گفت‌وگویی پیرامون خشونت با مرتضی پدریان؛
چراییِ وجود خشونت در نهاد افراد یا جامعه، باید مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان راهکاری اساسی و تاثیرگذار برای کنترل و کاهش آن در نظر گرفت. خشونت با بذرهای نفرتی که در خانواده و جامعه می‌کارد، بروز و ظهور می‌یابد که باید ریشه‌یابی و درمان شود.

به گزارش «سدید»؛ بیست‌وهفتم آذرماه به مناسبت تصویبِ پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «جهان عاری از خشونت و افراطی‌گری» در مجمع عمومی ملل متحد، از سوی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و به اتفاق آرا به عنوان روز مبارزه با خشونت و افراطی‌گری تعیین و تصویب شد.

در بعضی نقاط دنیا جنگ، خشونت و گسترش افراطی‌گری ناشی از نادانی و فقر آموزشی است. افراط‌گرایی و خشونت گروه‌های افراطی طی سال‌های اخیر، فجایع زیادی را به بار آورده است و مردم مناطق مختلف جهان از ناحیه افراطی‌گری مصائب زیادی را متحمل شده‌اند.

ریشه خشونت‌های افراطیِ رو به گسترش در بعضی از نقاط دنیا، به دلیل نادیده انگاشته شدن موضوع آموزش و فقری است که کشورها در این زمینه با آن دست به گریبان هستند؛ بسیاری معتقدند که بین فقر، خشونت و افراطی‌گری رابطه‌ای مستقیم وجود دارد، یعنی هرچه فقر بیشتر باشد، احتمال خشونت و افراطی‌گری بیشتر می‌شود.

خشونت، حالتی از رفتار است که فرد خشن خواسته خود را با زور یا کلام به دیگران تحمیل می‌کند یا ممکن است در اثر خشم اتفاق بیفتد. خشونت از نظر لغوی به معنای خشکی، تندی و سختی است؛ یکی از کارکردهای اصلی قانون، تعدیل خشونت بوده و اجرای قانون ابزار اصلی تعدیل خشونت در جامعه است.

از این رو درباره روز جهانی عاری از خشونت و افراطی‌گری با مرتضی پدریان، جامعه‌شناس به گفت‌وگو پرداختیم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید:

خشونت و افراطی‌گری به چه معنا است؟

خشونت از نظر لغوی و علمی به این معنا است که هر نوع رفتار، گفتار یا عملی که منجربه ضرب و جرح جسمی یا روحی طرف مقابل که در تعامل با فرد دیگری قرار دارد، شود، خشونت گفته می‌شود. در اصل خشونت می‌تواند ضربه‌های روحی و روانی و نیز ضربه‌های جسمی به فرد وارد کند. بر این اساس می‌توان خشونت را به سه نوع خشونت کلامی، رفتاری و فیزیکی تقسیم کرد.

«خشونت کلامی» تبادل هر نوع کلمه، نماد یا حرفی که در حالت خشم نسبت به طرف مقابل بیان شود، است مانند فحاشی‌هایی که انجام می‌شود. «خشونت رفتاری» فرد را در حالت تحریم قرار می‌دهد، مانند قهرکردن و توجه‌نکردن به شخص مقابل و در «خشونت فیزیکی» با استفاده از انواع سلاح‌های سرد، گرم و برخوردهایی فیزیکی با طرف مقابل نمود می‌یابد.

ریشه‌های خشونت و افراطی‌گری از کجا نشئت می‌گیرد؟

به‌طورمعمول ریشه اصلی خشونت، بذرهای نفرتی است که در خانواده، جامعه و گروه‌های اجتماعی بین افراد کاشته می‌شود و بروز و ظهور می‌یابد. نوع دوم خشونت در دفاع از فرد است؛ یعنی فردی که حق و حقوقی از او ضایع شده و به شکل‌های مسالمت‌آمیز قادر به برآورده کردن حق خود نیست، با استفاده از رفتارهای پرخاشگرانه یا خشونت‌آمیز، حقوق خود را مطالبه می‌کند که این رفتارها در سه شکل گفتاری، رفتاری و فیزیکی خود را نشان می‌دهد.

برای مقابله با افراطی‌گری و کنترل خشونت چه اقداماتی باید انجام شود؟

اگر منظور از افراطی‌گری در حوزه کنش‌های جمعی باشد و پدیده‌هایی که در انبوه جامعه شکل می‌گیرد، گاهی غیرقابل کنترل است؛ زمانی که فرد در زمینه انبوه خلق قرار می‌گیرد، ازآنجاکه ویژگی‌های انبوه خلق، غلبه کردن احساسات و هیجانات بر فرد است و فردی که در انبوه خلق قرار می‌گیرد از پدیده‌ای به عنوان بی‌نامی و گمنامی برخوردار می‌شود، خودبه‌خود برخی از رفتارها، رفتارهای پرخاشگرانه افراطی می‌شود که راهکار کنترل آن در حوزه کنش‌گری اجتماعی توجه به خواسته‌ها است تا فرد خواسته و نیاز خود را در اشکال مسالمت‌آمیز مطرح کند و از افراطی‌گری در خشونت و پرخاشگری جلوگیری می‌شود.

نخستین قدم برای کاهش و جلوگیری از افراط در خشونت، این است که افراد تسامح، تساهل و مدارا را سرلوحه کار خود قرار دهند؛ اگر این اتفاق رخ دهد، خودبه‌خود رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت‌آمیز کنترل می‌شود و احتمال گرایش به پدیده خشونت کاهش می‌یابد.

فردی که بذر نفرت می‌پاشد، به‌طورحتم خشونت درو می‌کند؛ در ارتباطات خانواده نیز به همین صورت است، زمانی که در خانواده‌ای بذرهای نفرت کاشته شود، خودبه‌خود خشونت درو می‌شود. از این رو خانواده قادر به شکل‌گیری پدیده‌ای تحت عنوان گفت‌وگو نخواهد بود و کلمه اول به دوم نرسیده، ساختار خانواده را به سمت خشونت و پرخاشگری کلامی، رفتاری و فیزیکی سوق می‌دهد.

آموزش و ارتقای آگاهی عمومی به منظور ترویج فرهنگ نفی از خشونت می‌تواند در جوامع اثرگذار باشد؟

یکی از مطالعاتی که در سطح دنیا انجام شده است، نشان می‌دهد که بین سطح مطالعه و کتاب‌خوانی و رفتارهای خشونت‌آمیز و پرخاشگری رابطه مستقیم معکوس وجود دارد، یعنی هرچه سطح مطالعه و کتاب‌خوانی در جامعه‌ای بالا برود، احتمال تمایل افراد به سمت خشونت کمتر می‌شود. بنابراین بین بالا رفتن حوزه‌های شناختی، مطالعه، دانایی جامعه و شکل‌گیری پدیده خشونت رابطه مستقیم معکوس وجود دارد، زمانی که مطالعه بالا برود پرخاشگری کاهش می‌یابد و اگر مطالعه کاهش یابد، پرخاشگری افزایش می‌یابد، لذا به‌طورقطع آموزش و ارتقای آگاهی عمومی به منظور ترویج فرهنگ نفی از خشونت می‌تواند در جوامع اثرگذار باشد.

چگونه می‌توان با خشونت و افراطی‌گری در جهان مقابله کرد؟

اگر بخواهیم تقسیم‌بندی و نگاه کلان به سطح دنیا داشته باشیم، به‌طورعمده حوزه‌های پرخاشگری بعضی از مناطق دنیا نسبت به بعضی دیگر رشد فزاینده و بالایی داشته است، به عنوان مثال دوره‌ای در تاریخ شاهد رشد خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه در آمریکای لاتین بودیم اما اکنون در آمریکای لاتین به ویژه کشورهایی مانند برزیل، آرژانتین و کشورهایی که در حال توسعه تلقی می‌شوند، میزان پرخاشگری و خشونت کنترل شده، همچنین در کشورهای اروپایی و توسعه‌یافته شرق نیز کاهش یافته است.

در مقابل، کشورهایی مانند افغانستان که به سمت توسعه نرفتند، میزان خشونت در آن‌ها نسبت به کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته بسیار بالاتر است، لذا خشونت و افراطی‌گری در کشور یا جامعه‌ای که در مسیر توسعه قرار دارد، بسیار کاهش می‌یابد.

راهکاری برای ساختن جهانی بدون خشونت و افراطی‌گری وجود دارد؟

آنچه که لازم است در دنیای امروز رخ دهد، این است که در تمام این کره خاکی انسان‌محوری و انسان‌گرایی با محور اخلاق‌مدارانه جایگزین ساختارهای ایدئولوژیک شود، تا خود به خود پدیده خشونت کاهش یابد.

زمانی که نگاه‌ها انسان‌محور و انسان‌گرایانه شود، انسان را به عنوان انسان صرف نظر از قومیت، نژاد، مذهب و جنسیتش نگاه می‌کنیم، زمانی که نگاه ما انسان‌گرایانه شد و طرز تلقی و نگرش ما به دیگران به گونه‌ای خواهد بود که آن‌ها را بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های انتسابی نگاه کردیم و در نهایت به سوی جهانی عاری از خشونت سوق می‌یابیم؛ معتقد هستم این اتفاق تا سال ۲۰۴۰ در دنیا رخ خواهد داد که نگاه انسان‌ها به یکدیگر نگاه برتری، قومیتی، مذهبی و جنسیتی نخواهد بود.

منبع: ایمنا

ارسال نظر
captcha
پرونده ها