به گزارش «سدید»؛ ساخت هر فیلم یا سریالی در وهله اول نیازمند نگارش فیلمنامه است و این مرحله یکی از مهمترین رکنهای ساخت این اتفاق است. نویسندگان باید آنچه در نظر دارند را تبدیل به یک فیلمنامه کنند و هر فیلمنامه نیازمند دیالوگ شخصیتهایی است که در آن روایت میشود و این امر باعث میشود نویسنده به خلاقیت بسیاری برسد.
محمد منعم یکی از فیلمنامهنویسانی است که در این عرصه به این درجه از خلاقیت رسیده است. او نویسنده و مترجم ایرانی متولد سال ۱۳۶۴ و فارغالتحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه سوره و رشته سینما از دانشگاه تهران است. تاکنون نمایشنامههای بسیاری نوشته است که از میان آنها میتوان به «تونل»، «کامنت»، «نوستوس» و «ویران» اشاره کرد؛ منعم سابقه نویسندگی آثاری همچون «تکنوازی روی یخهای شناور» و «برهوت» را در کارنامه هنری خود دارد که نام او را این روزها در سریال «سرگیجه»، ساخته «بهرنگ توفیقی» به عنوان فیلمنامهنویس میشنویم. البته که او این سریال را با کمک قلم «همایون حجازی» نوشته است، به همین دلیل با او گفتوگویی کردهایم که میخوانید.
درباره ایده اولیه این فیلم توضیح دهید که این فیلم برگرفته از یک داستان واقعی است؟
به طور کلی زمانی که فیلمنامهنویسی فیلم یا سریالی در ژانر اجتماعی روایت میکند، اگر چه ممکن است ساختارش زاییده ذهن نویسنده باشد؛ اما با کمی جستوجو به داستان واقعی نیز که مانند آن فیلم رقم خورده است، میرسیم، زمانی که ایده اولیه این فیلم را با «امین حسینپور» مینوشتیم، فکر میکردیم که بیتکوین در دنیای واقعی دستآمیز برخی از جنایات شود، هر چند که بعد از مدتی خبری را خواندیم که جوانی را دزدیدهاند و از خانوادهاش درخواست بیتکوین کردهاند. سال ۱۳۹۸ بود که یک ایده اولیه در ذهنم شکل گرفت که درباره فردی بود که گم شده و آخرین شخصی که ملاقات کرده را به قتل خود متهم میکند، کلیت قصه این بود و کمکم به آن شاخ و برگ دادم و دلایل اتفاقات و انگیزهها را پیدا کردم و در مهرماه همان سال بود که از دوستم، امین حسینپور خواستم برای نگارش طرح «سرگیجه» به من کمک کند.
نویسنده «سرگیجه»، خودش قربانی اتفاقی شده است؟
در اینجا گفتن این نکته الزامی است که خودم نیز در شرکتی برای بیتکوین سرمایهگذاری کردم و بعد از مدتی، این شرکت کلاهبردار از آب درآمد و به شخصه، این اعتراضاتی که مردم از قوه قضائیه طلب مالی داشتهاند را به چشم دیدهام.
درباره همکاریتان با «همایون حجازی» به عنوان نویسنده دوم این کار توضیح دهید؟
همایون حجازی، نویسنده جوانی است که از قبل میشناختم و زمانی که مشغول نگارش بودم، به من گفت تمایل دارد در این پروژه همکاری کند و با هم همکار شدیم.
این سریال یکی از پربازیگرترین فیلمهاست. در زمان نگارش فیلمنامه به آنها فکر کرده بودید؟
معمولا زمانی که این فیلمنامهای نوشته میشود، برخی از شخصیتها در زمان نگارش شکل میگیرند و برخی از شخصیتها از دل کاراکتری ایجاد میشوند. این فیلمنامه و شخصیتهایش از این قاعده مستثنی نیست، معمولا در زمان نگارش، کمتر پیش میآید به بازیگری برای ایفای آن نقش فکر کنیم؛ اما برای بازی نقش پیمان، به «حامد بهداد» فکر کردم و زمانی که با «مهدی بدرلو»، تهیهکننده این سریال صحبت کردم، او نیز در این مورد موافقت کرد.
در این سریال، یکسری خردهروایتهایی بیان میشود که بعضا ربطی به داستان اصلی این کار ندارد، درباره این موضوع توضیح دهید؟
در کار گروهی خیلی از ایدهها و حتی خطهای داستانی که وارد قصه میشوند، ایدههایی هستند که از افراد دیگر تیم تولید مطرح میشوند، در واقع تیم تولید ممکن است ایدههایی مطرح کنند و نویسندهها، آن ایدهها را بررسی میکنند. دقیقا نمیدانم چه کسی ایده سقوط آن خانم روی شیشه اتومبیل پیمان را مطرح کرد؛ اما به یاد دارم که این صحنه در فیلمنامه وجود نداشت، دلیل اضافه شدن این صحنه، فضاسازی و شخصیتپردازی بهتر بود. ما تصمیم گرفتیم برای این شخصیت، یک آسیب تروماتیک در نظر بگیریم و اینگونه تعریف کنیم که شخصیت پیمان، کمی مشکل درونی دارد. علاوه بر این، اتفاقی که سریال با آن شروع میشود، میتواند یک استعاره هم از بدشانسی پیمان باشد. حتی شاید با برخی ایدهها هم که برای فیلمنامه مطرح میشود، مخالف باشم؛ اما کار جمعی است و به عقیده من بهتر است به نظر دیگران هم اهمیت داده شود.
در هر قسمت این ســــــــریال، تعلیقهای درستی نشان داده میشود که البته این تعلیقها را از سوی دیگر میتوان به عنوان نجات این کار از یکنواختی دانست، درباره این موضوع توضیح دهید؟
برای نویسندگان، تعلیق ایجاد کردن در روایت یک داستان، لذتبخشترین کار است. این مورد باعث میشود تا آنچه در ذهن نویسنده شکل گرفته است تا این داستان را روایت کند، به ذهن مخاطب انتقال پیدا کند و به نوعی فیلم با این شیطنت که مخاطب را درگیر روایت داستان کند، پردازش میشود؛ اما اینکه بخواهیم این موضوع را برای جلوگیری از یکنواختی سریال بیان کنیم، درست نیست. معمولا سریالی در هر قسمت دچار تعلیق میشود که فراز و نشیب دارد و این بیانگر آن است که این اثر دچار یکنواختی نیست.
سریالها و فیلمهای معمایی معمولا یک راوی اولشخص دارند، چرا راوی این سریال را دانای کل انتخاب کردید؟
طرح اولیه این سریال محدود به اولشخص بود و قرار بود قصه سریال از زاویه دید پیمان (حامد بهداد) روایت شود تا استیصال و سرگشتگی که برای او ایجاد میشود را احساس کنیم؛ اما یکسری محدودیتها در زمان تولید باعث شد که این ساختار را تغییر دهیم. اگر قرار بود قصه سریال از زاویه دید اولشخص روایت شود، باید حامد بهداد در تمام صحنههای این اثر حضور پیدا میکرد و این در حالی است که ساخت «سرگیجه» ۹ ماه به طول انجامید و این امکان به دلایلی وجود نداشت که حامد بهداد بتواند ۹ ماه درگیر این پروژه باشد. اگر قرار بود ما به راوی اولشخص سریال وفادار باشیم، باید عوامل تولید به سراغ بازیگر جوانتر و کمکارتری میرفتند تا انرژی و حوصله خود را کاملا در خدمت این سریال قرار دهد.
این سریال یکی از سریالهای معمایی است که در این مدت پخش شده است، آیا آن فیلمها الگوی شما بودهاند یا معمایی کردن سریال را، راه جذب مخاطب میدانید؟
برای سوال اول شما باید بگویم که این چند سریال معمایی- جنایی تلویزیون همزمان با هم نگارش و ساخته شده است، پس هیچگونه الگوگیری در نگارش آن نبوده است و اگر تشابهی دیده میشود، ممکن است از ساختار آن باشد که این بخش را نمیتوانم نظر بدهم؛ اما درباره بخش دوم باید بگویم که بله، دقیقا ما با معماها و سوالهایی که برای مخاطب ایجاد کردیم، سعی داشتیم مخاطب را مجاب کنیم که این سریال را دنبال کند.
در این سریال شاهد این موضوع هستیم که در برخی از سکانسها، حامی مالی کار کاملا مشخص میشود، درباره این موضوع توضیح دهید؟
یک موضوع کاملا مشخص و طبیعی وجود دارد که در ساخت فیلم یا سریالی، فیلمنامهای که یک نویسنده نوشته است، در سر صحنه دستخوش برخی از تغییرات شود، به طور مثال ممکن است دیالوگی برای شخصیتی در یک سکانسی نوشته شود؛ اما با نظر کارگردان حذف شود و این موضوع نیز شامل همین موارد است. در فیلمنامه اولیه کار، چنین دیالوگهایی شکل نگرفته است؛ اما ممکن است به دلایل مالی، تهیهکننده کار خواستار چنین تبلیغات مستقیمی باشد.
در پایان گفتگو این نکته را ذکر کنید که آیا این سریال برای شما رضایتبخش است؟
شاید از تهیهکننده و کارگردان هم بپرسید، پاسخشان مثبت نباشد؛ به یاد دارم در یک صحنه، کارگردان اصرار داشت فیلمبرداری به شکلی که او در ذهن دارد، انجام شود؛ اما شرایط به او این اجازه را نمیداد. به هر حال فکر میکنم هیچ چیزی صددرصد مطابق میل عوامل تولید پیش نمیرود، ولی با توجه به فضایی که در سینمای ما حاکم است، من از تجربه با این گروه بسیار لذت بردم و در یک نظر کلی باید بگویم که از محصول نهایی رضایت دارم و خوشحالم که امروز «سرگیجه» مورد توجه قرار گرفته است.
/انتهای پیام/