نگاهی به گزینه های احتمالی اسکار؛
درخوش‌خوشان سلطنت کمدی‌ها در این چند وقت اخیر و رکوردشکنی‌های پیاپی «فسیل» و فروش خیلی خوب «شهر هرت» کمتر کسی به این فکر کرد که در نقطه مقابل این سینمای خنده و در محتوا و سروشکلی جدی‌تر سینمای ایران چه حرف‌هایی برای گفتن دارد، به‌ویژه وقتی ازحضور در عرصه جهانی و جشنواره‌های جهانی سخن به میان می‌آید.

به گزارش«سدید»؛ درخوش‌خوشان سلطنت کمدی‌ها در این چند وقت اخیر و رکوردشکنی‌های پیاپی «فسیل» و فروش خیلی خوب «شهر هرت» کمتر کسی به این فکر کرد که در نقطه مقابل این سینمای خنده و در محتوا و سروشکلی جدی‌تر سینمای ایران چه حرف‌هایی برای گفتن دارد، به‌ویژه وقتی ازحضور در عرصه جهانی و جشنواره‌های جهانی سخن به میان می‌آید.

آن سینمایی که بتواند فارغ از مزه‌پرانی‌های رایج کمدی و سیاه‌اندیشی این سال‌های سینمای ایران، حرف قابل اعتنایی در سطح جهانی داشته باشد و بتوان به‌عنوان نماینده‌ای موجه و شایسته روی آن حساب ویژه‌ای برای کسب اعتبار و موفقیت باز کرد. با نگاهی به فهرست فیلم‌های تولید و اکران شده در این یک سال اخیر، با یک چنته خالی در این خصوص مواجه می‌شویم، به‌طوری‌که حالا و در بزنگاه معرفی فیلمی به‌عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار۲۰۲۴ با دستی خالی‌تر از همیشه مواجهیم و کمتر فیلمی وجود دارد که بتوان با قاطعیت و اکثریت آرا آن را برای رقابت به این رویداد سینمایی ارسال کرد و مهم‌تر به پیروزی آن خوشبین بود. آخرین مهلت برای معرفی فیلم‌های منتخب هر کشور به آکادمی اسکار ۲اکتبر (۱۰مهر) است و تاکنون حدود ۵۰کشور نمایندگان خود را به اسکار معرفی کرده‌اند. به سیاق هرسال مدتی است که در این روز‌ها کمیته انتخاب و معرفی فیلم به آکادمی، در بنیاد سینمایی فارابی تشکیل شده و اعضای این هیات که هنوز نام آن‌ها اطلاع‌رسانی نشده، مشغول بررسی فیلم‌های واجد صلاحیت برای ارسال به اسکار پیش رو هستند، اما اوضاع و احوال نشان می‌دهد دست این کمیته برای انتخاب گزینه اصلح دراین خصوص چندان باز نیست و فیلم‌های ششدانگ و حتی متوسطی برای حضور در این میدان سینمایی جهان ندارند. تمرکز روی ساخت فیلم‌های کمدی برای رونق بخشیدن به گیشه و سایر وجوه سینمای تجاری و سرگرم‌کننده و از سوی دیگر تاکید بخشی از سینماگران در ساخت فیلم‌هایی بازیگوشانه و مسأله‌دار ـــ از بعد منفی ـــ با صرف‌نظر از متر و معیار‌های سینمای هنری جذاب و استاندارد، باعث شد سینمای ایران در این یک سال اخیر گرفتار یک دوقطبی بوده و آن‌طور که باید حضور موقر و آبرومندی در سینمای جهان و فستیوال‌ها نداشته باشد. البته بخشی از این عدم حضور چشمگیر را باید ناشی از تحریم و مخالف‌خوانی برخی جشنواره‌های اسم و رسم‌دار سینمای جهان همچون برلین، کن و ونیز دانست که در اتحادی نامبارک و مذموم و تماما آغشته به سیاست و غرض‌ورزی، برخورد شایسته‌ای با سینمای پرافتخار ایران نداشتند و از نماینده‌های رسمی کشور ما چشم‌پوشی کردند. اما فارغ از این بازی سیاسی غرب و فستیوال‌های اروپایی، خود سینمای ایران هم در این یک سال اخیر در تولید و عرضه فیلم‌های‌استاندارد و با محتوای مناسب و مسأله‌دار (اشاره به بعد مثبت مسأله و دغدغه‌مندی فیلمساز) نامناسب ظاهر شد و نتوانست در کمیت‌وکیفیت، فیلم‌های قابل‌اعتنایی به کارنامه خود اضافه کند.

قانون اسکار چه می‌گوید؟

قبل از مرور فیلم‌هایی که با بضاعت فعلی و این یک سال می‌توانند جزو گزینه‌های قابل بررسی و درنهایت انتخاب و ارسال به اسکار باشند، بهتر است نگاهی به قوانین بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان (بهترین فیلم خارجی) این جایزه مشهور سینمایی داشته باشیم. مهم‌ترین نکته این‌که فیلم‌ها برای احراز رقابت در شاخه فیلم خارجی اسکار باید در فاصله زمانی اول دسامبر۲۰۲۲ (۱۰آذر۱۴۰۱) تا ۳۱اکتبر۲۰۲۳ (۹آبان۱۴۰۲) و برای حداقل یک هفته اکران مستمر تجاری همراه با بلیت‌فروشی داشته باشند. به‌جز این قانون مهم، یکی دیگر از مهم‌ترین شاخصه‌های فیلمی که به‌عنوان نماینده رسمی یک کشور راهی رقابت اسکار می‌شود، داشتن پخش کننده پرقدرت بین‌المللی و حضور موفق و درخشش در فستیوال‌های معتبر است. درواقع این یک قانون نیست بلکه این حضور‌های موفق و تایید منتقدان جهانی، مزیت و پشتوانه اعتباری بالایی برای فیلم‌ها ایجاد می‌کند و درصورت معرفی این آثار به اسکار، شانس آن‌ها را برای راهیابی به دور بعدی و نهایی و چه بسا کسب جایزه افزایش می‌دهد.

این فیلم‌ها چقدر شانس دارند؟

آخرین تولد، بعد از رفتن، بی‌مادر، پرونده باز است، تصور، دست‌انداز، دسته دختران، ستاره‌بازی، ستون ۱۴، سه‌کام حبس، شهرک، غریب، کت‌چرمی، مصلحت، ملاقات خصوصی و نگهبان شب از جمله فیلم‌هایی است که در فاصله زمانی تعیین‌شده از سوی آکادمی اسکار در سینما‌های ایران اکران شده‌اند و نسبت به دیگر آثار دست‌کم واجد بررسی هستند. گرچه این آثار حداقل به دلیل اکران سینمایی، مشمول قانون ارائه به بخش بهترین فیلم خارجی زبان اسکار هستند، اما اغلب در جشنواره‌های جهانی حضور نداشته‌اند یا اگر هم گذرشان به فستیوال‌ها افتاده است، در رویداد خیلی مشهور و معتبری نبوده و جایزه مهمی دشت نکرده‌اند. همین مسأله می‌تواند چشم اسفندیار این فیلم‌ها تلقی شود و حضورشان در میان فهرست بررسی کمیته انتخاب را باری به هر جهت کند، وگرنه از بیشتر این آثار رقیبی برای فیلمسازان پرآوازه‌ای، چون آکی کوریسماکی، ویم وندرس و نوری بیلگه جیلان در بخش بهترین فیلم خارجی زبان اسکار درنمی‌آید.

فرصتی خارج از دسترس

آخرین تولد به‌عنوان تازه‌ترین ساخته برادران محمودی بازگشت به مسیر این دو برادر فیلمساز به مسیر تقریبا همیشگی خود درباره مسائل و مشکلات مهاجران افغان و همسایگان شریف ایران است. طرح مسائلی درباره افغانستان، در همه این سال‌ها بخت چندانی برای موفقیت در اسکار نداشته است، احتمالا، چون خود آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها بهتر می‌دانند چه بر سر افغانستان آورده‌اند، حاضر به پذیرش آثاری در این زمینه هم نیستند.
درام بعد از رفتن به کارگردانی رضا نجاتی هم روایتی مبهم‌تر از آن دارد که بختی برای آن در اسکار متصور شد.
«پرونده باز است» به عنوان آخرین ساخته زنده‌یاد کیومرث پوراحمد هم فیلمی جنایی است که همچون آثار متاخر این فیلمساز ساختار جذابی ندارد. نقد‌هایی که بر فیلم در زمان جشنواره فیلم فجر و در همین اکران عمومی مطرح شد، نشان از اوضاع این اثر دارد و ارسال آن به‌عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار آن هم باتوجه به سینمای درجه یک جنایی در جهان، ابدا راهی به موفقیت ندارد.
عاشقانه نامتعارف تصور به کارگردانی علی بهراد که داستان خیالبافی‌های یک راننده جوان و عاشق‌پیشه را روایت می‌کند، گرچه از امتیازاتی، چون حضور در جشنواره فیلم کن و چند رویداد دیگر برخوردار است، اما ساختارشکنی آن محدوده مشخصی دارد و در محضر سینمای جهان با کار‌های خارق عادت فراوان گزینه مناسبی برای عرضه نیست.
صحبت از ارسال فیلم «دست‌انداز» (داستان دست‌انداز) به کارگردانی کمال تبریزی به اسکار هم بیشتر به شوخی می‌ماند، وقتی همه ارجاعات و بهره‌برداری‌های آن از رمان جنایت و مکافات، تلاشی بیهوده با رفتن به بیراهه است و حتی توان جذب مخاطب ایرانی را هم ندارد.
دسته دختران به کارگردانی منیر قیدی هم گرچه صرفا به‌دلیل تولید در فضای دفاع‌مقدس واجد ارزش است، اما از این فراتر نمی‌رود و روایت کم‌رمقی از مقاومت زنان در جنگ می‌بینیم. اگر با داستان جذاب و شخصیت‌پردازی درستی مواجه بودیم، آن‌وقت می‌شد پیشنهاد یک مقاومت مؤثر زن‌محور را به سینمای جهان ارائه داد و خوشبینانه به انتظار استقبال غربی‌ها با همه عناد و سنگ‌اندازی در مواجهه با آثار جنگ و سینمای دفاع‌مقدس نشست، اما دسته دختران، چنین ظرفیتی ندارد.
«ستاره‌بازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی هم به‌رغم ساخت در آمریکا، نباید خیال حضور در اسکار را داشته باشد، چون نه طرح معضل اعتیاد و موادمخدرش حرف تازه‌ای برای گفتن دارد و نه مسأله مهاجرتش میان موارد مشابه تافته جدابافته‌ای است. حتی حضور بازیگر نام‌آشنایی، چون مایکل مدسون هم چاره نمایندگی سینمای ایران در اسکار نیست.
ستون۱۴ به کارگردانی امیرحسین همتی نیز از آثاری است که پیچ و خم داستانی آن در نقد طبقه فرادست و بازی‌هایی که برادر و خواهر قصه راه می‌اندازند، دست بالا در سینمای ایران کارایی داشته باشد که البته با میزان فروش اندک و اقبال کم مخاطبان در این زمینه هم موفق عمل نکرد، چه رسد به هماوردی با فیلم‌های به‌مراتب جذاب‌تر در سینمای جهان.
«شهرک»، به کارگردانی علی حضرتی ممکن است در سینمای ایران فیلم تازه‌ای از لحاظ قصه و فضاسازی به نظر برسد، اما مرز باریک جهان واقعی و جهان سینمایی و داستانی، نمونه‌های فراوان و شاخصی در سینمای دنیا دارد و حضور شهرک برگ برنده‌ای در آن فضا محسوب نمی‌شود.
«کت‌چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی ممکن است به‌دلیل حضور جواد عزتی به مذاق برخی مخاطبان داخل کشور خوش آمده باشد، اما دوندگی و تقلای قهرمان قصه برای افشاگری علیه فساد، نمونه‌های درخشان جهانی را به یاد می‌آورد و کت‌چرمی در قیاس با اصالت آن‌ها اثر برازنده‌ای نیست و کم‌وکاستی‌هایش عیان می‌شود.
«مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی به‌عنوان فیلمی در فضای انقلاب و در بستر سال‌های ملتهب اولیه، اثری جذاب و قصه‌گوست و کشمکش پرتعلیق لاپوشانی‌کردن حقیقت با ایستادن در طرف حق ولو با تضاد منافع، کم‌وبیش دیدنی از کار درمی‌آید، اما این محاسن به‌دلیل جهان فیلم و قصه مرتبط با روحانیت، مصلحت را محدود به سینمای ایران می‌کند و به‌دلیل نگاه زاویه‌دار غرب مجال بروز و ظهور و حضور در رویداد‌های سینمای جهان را نمی‌یابد. ضمن این‌که شاید پیوند تنگاتنگ حضور روحانیت با امور اجرایی کشور، بیشتر در داخل ایران و برای مخاطب ایرانی مسأله و روایت حساس و ملتهب و جذابی باشد و این آزمون وظیفه‌شناسی در خارج از مرز‌ها به اندازه داخل مهم تلقی نشود. ملاقات خصوصی به کارگردانی امید شمس با همه روایت جذاب و ماجراجویانه‌اش درباره موضوع موادمخدر در بستر یک اثر عاشقانه، درنهایت در حد و اندازه‌های سینمای تجاری ایران حریف می‌طلبد و بعید است داستان و مسیر پرفراز و نشیب آن خریدارانی در رویدادی مثل اسکار داشته باشد.

بخت بیشتر این ۳ فیلم

در میان فیلم‌های واجد شرایط برای معرفی به اسکار۲۰۲۴، سه کام حبس، بی‌مادر و نگهبان شب، گزینه‌های شایسته‌تری به نظر می‌رسند و احتمالا جزو اولویت‌های اصلی کمیته انتخاب حاضر در فارابی باشند. سه کام حبس به کارگردانی سامان سالور که تا اینجا سومین فیلم پرفروش سال است، به معضل اعتیاد و موادمخدر می‌پردازد و در قالب روایتی تلخ نسبت به خطرات گرایش به این فضا هشدار می‌دهد. ضمن این‌که این فیلم تاکنون در چند جشنواره بین‌المللی ــ گرچه نه فستیوال‌های الف یا پرآوازه ــ هم حضور داشته و جوایزی هم کسب کرده است. اگر موضوع تکراری اعتیاد و موادمخدر، از شانس حضور این فیلم برای معرفی به اسکار بکاهد، همین حضور‌های جهانی می‌تواند امتیاز سه کام حبس برای نمایندگی سینمای ایران باشد.
فیلم «بی‌مادر» به کارگردانی سیدمرتضی فاطمی قصه زوجی پزشک را روایت می‌کند که امکان بچه‌دارشدن ندارند و برای همین سراغ راهکار رحم‌اجاره‌ای می‌روند. در نگاه اول ایده و قصه درگیرکننده‌ای است، اما فیلمنامه و روند روایت، اوج و جمع‌بندی شایسته‌ای ندارد. بااین‌حال شاید همان ایده و طرح موضوع اولیه در کنار حضور‌های مستمر جهانی و دریافت جوایز بهترین فیلم جشنواره‌های ولز، داکا و رینبو لندن، از برگ‌های برنده بی‌مادر برای معرفی به اسکار باشند. حتی اگر نتوان به‌طور کامل درباره موفقیت اولیه این فیلم و سه کام حبس در بخش اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان اظهار امیدواری و خوشبینی کرد.
فیلم «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی هم از دیگر گزینه‌های جدی برای ارسال به اسکار است. اگرچه هنوز اخباری درباره حضور جهانی این فیلم منتشر نشده، اما سابقه حضور فیلمساز در اسکار (دو فیلم از او به‌عنوان نماینده سینمای ایران راهی این رقابت شده بود) و نام و افتخارات کارنامه‌اش در کنار کیفیت و جهان همین نگهبان شب، امتیازات این فیلم را برای ارسال به اسکار بالاتر می‌برد و کفه ترازو را سنگین‌تر می‌کند. نگاه انسانی میرکریمی و روایتی در تقابل سادگی و صداقت محض با جهان پیچیده و غیراخلاقی معاصر، داستانی جهانشمول و قابل درک و دریافت است و می‌تواند غافلگیری‌هایی را برای اعضای آکادمی اسکار به همراه داشته باشد. از آنجا که دو حضور قبلی میرکریمی با ناکامی همراه بود، شاید خوشبینانه سومین حضورش یخ داوران اسکار را آب کند و خوش‌خبر باشد.

ظرایف «غریب»

وقتی بحث ارسال فیلمی به عنوان نماینده جمهوری اسلامی به یک رویداد جهانی به میان می‌آید، باید فراتر از نگاه شخصی و سلیقه‌ای عمل کرد و همه جوانب امر را درنظر گرفت. یعنی به جز صلاحیت و شایستگی فیلم‌ها و محدودکردن دایره و همه فاکتور‌های لازم از جمله قوانین اسکار همچون اکران داخلی و پخش و نمایش جهانی و احتمال رقابت با آثار قدر خارجی، باید به مصالح کشور و مولفه‌های فرهنگی و ارزش‌های محتوایی و مضمونی هم فکر کرد و انتخاب آثاری با این ویژگی‌ها را در اولویت قرار داد. ضمن این‌که معمولا در بیشتر سال‌ها انتخاب‌های سینمای ایران برای اسکار، بیشتر تحت تاثیر نام و اعتبار جهانی فیلمسازان و خوشایند منتقدان داخلی و خارجی و احتمال موفقیت آن‌ها در رقابت با فیلم‌های برتر جهانی بود. البته این مورد اخیر، موضوع مهمی است و باید فیلم‌هایی انتخاب و به عنوان نماینده سینمای ایران ارسال شود که بختی برای رقابت و دست‌کم نامزدی در اسکار داشته باشد، اما معمولا کمتر پیش آمده که هیاهوی رسانه‌ای و زرق و برق و شهرت فیلمساز نچربد و ما فیلمی را روانه این رقابت کنیم که دستاورد‌هایی فرهنگی و استراتژیک برای کشور در عرصه جهانی داشته باشد. پیرو این نگاه در یکی دو نوبت قبلی، فیلم‌هایی، چون «موقعیت مهدی» (هادی حجازی‌فر) و «بدون قرار قبلی» (بهروز شعیبی) می‌توانستند پیشنهاد تازه‌ای از سینمای ایران در عرصه بین‌المللی باشند؛ اولی ضمن معرفی دو تن از فرماندهان شهید جنگ تحمیلی، می‌توانست صدای مقاومت ایران را در سینمای جهان طنین‌انداز کند و دومی هم در تقابل با خوانش‌های منحرفانه‌ای، چون عنکبوت مقدس، مسأله‌ای جهانشمول را به تصویر می‌کشید و در مواجهه با هیاهو و بیقراری‌های غرب، دعوتی برای یک آرام و قرار دلنشین بود. آثاری که درصورت توجه دیپلماتیک و به ویژه عزم و اراده جدی رایزنان فرهنگی در غرب و امکان عرضه و اکران جهانی این دو فیلم، بخت بیشتری برای معرفی به اسکار و مهم‌تر از آن، احتمال هماوردی‌شان با آثار خارجی پیدا می‌کردند. درعین حال معرفی هرکدام از این دو فیلم، چالشی هم برای سیاستگذاران رویدادی مثل اسکار ایجاد می‌کرد که چقدر به دور از نگاه سیاسی و کلیشه‌ای تقریبا همیشگی، پذیرای آثار ارزشمندی از این دست هستند. اما در هر صورت چنین جسارتی میان کمیته انتخاب اسکار در ایران یافت نشد.
امسال چنین موقعیت و امکانی درباره فیلم «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و تهیه‌کنندگی حامد عنقا فراهم است و می‌توان با انتخاب و ارسال این فیلم ضمن معرفی مظلومیت و مقاومت ایران در مواجهه با دشمن، رافت انقلابی و اسلامی را در قالب معرفی چهره شاخصی، چون شهید محمد بروجردی، سیاست‌های همواره رویدادهایی، چون اسکار را به چالش کشید. حتی اگر نتیجه این بازی از قبل مشخص باشد، برد استراتژیک سینمای ایران محفوظ و ارزشمند است.

/انتهای پیام/

منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha