به گزارش «سدید»؛ نشست «آموزههای اخلاقی امام علی(ع) برای عصر ارتباطات» با سخنرانی مریم صانعپور، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در محل پژوهشگاه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
امروز دنیا دنیای متفاوتی شده است. دنیای امروز دنیای مجازی است و همه عالم با هم در ارتباط هستند و هر جمله که گفته میشود مخاطب جهانی دارد لذا نمیتوانیم فقط در فضای بومی حرف بزنیم بلکه باید توجه داشته باشیم اگر آموزههایی مطرح میکنیم، داریم برای دنیا مطرح میکنیم. اساسا ما دو دنیا داریم. یکی دنیای جهانیسازی که در آن، غرب آموزههای مدرنیته را در دنیا گسترش داد و سعی کرد جهانی مبتنی بر آن بسازد. نهایتا یک امپریالیسم در دنیا حاکم شد و همه باید آنطور فکر کنند که اروپاییها فکر میکنند؛ مدتها این جهانیسازی در دنیا حاکم بود. در گذشته فقط غرب بود و غرب تنها صدایی بود که دنیا را ساخته بود و معادلات را شکل داده بود ولی در جهان امروز با گسترش تکنولوژی دیجیتال، تنوع فرهنگی دیده میشود و صدای عالم شرق هم شنیده میشود و تفکر همه ملیتها در معرض دید ما است. الان وضعیت به گونهای است که همه با هویت خاص خودشان در فضای جهانیشده حضور دارند و میتوانند حرف خودشان را بزنند.
اگر قرار باشد در دنیای امروز به عنوان یک مسلمان بگوییم حرف ما حرف حق است و حرف غرب باطل است و تلقی ما این باشد که باید حرفها را به صورت حداکثری برای دنیا بگویم تا تاثیرگذار باشیم و تمدن جدیدی را به دنیا انتقال دهیم، این تفکر هیچ تفاوتی با امپریالیسم غربی ندارد چون باز هم من میخواهم تمدن و فرهنگ خودم را جهانیسازی کنم و این هم یک نحوه امپریالیسم است. اینجا هم من در جایگاه بت مدرنیته نشستم و به بقیه به عنوان ابژه منفعل نگاه میکنم و دیگران را به رسمیت نمیشناسم.
شاید سوال شود که خب ما یکسری آموزههای اسلامی داریم و به آن معتقدیم، باید با آنها چه کار کنیم؟ ما باید برخورد حداقلی با آموزهها داشته باشیم. خود قرآن به خوبی این نکته را به ما یاد میدهد. در قرآن کریم به همان میزان که تعبیر «یا ایها الذین آمنوا» آمده است، تعبیر «یا ایها الناس» آمده است. این تعبیر به مجموعه انسانها اشاره دارد و هیچگونه بار دینی و فرهنگی و تاریخی و جغرافیایی ندارد. انسان در هر سرزمینی میتواند سکونت داشته باشد، میتواند میراث گذشتگان خود را با خودش داشته باشد. اگر قرآن یا ایها الناس میگوید، برای انسان حیثیت پیشادینی و پیشافرهنگی قائل شده است. وقتی نگاه قرآن پیشادینی و پیشافرهنگی است یعنی بر اساس مشترکات انسانی او را مخاطب قرار داده است. اگر قرآن را بر این اساس بررسی کنیم درمییابیم که ما یکسری آموزههای حداقلی داریم که میتواند برای همه انسانها قابل استفاده باشد. اصلا اینجا بحث تحمیل نیست چون اساسا ما در دنیای جدید نمیتوانیم تحمیل داشته باشیم.
فضای مجازی یک فضای اجتماعی خیلی بزرگ است و وسعت آن به وسعت تمام جهان است و همه گونه را در خودش دربردارد؛ از نظامهای قبیلهگی گرفته تا نظامهای مدرن. این فراگیری باعث میشود اگر کسی میخواهد بر باورها و فرهنگ خودش پافشاری حداکثری داشته باشد و خودش را به عالم معرفی کند هیچ شناختی حاصل نشود جز اینکه یک هویت بریده از سایرین را به رخ دیگران بکشد. اساسا اگر ما به مبانی عقلانی توجه نداشته باشیم چه فرقی با گروهها و فرقههای دیگر داریم؟ وقتی ما به اصول عقلانی که پشت آموزههایمان هست توجه میکنیم باید بتوانیم آن اصول عقلانی را معرفی کنیم و از آن طریق با دنیا ارتباط بگیریم، البته باید برخورد ما با آموزهها حداقلی باشد. حداقلی باشد یعنی چه؟ یعنی بر اساس مشترکات انسانی پیشادینی و پیشافرهنگی باشد.
من سعی کردم با این نگاه قرآن را بررسی کنیم و آموزههای حداقلی که قرآن ترسیم میکند را فرابگیرم و بعد در نهج البلاغه تفسیرش را پیدا کنم، یعنی اصل را قرآن قرار دهم و پایینتر از آن نهج البلاغه را بررسی کنم. من معتقدم اگر میخواهیم به آموزههای امامان بپردازیم باید آنها را به عنوان مفسر قرآن در نظر بگیریم نه اینکه آنها را در عرض یا در طول قرآن قرار دهیم. متاسفانه الآن در حوزهها قدرت حدیث از قرآن بالاتر است ولی به نظر من باید برعکس شود و باید قرآن اصل شود. اگر قرار است از علی(ع) هم صحبت کنیم باید از ایشان به عنوان مفسر قرآن صحبت کنیم.
ما یک اصول اخلاقی داریم، یک فروع. فروع یک بحث فرهنگی، محلی و دینی است ولی آن چیزی که باید در دنیای مجازی با دیگران رعایت کنیم اصول اخلاقی است. اصول اخلاقی که پیشادینی، پیشافرهنگی و بر اساس مشترکات انسانی است. اولین مرحله این است که بررسی کنیم این اصول اخلاقی در چه زمینه خاصی شکل گرفته است؟ انسانشناسی قرآن زمینهای ایجاد میکند که بر روی آن اصول اخلاقی شکل بگیرد. لذا اولین کارم این بود انسانشناسی قرآن را بررسی کنم. بعد از اینکه این کار را در قرآن انجام دادم، سراغ نهج البلاغه آمدم.
من در قرآن هفت اصل مشترک اخلاقی را به آن پنج اصلی که فیلسوفان اخلاق دنیای مجازی مطرح کرده بودند اضافه کردم و به این طریق دوازده اصل اخلاقی مشترک برای زندگی در عصر ارتباطات شکل گرفت که عبارتند از: احسان به همه انسانها، احترام به حق مالکیت همه انسانها، مودت افزایی میان همه انسانها، سفارش همگان به فضائل و نهی همگان از رذائل، مدارا با همه انسانهای خطاکار و بخشش آنها، امانتداری و قضاوت عادلانه و وفاداری نسبت به معاهدات با همگان. علاوه بر اینها من به ناشایستهای اخلاقی هم برخوردم. این ناشایستهای اخلاقی عبارت بود از؛ ناشایست بودن تکبر و فخرفروشی در مقابل همه انسانها، ناشایست بودن پرخاشگری نسبت به همگان، ناشایست بودن مریدپروری، ممنوعیت تعصب و جزماندیشی، ممنوعیت تجاوز به حریم خصوصی همگان و ممنوعیت افشای اسرار همگان. من اینها را از آموزههای اخلاقی قرآنی و بیانات امام علی(ع) آموختم.
بر این اساس با استفاده از سخنان امام علی(ع) یک منظومه اخلاقی صورتبندی شد که مبتنی بر مشترکات انسانی و پاسخگوی روابط فرادینی و فرافرهنگی عصر ارتباطات است و همانطور که اشاره کردم این اصول اخلاقی بر مبانی مشترک انسانشناختی مبتنی است.
منبع: ایکنا