«مسئله اجتماعی چیست و چگونه می‌توان آن را مشاهده کرد» با گفتار سیدمحمود نجاتی حسینی/ بخش اول؛
یکی از مهم‌ترین مراجع تعیین مسئله اجتماعی، عرف یا فرهنگ است. فارغ از اینکه جوامع تک‌فرهنگی یا چندفرهنگی باشند، جامعه‌شناسان خود جامعه را مرجع تعیین مسئله می‌دانند. هر جامعه سیستمی از باورها، ارزش‌ها و هنجارها دارد که اینان را باارزش تلقی کرده و تخطی‌گران از این سیستم را مجازات می‌کند. دولت در بخشی از این فرایند، نماینده جامعه است.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نخستین جلسه از کارگاه «جامعه‌شناسی و مسئله دیدن» در روز پنجشنبه ۲۲تیرماه۱۴۰۲ با تدریس دکتر سیدمحمود نجاتی‌حسینی و به میزبانی مدرسه آزاد روزنامه‌نگاری برگزار شد. در این نشست، پیرامون مفهوم مسئله اجتماعی، معیارها و شیوه‌های تشخیص این مسائل، شیوه مطالعه و مداقه پیرامون صحت مسئله اجتماعی و ابعاد وقوع آن در یک جامعه صحبت شد.

یکی از مهم‌ترین موضوعات در جامعه‌شناسی مسئله دیدن و شیوه نگاه به مسائل اجتماعی است. وقتی جامعه‌شناس به محیط زندگی یا کار خود به مثابه یک آزمایشگاه و محیط رصدی نگاه می‌کند، این آغاز راه دیدن است. امروزه و برای ما، تهران به عنوان یک آزمایشگاه بزرگ است. همان آزمایشگاهی که روزی شیکاگو برای اهالی مکتب شیکاگو بود. یک میدان اجتماعی طبیعی که انواع و اقسام مسائل اجتماعی طبیعی را در وجوه اقتصادی (زیرزمینی و غیر از آن)، زندگی لاکچری و ضدلاکچری و... به شما نشان می‌دهد.

علوم اجتماعی ایرانی در دوره‌ای از تاریخ به محیط شهری توجه ویژه‌ای داشت. من در کلاس‌های دانشگاه، همواره دانشجویان را برای بازدید از شهر به محله‌های مختلف و اماکن عمومی می‌بردم. امروزه اما زاویه نگاه جامعه‌شناسان به محیط شهر اندکی دورتر شده و توجه چندانی به این محیط ندارند. شاید همین زمینه است که خط و مشی سیاستگذاری شهری در کشور را کمرنگ‌تر از پیش نزدیک به واقعیت کرده است. نتیجه این فاصله بین جامعه‌شناسان شهری و سیاستگذاران، سیاست‌هایی شده که ربطی به واقعیت‌های شهر ندارد! امروز دانشگاه حرف خودش را می‌زند، شهرداری کار خودش را می‌کند و نهادهای سیاستگذار نیز به سیاستگذاری آنطور که دوست دارند، می‌پردازند.

مشاهده همان دیدن نیست

ما در طول زندگی روزمره به عنوان شهروند یا شهرگرد، همه چیز را می‌بینیم. این دیدن اما با مشاهده‌ای که در جامعه‌شناسی به دنبال آن می‌رویم، متفاوت است. دیدن دقیق، منظم، منسجم و سیستماتیک به معنای مشاهده است. مشاهده هم از آن دست مفاهیمی است که برای ما اهمیت زیادی دارد. در این راستا مطالعه کتاب درآمدی بر تحقیق کیفی، اثر اووه فلیک و ترجمه آقای هادی جلیلی از مهم‌ترین منابعی است که می‌توان برای نیل به یک مشاهده دقیق آن را مطالعه کرد.

برای آغاز این بحث من از سه پرسش اصلی سخن می‌گویم. پرسش از چیستی، چرائی و چگونگی. این سه پرسش ناظر به ماهیت مسئله‌ایست که ما در جریان مشاهده قصد داریم آن را زیرنظر داشته باشیم. مثلا فکر کنید که شما قصد مشاهده تکدی‌گری در شهر را دارید. نخست باید به این موضوع بپردازید که کدام وجه از تکدی‌گری برای شما مسئله است؛ آیا می‌خواهید به ابعاد مسئله تکدی‌گری بپردازید؟ آیا قصد دارید مکانیزم‌های ظهور، بروز و امتداد این مسئله را در فضای شهر بررسی کنید؟ و آیا قصد دارید که کیستی و جمعیت متکدیان را مورد مشاهده و مداقه قرار دهید؟ این همان سوالات اصلی و پیش زمینه‌ایست که در جریان مشاهده و سه پرسش اصلی باید مورد توجه قرار گیرد.

مسئله اجتماعی چیست؟

مسئله همان چیزی است که برای ما مبهم است. خلائی معرفتی که در ذهن‌مان راجع به یک موضوع شکل گرفته و ما را می‌آزارد. مسئله همچنین همان چیزی است که در جهان عینی وجود دارد و زندگی ما را تا حد زیادی متاثر از خودش کرده است. البته معیار این تشخیص، فرد نیست و بلکه جمع انسان‌های یک جامعه است. رابرت نیزبت در کتاب مسئله اجتماعی چیست، دقیقا پیرامون همین موضوع و ابعاد آن صحبت می‌کند. نیزبت می‌گوید اگر در یک محله مسئله‌ای رخ دهد و این مسئله زندگی دو یا سه خانواده را درگیر کند، با مسئله اجتماعی روبه‌رو نیستیم. همین زاویه درباره مسائل مختلف در سطوح متفاوت صادق است. مسئله اجتماعی آن چیزی است که جامعه را آزار داده، روند زندگی اجتماعی را کُند کرده و جریان امور را مختل می‌کند. این مسائل همیشه در جامعه نمود داشته و به نوعی زندگی تعداد زیادی از افراد را درگیر می‌کند. از این منظر، ترافیک، بیکاری با نرخ فراگیر و حتی طلاق یک مسئله اجتماعی است. مسئله اجتماعی گاهی آنقدر در فضای عمومی تکرار شده و تعداد زیادی از اعضای جامعه را با خود درگیر می‌کند که رفته رفته تبدیل به یک امر عادی می‌شود. ترافیک، خلاف رفتن موتورسیکلت‌ها در خیابان‌ها و معابر تهران و مواردی از این دست از جمله مسائل اجتماعی هستند که آنقدر تکرار شده تا به مرتبه عادی بودن رسیده‌اند! اینجا یک زنگ هشدار بزرگ به صدا درمی‌آید.

علمای علوم اجتماعی برای مشاهده دقیق‌تر مسائل اجتماعی و چیستی آن، مطالعات اکتشافی را به عنوان راه‌حل مطرح می‌کنند. مطالعه اکتشافی اولیه نخستین راه برای شناسائی ابعاد مسئله اجتماعی و به عنوان مقدمه‌ای برای دریافتن ابعاد مسئله است. بهترین راه برای این مطالعه اکتشافی، مراجعه به میدان است. مثلا برای مشاهده مسئله ترافیک، می‌توان به میادین اصلی شهر مراجعه و گره‌های ترافیکی را رصد کرد. درست مثل معماری که درصدد تعمیر یک خانه است و پیش از هر کاری، خانه قدیمی را طی یک بازدید میدانی، ورانداز می‌کند.

همچنین گفتگو با نخبگان یکی دیگر از راه‌های دریافت ابعاد مسئله مورد نظر است. نخبگان همان افرادی هستند که درباره مسئله موردنظر ما تحقیقی انجام داده یا پژوهشی ترتیب داده‌اند. در حین همین گفتگوهاست که دسترسی به منابع کمتر خوانده شده یا خوانده نشده نیز برای پژوهشگر ممکن می‌شود. مثلا اگر شما درصدد تحقیق پیرامون مسئله اعتیاد برآئید، حتما باید به مجموعه کتاب‌هائی که انجمن جامعه‌شناسی پیرامون این موضوع منتشر کرده، سر بزنید. این کتاب‌ها از یکسو و از سوی دیگر، گفتگو با نویسندگان کتاب‌ها می‌تواند ابعاد تازه‌ای از مسئله را برای پژوهشگر روشن کند.

در این فراز یک پرسش اصلی به میان می‌آید؛ شاید شما و هر دانشجوی دیگری بعد از شنیدن این راه‌های مشاهده به من بگوئید که با وجود این همه کتاب یا تحقیقی که درباره فلان موضوع منتشر شده، چرا باید سراغ تحقیقات میدانی یا مشاهده مسائل برویم؟ من در پاسخ می‌گویم: همانطور که در کتاب‌ها و تحقیقات به خیلی از مسائل اشاره شده و درباره‌شان مطالبی به رشته تحریر درآمده، خیلی از مسائل و رویدادها نیز ناگفته مانده و نویسنده از آنها گذشته است! این همان دلیل مهمی است که ما را در کنار مطالعه کتاب، به سوی گفتگو با نخبگان سوق می‌دهد.

مطالعات نظری به صورت معمول در یک برهه زمانی خاص و با هدف‌های خاصی انجام می‌شود که در آن زمان و هدف‌ها، نمی‌توان پیوند چندانی با شرایط روز هر جامعه پیدا کرد. سابقه تحقیقات معطوف به مسئله اجتماعی در ایران نزدیک به ده سال است. این درحالیست که این روزها مسائل اجتماعی وضعیتی بسیار متفاوت با سالیان گذشته دارد. شاید به همین دلیل است که برخی از مسائل در گذر زمان تبدیل به یک امر عادی شده و از دیده همگان مخفی می‌شود. نیل به این مسائل و بیرون کشیدن آنها از لایه‌های زیرین اجتماع، تنها و تنها از طریق گفتگو با نخبگان و رجوع به لایه‌های زیرین پژوهش‌ها ممکن است.

چه کسی مسئله اجتماعی را تعیین می‌کند؟

یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید در حاشیه مفهوم مسئله اجتماعی به آن توجه داشت، مرجع تعیین مسئله اجتماعی است. آیا مردم مرجع اصلی تعیین مسئله اجتماعی به حساب می‌آیند یا حکومت؟ جامعه‌شناسان و از جمله نیزبت پاسخ‌های خوبی به این پرسش داده‌اند.

یکی از مهم‌ترین مراجع تعیین مسئله اجتماعی، عرف یا فرهنگ است. فارغ از اینکه جوامع تک‌فرهنگی یا چندفرهنگی باشند، جامعه‌شناسان خود جامعه را مرجع تعیین مسئله می‌دانند. هر جامعه سیستمی از باورها، ارزش‌ها و هنجارها دارد که اینان را باارزش تلقی کرده و تخطی‌گران از این سیستم را مجازات می‌کند. دولت در بخشی از این فرایند، نماینده جامعه است.

از سوی دیگر دولت نیز می‌تواند مرجع مهمی برای تعیین مسئله اجتماعی باشد. امروز دولت‌ها مسائلی را به عنوان مسئله اجتماعی می‌شناسند که مردم عنایتی به آن مسائل ندارند! این فاصله میان تشخیص مردم و دولت‌ها، یکی از مهم‌ترین وجوه دشواری تحقیق پیرامون مسائل اجتماعی است. دولت‌ها کانال‌ها و نمایندگان مختلفی برای تعیین مسئله اجتماعی از دیدگاه خودشان دارند، آنها می‌توانند نظرات‌شان را به گوش مردم برسانند. اما مردم در بیان این تشخیص تا حد زیادی با دشواری‌های بیشتری روبه‌رو هستند. آنچه در کلیت این مسئله باید مورد توجه واقع شود، افکار عمومی است. نماینده مردم در تعیین مسئله اجتماعی، افکار عمومی (یعنی معدل یا میانگین نظرات مردم در خواسته‌های‌شان) است.

نکته مغفول دیگری که درباره رصد مسائل اجتماعی در ایران وجود دارد، توجه به پیش‌زمینه‌های غربی این مسائل و شیوه‌های تحقیق پیرامون آن است. جامعه‌شناسان ایرانی باید به بومی‌سازی شیوه‌های مشاهده و مطالعه مسائل اجتماعی در ایران عنایت داشته باشند تا در مخمصه‌های تزاحم فرهنگی و عرفی گرفتار نشوند. مثلا یکی از مهم‌ترین نکاتی که درباره جامعه ایرانی قابل بیان است، تکثرفرهنگی بدون تزاحم‌ها و برخوردهای قومی است. بومی‌سازی این زوایای نگاه و پرداخت باید همواره پیش چشم جامعه‌شناسان آویخته باشد.

/انتهای بخش اول/

ارسال نظر
captcha