بررسی گفتمان جهادی در گفتگو با میثم قراباغی/ بخش دوم؛
اگر انفعال مردم را تاثیر بروکراتیزه شدن دولت بدانیم، باید بگویم بله این امر در کاهش حضور مردم دخیل بوده است. اما اگر شرایط فعلی جامعه را به این معنی تعبیر کنیم که مردم خسته شده‌اند و دیگر پای کار نیستند؛ خیر این را قبول ندارم و معتقدم مردم در عرصه‌های مختلف که فراخوان حقیقی شده‌اند، حضور میلیونی داشته‌اند. ما کجا صادقانه از مردم خواستیم که نیامدند؟

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در بخش نخست گفتگو با میثم قراباغی، دبیر علمی کرسی‌های نظریه‌پردازی مدیریت جهادی و عضو مرکز مدیریت جهادی دانشگاه جامع امام حسین (ع) تأکید شد که حاکمیت و مشخصاً دولت برای حل مسائل اصلی کشور بایستی دست به نهادسازی موازی در قالب «کمیته ویژه مردم پایه» با مختصاتی خاص بزند. بخش دوم این گفتگو شرایط امروز گروه‌های جهادی موردبحث و ارزیابی قرار گرفته است. قراباغی معتقد است که گروه‌های جهادی برای دوره گذار و در زمانی که دولت بوروکراتیک، اجازه فعالیت به ایشان نمی‌دهد، هستند که با تشکیل سازمان جهادی، افراد جهادی خودبه‌خود جذب آن می‌شوند تا به‌صورت جدی‌تری وارد عرصه فعالیت و حل مسئله شوند. مشروح گفتگوی ما با این فعال جهادی پیش روی شماست.

 

شما در بخش‌هایی از صحبتتان به نسبت حاکمیت با گروه‌های جهادی اشاره کردید. اگر گروه‌های جهادی که در حال حاضر در سطح ایده‌های کوچک فعالیت می‌کنند، بخواهند وارد ایده‌های بزرگ شوند، حتما باید ذیل مواردی که بیان کردید قرار بگیرند؟ در گروه‌های جهادی، لازمه تبدیل ایده‌های خرد به کلان چیست تا اثربخشی لازم را داشته باشند؟

قراباغی: بهترین راهکار، اصلاح ساختار دولت است. ساختار بروکراسی دولت، نه تنها گروه‌های جهادی را نعمت نمی‌داند، بلکه آن را مخل نظم موهوم خود می‌داند. حتی شاید بتوان مدعی شد بعد از زعامت حضرت امام، با توجه به ذائقه دولت‌ها، اگر رهبر معظم انقلاب، از این گروه‌ها حمایت‌های متعدد نمی‌کردند، چه بسا دولت‌ها با این استدلال که اصلا چه معنا دارد وقتی دولت وجود دارد این گرو‌ه‌ها فعالیت کنند و نظم یکپارچه را به هم بریزند، این گروه‌ها را خفه می‌کردند؛ در نتیجه اگر دولت بتواند فعالیت گروه‌های جهادی را نه در حاشیه، بلکه در حل مسائل اصلی کشور، به رسمیت بشناسد؛ مثلا در عرصه‌هایی مثل حل مسئله اجاره دادن دو میلیون خانه خالی، فضای کار ایجاد کند که این گروه‌ها نه در مسائل جزئی بلکه در مشکلات اصلی جامعه، به مردم خدمت کنند، این گروه‌ها به سرعت توسعه خواهند یافت و کار‌های بزرگ‌تری را به عهده می‌گیرند و به مرور متخصص‌تر نیز می‌شوند.

 

گروه‌های جهادی در دوره دولت بوروکراتیک

یعنی حتما دولت باید فضای فعالیت برای گروه‌های جهادی ایجاد کند؟ آیا گروه‌های جهادی برای تبدیل اثرگذاری در مقیاس بزرگ، نمی‌توانند خود مستقیما ورود کنند تا نخواهند منتظر دولت بنشینند؟

در سطح گروه‌های جهادی، مواردی موفق داشتیم که گرو‌ه‌های جهادی وارد ایده کلان شده‌اند. به عنوان نمونه، فعالیت‌های شهید کاظمی آشتیانی در رویان، حاصل نگاه بوروکراتیک دولت نیست و دیگر پژوهشگاه‌ها نیز چنین مسیری نرفتند؛ اما او با تیم خود، احتمالا در چالش با دولت، ایران را در این موضوع راهبردی، پیش برد

