به گزارش«سدید»؛ 17 شهریور 1357، یکی از روزهای مهم تاریخی است که با قیام مردم در جمعهای سیاه باعث کشته شدن شماری از معترضین و یا مبارزین انقلاب اسلامی گشت. نقطه محوری وقایع آن روز در میدان ژاله و برخی از محلات فقیرنشین بود که باعث درگیری مردم با عوامل رژیم شاه شد. به دنبال این حادثه امام (ره) نیز با صدور بیانیهای آن را محکوم و مردم را به ادامه مبارزاتشان تشویق کردند. از این رو بسیاری این حادثه را پایان کار رژیم شاه دانسته و معتقدند که عملاً با این اتفاق، راه مصالحه میان مردم و رژیم از بین رفت. اما سؤال این است که این حادثه چه تفاوتی با اتفاقات مشابه پیش از آن داشت و علت اهمیت سیاسی آن چیست؟ چرا این حادثه راه مصالحه مردم و رژیم را پایان بخشید؟ اینها سؤالاتی است که تلاش شده در ادامه مطلب ذیل به آنها پاسخ داده شود.
17 شهریور و مبارزات مردمی پیش از آن
در آخرین سال منتهی به انقلاب مجموعه اتفاقاتی رخ داد که باعث تسریع روند مبارزات مردمی و بسته شدن راههای تعامل رژیم و ملت گردید. حوادثی چون آتش سوزی سینما رکس و تظاهرات نیم میلیونی مردم در عیدفطر که در 13 شهریور رخ داد، سبب شد تا شهریور به ماهی تعیین کننده و پرحادثه در تقویم تاریخ مبارزات مردمی تبدیل گردد. شاه که بعد از حادثه سینما رکس و با اجرای سیاست آشتی ملی با مهرههایی چون جعفر شریف امامی درصدد بود، از بار مخالفتهای عمومی بکاهد، با قیام 17 شهریور پایان کار خود را رقم زد. این حادثه به دنبال راهپیمایی عید فطر در سیزده شهریور رخ داد. در 13 شهریور تظاهرات و راهپیمایی عظیمی علیه رژیم شاه در روز عید فطر به وقوع پیوست. حرکتی گسترده و عظیم که تا روز شانزده شهریور نیز ادامه داشت. با این حال رژیم با تلاشهای گسترده، فضا را تا حدی آرام ساخت. با آرام شدن نسبی فضای کشور بعد از راهپیماییهای عید فطر، مردم خود را برای نماز جمعه 17 شهریور آماده میکردند. فردوست در این رابطه میگوید: «در روز پنجشنبه 16شهریور 1357 گزارشات وسیعی از اعلام اجتماع مردم در میدان ژاله در صبح جمعه رسیده بود، عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ ۱۶ شهریور فریاد میزدند: فردا صبح در میدان ژاله.»1
در این شرایط، رژیم که با اتفاقات عید فطر، واهمه متشنج شدن دوباره اوضاع را داشت، ساعت 6 صبح 17 شهریور اعلام حکومت نظامی نمود؛ اما بهرغم حکومت نظامی، «دهها هزار مردم مجاهد شرق تهران از صبح زود به سوی میعادگاه سرازیر شدند و در کمتر از دو ساعت تمامی خیابان ژاله تا پشت بهارستان را از جمعیت پر کردند.»2 البته یکی از علل قرار گرفتن تجمعات در میدان ژاله از آن جهت بود که یکی از فعالان مبارزان مردمی در آن روزها شخصی به نام علامه یحیی نوری بود. علامه نوری در آن زمان در میدان ژاله سکونت داشت و از این رو حضور وی در تجمعات ضدشاه، و انتخاب میدان ژاله بیتأثیر نبود. در روز هفده شهریور با جمع شدن مردم، «یگانهایی از لشکر در میدان و خیابان ژاله (شهدا) مستقر شدند و ساعاتی بعد برخورد شدیدی با مردم داشته و تلفات سنگینی را به جمعیت وارد کردند3 و بدین ترتیب با آغاز درگیریها و کشته شدن عده زیادی از مردم قیام 17 شهریور در تاریخ ثبت گردید. این اتفاق از چند جهت بر روند مبارزات مردم تأثیر گذاشت و پیامدهای سیاسی خاصی را برای رژیم به دنبال داشت.
یکی از مجروحین تظاهرات 17 شهریور در میدان ژاله تهران (شهدا)
کشتار مردم و پایان سیاست آشتی ملی
قیام 17 شهریور در شرایطی اتفاق افتاد که شاه با انتخاب جعفر شریف امامی و اجرای سیاست آشتی ملی درصدد بود از بار مخالفتها و نارضایتیهای عمومی بکاهد. اما با کشتار مردم این سیاست عملاً غیرقابل اجرا شد؛ زیرا مخالفین تعداد کشتهها و زخمیها را بالا و چشمگیر گزارش میکردند. آبراهامیان در این رابطه میگوید: «شب، مقامات نظامی تلفات آن روز را را جمعا 87 کشته و 205 زخمی اعلام کردند. اما مخالفین اعلام کردند که تعداد کشته شدگان به بیش از 4000 نفر میرسد و تنها در میدان ژاله 500 نفر کشته شدند.»4 از سویی کارتر نیز کشتار 17 شهریور را تأیید کرد و بدین ترتیب ادعای حقوق بشر وی نزد مردم، دروغی بزرگ جلوه کرد.5 امام خمینی نیز بعد از این فاجعه، بیانیهای صادر و با بازماندگان حادثه ابراز همدردی کردند: «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد». در این بیانیه امام همچنین در بخش دیگری از بیانیه خود به دروغ بودن سیاست آشتی ملی اشاره و آن را بازی دروغین شاه خواند: «شاه با حکومت آشتی ملی میخواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولی فریب او خیلی زود برملا گردید.»6 در این شرایط «هیأت حاکمه مجبور شدند از طریق مجلس، مبارزه عمومی را منحرف سازند یعنی گروهی از نمایندگان که از مدتی قبل عنوان اقلیت به خود داده بودند مجاز گردیدند از جنایت گذشته عمال رژیم سخن گویند تا خود تبدیل به پایگاهی گردند و اساساً مجلس نقطه امید مردم شود.»7 حتی شریف امامی سعی نمود با عذرخواهی از مردم، فضای متشنج جامعه را تا حدودی آرام نماید، اما این ترفندها نیز نتیجهای جز واقف شدن مردم به جنایات پنهان رژیم و ضدیت و انزجار بیشتر مردم به آنان را به همراه نداشت.
تداوم مبارزات و پیوسته شدن حوادث دیگر
بعد از قیام 17 شهریور، حوادث مشابه دیگر که حاکی از مخالفتهای مردمی و نارضایتی آن از قیام 17 شهریور بود، سلسلهوار اتفاق افتاد و سبب شد تا عزم مردم در مبارزات جزم گردد. برخی از این حوادث عبارتند از: اعتصاب سه روزه مطبوعات، برگزاری چهلم شهدای جمعه سیاه و راهپیمایی مردم به این مناسبت، هجرت امام از عراق به فرانسه، اعتصاب کارگران و کارمندان، 13 آبان و... که میتوان گقت قیام 17 شهریور، زنگ سقوط رژیم را به صدا درآورد. همانطور که زبیگنیو برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا، نیز گفته است: «واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.»8
گسترده شدن اعتراضات مردمی و جدی شدن مبارزات
تا پیش از 17 شهریور، گرچه مبارزات مردم در قالب اعتراضات عمومی شکل گرفته بود؛ اما شدت آن به گونهای نبود که رژیم چندان آن را مهم و جدی تلقی کند. به عبارتی، با وجود دگرگونی در فضای سیاسی کشور، «مخصوصاً در اواخر 56 که با تظاهرات قم به صورت محسوس نمایان شد، تا بهار 57 و حتی تا دوران شریف امامی و 17 شهریور 57، هنوز در دربار کسی اهمیت اتفاقات و تظاهرات و اعتصابات و به صحنه آمدن نیروهای مذهبی و ابراز مخالفت گروههای سیاسی را جدی نمیگرفت.»9 اما بعد از 17 شهریور، اوضاع تا حد زیادی تغییر کرد. حادثه 17 شهریور نه تنها موجب نشد که اصطلاحاً «مخالفان تا حدودی ماستها راکیسه کنند! بلکه مردم پرجوشتر و خشمگینتر در مبارزه علیه رژیم شاه حضور یافتند و اگر شریف امامی ازین پیشامد عذرخواهی نمود به خاطر بیحاصل بودن سیاست کشتار و ایجاد رعب و وحشت بود.»10 همچنین این اتفاق به تعبیر آبراهامیان «موقعیت میانهروهایی را که خواهان اجرای قانون اساسی مشروطه بودند و برای سازش با سلطنت میکوشیدند تضعیف کرد. به نوشته یک روزنامهنگار فرانسوی، بزرگترین قربانی جمعه سیاه، سیاست تعدیل و اصلاحات لیبرالی بود.»11
سخن پایانی
قیام 17 شهریور که به مدت چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد، به عنوان نقطه عطف اتفاقی مهم در سال 57، ضمن گسترش مبارزات مردمی، این واقعیت را به اثبات رساند که راه آشتی میان ملت و رژیم عملاً بیفایده و ناممکن است. شاه که درصدد بود با اجرای آشتی ملی، حکومت خود را حکومتی سازشپذیر نشان دهد و از این طریق فضا را به نفع خود تغییر دهد، عملاً با کشتار وسیع مردم در آن روز، نمایشی بودن و عدم اعتقاد راستین خود به آن سیاست را نشان داد. همین موضوع، دلیل شدت یافتن مبارزات مردمی و تداوم یافتن آن در قالب حوادثی چون اعتصاب مطبوعات، کارگران و کارمندان، اعتراضات دانشآموزان و دانشجویان و چندین قیام و راهپیمایی کوچک و بزرگ شد و در نهایت پیروزی انقلاب را به دنبال داشت.
حمله نیروهای حکومت نظامی به مردم تهران در میدان ژاله (شهدا)
پی نوشت:
1.حسین فردوست، از ظهور تا سقوط سلطنت پهلوی، ج 1 ، تهران، اطلاعات، 1370، ص 580.
2. سید جلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چاپ هفدهم، ص 352.
3. فردوست، همان، ص 580-581.
4. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، محمدابراهیم فتاحی. تهران، نشر نی، ۱۳۷۷، ص 636.
5. محمد پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف،1383، ص 218.
6. صحیفه امام، جلد 3، ص 460.
7. مدنی، همان، ص 355.
8. «جمعه سیاه در میدان ژاله تهران» روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 3574، 17/06/1394.
9. احمدعلی مسعودانصاری، پس از سقوط: سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی/ خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1384، ص: 105.
10. مسعودانصاری، همان، ص: 123.
11. آبراهامیان، همان، ص 636.
منبع: پژوهشکده تاریخ معاصر