به گزارش«سدید»؛ سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در همایش «بازخوانی اندیشه آرمانشهری در سنت اسلامی» با موضوع «اتوپیا و امکان اندیشه در باب آینده» سخنرانی کرد.
در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
به نظرم صحبت کردن در باب اتوپیا هم کاری ساده و هم از منظری دشوار است، زیرا وقتی به ادبیات اسلامی در ایران نگاه میکنیم، چندان از منظر مفهومی آثاری در این باب که بتوان آنها را ذیل همین عنوان قرار داد پیدا نمیشود، اما در شعر و ادب در زبان فارسی، عربی، ترکی و دیگر زبانها در جهان اسلامی میتوان شواهد و مستنداتی پیدا کرد که به بحث اتوپیا یا آرمانشهر ربط دارد. شاید برای ورود به بحث لازم باشد تعریفی ساده یا حداقل صورتبندی خودم را از این بحث ذکر کنم.
اتوپیا یا یوتوپیا را به معنای رفتن از وضع موجود به سمت وضع مطلوب در نظر میگیرم؛ یعنی متفکران، اندیشمندان و کسانی که رؤیاپرداز هستند در باب بخشی از واقعیت که در آن زندگی میکنند میاندیشند و مواردی را که نیاز به بهبود دارد تفکیک و برجسته کرده و تلاش میکنند به سمت و سوی جهانی باشد که ترسیم میکنند.
در ادبیات یوتوپیایی که در قرون پانزدهم، شانزدهم و هفدهم میلادی وجود دارد افرادی همانند سر توماس مور جهان زیبایی را ترسیم میکنند، اما واقعیت امر این است که وضعیت موجود آنها گرفتار نوعی استبداد، سختی و دشواری بوده و مردمان زندگی سختی داشتهاند. توماس مور جهانی آزاد و رها را ارائه میدهد که در آن زور و خشونت و بیگاری و بردگی به حداقل رسیده یا وجود ندارد و جامعه آرمانی از نظر وی جامعهای خالی از استبداد و اقتدار است. جالب این است کسانیکه در حوزه مطالعات آرمانشهر تحقیق کردهاند به صورت سنتی یا رایج، آغاز مطالعات اتوپیایی را از همین کتاب سر توماس مورد میدانند که در سال ۱۵۱۶ تألیف شده است، اما وقتی در مقیاس عمیقتر و وسیعتری به ادبیات نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که کتاب «جمهوری» اثر افلاطون که در سال ۳۷۰ قبل از میلاد مسیح نوشته شد تلاش میکند که آرمانشهر و وضعیت مطلوب را ترسیم کند که در آن جامعه به سمت زیبایی، حقیقت و عدالت حرکت میکند.
به عبارت دیگر اگر تعریف را گستردهتر در نظر بگیریم و تعریفی بیناتمدنی و غیر اروپامدارانه داشته باشیم، فضای بحث وسیعتر میشود و آن موقع نگاه و آثار فارابی که در باب مدینه فاضله است و تلاش میکند مدنیت و تمدنی را که مبتنی بر فضیلتها باشد ترسیم کند و ذیل ژانر اتوپیایی قرار میگیرد، اما نکته جالبی که در باب سیر تحولات اتوپیا یا ادبیات اتوپیایی در اروپای غربی و غرب وجود دارد این است که متفکران، اندیشمندان و فیلسوفان اروپایی و آمریکایی، آینده جامعه خودشان و جهانی را که میخواهند در آن زندگی کنند ترسیم میکنند؛ مثلاً در قرن شانزدهم که توماس مور بحث خود را صورتبندی میکند، دال مرکزی وی نبود یا فقدان آزادی و عدالت است، اما در قرن هجدهم کتابی با عنوان «سفرهای گالیور» داریم که توسط جاناتان سویفت نوشته شده که در ایران معمولاً آن را به صورت کارتون نگاه میکنیم و فکر میکنیم برای کودکان است، اما این اثر تلاش میکند اروپایی را که سوژه شده و انسان اروپایی را که جایگاهی در جهان دارد مورد توجه قرار دهد و از آن منظر، به فرهنگها و تمدنهای دیگر نگاه کند. در این کتاب گالیور شخصی بلندقامت و بقیه کوتوله هستند و این امر نشاندهنده فهم یک انسان اروپایی از دیگران است. لذا سفرهای اکتشافی منجر به استعمار میشود.
جالب است که در قرن نوزدهم کتابی با عنوان «برابری» نوشته میشود که میگوید آنچه توماس مور درباره آن بحث کرده امروزه محقق شده است، اما از بین رفتن طبقه نجبا منجر به تحقق عدالت نشده است و هرچند حق رأی ایجاد شده، اما نوع دیگری از فشارها و سرکوبها در جامعه توسط طبقه بورژوازی در جامعه غرب وجود دارد و آن دال مرکزی که متفکران و اندیشمندان در باب آن صحبت میکنند برابری و عدالت است. در قرن بیستم تحولی بنیادین در ادبیات یوتوپیایی اتفاق میافتد؛ برای مثال رمانی توسط اچ. جی. ولز نوشته شده است که در این اثر میبینیم که جامعه اروپایی به فضا رفته و کهکشانها را تسخیر میکند. این موضوع نشان میدهد که انسان اروپایی از قرن شانزدهم تا قرن بیستم دائماً در باب آینده و امکانهایی که آینده برای انسان غربی و اروپایی ایجاد میکند میاندیشد و رؤیاهای خود را به سطح جهان تسری میدهد.
البته اتفاقی از اواسط قرن بیستم رخ میدهد و منجر به ادبیات دیگری به موازات ادبیات یوتوپیایی میشود و آن ادبیات دیستوپیا یا ویرانشهر است؛ یعنی جایی که نباید باشیم و اگر به آن سمت برویم بسیار وحشتناک است. مثلاً رمان ۱۹۸۴ جرج اورول به این موضوع پرداخته که ما تکنولوژی و اقتصاد بزرگ داریم و توانستهایم بسیاری از بیماریها را درمان کنیم اما جامعه در حال حرکت به سمت نوعی اقتدارگرایی است که شکل و شمایل و مشکلات آن نسبت به قرن پانزدهم و شانزدهم که توماس مور درباره آن هشدار میداد عمیقتر شده است و در حال حرکت به سمت فاجعهآمیزی هستیم. بحث دیگری که در ادبیات یوتوپیایی مطرح میشود ژانرهایی است که امکان اندیشیدن در باب آینده را برای بشر فراهم میکند و آن هم داستانهایی است که نشان میدهد محیط زیست در حال فروپاشی است و این موضوع را بسیار برجسته میکنند.
بحث دیگر فمینیسمیوتوپیاست که در آن گفته میشود آرمانشهر محقق نشده و روابط زن و مرد در جامعه و بازار کار و ساخت جامعه دارای اشکالات بنیادین است. روایت دیگر درباره تکنولوژی در اتوپیا صحبت میکند که میگوید نقش تخریبی تکنولوژی در این جهان قابل چشمپوشی نیست. به طور کلی یوتوپیا امکان اندیشیدن در باب جهان را به انسان میدهد و ظرفیتهای رویاپردازی را پیش روی انسان قرار میدهد و نکته مهم این است که در غرب میتوانیم سیر پیوستهای را در این ادبیات ببینیم، اما وقتی به جهان اسلام و ایران رجوع میکنیم، به این نتیجه میرسیم که اندیشیدن در باب جهان و تمدن از دورهای بسیار کاهش پیدا میکند.
از سوی دیگر گفتمان حکومت اسلامی و اینکه اگر قدرت را به دست بگیریم، میتوانیم آیندهای بهتر را برای خودمان رقم بزنیم، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و این مختص ایران نیست، بلکه در آسیای جنوب شرقی، بالکان و شبهقاره هند و قفقاز هم چنین مسئلهای وجود دارد و این تصور وجود دارد که اگر حکومت را به دست بگیریم، میتوانیم آیندهای درخشان را برای جهانیان رقم بزنیم، اما اگر از این منظر نگاه کنیم، شاید گفتمان حکومت اسلامی که مراحل زیادی را از سیدجمالالدین اسدآبادی تاکنون طی کرده تلاش کرده است که نوعی اتوپیا یا آرمانشهر را برای ما رقم بزند، اما میتوانیم درباره اینکه این آرمانشهر امروزه در جهان اسلام چه وضعی دارد و نیز درباره وضعیت موجود و راههای رسیدن به وضعیت مطلوب بیشتر بیندیشیم.
منبع: ایکنا