وضعیت‌سنجی فقر در آمریکا به‌قلم جولیا کاربونارو؛
ریدل گفت: تصور کنید که فردا کشور چه شکلی می‌شود اگر به همه دستمزد زندگی پرداخت شود. یا اگر ما زیرساختی داشتیم که واقعاً از فرایند‌های مراقبتی حمایت می‌کرد و برای آن ارزش قائل بود. شکست در رسیدگی به فقر در ایالات متحده به دلیل فقدان ایده‌های خوب یا راه حل‌های بالقوه نیست، بلکه به دلیل فقدان اراده سیاسی است.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «جولیا کاربونارو»[۱] خبرنگار «نیوزویک» در گزارشی که در این هفته‌نامه آمریکایی منتشر شده است به موضوع فقر در جامعه آمریکا می‌پردازد. کارشناسان برجسته فقر و عدالت اجتماعی که خبرنگار نیوزویک در این گزارش با آن‌ها مصاحبه کرده است همگی به اتفاق معتقدند که فقر در آمریکا مشکل خودساخته است و تابع سیاست‌های دولت فدرال است لذا مبارزه با فقر نیز به اراده سیاسی دولت این کشور برمی‌گردد که در حال حاضر این اراده سیاسی با وجود منابع کافی برای ریشه کنی فقر، وجود ندارد. براساس این گزارش نزدیک به ۳۸میلیون آمریکایی زیر خط فقر هستند و سالیانه هزاران آمریکایی به دلیل فقر در این کشور فوت می‌کنند و فقر بعد از بیماری‌های قلبی، سرطان و سیگار به چهارمین عامل مرگ و میر در این کشور تبدیل شده است.

گسترش شکاف طبقاتی در آمریکا

به گفته کارشناسان، آمریکا از یک بی‌عدالتی «خودساخته» در زمینه فقر رنج می‌برد، چرا که ثروتمندان در حال ثروتمندتر شدن هستند در حالی که هزاران نفر که بدون امکانات کافی زندگی می‌کنند، هر ساله در آمریکا به دلیل فقر می‌میرند. براساس نظرسنجی اختصاصی مرکز افکار سنجی «ردفیلد و ویلتون استراتژیس»[۲] که به نمایندگی از نیوزویک انجام شده است؛ این مساله اکثر آمریکایی‌ها را نگران کرده است. تحقیقات «دانشگاه کالیفرنیا، ریورساید»[۳] که اوایل امسال در مجله انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد، نشان داد که در سال ۲۰۱۹ - یک سال پیش از موج کرونا که نرخ مرگ و میر در این کشور را بسیار بدتر کرد - مرگ ۱۸۳۰۰۰ آمریکایی ۱۵ ساله و بالاتر را می‌توان به فقر نسبت داد، اکثر افراد فوت شده به عنوان افرادی با درآمد کم‌تر از ۵۰ درصد متوسط آمریکا تعریف می‌شوند.

در سال ۲۰۱۹، متوسط درآمد خانوار‌های آمریکایی ۶۹۵۶۰ دلار بود. در همان سال، اداره سرشماری ایالات متحده تخمین زد که حدود ۳۴ میلیون آمریکایی - ۱۰.۵ درصد از جمعیت کشور- در فقر زندگی می‌کنند. همانطور که نظر سنجی مشترک «نیوزویک» و «ردفیلد و ویلتون استراتژیس» نشان می‌دهد فقر همچنان یک مسئله بزرگ در ایالات متحده است و آمریکا بسیار بیشتر از کشور‌های هم سطح خود از نظر میزان ثروت توزیع شده با مسئله فقر دست و پنجه نرم می‌کند و این مسئله باعث نگرانی اکثر آمریکایی‌ها شده است. این نظرسنجی که در ۳۱می بین ۱۵۰۰ رای دهنده واجد شرایط در ایالات متحده انجام شد، نشان داد که حدود ۵۳ درصد از آمریکایی‌ها «بسیار» نگران سطح فقر در این کشور هستند. در میان دموکرات‌ها - که در سال ۲۰۲۰ به جو بایدن رای دادند - این تعداد به ۵۸ درصد رسید، در حالی که در میان جمهوری‌خواهان - افرادی که در سال ۲۰۲۰ به دونالد ترامپ رای دادند - ۴۸ درصد گفتند که «بسیار» نگران فقر در این کشور هستند. حدود ۲۱ درصد از آمریکایی‌هایی که به این نظرسنجی پاسخ دادند، از شغل اصلی خود پول کافی برای پرداخت قبوض یا حفظ استاندارد زندگی خانواده‌شان به دست نمی‌آورند، در حالی که ۵۲ درصد برای پرداختن به هزینه‌های زندگی روزانه خود در چندین شغل کار می‌کنند. زنان بیشتر (۲۴ درصد) نسبت به مردان (۱۸ درصد) گفتند که پول کافی برای پرداخت صورت حساب‌ها به دست نیاورده اند، در حالی که مردان بیشتر (۵۷ درصد) نسبت به زنان (۴۹ درصد) گفتند که بیش از یک کار انجام می‌دهند. گروه سنی با بیش‌ترین درصد افرادی که بیش از یک کار انجام می‌دهند، ۳۵ تا ۴۴ سال بود و ۷۷ درصد پاسخ دهندگان چندین جا کار می‌کردند.



فقر چهارمین عامل مرگ در آمریکا

محققان «دانشگاه کالیفرنیا، ریورساید» دریافتند که میزان بقای افراد فقیر تا سن ۴۰ سالگی تقریباً با افراد ثروتمند برابر است و پس از آن فقرا با نرخ قابل توجهی بالاتر از افراد با درآمد و منابع بهتر جان خود را از دست می‌دهند

محققان «دانشگاه کالیفرنیا، ریورساید» دریافتند که میزان بقای افراد فقیر تا سن ۴۰ سالگی تقریباً با افراد ثروتمند برابر است و پس از آن فقرا با نرخ قابل توجهی بالاتر از افراد با درآمد و منابع بهتر جان خود را از دست می‌دهند. طبق مطالعه «دانشگاه کالیفرنیا، ریورساید»، فقر - به عنوان یک عامل خطر - می‌تواند چهارمین علت مرگ و میر در ایالات متحده پس از بیماری قلبی، سرطان و سیگار باشد.

«دیوید بردی»[۴]، استاد سیاست عمومی در دانشگاه کالیفرنیا و محقق اصلی این مطالعه به نیوزویک گفت: «فقر به‌عنوان یک عامل خطر، افراد بیشتری را نسبت به آلزایمر، سکته مغزی و دیابت می‌کشد. درحالی‌که فقر می‌تواند به نتیجه غایی بد، مثل مرگ ختم شود، این عامل با پیامد منفی سلامتی از جمله استرس و افسردگی هم مرتبط است.» بردی گفت: «فقر و شرایط سلامتی به صورت پیوسته به هم مرتبط هستند. اگر شما از نظر جسمی ناتوان هستید، آسیب جدی در کمر دارید و نمی‌توانید کار کنید، احتمالاً از نظر اقتصادی ناامن‌تر می‌شوید، که سپس منجر به افسردگی و سایر مسائل می‌شود. این مسائل همه با هم در هماهنگی عمل می‌کنند.» به گفته کارشناسان، یافته‌های مطالعه «دانشگاه کالیفرنیا، ریورساید» بیان دیگری از این واقعیت است که اقلیت‌های قومی و نژادی به طور نامتناسبی تحت تأثیر مسائل مرتبط با نابرابری قرار می‌گیرند، زیرا این گروه‌ها بیشتر از سفیدپوستان در فقر زندگی می‌کنند.



فقرای آمریکا چه کسانی هستند؟

براساس آخرین داده‌های موجود توسط اداره سرشماری ایالات متحده، در سال ۲۰۲۱ نرخ رسمی فقر در ایالات متحده ۱۱.۶ درصد بود، تقریباً ۳۷.۹ میلیون آمریکایی - تقریباً همان میزان گزارش شده در سال قبل، در سال ۲۰۲۰. در همان سال، متوسط درآمد خانوار ۶۷۵۲۱ دلار بود که کاهش ۲.۹ درصدی نسبت به میانگین سال ۲۰۱۹ و اولین کاهش معنی دار آماری از سال ۲۰۱۱ تاکنون بود.

«کریستین سیفلد»[۵]، دستیار مدیر راه‌حل‌های فقر در «دانشگاه میشیگان» به نیوزویک گفت: «از نظر سن، نژاد و هویت جنسی، فقرای آمریکا گروهی از مردم ناهمگن» هستند؛ اما کودکان نسبت به بزرگسالان در سن کار بیشتر احتمال دارد فقر را تجربه کنند. همچنین زنان بیشتر از مردان فقر را تجربه می‌کنند و و افراد رنگین پوست نسبت به افراد سفیدپوست بیشتر احتمال دارد فقر را تجربه کنند.» به گفته سیفلد «این روند‌ها منعکس کننده تبعیض تاریخی و مداوم در سیاست‌هایی است که ما در ایالات متحده داریم»

او گفت: «فقر یک انتخاب سیاسی است، اگر مراقبت‌های بهداشتی جامع‌تری را در نظر بگیریم، اگر حمایت درآمدی بهتری را در نظر بگیریم، می‌توانیم کاری در این مورد انجام دهیم، حداقل از دیدگاه درآمدی. ما مانند تقریباً تمام اروپای غربی سیاست‌های مرخصی والدین نداریم، بنابراین افرادی که بچه دارند، اگر بچه‌هایشان مریض باشند، اغلب مجبورند کار را از دست بدهند، و این درآمد کمتری برای آن‌ها در پایان روز است. این‌ها تصمیماتی هستند که ما به عنوان یک ملت گرفته ایم، و اگر ما انتخاب‌های دیگری داشته باشیم، واقعا می‌توانیم کاری بسیار مهم در زمینه کاهش فقر انجام دهیم»

«مارک رنک» گفت: فقر بسیار سیال‌تر از آن چیزی است که مردم فکر می‌کنند. مردم در طول زندگی خود بار‌ها به فقر دچار شده و از آن خارج می‌شوند. نزدیک به سه‌چهارم آمریکایی‌ها حداقل یک‌سال زیر خط فقر را تجربه خواهند کرد


براساس آخرین داده‌های اداره سرشماری ایالات متحده، ۱۲.۶ درصد از زنان در این کشور در سال ۲۰۲۰ در فقر زندگی می‌کردند، در مقابل ۱۰.۳ درصد از مرداندر فقر بودند. در همان سال، ۱۶ درصد از کودکان زیر ۱۸ سال - تقریباً یک نفر از هر شش کودک - فقیر بودند، در مقابل ۸.۹ درصد از سالمندان (۶۵ سال یا بیشتر) در همین سال جزو فقرا طبقه بندی شدند. در حالی که ۱۰.۱ درصد از سفیدپوستان در سال ۲۰۲۰ در فقر زندگی می‌کردند، این نرخ در میان بومیان آمریکا، سیاه پوستان و اسپانیایی تبار‌ها به ترتیب به ۲۰.۰، ۱۹.۶ و ۱۷.۰ افزایش یافت.

«مارک رنک»[۶]، یکی از کارشناسان برجسته فقر، نابرابری و عدالت اجتماعی و استاد رفاه اجتماعی در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، میسوری، به نیوزویک گفت: «فقر بسیار سیال‌تر از آن چیزی است که مردم فکر می‌کنند. مردم در طول زندگی خود بار‌ها به فقر دچار شده و از آن خارج می‌شوند. نزدیک به سه‌چهارم آمریکایی‌ها حداقل یک‌سال زیر خط فقر را تجربه خواهند کرد. برای اکثر مردم، فقر یک تجربه نسبتا کوتاه‌مدت است، یک یا دو سال، آن‌ها از خط فقر بالاتر خواهند رفت و ممکن است اتفاقی بیفتد که آن‌ها را دوباره به فقر برگرداند؛ اما برخی خودشان را بیرون خواهند برد»

در حالی که بیشتر پرسش شوندگان نظرسنجی مشترک «نیوزویک» و «ردفیلد» در مورد تداوم فقر در کشور نگران بودند و برخی به طور مستقیم تحت تاثیر فقر قرار گرفته بودند، بسیاری گفتند که این مسئله به نوعی در کشوری که به سمت رشد اقتصادی تمایل دارد، اجتناب ناپذیر است. حدود ۴۷ درصد گفته‌اند، موافقند که مقدار مشخصی از فقر، چیزی است که باید در یک جامعه سرمایه‌داری و بازار آزاد پذیرفته شود؛ درحالی‌که ۲۰ درصد مخالف بودند. بیشتر دموکرات‌ها (۲۸درصد) با این نظر موافق بودند تا جمهوری‌خواهان (۲۴درصد).

«متیو دزموند»[۷]، جامعه‌شناس برنده جایزه «پولیتزر» و نویسنده کتاب «فقر توسط آمریکا[۸]» به نیوزویک گفت: «شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد برنامه‌های دولتی در مبارزه با فقر موثر هستند. ما مجبور نیستیم با این همه فقر در آمریکا زندگی کنیم.»



چرا فقر در آمریکا همچنان ادامه دارد؟

«ربکا ریدل»[۹]، مسئول سیاست عدالت اقتصادی آکسفام آمریکا به نیوزویک گفت: «برای ۵۰ سال، نرخ فقر در ایالات متحده به طور قابل توجهی ثابت بوده است.» با استفاده از تعریف رسمی و آخرین داده‌های سرشماری، نرخ فقر در ایالات متحده در حال حاضر ۱۱.۶ درصد است که با نرخ ۱۱.۱ درصدی که این کشور در سال ۱۹۷۳ گزارش کرده بود فاصله چندانی ندارد. این به آن معناست که اگر ماشین زمان را بردارید و ۵۰ سال به عقب برگردید، وضعیت برای فقرا بدون تغییر خواهد بود. در همین حال، سهم درآمد یک درصد برتر جامعه آمریکا به‌طور نجومی رشد کرده است.» از نظر «ریدل» افزایش ثروت در اوج و فقر مداوم، دو روی یک سکه هستند. براساس گزارش سال ۲۰۲۲ بانک مرکزی آمریکا در مورد ثروت خانوارها، ثروت جمعی به اصطلاح ۱ درصد -ثروتمندترین آمریکایی‌ها- در پایان سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۱ به رکورد ۴۵.۹ تریلیون دلار رسید. در طول همه گیری، ثروت آن‌ها بیش از ۱۲ تریلیون دلار افزایش یافت.

«ربکا ریدل» گفت: فقر پایدار در آمریکا واقعا به انتخاب سیاست‌ها مربوط می‌شود. انتخاب‌هایی که درباره مالیات‌ها، شبکه امنیت اجتماعی، درباره قدرت شرکت‌ها و درباره خدمات عمومی انجام شده‌اند؛ این انتخاب‌ها از بسیاری جهات به افزایش سرسام‌آور نابرابری کمک کرده است


«ربکا ریدل» گفت: «فقر پایدار در آمریکا واقعا به انتخاب سیاست‌ها مربوط می‌شود. انتخاب‌هایی که درباره مالیات‌ها، شبکه امنیت اجتماعی، درباره قدرت شرکت‌ها و درباره خدمات عمومی انجام شده‌اند؛ این انتخاب‌ها از بسیاری جهات به افزایش سرسام‌آور نابرابری کمک کرده‌اند و برای پایان دادن به فقر و سختی طراحی نشده‌اند و از بسیاری جهات به افزایش سرسام‌آور نابرابری در آمریکا کمک کرده‌اند.»

از نظر «مارک رنک»، دلایل تداوم فقر این است که «شغل‌های کافی که دستمزد مناسبی داشته باشند و مزایای مناسبی داشته باشند وجود ندارد» و شبکه امنیتی کافی برای آمریکایی‌هایی که برای تأمین هزینه‌های زندگی خود تلاش می‌کنند وجود ندارد. وی گفت: «در طول ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته، ایالات متحده در زمینه ایجاد مشاغل جدید کار بسیار خوبی انجام داده است، اما بسیاری از این مشاغل مشاغل کم درآمد هستند، مشاغلی که مزایایی مانند بیمه درمانی ندارند یک شکست ساختاری بزرگ دیگر این است که ایالات متحده یک شبکه ایمنی اجتماعی بسیار قوی برای محافظت از مردم در برابر فقر ندارد؛ بنابراین وقتی اتفاقاتی برای افراد در زندگی آن‌ها رخ می‌دهد، مانند از دست دادن شغل یا بیمار شدن، چیز زیادی برای محافظت از مردم در برابر فقر وجود ندارد.»

به گفته «دزموند»، فقر در آمریکا ادامه دارد «زیرا ما سرمایه‌گذاری کافی برای مبارزه با این مشکل انجام نداده‌ایم» و «بسیاری از ما از فقر در آمریکا سود می‌بریم» او به نیوزویک گفت: «برخی از زندگی‌ها کوچک می‌شوند تا دیگران رشد کنند. اغلب نمی‌دانیم که کالا‌ها و خدمات ارزانی را مصرف می‌کنیم که فقیران کارگر تولید می‌کنند... نیمی از کشور به طور مستقیم و غیرمستقیم در بورس سرمایه‌گذاری می‌شود و آن‌ها از بازدهی ناشی از قربانی کردن انسان‌ها، گاهی اوقات سود می‌برند. ما از معافیت‌های مالیاتی سود می‌بریم، ۱.۸ تریلیون دلار در سال معافیت‌های مالیاتی، که دو برابر هزینه‌های نظامی ما است. بسیاری از ما از آن معافیت‌های مالیاتی بهره‌مند هستیم؛ و ما یک سیستم را تداوم می‌دهیم، یا در یک سیستم مشارکت می‌کنیم، که در آن ما خیلی بیشتر از اینکه فقر را کاهش دهیم، برای یارانه دادن به ثروتمندان تلاش می‌کنیم.» دزموند گفت: «علاوه بر آن، ما همچنان به ایجاد جوامع تفکیک‌گرا ادامه می‌دهیم، جایی که ثروتمندترین محله‌ها برای کسانی که درآمد پایین‌تری دارند، غیرقابل دسترس هستند.» این جامعه شناس معتقد است که فقر در آمریکا با این واقعیت منعکس می‌شود که «اصول جامعه برای بخش عظیمی از مردم آمریکا در حال فروپاشی است و بسیاری از آن‌ها کم‌تر از حقوق قابل زندگی درآمد دارند و در چرخه فقر گرفتار شده‌اند

فقدان گزینه برای افراد فقیر در آمریکا، آن‌ها را در برابر استثمار در بازار مسکن، صنعت کار و سیستم مالی آسیب پذیرتر می‌کند. بر محاسبات دزموند، مؤسسات مالی روزانه ۶۱ میلیون دلار از جیب فقرا به عنوان جریمه و کارمزد بیرون می‌کشند


دزموند می‌گوید: «اگر از یک سو به رکود دستمزد‌ها و از سوی دیگر به افزایش هزینه‌های مسکن، به‌ویژه برای مستأجران نگاه کنید، با وضعیتی مواجه می‌شوید که برای ماندن در همان مکان مجبوریم مقدار بیشتری هزینه کنیم». او معتقد است که فقدان گزینه برای افراد فقیر در آمریکا، آن‌ها را در برابر استثمار در بازار مسکن، صنعت کار و سیستم مالی آسیب پذیرتر می‌کند. بر محاسبات دزموند، مؤسسات مالی روزانه ۶۱ میلیون دلار از جیب فقرا به عنوان جریمه و کارمزد بیرون می‌کشند.



درسی از همه گیری کرونا

به گفته «رنک»، «این باور در درون رویای آمریکایی و فردگرایی بدنام این کشور ریشه دوانده است که فقر تقصیر خود فرد است، نتیجه تصمیمات نادرست خودمردم است» نه یک شکست ساختاری همانطور که او معتقد است. اما در طول همه گیری کرونا و انتشاراین ویروس مرگبار که منجر به تعطیلی مشاغل و اختلالات بزرگ شد این طرز فکر ناگهان تغییر کرد مردم متوجه شدند که تلاش برای تامین هزینه‌های زندگی به دلایلی فراتر از اراده آن‌ها بوده است. دزموند گفت: «در طول کووید، آنچه شما دیدید، سرمایه‌گذاری باورنکردنی از سوی دولت فدرال در مردم آمریکا بود، چیزی شبیه به آن را از زمان جامعه بزرگ در دهه ۱۹۶۰ ندیده بودیم.» وی افزود: «اعتبار مالیاتی کودکان که در طول کووید-۱۹ اعمال شد و فقر کودکان را تا ۴۶ درصد در شش ماه کاهش داد. کمک اضطراری اجاره، که یک برنامه ۴۶.۵ میلیارد دلاری بود و به بیش از ۱۰ میلیون خانواده کارگر رسید، اخراج‌ها را به کمترین میزانی که تا به حال ثبت کرده بود، کاهش داد. این نشان می‌دهد که برنامه‌های دولت در زمینه مبارزه برای کاهش فقر کارآمد هستند.»

«ربکا ریدل» گفت که سرمایه‌گذاری‌های دولت فدرال برای کمک به افراد کم‌درآمد برای مقابله با همه‌گیری واقعاً نتیجه داد، با «داده‌های سرشماری نشان می‌دهد که برنامه شبکه ایمنی دوران همه‌گیری میلیون‌ها نفر را از فقر دور نگه داشته است» این بیماری همه گیر ممکن است دیدگاه آمریکایی‌ها را نسبت به فقر تغییر دهد، اما این فقط موقتی بود. ریدل گفت، زمانی که این سرمایه گذاری‌ها پس از پایان یافتن وضعیت اضطراری بهداشتی به پایان رسید، وضعیت برای بسیاری که در آستانه فقر زندگی می‌کردند بدتر شد. مردم با تورم بالاتری روبرو هستند که واقعاً برای بسیاری از خانوار‌ها یک چالش است» هنوز اطلاعاتی برای برآورد نرخ فقر برای سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ در دسترس نیست.



آیا در نهایت می‌توانیم به فقر پایان دهیم؟

«دیوید بردی» گفت: «در تاریخ دموکراسی‌های ثروتمند هرگز سیاست اجتماعی به صورت آنی اتفاق نمی‌افتد. تلاش برای سیاست‌های اجتماعی سخاوتمندانه‌تر برای کاهش فقر و نابرابری، دهه‌ها مبارزه سیاسی نیاز دارد و برای حفظ سیاست‌های اجتماعی کنونی هم که دارید، مبارزه سیاسی لازم است.»

به گفته «دزموند»، سه کار وجود دارد که کشور باید برای پایان دادن به فقر انجام دهد؛ اول دولت باید سرمایه گذاری‌های عمیق‌تری انجام دهد که از طریق اجرای مالیات منصفانه تامین شود. دوم، اجرای سیاست‌هایی که با استثمار فقرا از طریق هزینه‌های اضافه برداشت و وام‌های روزمزد مبارزه می‌کند و به کارگران کم‌درآمد گزینه‌های بیشتری در زمینه مسکن و تشکیل اتحادیه می‌دهد و سوم باید به جداسازی فقرا از ثروتمندان پایان داد و جوامع و سیستم‌های مدارس را فراگیرتر کرد. «رنک» معتقد است که برای مقابله با فقر، هم باید یک «شبکه امنیت اجتماعی قوی ایجاد کنیم که حمایت‌ها و مزایایی را فراهم کند که مردم در زمان از دست دادن شغل یا زمانی که بیمار می‌شوند به آن نیاز دارند و هم دستمزد‌ها را افزایش دهد». او گفت: «افزایش دستمزد کارگران کم‌دستمزد به سطح مناسب، یک مزیت قابل توجه برای کاهش فقر است. من فکر می‌کنم این دو کاری هستند که می‌توان انجام داد، دلیلی وجود ندارد که ما نتوانیم.». نظرسنجی ما نشان می‌دهد که ۵۱ درصد از آمریکایی‌ها معتقدند که حداقل دستمزد بالاتر، به‌جای الزامات کاری سخت‌گیرانه انگیزه بهتری برای افراد فراهم می‌کند. در حالی که ۶۳ درصد از دموکرات‌های مورد بررسی از این اقدام حمایت کردند، تنها ۴۰ درصد از جمهوری خواهان موافق هستند. در میان جمهوری خواهان (۵۱ درصد)، نیاز به کار سخت‌تر برای پرداخت‌های رفاهی انگیزه بهتری محسوب می‌شد؛ راه حلی که تنها ۲۸ درصد دموکرات‌ها از آن استقبال کردند. حدود ۷۳ درصد گفتند که از حداقل دستمزد بالاتری حمایت می‌کنند که به کسانی که ۴۰ ساعت در هفته با حداقل دستمزد کار می‌کنند اجازه می‌دهد قبض‌های خود را بپردازند و استاندارد زندگی مناسبی داشته باشند. حدود ۸۳ درصد از دموکرات‌ها با این مسئله موافق بودند، در مقابل ۶۵ درصد از جمهوری خواهانبا آن موافق بودند.

جمهوری خواهان و دموکرات‌ها به‌طور سنتی رویکرد متفاوتی برای مقابله با فقر دارند. براساس یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ توسط «موسسه کاتو»، اکثریت دموکرات‌ها (۶۹ درصد)، مستقل‌ها (۷۶ درصد) و جمهوری خواهان (۹۰ درصد)، معتقدند که رشد اقتصادی بیشتر به افراد فقیر کمک می‌کند

جمهوری خواهان و دموکرات‌ها به‌طور سنتی رویکرد متفاوتی برای مقابله با فقر دارند. براساس یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ توسط «موسسه کاتو»[۱۰]، اکثریت دموکرات‌ها (۶۹ درصد)، مستقل‌ها (۷۶ درصد) و جمهوری خواهان (۹۰ درصد)، معتقدند که رشد اقتصادی بیشتر به افراد فقیر کمک می‌کند. به گفته «داگلاس هولتز ایکین»[۱۱]، اقتصاددان جمهوری خواه و مشاور ارشد سابق سیاست اقتصادی کمپین ریاست جمهوری سناتور «جان مک کین» در سال ۲۰۰۸، مشکل فقر نیست، بلکه این واقعیت است که «بسیاری از آمریکایی‌ها خودکفا نیستند.» به گفته این اقتصاددان جمهوری خواهد، دولت باید به جای تقویت نظام رفاهی و تزریق پول، سیاست‌های حمایتی از کار را اجرا و بودجه آموزش و پرورش را تامین کند. به گفته این اقتصاددان، افزایش حداقل دست مزد به جای کمک به کارگران با دست مزد پایین، رشد کار را کاهش می‌دهد؛ نظری که در حزب جمهوریخواه مشترک است.

حل فقر نه تنها به فقرا کمک می‌کند، بلکه به بقیه آمریکا نیز کمک می‌کند. بردی گفت: «مرگ هزینه بر است.» در مطالعه خود ما متوجه شدیم که افراد ۴۰، ۵۰ و ۶۰ ساله خود کسانی هستند که واقعاً این مرگ و میر ناشی از فقر را تجربه می‌کنند. وقتی کسی در ۵۰ سالگی می‌میرد، این نان آور خانواده است، مرگ والدین سرپرست خانواده حتی بدون احتساب هزینه‌های پزشکی، هزینه‌های زیادی برای یک خانواده تحمیل می‌کند

«سیفلد» افزود: «وظیفه اخلاقی برای ریشه کن کردن فقر وجود دارد، اما برای مقابله با این موضوع مزایای اقتصادی نیز وجود دارد.» در شرایط صرفا اقتصادی، افرادی که درآمد بالاتری دارند، پول بیشتری برای تزریق به اقتصاد دارند. وقتی مردم بتوانند برای مراقبت‌های پیشگیرانه به پزشک مراجعه کنند، پول کمتری صرف رسیدگی به مشکلات بسیار مهم مراقبت‌های بهداشتی می‌شود. کودکانی که به درستی تغذیه می‌شوند و سالم هستند، بیشتر به بزرگسالانی تبدیل می‌شوند که سالم هستند و می‌توانند به رفاه کلی اقتصادی کشور کمک کنند؛ بنابراین اگر می‌خواهید آن را به دلار و سنت بیان کنید، برای مقابله با فقر یک استدلال اقتصادی قوی وجود دارد.



وظیفه کیست که با فقر مقابله کند؟

اکثر پاسخ دهندگان به نظرسنجی مشترک نیوزویک- ردفیلد معتقدند که مقابله با فقر باید به عهده دولت‌های فدرال (۶۲ درصد)، ایالتی (۵۵ درصد) و محلی (۵۴ درصد) باشد. در میان دموکرات‌ها، درصد پاسخ‌دهندگانی که فکر می‌کردند دولت فدرال باید با فقر مقابله کند به ۷۰ درصد رسید، در حالی که در میان جمهوری‌خواهان این رقم ۵۶ درصد بود.

«دزموند» با این مسئله که مقابله با فقر وظیفه دولت است موافق است و می‌گوید که دولت مسئولیت زیادی برای حل مسئله فقر در این سرزمین ثروتمند دارد»، به‌ویژه که برنامه‌های دولت فدرال برای کمک به افرادی که درآمد پایین‌تری در طول همه‌گیری دارند، در مقابله با فقر بسیار مؤثر بوده است. دزموند گفت: «ما می‌توانیم به طور مطلق به فقر پایان دهیم، ما منابع لازم برای انجام آن را داریم. اما آمریکا در حال حاضر فاقد اراده برای پایان دادن به فقر است.» او گفت: «ما قبلاً در فقر در آمریکا جاه طلبی‌های اخلاقی داشتیم. زمانی که دولت جانسون جنگ علیه فقر را راه اندازی کرد، ضرب الاجل تعیین کردند، این فقط یک لفاظی نبود، اما به عنوان یک جامعه به هم پیوسته، و به عنوان یک دولت، ما در حال حاضر فاقد این جاه طلبی هستیم.»

ریدل گفت: «تصور کنید که فردا کشور چه شکلی می‌شود اگر به همه دستمزد زندگی پرداخت شود. یا اگر ما زیرساختی داشتیم که واقعاً از فرایند‌های مراقبتی حمایت می‌کرد و برای آن ارزش قائل بود. شکست در رسیدگی به فقر در ایالات متحده به دلیل فقدان ایده‌های خوب یا راه حل‌های بالقوه نیست، بلکه به دلیل فقدان اراده سیاسی است». بردی گفت: «سطح فقر ما پیامد مستقیم سیاست‌های اجتماعی ضعیف ما است که پیامد مستقیم بازیگران ضعیف سیاسی است و این دلیل اصلی فقر است و فقر به این دلیل نیست که ما مردمی داریم که بدتر از کشور‌های دیگر رفتار می‌کنند.»

پی‌نوشت

[۱]. Giulia Carbonaro
[۲]. Redfield & Wilton Strategies
[۳]. University of California, Riverside
[۴]. David Brady
[۵]. Kristin Seefeldt
[۶]. Mark Rank
[۷]. Matthew Desmond
[۸]. Poverty, by America
[۹]. Rebecca Riddell
[۱۰]. Cato Institute
[۱۱]. Douglas Holtz-Eakin

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha