به گزارش «سدید»؛ اوقات فراغت دانشآموزان و دانشجویان شروع شده و یکی از دغدغههای مهم والدین در این روزها این است که چطور بچههای خود را مدیریت کنند تا فرزندان آنها از فضای مجازی و بازیهای رایانهای که تبدیل به بخشی از زندگی شان شده آسیب نبینند. به منظور بررسی این مسئله به سراغ حسن اسلامیان، مدرس دانشگاه، استاد علوم تربیتی و دبیر فعالیتهای گفتگومحور و آزاداندیشی دانشگاه فردوسی مشهد رفتهایم که متن این گفتگو در ادامه ارائه میشود.
والدین چقدر باید اجازه دهند جوانان و نوجوانان آنها از فضای مجازی و بازیهای کامپیوتری استفاده کنند، شرایط استفاده از آنها چیست؟
محصولات و محتواهای چندرسانهای ممکن است در قالب فیلم، انیمیشن یا بازیهای دیجیتال توسط دانشآموزان یا دانشجویان استفاده شود. در همه جای دنیا پروتکلهایی داریم که براساس آن پروتکل ردهبندی سنی برای تمامی محصولات رسانهای تدوین میشود، ولی مثلاً اگر الان انیمیشنی در تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میشود، کار کارشناسی روی آن انجام نشده که این برای رده سنی دو تا چهار سال خوب است یا برای چهار تا هفت سال مناسب است، در حالی که باید متناسب با تحولات رشدی و سنی افراد سیاستگذاری و پروتکلها نوشته شود.
اینکه گفته میشود مثلاً برای کودکی که در دوره ابتدایی تحصیل میکند، دو ساعت بازی دیجیتال مناسب است نیز حرف علمی نیست و این چیزی است که به شکل عام مطرح میشود. ما حتی کارشناسانی داریم که در رسانههای مختلف به شکل عام و با خوانش عامیانهای در مورد محتوای چندرسانهای یا ابزارها، پلتفرمها یا اپلیکیشنها توصیههای کلی انجام میدهند که عمدتاً آسیب زا است. از سوی دیگر با توجه به اینکه بخشی از محتواهای آموزشی و درسی امروز در مدارس و دانشگاهها به شکل الکترونیکی و دیجیتال عرضه و ارائه میشود احتمالاً ممکن است والدین خیلی اشرافی به این نداشته باشند که اگر امروز فرزند من از لپ تاپ یا گوشی استفاده میکند، برای کار درسی است یا برای کار دیگری است.
در این شرایط اگر این پیش فرضها را در نظر بگیریم که مشغولیت کودکان به ابزارهای هوشمند الکترونیکی و دیجیتال شامل مطالب غیردرسی است و از این جهت بخواهیم نظارت کنیم و از طرف دیگر مطمئن باشیم، این محتوایی که دارند مشاهده میکنند به لحاظ رشدی و تحولی متناسب با سن آنها است و اگر همه اینها درست باشد، باز در بحث سواد رسانهای میگوییم حتی اگر ما مطمئن شدیم این محتوا متناسب رده سنی و رشدی کودک است، باز هم سؤالات مهم دیگری وجود دارد، مثل اینکه آیا یک کودک دو ساله میتواند از شیر پاستوریزه استفاده کند، ممکن است پزشک بگوید میتواند استفاده کند. در اینجا نیز این محتوا ممکن است برای او مناسب است، اما اینکه این محتوا به چه اندازه باید مورد استفاده قرار گیرد، خود مسئله دیگری است. آیا یک لیوان شیر در روز باید خورد یا دو لیوان، پس میزان آن نیز مهم است. در مورد محتوا نیز همین مسئله وجود دارد که اگر محتوا مناسب باشد به چه میزان استفاده شود و سؤال بعدی این است که اگر میزان را هم متوجه شدیم، در چه زمانی باید استفاده کند. آیا این لیوان شیر را در موقع خواب، بعد از غذا یا بعد از شام و ناهار میتواند استفاده کند، یا اینکه در چه مکانی باید استفاده کند. اینها سؤالاتی است که در حوزه سواد رسانه وجود دارد، بنابراین اگر ما بخواهیم توصیهای کنیم، حتماً باید به همه این متغیرها و شاخصها توجه کنیم.
اگر محتوا مناسب باشد به چه میزان استفاده شود و سؤال بعدی این است که اگر میزان را هم متوجه شدیم، در چه زمانی باید استفاده کند. آیا این لیوان شیر را در موقع خواب، بعد از غذا یا بعد از شام و ناهار میتواند استفاده کند، یا اینکه در چه مکانی باید استفاده کند. اینها سؤالاتی است که در حوزه سواد رسانه وجود دارد
با توجه به این متغیرها اولویت اول والدین باید چه باشد و چه رفتاری باید نسبت به فرزندان خود داشته باشند؟
به طور کلی اولاً باید والدین اشراف داشته باشند که محتوای مورد استفاده فرزندانشان درسی است یا غیردرسی و از طرف دیگر توجه کنند که اگر محتوا غیردرسی است، مطالعات نشان میدهد که وقتی بچهها درگیر بازیهای دیجیتال میشوند، لذتی که از بازیها دیجیتال تجربه میکنند، از لذتی که یک معتاد هرویین از آن مادهمخدر میبرد، چندین برابر بیشتر است. وقتی مطالعات علمی چنین چیزی را نشان میدهد، طبیعتاً جدا کردن بچهها از محتوای چند رسانهای ابزارهای دیجیتال و پلتفرمها کار بسیار سختی است و یک دفعه نمیتوان این کار را انجام داد و اگر اقدامی را انجام دهند که تحکمی باشد، ممکن است آسیبهای دیگری را بهوجود بیاورد، بنابراین من احساس میکنم اگر والدین نسبت به این موضوع دغدغه دارند باید به شکل جامع و اساسی به این موضوع نگاه کنند. وقتی شما از یک پزشک بپرسید کودک من یک ماده غذایی را چقدر باید مصرف کند، ولی به او نگویید این ماده غذایی چیست، وقتی پزشک نمیداند این ماده غذایی چیست و متناسب به سن اوست، آیا سالم است یا نه، نمیتواند در این خصوص اظهارنظر کند، بنابراین از ما به عنوان جامعه دانشگاهی نیز انتظار میرود وقتی توصیهای میکنیم و پیشنهادی داریم همه این جوانب را در نظر بگیریم.
برخی چیزها را شاید بتوان گفت پیش فرض است، مثلاً الان برای خواندهها این پیش فرض وجود دارد، چون الان داریم وارد زمان تعطیلی مدارس میشویم. باید یکسری پلتفرمها، بازیهای رایانهای و مانند آنها را با توجه به چیزی که عرف شده در اختیار بچهها قرار دهند، ولی از طرف دیگر سردرگمی هم دارند که الان این بچه چند ساعت و چه بازی باید انجام دهد، بعد از کجا تشخیص دهند بازی برای بچه مفید بوده یا مضر بوده، حتی ممکن است بچهها به این بازی اعتیاد هم پیدا کردهباشند. چطور باید او را از این بازی دور کرد و دوباره او را سر درس نشاند؟
اگر بخواهیم توصیهای مانند یک مسکن موقت داشتهباشیم که آن هم کوتاهمدت است، به نظرم حتی جدا کردن بچهها از این بازیها حتماً باید با جایگزینی همراه باشد؛ مثلاً والدین نباید مستقیماً به بچهها بگویند خب بس است چقدر داری بازی میکنی امتحان یا کاری دیگر نداری؟ این رویکرد مستقیم اساساً جواب نمیدهد و اگر جواب بدهد نیز کارکرد هوش عاطفی کودک را دچار اختلال میکند و یک نوع تنفر و خشم نسبت به والدین خود پیدا میکند که بعدها باز پیامدهای بدتری دارد.
به نظر من بهتر است اگر کودکان در سنین پایینتر هستند، مثلاً بگویند که یک زمان خاصی را شما اجازه دارید بازی کنید مثلاً از ساعت ۸ تا ۹ بازی کن و بعد از ۹ تا ۱۰ میخواهیم با هم درس کار کنیم، یعنی یک فعالیت جایگزین مطلوب را برای کودک در نظر بگیرند و با او همراهی کنند یعنی به این شکل بگویند که میخواهیم با همدیگر یک مروری داشته باشیم. میخواهیم درسی را که امتحان داری، مرور کنیم و غیرمستقیم بگویند که این فعالیت جایگزین بخشی از فعالیت مرتبط با بازی او است و فعالیت مطلوبی هم است. حتی اگر ایام امتحانات هم است، اشکالی ندارد یک برنامهای را به شکل همکارانه با همدیگر تهیه کنند و براساس برنامه به او بگویند که برای بعد از امتحانات میخواهیم برنامهای بریزیم، تفریح بریم، روزانه مثلاً دو ساعت به پارک و باشگاه یا جای دیگر میرویم. در این فرصت باقیمانده برنامه ما اینگونه است که مثلاً یک ساعت بازی میکنیم، دو ساعت با هم مطالعه میکنیم، سه ساعت تنهایی یا با همسالان مطالعه میکنیم؛ یعنی به شکل غیرمستقیم این موضوع را مدیریت میکنیم.
با توجه به اینکه اشاره کردید لذت بازیهای رایانهای از هرویین هم بیشتر است، چطور باید والدین متوجه شوند که فرزندشان مثلاً اعتیاد به بازیهای رایانهای پیدا کردهاند، چون برای خیلی از خانوادهها ممکن است این تصور ایجاد شود که خب این میزان استفاده یا این رفتارهای بچهها در بازیها رایانهای معمول است و همه این رفتارها را انجام میدهند. این مسئله ساعت یا رفتارشناسی دارد؟
نسل دیجیتال یعنی نسلی که در عصر دیجیتال متولد میشوند، طبیعتاً با نسل ماها متفاوتند، طبیعتاً ابزارهای آنها با نسل ما متفاوت است. ما یک زمانهایی مثلاً با همسالان یا در فضای آزاد بازی میکردیم و کنجکاوی خود را ارضا و انرژی خود را تخلیه میکردیم و به این نوع بچگی میکردیم، ولی الان، چون چنین فضایی معمولاً وجود ندارد، طبیعتاً بچهها به رسانهها پناه میآورند و رسانه هم آنچنان مهندسی شده و طراحی شدهاست که مثلاً در انیمیشنی مانند شجاع یا پاندای کونگ فوکار یا رو به پیش به شکل غیرمستقیم به بچهها آموزش همجنس بازی ارائه میکنند و در خیلی از شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای فروش، گوگلپلی و بازار به راحتی اینها در دسترس است. والدین و حتی سیاستگذاران فرهنگی هم اساساً وقتی که اینها در بازار فروش بوده به آن توجهی نمیکردند و بعد هم هر چقدر هم که متخصصان میگفتند که تحلیل محتوا کنید و ببینید بچههایی که در سنین پایه اینها را نگاه میکنند، خیلی توجه نکردهاند. در نتیجه مدرسه با یکسری ورودی مواجه میشود که کاملاً تفکر بچهها رشد پیدا کرده و شکل گرفتهاست. فارغ از اظهارات کلیشهای واقعیت این است که ما رقبای منطقهای و بینالمللی داریم که برای شکلگیری سبک زندگی جدید برای نسل دیجیتال برنامهریزی دارند و وقتی که آن لایفاستایلی که برای بچهها از طرف غرب برنامهریزی شده اتفاق بیفتد، طبیعتاً بعدها آنها را به بازار خرید اپلیکیشنها و محصولات رسانهای غربی اضافه میکند.
البته همه این مسائل نیز تقصیر پدرومادرها نیست. بالاخره باید انجمنهای فیلم و سینما یا مسئولان شورای عالی فضای مجازی و خیلی از کسان دیگری که در این حوزه مسئولیت دارند، حداقل پروتکلی را تدوین میکردند و میگفتند والدین عزیز براساس این پروتکل بچه هایتان میتوانند این بازیها را در این سنین، با این مقدار و این زمان و مکان انجام دهند، ولی این ارائه نشد و اکنون یک دفعه با سیل انبوهی از آسیبهای بازیهای دیجیتال و مسائل فضای سایبری مواجه شدیم و حتی متأسفانه گاهی وقتها والدین برای اینکه از دست بچههای خود خلاص شوند، مثلاً وقتی که بچهای خیلی شیطنت میکند، میگویند بیا حالا یک ساعت بازی کن تا من بتوانم کارم را انجام دهم و این آسیب بیشتر شدهاست. معتقدم ما در بخش حکمرانی رسانهای مشکلات زیادی در کشور داشتیم که امروز دارد اثر خود را نشان میدهد. الان شما میفرمایید من به عنوان مسکن باید چه کار کنم و چطور بچهای را که روزی به صداوسیما اعتماد کردم و فلان انیمیشن، پویانمایی و موشنگرافی را دیده و من بدون اینکه متوجه شوم شخصیت آن شکل گرفتهاست، باورهایی در او رشد کرده که با باورهای اجتماعی، فرهنگی و ارزشی خانواده ما سازگار نیست، مدیریت کنم؛ ولی وقتی که شما رها میکنید، رسانه وارد میدان میشود.
وقتی که مدرسه جایگاه خود را از دست بدهد، شبکههای اجتماعی و رسانهها میآیند کار، رسالت و مأموریت آموزش و پرورش را برعهده میگیرند، این است که ما میبینیم با بچههای خودمان چقدر غریبه هستیم و نمیتوانیم کاری انجام دهیم. صدای ما به عنوان افراد دانشگاهی هم خیلی در بیرون شنیده نمیشود، ولی شما رسانه هستید و صدایتان شنیده میشود. دلیلش هم این است که ما هم رسانه ضعیف دانشگاهی داریم و هم رسانه به دانشگاهها توجهی ندارد، بنابراین خواهش من این است که رسانهها بیایند و این بحثی را که خیلی مهم است، در میزگردهای تخصصی در دانشگاهها مورد توجه قرار دهند.
وقتی که مدرسه جایگاه خود را از دست بدهد، شبکههای اجتماعی و رسانهها میآیند کار، رسالت و مأموریت آموزش و پرورش را برعهده میگیرند، این است که ما میبینیم با بچههای خودمان چقدر غریبه هستیم
اگر توصیهای نهایی به خانوادهها دارید در دوران فراغت از تحصیل دانشآموزان در تابستان بفرمایید.
همانطور که عرض کردم والدین فقط با رویکرد مراقبتی و غیرمستقیم حتماً بحث تربیتی بچهها را انجام دهند. ما هیچ راهی نداریم جز اینکه بچهها را مجهز به سواد رسانهای کنیم و بعد آنها را به میدان بفرستیم. وقتی که شما سربازی را به میدان پرخطری میفرستید، طبیعتاً باید سلاح داشته باشد و اگر خلع سلاح باشد، کاری نمیتواند انجام دهد. وقتی که شما بچه خود را به خیابان میفرستید نیز اول راه رفتن و رد شدن از خیابان را یاد میدهید و بعد او میرود. حالا ما باید تلاش کنیم در همین فرصت تابستان بچهها را به کلاسهای سواد رسانه بفرستیم.
توصیه دیگری که دارم این است که والدین یکی از بهترین کارهایی که میتوانند انجام دهند، در همان رویکرد غیرمستقیم تربیت و سواد رسانهای این است که بچهها را به عنوان یک فرد تولیدکننده محتوا تربیت کنند. خیلی از این اپلیکیشنها در این خصوص مانند اپلیکیشن «تاپس» وجود دارد، این یک اپلیکیشن کمک آموزشی است و به گونهای طراحیشده که هم بچهها مهارتهای یادگیری مرتبط به تحصیل را یاد میگیرند و هم اینکه وارد یک فضای مسابقهای و رقابتی مثل یک لیگ میشوند و امتیاز میگیرند و یاد هم میگیرند که میتوانند آن را همینطور ادامه دهند و این بازی و یادگیری است که آسیبی ندارد. فقط آسیب آن، آسیب جسمانی است که اگر زیادی نگاه کنند، ممکن است به چشم، دست یا گردن آنها آسیب وارد شود که این ربطی به محتوا ندارد یا با اپلیکیشن بازی و ریاضی والدین میتوانند مخصوصاً در ایام امتحانات این اپلیکیشنها را یاد بگیرند و نصب و بچهها از آن استفاده کنند؛ یعنی هم ریاضی را یاد میگیرند و هم بازی میکنند که این به شکل غیرمستقیم جایگزین بازیهای بی فایدهای میشود که اساساً به روح و روان آنها آسیب میزند.
این موارد هم در ایام امتحان و هم در تابستان جواب میدهد و مواردی از این دست فراوان داریم. ما لیستی از اپلیکیشنهایی داریم که هم بازی و سرگرمی است و هم آموزش است و همه آنها نیز محتوای متناسب با ارزشهای فرهنگی و دینی ماست و من توصیه میکنم روی این کار فکر کنند و وقت بگذارند و همینطور سواد رسانه را به شکل غیرمستقیم به آنها آموزش دهیم.
/انتهای پیام/