به گزارش «سدید»؛ ۱۱سال پس از تجمیع مراکز تربیتمعلم و ظهور دانشگاه فرهنگیان، این دانشگاه آنقدر قوی رشد نکرده که بتوان گفت جای خالی این مراکز را پر کرده است؛ درعوض چنان با ضعفهای مختلف طی طریق کرده که میتوان آن را با نگاه موشکافانه به نقد کشید.
دانشگاه فرهنگیان سال۹۰ تاسیس شد تا در راستای اجرای سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، معلمان تراز را تربیت کند، اما از آنجا که سند تحول نیز خود درجا زده و اکنون مراحل بازنگری و اصلاح را طی میکند، خروجی دانشگاه فرهنگیان نیز آن معلمان ترازی نبوده است که روی کاغذ و در پیشبینیها انتظار میرفت. معلم تراز معلمی هدایتگر، توانمند، توانمندساز، با دانش و مهارت، مسئولیتپذیر و مجهز به علم نافع و اخلاق حرفهای است، اما آنطور که شواهد و بررسیها نشانمیدهد دانشگاه فرهنگیان نتوانسته همه ورودیهای خود را درحالیکه به این ویژگیها آراستهاند راهی مدارس کند. این ناتوانی نیز دلایل مختلفی دارد که مرکز پژوهشهای مجلس آن را در قالب «کمبود فضا، کمبود امکانات آموزشیوتربیتی، تعداد کم اعضای هیاتعلمی، کاربردی و بهروز نبودن محتواهای درسی و کمبود سرانه دولتی» دستهبندی کرده است.
در مضیقه هیاتعلمی
از سال۹۹ نیز شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده تا تنها مجرای جذب و تأمین منابع انسانی در مشاغل آموزشی و تربیتی، دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر فنی شهید رجایی باشد که همین موضوع بر اهمیت توجه به آنچه که در دانشگاه فرهنگیان میگذرد، صحه میگذارد
نظام آموزشوپرورش به سبک جدید در کشورمان از سال۱۲۹۷ آغاز شد و بهتدریج مراکزی مثل دارالمعلمین (برایمردان)، دارالمعلمات (برای زنان)، دانشسراهای مقدماتی، دانشسراهای عالی و دانشگاه تربیتمعلم مرکز تربیتمعلم روستایی، عشایری، استثنایی و دانشسراهای راهنمایی و دانشگاه شهید رجایی آغاز به کار کردند تا درنهایت نوبت به دانشگاه فرهنگیان رسید. از سال۹۹ نیز شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده تا تنها مجرای جذب و تأمین منابع انسانی در مشاغل آموزشی و تربیتی، دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر فنی شهید رجایی باشد که همین موضوع بر اهمیت توجه به آنچه که در دانشگاه فرهنگیان میگذرد، صحه میگذارد. این درحالیاست که مقام معظم رهبری نیز در سخنانی بیان داشتهاند که «مراکز تربیتمعلم و در رأس آن دانشگاه فرهنگیان، مرکز ثقل اصلی نظام آموزشوپرورش و جزو مسائل درجهاول کشور است.»
این موضوع درجه اول کشور، اما سالها است با چالشهای جدی روبهروست که یکی از دشواریهای آن به تعداد اندک اعضای هیاتعلمی دانشگاه مربوط میشود، چنانچه در سال تحصیلی جاری که در ۹۸ پردیس دانشگاه فرهنگیان نزدیک به ۱۱۸هزار دانشجو و مهارتآموز مشغول تحصیل هستند فقط ۸۵۰عضو هیاتعلمی فعالیت دارند که طبق محاسبه مرکز پژوهشهای مجلس، گویای سرانه ۱۱۱دانشجو در ازای یک استاد است. اگر بدانیم که استاندارد این سرانه براساس قانون برنامه ششم توسعه، یک عضو هیاتعلمی بهازای ۲۰ دانشجوست آنوقت فاصله موجود را بهتر درک خواهیم کرد.
تنگناهای فضایی
در دانشگاه فرهنگیان ۱۹ رشته کارشناسی پیوسته، ۱۳رشته کارشناسی ارشد و ۱۲رشته کارشناسی ناپیوسته وجود دارد که نزدیک به ۱۱۸هزار دانشجو و مهارتآموز را تحت پوشش قرار داده است. این در شرایطی است که فضای کالبدی دانشگاه فرهنگیان در سراسرکشور نزدیک به سهمیلیون و ۳۰۰هزار مترمربع است که سرانه دانشگاه را به ۳۴ متر میرساند درحالیکه سرانه استاندارد فضای کالبدی ۱۰۵مترمربع محاسبه شده است. در مورد فضاهای کمکآموزشی نیز همین وضع حاکم است بهطوریکه سرانه استاندارد پنج مترمربع است، ولی فعلا ۱.۳متر فضا در اختیار است. فضاهای خوابگاهی دانشگاه فرهنگیان نیز از همین فرمول تبعیت میکند و درحالیکه سرانه استاندارد خوابگاهی باید ۱۴متر باشد، اما فضای فعلی فقط سه مترمربع است. قابل توجه اینکه رئیس دانشگاه فرهنگیان، خود بر این مشکل اذعان دارد و روز گذشته به ایسنا گفته است: «درباره میزان ورودی و سهمیه جذب دانشجو در سال آینده هنوز به جمعبندی نرسیدهایم، زیرا دانشگاه مشکل شدید فضا و کالبد دارد.» به این ترتیب تنگناها و مضیقههای فضایی دانشگاه فرهنگیان بهخوبی احساس میشود و موضوع قابلکتمانی نیست.
مشکلات از فرآیند جذب تا فرآیند ارتقا
بیثباتی و نوسان در برآوردن نیازهای آموزشوپرورش برای تربیت نیروی انسانی، ناکارآمدی نظام گزینش، کمتوجهی به صلاحیتهای حرفهای معلمان در بدو پذیرش، ح کمتوجهی به برنامهریزی در راستای شکلگیری هویت معلمی دانشجویان، خلأ برنامهریزی برای تربیت ششساحتی معلمان، گزینش غیرحرفهای اساتید مدعو و غیرمعلم، و فقدان نظام انگیزشی موثر برای ارتقای عملکرد دانشجومعلمان، بخشی از چالشهای مورد نظر است
اما چالشهای این دانشگاه فقط به بحث فضای کالبدی یا کمبود هیاتعلمی محدود نمیشود بلکه آنطور که مرکز پژوهشهای مجلس نیز صحه گذاشته این چالشها همه فرآیندهای جذب، تربیت و ارتقا را نیز درگیر کرده است. به این ترتیب میتوان اعلام کرد که بیثباتی و نوسان در برآوردن نیازهای آموزشوپرورش برای تربیت نیروی انسانی، ناکارآمدی نظام گزینش، کمتوجهی به صلاحیتهای حرفهای معلمان در بدو پذیرش، حاکم بودن نگاه تامین معلم بهجای تربیتمعلم، تربیتنکردن معلم حرفهای برای برخی سرفصلها، تمرکزگرایی، ساختار اداری غیرچابک، کمتوجهی به برنامهریزی در راستای شکلگیری هویت معلمی دانشجویان، خلأ برنامهریزی برای تربیت ششساحتی معلمان، گزینش غیرحرفهای اساتید مدعو و غیرمعلم، کمبود زیرساختها، کیفیت حداقلی و غیرحضوریبودن دورههای ضمن خدمت و فقدان نظام انگیزشی موثر برای ارتقای عملکرد دانشجومعلمان، بخشی از چالشهای مورد نظر است. با توجه به این چالشها پیشنهاد میشود تا در سه حوزه تقنینی، ساختاری و اجرایی اقدامات اصلاحی انجام شود ازجمله اصلاح قانون متعهدان به خدمت در وزارت آموزشوپرورش و همچنین تدوین قانون خاص تامین و تربیتمعلم، اصلاح آییننامه جذب و ارتقای اعضای هیاتعلمی، اجرای آموزشهای ضمنخدمت توسط دانشگاه فرهنگیان، برقراری تعامل دوسویه با سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، بازنگری در برنامههای درسی تربیتمعلم با رویکرد چندمهارتی، ارتقای مهارتهای تخصصی و حرفهای معلمان در برنامههای درسی و ایجاد انعطاف در برنامههای درسی متناسب با تحولات علمی و نیازهای نظام تعلیموتربیت.
مهمترین چالشهای دانشگاه فرهنگیان
۱- کمبود فضا (عرصه و اعیان)
۲- کمبود امکانات آموزشیوتربیتی
۳- تعداد کم اعضای هیاتعلمی
۴- کاربردی و بهروز نبودن محتواهای درسی
۵- کمبود سرانههای دولتی
/انتهایپیام/
منبع جامجم