قراباغی: بحث در دو سطح مطرح است؛ در سطح گروه‌های جهادی باید به آنها گفت که با تمام قوا برای بهبود همه چالش‌های جمهوری اسلامی بجنگید و کوتاه نیایید، اما در سطح دولت، بحث این است که چرا دولت، علی‌رغم تجربیات ذی قیمت دهه شصت، خود را از گروه‌ها و افراد جهادی محروم کرده و به بروکراسی که حداقل ناکارامدی آن در این سی سال اخیر بعد رحلت حضرت امام اثبات شده، دخیل بسته است. در سطح گروه‌های جهادی، مواردی موفق داشتیم که گرو‌ه‌های جهادی وارد ایده کلان شده‌اند. به عنوان نمونه، فعالیت‌های شهید کاظمی آشتیانی در رویان، حاصل نگاه بوروکراتیک دولت نیست و دیگر پژوهشگاه‌ها نیز چنین مسیری نرفتند؛ اما او با تیم خود، احتمالا در چالش با دولت، ایران را در این موضوع راهبردی، پیش برد. حتی در موضوعات خردتر، مثال‌های متعددی وجود دارد از ساخت تجهیزات پیشرفته بیمارستانی توسط گروه‌های جهادی(مثل آقای نویدبخش) یا تولید لامپ‌های جدیدی که هم باعث ارزآوری برای کشور شده و هم در برخی صنایع مورد استفاده قرار گرفته بود توسط یک تیم در یزد و موارد متعددی از این قبیل. از همین رو می‌توان به بچه‌های جهادی توصیه کرد؛ منتظر دولت و یا کس دیگر نمانید و خودتان تا آنجایی که می‌شود کار‌ها را - با این فرض که شما خودتان پاسدار انقلابید- به عهده بگیرید و با کیفیت به پیش ببرید و در عین حال برای دریافت کمک و امکانات از دولت مصر باشید.

حضرت امام این فضا را در دهه شصت ایجاد کرد که هر کسی دوست دارد به انقلاب خدمت ‌کند بتواند در یکی از نهاد‌های انقلابی مثل سپاه، جهادسازندگی، کمیته، بسیج و... فعالیت خود را پیش ببرد، اما امروز، بدون تعارف ساختار حاکمیت و نه شخص رئیس جمهور یا وزیران، این گروه‌ها را قبول ندارد و آن را مخل امور خود می‌داند. این بدین معناست که حتی شاید شخصیت حقیقی رئیس جمهور یعنی آقای رئیسی بیان کند که به گروه‌های جهادی ارادت دارد، اما چون در ساختار سراغ بروکراسی رفته‌اند، عرصه بروز و ظهور برای این گروه‌ها فراهم نخواهد شد؛ در نتیجه تا وقتی این فهم در دولت ایجاد شود، گروه‌های جهادی باید مجاهدانه کار خود را تا آنجایی که می‌توانند توسعه دهند؛ حتی اگر می‌توانند درآمدزایی برای خود ایجاد کنند که سراغ شغل دولتی در ساختار بوروکراتیک نروند و تا آخر در کار‌های جهادی بمانند.

 

در این بین نقش سپاه در رشد گروه‌های جهادی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با توجه به تجارب ارزشمند سبک اداره در دهه شصت و همچنین سابقه انقلابی درخشان سپاه و بسیج در آن دهه، در اینجا پیشنهادی هم برای سپاه قابل طرح است که می‌تواند نقش‌آفرینی را به شدت افزایش دهد؛ با توجه به اینکه در شرایط امروز، سازمان بسیج فعلی با بروکراسی‌های پیچیده‌ای که دارد خود را از حضور بچه‌های انقلابی و جهادی محروم کرده است و عمده جوانان انقلابی و علاقه‌مند، دیگر علاقه‌ای برای حضور در سازمان بسیج ندارند و معتقدند که ساختار بسیج دست و پایشان را می‌بندد و در نتیجه در جاهای دیگری، فعالیت جهادی خود را انجام می‌دهند. سپاه در راستای خدمت به انقلاب می‌تواند یک کار انقلابی انجام دهد و بروکراسی فعلی که با سازمان بسیج عجین شده را اصلاح کند و اعلام کند از این به بعد کنترل بسیجیان در قالب سلسله مراتب طولانی و همچنین ابلاغ از ستاد سازمان بسیج برای فرماندهان پایگاه‌ها معنا ندارد و بسیج به ماهیت اصلی خود و به سبکی که حضرت امام طراحی کرده بود برمی‌گردد؛ مانند بسیج مستضعفین دهه شصت که محوریت آن، محلات است و افراد جهادی را به عنوان خدمت‌گذار در یک پایگاه محلی به رسمیت می‌شناسد و به جای تعیین تکلیف برای ایشان، فقط به حمایت و پشتیبانی از آنها در محله می‌پردازد و مطلقا گزارش کار به معنای امروزی سازمان بسیج را از آنان طلب نمی‌کند. بسیجیان پایگاه، براساس اعتماد و شناختی که در محلات نسبت به یکدیگر دارند، فرد شاخص و معتمدی را به عنوان مسئول بسیج محله انتخاب کنند که سازمان بسیج جدید، صرفا خود را خدمتگزار این مسئول محلی بداند و برای کمک به او نیز وارد عمل شوند و امکانات لازم را برای او فراهم کنند، نه اینکه به او ابلاغیات ارسال کنند تا بر مبنای آن کار کند و سپس گزارش آن را دریافت کنند تا با تجمیع گزارش‌ها، یک گزارش شکیل با اعداد و ارقام میلیونی ارائه دهند. اصلا این همه گزارش جمع‌آوری شده تا کنون چه نتیجه‌ای داشته است؟

سپاه باید بروکراسی اداری را کنار بزند و از اعتماد نترسد و به خاطر احتمال بروز یک اشتباه از فرد بسیجی در یک منطقه، از ابتکارعمل او در عرصه فعالیت خودداری نکند. حال آنکه در سیستم بروکراسی اداری که قرار بود با کنترل شدید پیش رود نیز شاهد اشتباهات متعددی هستیم

رهبر معظم انقلاب در دیداری که سال ۱۳۹۸با بسیجیان داشتند فرمودند: «سعی کنید در هیچ قضیّه‌ای غافلگیر نشوید. تجربه‌ی کمیته‌ها در دهه ۶۰ تجربه‌ی خوبی است، از آن تجربه استفاده بشود. کمیته‌های انقلاب اسلامی در سال ۶۰ در محلّات مختلف، در جاهای مختلف، همه ‌جا حضور داشتند؛ همیشه هم حضور داشتند؛ هر حادثه‌ای که در آن منطقه رخ می‌داد، اوّل چشم انسان می‌افتاد به برادران کمیته». رهبر معظم انقلاب این بیانات را به چه کسی می‌گوید؟ ما چرا دستورات ایشان را خوب نمی‌فهمیم؟ مولفه‌های کمیته چه بوده؟ روش کار کمیته به این صورت بوده که در هر محله‌ای به فردی که پاسدار کمیته در آن منطقه بوده است، اعتماد می‌کرد و بر مبنای گفته آن معتمد محل، کار‌ها را پیش می‌برد. الان سپاه نیز باید بروکراسی اداری را کنار بزند و از اعتماد نترسد و به خاطر احتمال بروز یک اشتباه از فرد بسیجی در یک منطقه، از ابتکارعمل او در عرصه فعالیت خودداری نکند. حال آنکه در سیستم بروکراسی اداری که قرار بود با کنترل شدید پیش رود نیز شاهد اشتباهات متعددی هستیم.

 

با این اوصاف، شرایط جامعه چقدر در توسعه یا عدم توسعه فرهنگ جهادی نقش داشته؟ برمبنای گفته‌هایتان آیا اثر منفی داشته است؟

قراباغی: خیر. شرایط جامعه را بسیار کم دخیل می‌دانم. از نظر من عامل اصلی بروکراتیک شدن دولت و اجتناب دولت از به کارگیری مردم و همینطور خفه کردن نهاد‌های انقلابی است. حال آنکه قسمت مهمی از شرایط جامعه نیز محصول نوع رفتار دولت‌ها است.

 

مردم غیرانقلابی نشده‌اند؛ دولت‌ها صادقانه سراغ نقش‌آفرینی آنان نمی‌روند

شرایط امروز جامعه نیز که به سمت انفعال مردم رفته است، حاصل عملکرد دولت است. اینطور نیست؟

 قراباغی: شرایط جامعه از دو منظر قابل تحلیل است. یکی شرایط امروز جامعه به معنای بروکراتیزه شدن دولت و در نتیجه انفعال مردم؛ که باید بگویم بله این امر دخیل بوده است. اما اگر شرایط فعلی جامعه را به این معنی تعبیر کنیم که مردم خسته شده‌اند و دیگر پای کار نیستند؛ خیر این را قبول ندارم و معتقدم مردم در عرصه‌های مختلف که فراخوان حقیقی شده‌اند، حضور میلیونی داشته‌اند. ما کجا صادقانه از مردم خواستیم که نیامدند؟ به عنوان نمونه در سیل و یا کرونا و یا در رزمایش کمک مومنانه که رهبر معظم انقلاب به آن تاکید کردند، شاهد حضور گسترده مردم بوده و هستیم. بسیار جالب بود که در همین ایام رزمایش کمک مومنانه، به منطقه‌ای که خود به شدت محروم بود رفته بودیم که دیدیم بنا به تاکید رهبری، برای کمک به افراد محروم پای کار آمده بودند و تعداد زیادی بسته معیشتی آماده کرده بودند؛ پس می‌توان نتیجه گرفت که مردم همیشه پای کار این انقلاب هستند، اما دولت اجازه نمی‌دهد نقش‌آفرینی کنند و به شدت از بکارگیری ظرفیت مردم اجتناب می‌کند و تصور می‌کند با معجزه بروکراسی می‌تواند امور را پیش ببرد. گاهی حتی دولت تمایل به حضور مردم نیز دارد اما به این مسئله دقت ندارد که خود بنیاد کنترل‌گرای بروکراسی، مانع حضور مردم است؛ چرا که بر مبنای آن، انسان گرگ انسان است و اصلا نمی‌شود گرگ را بدون کنترل مشارکت داد. از همین رو این سیستم بروکراسی باید از بین برود و سپاه و دولت با حذف آن و بکارگیری نظام اداری جهادی می توانند اهداف خود را بهتر محقق کنند.

اگر تصور کنیم با نظارت بیرونی می‌توانیم مدیران را کنترل کنیم فکر غلطی است؛ اگر در انتصاب دقت کنیم و فرد دلسوز دغدغه‌مند متعهد مسئولیت را بپذیرد، تا حد زیادی مسئله حل می‌شود البته این مسئله، منافات با نظارت بیرونی ندارد که طبق فرموده حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) گماردن «عیون» یعنی بازرسان لازم است

تلقی کامل بودن نظارت بیرونی غلط است

نظارت بر روند فعالیت‌ها کمیته ویژه مردم پایه چه می‌شود؟

قراباغی: امروز سازمان‌های نظارتی مختلفی، چون سازمان بازرسی، دیوان محاسبات و... وجود دارد، اما شاهد تخلف و ترک فعل و مشکلات هستیم. از شما این سوال را دارم: چه کسی بر عملکرد حاج قاسم سلیمانی نظارت می‌کرد که یک زمانی اشتباه و یا خیانت نکند و...؟ نوع انتخاب مسئول، حضور میدانی مدیران کنار کارکنان، روحیه ساده زیستی و انجام تکلیف و مواردی از این دست، خود به خود جنبه نظارتی هم داشته است. اما نظارت با تلقی بروکراسی به این معنا که یک سازمان نظارتی باشد که وی تخلفی نکند، کفایت نمی کند. اگر تصور کنیم با نظارت بیرونی می‌توانیم مدیران را کنترل کنیم فکر غلطی است؛ اگر در انتصاب دقت کنیم و فرد دلسوز دغدغه‌مند متعهد مسئولیت را بپذیرد، تا حد زیادی مسئله حل می‌شود البته این مسئله، منافات با نظارت بیرونی ندارد که طبق فرموده حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) گماردن «عیون» یعنی بازرسان لازم است که نظارت محسوس و نامحسوس داشته باشند.

 

مشخصا در بحث گروه‌های جهادی روند نظارت چگونه خواهد بود؟ آیا بسیج سازندگی به عنوان نهاد بالادستی این‌ها می‌تواند نظارت کند و کیفیت این نظارت چگونه باید باشد؟

قراباغی: اینجا باید اعتماد کنیم و از امکان خطا و اشتباه گروه‌های جهادی نترسیم و به آن‌ها امکانات و بودجه دهیم و اجازه دهیم تا رشد کنند و بالغ شوند. حتی اگر می‌بینیم یک حاج عبدالله والی بالقوه بین این گروه‌ها وجود دارد روی او سرمایه‌گذاری ویژه کرده و با اعتماد به او از ظرفیت‌اش به بهترین شیوه استفاده کنیم و شرایط را برای او تسهیل کنیم تا به صورت بلندمدت بتواند در این فضا فعالیت کند.

 

هدف باید رشد و توانمندسازی گروه‌های جهادی باشد نه گزارش کارهای پرطمطراق

پس ارائه گزارش به نهاد بالادستی نباید صورت گیرد؟

قراباغی: اصلا گزارش به بالادست نباید محوریت داشته باشد. امروز علاقه مسئولان عالی سازمان‌های بوروکراتیک ارائه گزارش‌های آماری بلندبالا از میلیون‌ها فعالیت در سطح کشور است؛ درحالیکه محوریت گزارش دهی، باعث بی‌توجهی به کیفیت خواهد شد. بلکه هدف باید انجام فعالیت کیفی و توانمند سازی هر گروه کوچک یا بزرگ باشد که شاید در گزارش آماری هم نیاید.

 

این گروه‌های جهادی برای فعالیت خود باید مجوزی داشته باشند. آیا قائل به این هم نیستید؟

قراباغی: خیر.

 

مجوز از این جهت که بدانیم سازوکار فعالیت او چیست و با یک سری نهاد‌ها هماهنگی کنند که راحت‌تر بتوانند فعالیتشان را انجام دهند.

قراباغی: اگر هدف از جنس تسهیل است؛ مانعی ندارد اما عموما هدف کنترل‌های دست و پاگیر و دلسردکننده است. مثلا کافی است دولت و یا سپاه چند فرد دلسوز را در هر استان تعیین کنند تا عهده‌دار شناسایی گروه‌های جهادی شوند و حمایت از آن‌ها را در دستور کار خود قرار دهند. اصل این است که به گروه‌های جهادی اختیار عمل دهیم تا در مسائل مختلف، مانند معضلات فرهنگی اجتماعی محله و... مستقیما وارد عمل شوند و برای هر اقدام آنان، تقاضای چندصد مجوز نکنیم. حتی سپاه جهت تسهیل امور این گروه‌ها در هر محله، می‌تواند از ظرفیت دستگاه‌های مختلف، چون ناجا و دستگاه قضایی استفاده کند و هماهنگی‌هایی را به منظور همکاری با این گروه‌های مردمی صورت دهد.

 

نیاز به روایت قوی رسانه‌ای از فتح‌های جهادی مثل روایت فتح دفاع مقدس

در حال حاضر فعالیت جهادی از چه منظری (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...) بازنمایی می‌شود؟ نگاه جامعه به این گروه‌ها چگونه است؟

قراباغی: درحال حاضر گروه‌های جهادی عمدتا از منظر عمرانی و محرومیت‌زدایی مانند ساخت مسجد و خانه در مناطق محروم بازنمایی می‌شوند. فعالیت جهادی نیز بیشتر از بستر عمرانی و اجتماعی بهره می‌برد. به عنوان نمونه این گروه‌ها در ایام کرونا، در موکب‌ها و در زمان سیل ورود داشته‌اند، اما تا کنون تصویر روشنی از این فعالیت‌ها بروز نکرده است و روایتی که از فعالیت این گروه‌ها نمایش داده می‌شود آنچنان عمیق و هنری نیست. به نظر می‌رسد روی تصویرپردازی فعالیت‌های جهادی ضعف داریم و صداوسیما نیز آنطور که باید و شاید نتوانسته در این تصویرپردازی و بازنمایی به درستی اقدام کند. حتی رسمیت دادن به گروه‌های جهادی در صداوسیما اتفاق نمی‌افتد درحالی که باید از تکنیک رسانه استفاده کرد تا فعالیت این گروه‌های جهادی را به بهترین شکل به تصویر کشید و یک بازنمایی درست از فعالیت هایشان ارائه داد. شهید آوینی این هنر را داشت و با یک دوربین وارد مناطق عملیاتی می‌شد و از ابعاد گوناگون و با نشان دادن هر زاویه‌ای از آن فضا، یک تحلیل عمیق به مخاطب ارائه می‌داد. برنامه های روایت فتح می‌تواند یک الگو از روایت فعالیت‌های گروه های جهادی باشد.

 

سنت هدایت الهی، شامل اخلاص جهادگران

اخیرا شاهد بودیم که گروه‌های جهادی به بحث رفع آسیب‌های اجتماعی نیز ورود کرده‌اند. بر این مبنا آیا رویکرد فعلی گروه‌های جهادی منجر به رفع یا کاهش آسیب اجتماعی می‌شود؟

سپاه باید بروکراسی اداری را کنار بزند و از اعتماد نترسد و به خاطر احتمال بروز یک اشتباه از فرد بسیجی در یک منطقه، از ابتکارعمل او در عرصه فعالیت خودداری نکند. حال آنکه در سیستم بروکراسی اداری که قرار بود با کنترل شدید پیش رود نیز شاهد اشتباهات متعددی هستیم

 

قراباغی: قطعا، چون فعالیت‌های این گروه‌ها با اخلاص است، حتما در هر فعل و حوزه‌ای که قدم می‌گذارند و ورود می‌کنند به سبب سنت برکت الهی، اثرگذار است حتی در حال حاضر قسمتی از عمق بخشی انقلاب با فعالیت گروه‌های جهادی اتفاق افتاده است که وارد عرصه‌های مختلف شده‌اند و مردم را نسبت به انقلاب علاقه‌مند و دغدغه‌مند کرده‌اند. در کل همین حرکت‌های جهادی به شدت اثرگذار و کمک کننده است. اما نکته اساسی این است که اگر حاکمیت به این گروه‌هایی که حاضرند از وقت و جان خود برای جامعه و خدمت به مردم هزینه کنند، میدان بیشتری دهد و بستر بهتری فراهم کنند، شرایط مانند دهه ۶۰ می‌شود که آن چالش‌های پیچیده حل شد. اما در حال حاضر گروه‌های جهادی برای دریافت مجوز در برخی زمینه‌ها و یا امکانات حداقلی از دولت درگیر سلسله مراتب اداری و مشکلات مربوطه می‌شوند.

 

یعنی شما معتقدید رویکرد گروه‌های جهادی تا کنون خوب بوده و هیچ آسیبی برایشان متصور نیستید؟ بعضا اخباری می‌شنویم مبنی بر اینکه یک گروه جهادی وارد منطقه‌ای محروم شده و بدون توجه به زیست بوم آنجا، تغییراتی را ایجاد کرده به گونه‌ای که موجب اعتراض مردم آنجا شده است.

قراباغی: طبق سنت الهی «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» و دیگر سنت‌های الهی که خداوند هدایت را بر عهده می‌گیرد، معتقدم این کار جهادی، چون با اخلاص و برای رضای خدا شده است، حتی اگر این‌ها اشتباهی نیز انجام داده‌اند، خداوند آن را اصلاح و درست می‌کند. البته در مجموع می‌بینیم که اشتباهات صورت گرفته در گروه‌های جهادی بسیار کم است.

در دفاع مقدس نیز با اشتباهاتی مواجه بودیم که تبعات منفی را به دنبال داشت، اما در مجموع پیروزی با جبهه حق بوده؛ لذا خداوند با سنت الهی کمک می‌رساند. در حقیقت، جهان سنت‌هایی دارد که مثلا اگر اخلاص در کار باشد، خداوند به کار برکت می‌دهد و در رویکرد کلی این فعالیت‌ها اثرگذاری منفی نخواهد داشت و چون مخلصانه است، هدایت الهی نیز پشت آن قرار دارد. ما بالاتر از هدایت الهی نیستیم که بخواهیم از یک اتفاق جلوگیری کنیم؛ لذا این مسئله نباید باعث شود از میدان دادن به این گروه‌ها بترسیم. اگر این اشتباهات ملاک قرار گیرد موجب می‌شود آیین‌نامه سختی برای آن‌ها درنظر بگیریم و با این سخت گیری‌ها مانع حضور حداکثری افراد در اردو‌ها و فعالیت‌های جهادی شویم.

 

شما ورود گروه‌های جهادی را در چه عرصه‌هایی لازم می‌دانید؟

قراباغی: در تمام عرصه‌هایی که دولت فعال است: از وزارت آموزش و پرورش گرفته تا وزارت ارشاد تا وزارت نفت و تا وزارت کشاورزی باید وارد شوند.

 

آیا ورودشان در این عرصه‌های کلان، اقتضائات خاصی را می‌طلبد؟

قراباغی: حضور بسیجی‌های ۱۴ الی ۲۵ ساله‌ای که آموزش نظامی ندیده بودند در دوران دفاع مقدس و بی‌توجهی به اقتضائات به ظاهر عقلانی، نشان می‌دهد، محدود کردن عرصه فعالیت نیروی بسیجی به واسطه نگارش یک آیین‌نامه برای جلوگیری از احتمال خطا از سوی بسیجیان، توسط فردی که خود را عقل‌کل می‌داند، مانع بروز ظرفیت‌های عظیم مردمی جهت تحقق اهداف انقلاب اسلامی خواهد شد. یعنی اگر حاج قاسم سلیمانی مجبور بود برای هر فعالیت، خود را با پروتکل‌های به ظاهر عقلایی ارتش تطبیق دهد، هیچگاه شاهد موفقیت های لشکر ثارالله در دهه شصت نمی‌بودیم.

 

نهراسیدن از فعالیت عناصر متعهد که در ظاهر متخصص نیستند

شاید مخاطب بگوید حاج قاسم و یا شهید تهرانی مقدم استثنا بوده‌اند.

قراباغی: در ایام دفاع مقدس، این همه شهید و رزمنده جوان داشتیم که آموزش جزئی دیده بودند و با علوم متداول جنگ ناآشنا بودند، اما آن‌ها را فرمانده تیپ و گردان و لشگر کردیم و اتفاقا موفقیت‌های درخشانی هم رقم زدند. اما در برهه‌هایی که سراغ پروتکل‌های بوروکراتیک رفتیم زمین‌گیر شدیم. حرف این است که این افرادی را که با این سبک اعتمادگونه، بر اساس تعهد و توانمندی منصوب شده‌اند، آنقدر تقوا دارند که خودشان دنبال آموزش و مشورت و... بروند. اگر کسی بیاید و بگوید چارچوب هر فعالیت را تعیین می‌کنم، کار‌ها پیش نمی‌رود. در این مورد، شهید چمران می‌گوید من معتقدم کسی که متعهد باشد بدون تخصص کاری را انجام نمی‌دهد و این حرف درستی است. یعنی اگر فرد متعهدی را مثلا در عرصه بهداشت گذاشتیم، این فرد یا از قبل مواردی را بلد بوده و یا بعدا به دنبال آموزش می‌رود و این گونه نیست که بی‌گدار به آب بزند.

گروه‌های جهادی برای دوره گذار است و اگر بتوانیم بمانند دهه شصت نهاد‌های انقلابی جهادی را راه بیندازیم، این گروه‌ها وارد این نهاد‌ها می‌شوند و ماموریت های جدی تری را انجام می‌دهند. البته به این معنا نیست که در حالت فعلی بی‌فایده‌اند بلکه باید خود را هم تقویت کنند تا آن اتفاق بیافتد

نهاد‌های انقلابی دهه شصت نیز دقیقا همین طور بودند. به عنوان مثال افرادی که وارد سپاه شدند، آموزش چندانی ندیده بودند، اما بعد از ورود، هم آموزش‌هایی دیدند و هم حین عمل باتجربه و بامهارت شدند و تبدیل به استراتژیست‌های قدرتمند نظامی شدند؛ حسن باقری در ابتدای جنگ یک خبرنگار بوده، اما با وارد شدن در فضای جنگ به یک نابغه استراتژیست جنگی تبدیل می‌شود. بر این اساس اگر به افراد دلسوز اجازه حضور در عرصه‌های مختلف را دادیم، قطعا نسبت به کارشان اطلاعات لازم را کسب می‌کنند؛ فقط کافی است نترسیم و به فرد جهادی و دلسوز اعتماد کنیم و با ضوابط کنترل گرای بوروکراتیک محدودش نکنیم؛ بلکه نکات مدنظر به عنوان پیشنهاد ارائه شود و اختیارات لازم نیز داده شود تا فرد بتواند کار خود پیش ببرد.

 

شاخصه سازمان جهادی

در خلال گفته‌هایتان به شاخصه‌های کار جهادی اشاره کردید؛ اگر ممکن است درباره شاخصه‌های اصلی مدیر جهادی نیز اشاراتی داشته باشید.

قراباغی: مدیر جهادی حاصل سازمان جهادی است و نمی‌توانم بگویم یک مدیر جهادی روی هوا رشد می‌کند. خود حاج قاسم و یا حسن تهرانی مقدم در یک سازمان جهادی این سبک مدیریت را یاد گرفته‌اند و بعد از دوران دفاع مقدس نیز به همان شیوه عمل کردند. سازمان می‌تواند هم زمینه فعالیت‌های جهادی را ایجاد کند و هم مدیر جهادی پرورش دهد که با سازوکارها و نظامات خود، مانع فعالیت جهادی او نشود و اجازه دهد مدیر، جهادی تربیت شود و جهادی بماند؛ نه اینکه با ضوابط کنترلی شدید، به مرور او را مدیری بروکرات کند. این سازمان جهادی نیز یک نمونه از همان کمیته ویژه مردم پایه است که ویژگی‌های آن عبارتند از ۱. اعتماد ۲. گروه‌های کوچک مستقل ۳. جذب نیروی انسانی متفاوت یعنی پذیرش نیروی انسانی دغدغه‌مند ۵. امکان فعالیت داوطلبی و مواردی از این دست که قابل توسعه است.

 

گروه‌های جهادی مختص دوره گذار تا نابودی سازمان‌های بوروکراتیک

یعنی این سازمان جهادی که مدنظرشماست مسئول شکل‌دهی و توسعه گروه‌های جهادی است؟

قراباغی: خیر. گروه‌های جهادی برای دوره گذار هستند و اگر این سازمان جهادی تشکیل شود، گروه‌های جهادی نیز تعطیل می‌شوند. چرا که همه افراد دغدغه‌مندی که برای محرومیت‌زدایی از یک روستا به روستای دیگری می‌روند، بستری جدی برای فعالیت خود می‌یابند، مانند دهه شصت که افراد دغدغه‌مند به جای فعالیت در گروه‌های جهادی حاشیه‌ای، وارد یکی از نهاد‌های انقلابی با ماموریت حل مهمترین چالش‌های جمهوری اسلامی می‌شدند. امروز فرهنگ دولت بوروکرات به شدت با فرهنگ جهادی مخالفت می‌کند از همین رو افرادی که دغدغه جوشان دارند، کشش فعالیت دولتی ندارند و در گروه‌های جهادی ورود می‌کنند، اما اگر جمهوری اسلامی بتواند سازمان جهادی شکل دهد، دیگر وجود این گروه‌ها بی‌معناست مانند تجربه نهادهای انقلابی دهه شصت.

 

چه میزان به ادبیات موضوع فعالیت جهادی پرداخته شده؟ و چه میزان تبیین شده است؟

قراباغی: بعد از فعالیت تبیینی و رسانه ای مدیران جهادی جهادسازندگی پس از انحلال جهاد در سال ۱۳۷۹ و حین دهه ۸۰ شمسی در تبیین سبک متفاوتی از مدیریت در انقلاب اسلامی که ذیل همایش‌های مدیریت جهادی شکل گرفت و همچنین بیانات رهبر معظم انقلاب در اوایل دهه نود شمسی، ادبیات مدیریت جهادی بسیار گسترش یافت و مقالات و کتاب‌هایی در این زمینه منتشر شد و همایش‌هایی نیز برگزار شد، اما هنوز آن نکته اصلی که شاکله مدیریت جهادی و یا سازمان جهادی چیست شناسایی نشده و هنوز نظریه‌پردازی متقنی انجام نشده است. به نظر می‌رسد رهبر انقلاب ناظر به تجربه نهاد‌های انقلابی دهه شصت، موضوع مدیریت جهادی را مطرح کرده‌اند و اگر بتوانیم درباره این نهاد‌های انقلابی تجربه‌نگاری کنیم، می‌توانیم الگوبرداری کنیم و در این زمینه پیش رویم. در همین راستا با برخی دوستان درحال بررسی این موضوع هستیم و به این نتیجه رسیده‌ایم شاکله اصلی این مدیریت جهادی ناشی از سازمان جهادی با نظام اداری جهادی در مقابل نظام اداری بوروکراتیک است. به تعبیر روشن‌تر، این نظامات و ساختار جهادی است که اجازه کنش جهادی و تبلور مدیر جهادی را می‌دهد و در نظام اداری بوروکراتیک، حتی مدیر جهادی نیز خفه خواهد شد. باید سراغ مطالعه نظامات و ساختار نهاد‌های انقلابی برویم تا مدیریت جهادی را در سطح دولت ایجاد کنیم.

 

از نظر شما دولت چگونه می‌تواند به معنای کامل، جهادی شود؟

قراباغی: اگر می‌خواهیم دولت جهادی شود قطعا باید از بروکراسی وبری احتراز کنیم. روش حضرت امام در این موضوع درس‌آموز است. ایشان بدون اینکه ارتش یا شهربانی یا وزارت کشاورزی و دیگر دستگاه‌های دولتی را منحل کند، با تاسیس کمیته‌ها و نهادهای چابک برای ماموریت‌های مشخص با حضور جوانان متعهد و انقلابی، مسیری را در پیش گرفت که بعد از چند سال، نهادهای انقلابی، بزرگتر و قدرتمندتر از سازمان موازی خود درخشیدند و مستمرا ماموریت‌های جدید دریافت می‌کردند.

 

برای این کار وزارت خانه‌ها نیز نباید جهادی شوند و از بروکراسی اداری خارج شوند؟ چون ممکن است بعد از ایجاد این نهاد‌های موازی در نهایت کار وزارت خانه‌ها موجب انحلال این نهاد‌ها شوند و تجربه انحلال جهاد سازندگی یکبار دیگر تکرار شود.

قراباغی: خیر. این اتفاق قطعا نخواهد افتاد، چون آن زمان خودآگاهی وجود نداشت، اما الان این خودآگاهی ایجاد شده است. ما در حال حاضر یکبار شکست خورده‌ایم و با خودآگاهی دست به ایجاد این نهاد‌ها می‌زنیم. معتقدم این وزارت خانه‌های موجود، قابلیت تبدیل به سبک مدیریت جهادی را ندارند؛ چون ساختار به آن‌ها اجازه نمی‌دهد. اگر جهادی‌ترین مدیر را هم در راس یک وزارت خانه قرار دهیم وضعیت تغییری اندک خواهد کرد. چرا که ساختارها و نظامات بسیار مهم است و باید سازمان جهادی، از ابتدا بر مبنای نظام اداری جهادی شکل گیرد مانند نهادهای انقلابی دهه شصت.

شاکله اصلی مدیریت جهادی ناشی از سازمان جهادی با نظام اداری جهادی در مقابل نظام اداری بوروکراتیک است. به تعبیر روشن‌تر، این نظامات و ساختار جهادی است که اجازه کنش جهادی و تبلور مدیر جهادی را می‌دهد و در نظام اداری بوروکراتیک، حتی مدیر جهادی نیز خفه خواهد شد. باید سراغ مطالعه نظامات و ساختار نهاد‌های انقلابی برویم تا مدیریت جهادی را در سطح دولت ایجاد کنیم

 

انتقال تدریجی ماموریت‌ها از وزارتخانه ها به نهاد ویژه جدید

شما قائل به این هستید که کل سازمان بسیج را باید تغییر داد، اما چرا در وزارت خانه قائل به این نیستید؟

قراباغی: اگر کل ساختار فعلی سازمان بسیج کنونی تغییر کند، مشکلی ایجاد نمی‌شود، چون بالای سر بسیج یک عقل کل و عقل دلسوزی وجود دارد که ساختار بهتری می‌سازد. این را هم باید در مورد بسیج تاکید کرد که ایده اصلی بسیج مطرح شده توسط حضرت امام، هیچ وقت کهنه و ناکارآمد نمی‌شود؛ بلکه این ساختار سازمان بسیج کنونی است که بعد از دفاع مقدس بوروکراتیزه شد و مشکل دارد و امروز جزو بروکراتیک‌ترین قسمت های سپاه محسوب می‌شود، چراکه بسیج متولی تسهیل فعالیت و کار‌های مردمی است، اما اکنون با مجهز شدن به بروکراسی، مانع کار‌های مردمی است و کار مردم را سخت‌تر کرده در نتیجه وقتی این سازمان نباشد، بسیجیان کار‌ها را بهتر انجام می‌دهند، اما در وزات خانه‌ها، ساختار‌ها مردمی نیست و اگر همین الان وزارت خانه‌ها تعطیل شوند، چون برخی کار‌های روتین و جاری را همین ساختار بروکراتیک انجام می‌دهد، کشور با مشکل مواجه خواهیم شد. حضرت امام دقیقا به همین دلیل شهربانی را تعطیل نکرد، چون برخی از کار‌های روتین را انجام می‌داد و باعث شده بود کمیته بتواند با فراغ بال، به ماموریت‌هایی خود در راستای کمک به انقلاب، بپردازد. اگر بتوانیم مانند حضرت امام، به صورت خرد خرد ماموریت‌های اصلی وزارت خانه را به نهاد چابک جدید انتقال دهیم، وزارت خانه به مرور و احتمالا بعد از یک بازه ۱۵-۱۰ساله در عمل منحل می‌شود. این ابتکار امام خیلی جذاب بود که ساختار موازی راه انداخت و نهاد جدید را به مرور بزرگ‌تر و سازمان طاغوتی اولیه را کوچک‌تر کرد.

 

استفاده از گنج سبک اداره نهادهای انقلابی در دهه شصت

در پایان اگر نکته‌ای برای حسن ختام دارید بفرمایید.

قراباغی: گروه‌های جهادی برای دوره گذار است و اگر بتوانیم بمانند دهه شصت نهاد‌های انقلابی جهادی را راه بیندازیم، این گروه‌ها وارد این نهاد‌ها می‌شوند و ماموریت های جدی تری را انجام می‌دهند. البته به این معنا نیست که در حالت فعلی بی‌فایده‌اند بلکه باید خود را هم تقویت کنند تا آن اتفاق بیافتد. از آنجایی که نهاد‌های انقلابی دهه شصت گنج بودند، نباید این نهاد‌ها و تجربه اندوخته مدیران آن را رها کنیم-باتوجه به اینکه برخی از مدیران جهادی نیز با گذر زمان از دنیا می‌روند- باید به سراغ بازشناسایی دقیق این گنج و تجربه آن‌ها برویم و درصدد توصیف نظامات حاکم بر سازمان که باعث تبلور و بروز کنش جهادی می شد برآییم. کیفیت برنامه‌ریزی و بکارگیری نیرو‌ها و سازماندهی آنها نیاز به استنطاق مدیریتی دارد. بازتولید این نظامات و ایجاد سازمان جهادی، می‌تواند راهگشا و نجات بخش کشور از چالش‌ها و مشکلات کنونی باشد.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha