مبارزه مرجعیت تشیع و نیروهای مذهبی در حقیقت از منظر آموزه‌ها و الگوهای مکتب آزادی بخش و استقلال‌گرای دین اسلام امری طبیعی است و در ادامه نهضت امام حسین علیه السلام است.

به گزارش«سدید»؛ مبارزه مرجعیت تشیع و نیروهای مذهبی در حقیقت از منظر آموزه‌ها و الگوهای مکتب آزادی بخش و استقلال‌گرای دین اسلام امری طبیعی است و در ادامه نهضت امام حسین علیه السلام است.

 برای شناخت نقش و اهداف گروه‌ها و نهادها در تحولات جامعه، اطلاع از زندگی و اندیشه رهبران فکری آن لازم می‌نماید، چرا که رهبران در جامعه‌پذیری سیاسی با ابزارها و کارگزارانی که به خدمت می‌گیرند، سعی در تحکیم فرهنگ سیاسی حاکم، تغییر و تحول در فرهنگ سیاسی در صورت تضاد با آن و یا خَلْق فرهنگ سیاسی جدید در شرایط زمانی خاص می‌کنند.

حوزه‌های علمیه شیعه در طول تاریخ پربار خویش جایگاه علمی و عملی رفیعی کسب نموده و در جای‌جای عرصه تاریخ نقش حیاتی خود را نشان داده است. حوزه علمیه ایران مرکز اصلی رویارویی و مقابله با شبیخون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی غرب علیه ایران است. حوزه با یاری علمای همراه و همگام با مردم، مبارزات مردمی را در مقابل نفوذ سیاسی کشورهایی چون انگلستان، روسیه و آمریکا رهبری کرد. مواضع ضداستعماری حوزه نه فقط در چارچوب تئوری، بلکه با عمل نیز همراه گردید که منجر به سرنگونی نظام شاهنشاهی و تشکیل حکومت اسلامی شد.

برای بررسی مقابله مرجعیت شیعی و نیروهای مذهبی با استعمار انگلیس با علی کنگاوری استاد دانشگاه و محقق دینی به گفتگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن تقدیم مخاطبان می‌شود:

در ابتدا سوالی که در این زمینه مطرح می‌باشد این است که انگیزه و تاریخچه استعمارگری انگلستان و زمینه‌های آن چیست؟

باید عرض کنم با یک نگرش در حوزه دیپلماسیِ سیاسی و اجتماعی، می‌توان گفت، ویژگی‌هایی مانند تکبر، خودبینی قوی و انگیزه ذاتی مدیریت خودمحور بر اساس تأمین صرف منافع و سلطه در طبیعت انگلیسی‌ها به صورت صفات ژنتیکی و ذاتی نهفته است. مزید بر آن، یک سلسله عوامل تاریخی مانند قدرت دریایی جهانی برتر این کشور که از اوایل قرن هجدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی بر دنیا سایه افکنده بود، به شهوت سلطه طلبی آن افزود. به ویژه در آن دوره، قدرت دریایی در جهان در بطن و اولویت ژئواستراتژی‌ها و رأس مسائل مهم ژئوپولتیکی قرار داشت. ضمن اینکه رقابت با سایر قدرت‌های جهانی بر سرِ سلطه استعماری و طمع به کشورهای ضعیف دنیا، از انگلستان یک قدرت مهاجم آشکار و بی پروا ساخت. بریتانیا در این رابطه با استفاده از ابزارهای قدرت نرم، نیمه سخت، سخت (تهاجم نظامی) و مهارت‌های نفوذ، پنهان کاری، فریب و شیوه‌های آشکاری مانند دیپلماسی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بکارگیری روش‌های اطلاعاتی و جاسوسی، سرآمد استکبار و استعمار در جهان شد که نمونه بارز آن شیوع سلطه آن در شبه‌جزیره هند بود. لذا مطامع استعماری این کشور در ادامه با سو استفاده از نقاط ضعف موجود در سلسله قاجار، به ایران نیز تسری پیدا کرد.

 موقعیت ایران در این رابطه چطور بود و چه عواملی موجب شد که ایران یک طعمه خوبی برای نفوذ انگلیس باشد؟

حسب نظر بسیاری از کارشناسان، کشور ایران با اینکه در تاریخ معاصر گذرگاه بسیاری از منافع ژئوپلیتیکی اقتصادی، سیاسی و ژئواستراتژی ها بوده است، تاکنون جز معدود کشورهایی بوده است که هیچ وقت مورد مستعمره مستقیم قرار نگرفته است و شاید بتوان گفت یکی از دلایل عمده این وضعیت بصیرت ناشی از آموزه‌های دین اسلام و مذهب شیعه بوده است.

ایران کشوری است که در دوره صفویه با توسل به آموزه‌های مذهب شیعه و تلاش پادشاهان آن عصر به قدرت مستقلی رسید که بنا به برخی شواهد تاریخی از جمله نوشته‌های «شاردن سیّاح فرانسوی» مدل حکومتی و اجتماعی آن برای اروپاییانی چون کشور فرانسه الگو بوده و به آن غبطه می‌خوردند که حتی این احساس مدت‌ها بعد از انحطاط دوره صفوی و بروز چالش‌های حکومتی فراوان پابرجا بوده است. به طوری که برای نمونه مشاهده می‌شود، کریم خان زنده اجازه حضور در بارگاه خود به فرستاده انگلیس نمی‌دهد، چرا که معتقد است، عملکرد امپریالیستی آن در هند، اتمام حجتی برای عدم ارتباط با این کشور است.

اما اینکه چه عواملی موجب نفوذ استعمار انگلیس در ایران شد بدیهی است همان‌طور که اشاره شد، اولین عامل ناشی از طبیعت سلطه جویانه و جهان‌خواری و نیرنگ پلید گردانندگان این کشور در راستای تأمین منافع خود بوده است. در تداوم این موضوع، مطالعه و شناخت جامعه شناسانه عناصر همکار با این کشور، از جمله اطلاعات و داده‌هایی که جهان‌گردها و سیاحان بعد از دوره صفویه حامل آن بوده اند اسباب شناخت انگلیسی‌ها از نقاط قوت و ضعف ایران را فراهم کرد. به گونه‌ای که آنها از این طریق راه‌های نفوذ را استخراج نموده و برنامه‌ریزی کردند. عامل دیگری که اهمیت بسیار دارد، بی‌تدبیری و ضعف سیاست کشورداری پادشاهان به ویژه در دوره قاجار بوده است که به کشور بریتانیا فرصت داد تا از هر وسیله نرم و سخت برای نفوذ و اعمال منویات استعماری خود استفاده کند که بحث در این زمینه بسیار دامنه دار است.

به هرحال ورود به این بحث بسیار گسترده خواهد بود و به اندازه وسعت تاریخ معاصر در ابعاد مختلف نیازمند بحث و تبادل نظر است اما به اختصار برای عوامل و انگیزه برجسته شدن مبارزه روحانیون با استعمار و رفتارهای استعماری چه توجیهی را به اختصار می‌توان ارائه کرد؟

در یک نگاه کلان و عمیق به تاریخ اسلام شیعی و سیاسی مشخص می‌شود که مبارزه مرجعیت تشیع و نیروهای مذهبی در حقیقت از منظر آموزه‌ها و الگوهای مکتب آزادی بخش و استقلال‌گرای دین اسلام امری طبیعی است و در ادامه نهضت امام حسین علیه السلام و همه مجاهدت‌های مبارزاتی که پس از آن توسط ائمه‌اطهار علیهم السلام صورت گرفته است، قرار دارد. به عبارت ساده‌تر هرکسی در لباس دین و تقوا در آمد مبارزه با سلطه و طاغوت برای وی امری اجتناب ناپذیری می‌گردد. چراکه حکم خداوند سبحان چنین ایجاب می‌کند و لذا مذهب شیعه همیشه با گرایش حق گرایانه، پیروان خود را به آزادگی و زندگی بدون ذلت، دوری از ظلم‌پذیری دعوت کرده است.

روی همین اصل است که یکی اصول اساسی در آزادی از نظر اسلام «قاعده نفی سلطه» است که بر تمام مسائل اساسی دیگر حاکمیت دارد و از نظر فقهی ضامن استقلال و سربلندی مسلمانان در روابط بین‌المللی است. به گونه‌ای که خداوند متعال در سوره نساء آیه ۱۴۱ می‌فرماید: «… وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی‌الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً: خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلط نداده است». این موضوع، به قدری در احکام عملی مسلمانان عمیق است که آنها حتی اجازه ندارند از نظر ظاهری و لباس پوشیدن نیز، خود را به شکل کافران در آورند و این مطلب در کتاب اسرارالصلاة آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی نیز ذکر شده است.

با این اوصاف آیا نقش روحانیت در مبارزه با استعمار انگلستان نقطه عطفی هم دارد اوج این مبارزات و رویارویی‌ها از چه زمانی بوده است؟

بدیهی است، اوج مبارزات در هر دوره زمانی که سلطه استعماری توسط هر کشوری علیه مسلمانان محسوس بوده متعلق به همان دوره است. بدیهی است؛ دوره زمانی اقدامات کشوری چون بریتانیا علیه ایران در رأس این امور قرار دارد. در این‌باره می‌توان به سخن مقام معظم رهبری استناد کرد که گفتند شاخصه‌ی آن فعالیت‌های قبلی [منظور مبارزات علما]، «ضد بیگانه بودن» بود، اصلاً وجه ضد استبدادی در فعالیت‌های علما، یک وجه منطوی [گردآمده] در جنبه‌ی ضد بیگانه و ضد استعماری بود. ایشان در یکی دیگر از مباحث در این زمینه، به این مضمون فرموده اند مردم نمی‌دانند؛ وقتی انگلیسی‌ها در بوشهر نیرو پیاده کردند، مرحوم آیت‌اللّه سیّد عبد الحسین لاری آن ملای مجاهد طراز اول اعلام جهاد داد و مردم را مسلح کرد و خودش نیز مسلح شد و پیشاپیش مردم حرکت و جهاد کرد.

به هر حال، وقایعی حساسِ استعماری و مسئولیت برانگیزی در زمان قاجار و دوران بعد از آن با ایفای نقش دولت انگلیس رخ داد که اگر روحانیون در کنار مردم نبودند و آگاه سازی و بصیرت افزایی نمی‌نمودند و عملاً در صحنه به عنوان رهبر نبودند، سرنوشت کشور به صورت اسف باری عوض می‌شد. لذا با توجه به محدودیت فضای بحث اگر بخواهیم به صورت فهرست وار به مهمترینِ این وقایع استعماری علیه ایران در تاریخ معاصر، مبارزه و رهبری مرجعیت شیعه در کنار مردم اشاره کنیم؛ باید از امتیاز «رویتر» -که توسط ناصرالدین شاه به انگلستان واگذارشد- یاد کرد. این امتیاز جامع‌ترین و عجیب‌ترین امتیازی بود که در طول تاریخ کمتر دیده شده است. زیرا به موجب آن، تمام منابع و دارایی‌های اساسی کشور به یک خارجی تسلیم گشت که اگر اجرا می‌شد برای ایران چیزی نمی‌ماند. یا امتیاز تنباکو بود که آن هم در زمان ناصرالدین شاه و صدراعظم وی امین السلطان به «تالبوت» داده شد و بسیار خسارت‌بار بود که با آغاز مبارزات و اعتراضات روحانیت شیعه سرانجام با فتوای مرجع بزرگ آن عصر، یعنی آیت الله میرزای شیرازی این قرارداد نیز به صورت خفت‌باری لغو شد. یا در تاریخ سیاسی معاصر ایران که انقلاب مشروطیت نقطه‌ی عطفی به شمار می‌آمد، با حمایت آیت الله محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، و رهبری سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی و مجاهدت واعظانی مانند ملک المتکلمین به پیروزی رسید.

همچنین متعاقب آن در دوران پهلوی؛ به ویژه پهلوی اول - که به طور مستقیم با اراده انگلیس به ایران تحمیل شده بود - افرادی چون مرحوم مدرس، مبارزه، آگاه سازی و روشنگری‌های وسیعی علیه هنجار شکنی های رضاشاه کرد و در ادامه در دوره پهلوی دوم شاهد تلاش افرادی چون آیت الله کاشانی جلوه نمایی می‌کند که با حمایت از مصدق دست انگلستان را از منابع نفتی ایران قطع کرد. بدیهی است در ادامه این فرآیند نیز شاهد مبارزه روحانیون، تحمل زندان، تبعید، انواع شکنجه‌های بسیار سخت و در رأس آن مبارزات حضرت امام خمینی (ره) هستیم.

در خاتمه چگونه می‌توان؛ جمع بندی مختصر و جامعی از جنبه‌های استعماری کشور انگلیس علیه ایران و اسلام ارائه کرد؟

دامنه اقدامات پیرِ استعمار، یعنی بریتانیا علیه ایران و اسلام آنقدر وسیع است که جمع بندی آن حق مطلب را بجا نخواهد آورد. اما با این وجود برای خاتمه بحث، می‌توان اذعان داشت: اقدامات استعماری انگلستان علیه ایران و اسلام دیرینگی خاصی دارد که در ابعاد مذهبی، سیاسی، اجتماعی، جغرافیایی و ژئواستراتژی، حقوق بین‌الملل و مسائل اقتصادی قابل توصیف و تحلیل است که با اقدامات و روش‌های مستقیم، غیر مستقیم، آشکار و پنهان و روابط دیپلماتیک به منصه بروز رسیده است.

برای مثال اقدامات استعماری انگلستان در حوزه مذهبی با تفویض مأموریت به افرادی مثل «مستر همفر» در قرن ۱۸ میلادی بود که هدف از آن، ایجاد فرقه ضاله وهابیت به منظور نفوذ و تفرقه در جهان اسلام بود، یا در این زمینه اقدام دیگر آن، ایجاد و حمایت از تشیع انگلیسی و کمک به اشاعه و تبلیغ آن با جاسوسی و نفوذ بوده است. همچنین می‌توان از ایجاد رسانه‌هایی مانند بی. بی. سی برای القا و نفوذ در افکار و عقاید مردم ایران در راستای منافع استعماری و تلاش برای تحمیل قراردادهایی مانند ۱۹۱۹ میلادی و نفوذ در انعقاد قراردادهای گلستان، ترکمنچای، آخار و سایر قراردادها یاد کرد که منجر به جدایی خاک وسیعی از ایران شد.

مداخله‌های اختلاف افکنانه میان ایران با کشورهای همسایه در منطقه خلیج فارس و دخالت مستقیم در جدایی افغانستان از ایران جز دیگری از صدها اقدام استعماری انگلستان علیه ایران محسوب می‌شوند. علاوه برآن، انحراف مسیر مشروطیت، برنامه‌ریزی برای ایجاد قحطی بزرگ در سال ۱۲۹۷ در ایران که منجر به هلاکت میلیون‌ها نفر در ایران شد از دیگر اقدامات سخیف و بی رحمانه استعماری انگلستان بود.

بنابراین، آنچه مسلم است، تاریخ معاصر ایران شاهد خیزش‌ها، مبارزات و راهبری مرجعیت شیعه علیه استعمار بریتانیا در اشکال مختلف در کنار مردم کشورمان ایران بوده است و در حقیقت روحانیت شیعه در تاریخ مبارزه با استعمار همواره نقش پیشگام و مؤثری داشته و اصلی‌ترین مانع بر سر تأمین منافع نامشروع و استعماری کشوری مثل انگلستان بوده است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha