تربیت دینی فرزندان ما و مأنوس گشتن آنها با قرآن مؤثر است که باید مدیریت شود
شرط اول، باور هنرمند است
ربانی که سلسله کارگاههای تخصصی ایدهپردازی با موضوع داستانهای قرآنی برای مخاطب کودک برگزار میکند، در پاسخ به سؤال: «آیا هنر هفتم یعنی سینما و سلبریتیها میتوانند سببساز انس فرزندان ما با قرآن و تعالیم ارزشمند دینی شوند؟»، تصریح کرد: نهاد رسانه اعم از سینما و تلویزیون و سایر رسانهها در دو بخش مدیریت رسانهای و هنرمندان در صورتی میتوانند این فضا را فراهم کنند که خود به این مفاهیم باور داشته باشند و مفاهیم قرآنی و دینی در گفتار و رفتارشان نمود و ظهور داشته باشد. البته میزان و نحوه حضور این مفاهیم باید به شکل علمی بررسی و آسیب شناسیشود.
وی افزود: در واقع کودک و نوجوان ما در خلأ زندگی نمیکند که تنها با آموزش مدرسهای و دانشگاهی بتوان او را تربیت کرد. عوامل بسیاری در جامعه بر تربیت دینی فرزندان ما و مأنوس گشتن آنها با قرآن مؤثر است که باید مدیریت شود. همچنین ساختن فیلمها، انیمیشنها و سریالهایی متناسب با سن و به زبان کودک و نوجوان امروز با محتوای قصص قرآنی به دور از کلیشههای تکراری و محتوای تاریخی، بخشی از هنر هفتم است.
وی همچنین نقش و هنر والدین و افرادی چون والدین و تأثیرگذاری آنها را بر افکار، اعمال و عادات فرزندان از جمله مأنوس شدنشان با قرآن بسیار مؤثر دانست و افزود: براساس مطالعات جامعهشناسی و روانشناسی، کودکان و نوجوانان آیینههای والدین هستند که صریحاً و به آسانی باورها و مکنونات قلبی خود را بیان میکنند. آنها از زاویه دید الگوهای اصلی خود یعنی والدین به زندگی مینگرند؛ از اینرو هرچه والدین با دین مأنوستر باشند و در سلوک فردی و سبک زندگی اجتماعی خود هنرمندانهتر و ظریفتر رفتار کنند، تأثیر بیشتری بر فرزندان خود خواهند داشت و تنها ادعای دینداری کافی نیست.
ربانی ادامه داد: از حضور قرآن در زندگی ما در حد آشنایی با مفاهیم آسمانی گرفته تا دل دادن به این کتاب آسمانی و زیستن با دستورات آن و بهره گرفتن از انواع هنرها، همگی در انس فرزند ما با قرآن مؤثر است. بستر فرهنگی جامعه و متغیرهای حاکم بر آن نیز در شکلدهی ذهن فرزندان ما و جهت دادن آن به منظور انس با قرآن و مفاهیم دینی و بهکار بستن این دستورات در زندگی بسیار مهم هستند.
اشراف و همسویی در عمل
هنر میتواند در همه عرصهها تأثیرگذاری را بالا ببرد. نهاد آموزشی و الگوهای فرهنگی جامعه، از مربیان مهدهای کودک و معلمان مدرسه گرفته تا استادان دانشگاه، باید همگی هنرمندانه و خلاقانه در فضای انس با قرآن باشند که گاه در این وادی ضعف داریم
این پژوهشگر همچنین به نقش هنر در نهادهای آموزشی اشاره کرد و موانع انس با قرآن را تبیین کرد. وی گفت: هنر میتواند در همه عرصهها تأثیرگذاری را بالا ببرد. نهاد آموزشی و الگوهای فرهنگی جامعه، از مربیان مهدهای کودک و معلمان مدرسه گرفته تا استادان دانشگاه، باید همگی هنرمندانه و خلاقانه در فضای انس با قرآن باشند که گاه در این وادی ضعف داریم. برخی از متون آموزشی ما به زبان کودک و متناسب با ادراک فرزندان در سنین مختلف نیستند. گاهی معلمان ما اشراف کافی به موضوعات دینی ندارند و وقتی که کودک و نوجوان تسلط معلم را به موضوعات دینی مشاهده نکند؛ یا عمل معلم را با گفتار وی همسو و دارای سنخیت نیابد، تأثیرگذاری کمتری را هم شاهد خواهیم بود. گاهی ما فرهنگ دینی را داریم؛ ولی چندان از امور عبادی و خَیرانه خود سخن نمیگوییم و جلوههای آن برای اطرافیان ما آشکار نیست؛ به همین سبب آموزش هنرمندانه و غیرمستقیمی هم صورت نمیپذیرد.
دین را مناسبتی نکنیم
به گفته وی یکی از مسائل درخور تأمل که در آسیبشناسی این موضوع اهمیت دارد، منحصرکردن نگاه دینی به روزهای خاص و مناسبتی است؛ برای مثال خواندن قرآن بیشتر به ماه رمضان و محرم و روزهای خاص موکول میشود. انگار آدمها فقط در این روزها دیندار میشوند؛ یا اینکه بعضیها فقط ماه رمضان نماز میخوانند و روزه میگیرند و متأسفانه این کوتاهی در انجام فرایض با تصویر واقعی دین که دستور جامع زندگی بشر در جریان مداوم زندگی است، منافات دارد.
/انتهای پیام/
منبع: روزنامه ایران