به گزارش«سدید»؛ یکی از آفات ارزشهای انسانی این است که انسانها آنقدر در موقعیتهای مختلف از آنها سوءاستفاده میکنند که کم کم جایگاه خود را از دست میدهند و تنها پوستهای از آن باقی میماند. در این زمانه مفاهیم بی محتوا، بسیاری از مردم ما به یاد دارند که وقتی موضوع دفاع از میهن مطرح شد، چگونه برخی ایثار را معنا کردند. هفته دفاع مقدس یادآور روزهایی است که عدهای ارزشمندترین سرمایه خود یعنی جانشان را کف دست گرفتند و به سوی مقتل خود میشتافتند و از سوی دیگر مادران، پدران و همسران بسیاری نیز با آنها همراهی کردند تا حتی یک وجب از این خاک دست بیگانگان نباشد. امروز با فاصله گرفتن از آن روزها، این مفاهیم نیز برای عدهای چنان دور از ذهن مینماید که حتی شک دارند اگر چنین اتفاقی دوباره پیش آید، عزمی راسخ مانند زمان جنگ از جامعه ما قابل تصور باشد. برای پاسخ به این شبهات و مقایسه جامعه ایرانی روزهای دفاع مقدس با جامعه امروز، با سیدحسین شهرستانی، جامعه شناس گفت وگویی شده است.
اینکه گفته میشود اگر شرایطی مانند زمان جنگ اتفاق افتد، مثل آن دوره مردم برای دفاع نخواهند رفت را چقدر قبول دارید؟
اگر به لحاظ کمی و کیفی مسئله را نگاه کنیم با هم متفاوت است. به لحاظ کمی الان هم اگر جنگ شود، تعداد کمتری از دهه ۶۰ به جنگ نمیروند. از نظر کمیت نیز مشابه اتفاقی که در دهه ۶۰ افتاد، روی خواهد داد. البته از لحاظ کیفی خب اتمسفر متفاوتی وجود دارد و حال وهوا، گفتمان، فضای فکری و معنابخشی که بر زمان دفاع مقدس وجود داشت، تفاوتهایی با فضای امروز دارد، مثلاً مفاهیم ملیت یا ایرانیگرایی نسبت به آن دوره برجستهتر شده و مفاهیم دینی در کنار آن وجود دارد. یعنی با یک بازتعریف گفتمانی همان گفتمان دفاع مقدس با رنگ ولعاب و فرم جدیدی با برجستهشدن مفهوم ملیت در کنار مفهوم اسلامیت، هویت ایرانی و شیعی ظهور پیدا میکند و میتوانیم بگوییم ممکن است فرم، صورت بندیها یا بیانهای دفاع عوض شود، ولی در مجموع فکر نمیکنم خودش عوض شود. حتی عامل انسجامبخشی خواهدبود که شکافهایی را که اکنون در جامعه وجود دارد، پر کند. یعنی هر چند ممکن است کسی حدس بزند این شکافها میتواند مانع همبستگی ملی در برابر یک تهاجم خارجی باشد، ولی برعکس است و خود آن صحنه دفاع ملی که به وجود میآید، موجب بازسازی همبستگی ملی هم خواهد شد.
جامعه امروز با جامعه زمان جنگ چه شباهتها و تفاوتهایی دارد؟
بن مایههای فرهنگی ایرانی و اسلامی آنقدر ریشه دار هستند که تحولات زیادی که طی سالها ایجاد شده در این بنمایهها تفاوت زیادی ایجاد نکردهاست، ولی خب یک قشرهای رقیقی از جامعه ایرانی ممکن است رویکرد متفاوت و متعارضی داشتهباشند که بخشی از همان قشرها هم مطمئن هستم در شرایط خاص همدلی و همسویی پیدا میکند، ولی اگر بخواهیم برآیند در نظر بگیریم یک بخش رقیقی از جامعه ایرانی میتواند در چنین صحنهای مشارکت نکند که خب قبل از این هم وجود داشتهاست. قبل از این، در همان دوره جنگ هم این فاصلهگذاریها وجود داشت، حالا شاید گستره آن بیشتر شدهباشد، صراحت و بروز بیشتری داشتهباشد، تَعین عینی خواستههای خود را بیشتر به رخ بکشد و قدرت بیشتر رسانهای پیدا کردهباشد، ولی در مجموع بافت کلی فرهنگی ایران چندان تغییری نکردهاست.
چه عاملی موجب میشود عدهای در مقایسه با زمان جنگ در دفاع از میهن تردید داشتهباشد؟
بالاخره در این سالها عملکرد ساختاری نظام مؤثر بودهاست. آن دوره هنوز بعضی از ناکارآمدیها و خطاها کمتر جلوه گر شدهبود و یک بخشی از ماجرا برمی گردد به اینکه هر چند گفتمان انقلاب، گفتمانی پیش رو، جذاب و گیرایی است، در مقام کردار و عملکرد، پرونده نظام به مقداری که در مقام گفتار و گفتمان مثبت است، برخی ناکارآمدیها بیشتر به چشم میآید. یعنی اگر فقط همین یک مورد در این سالها رعایت میشد که مسئولان حرف و عمل یکسانی داشتند و از توده مردم فاصله نمیگرفتند و فقط فساد داخلی را مدیریت میکردیم تا مردم احساس کنند ساختار هر چیزی که هست تلاش خود را در راستای بهبود خود میکند، اعتماد بیشتری از جامعه کسب میشد. پس یک بخشی به عملکرد باز میگردد که ما در دوره دهه ۶۰ با یک لوح سفید روبهرو هستیم، یعنی گفتمانی سرکار آمده که بیشتر در حال آرمان پردازی است و کارنامه عملی آن خیلی محل قضاوت قرار نگرفتهاست، بخش دیگر آن هم بالاخره هیمنه و هجمه تبلیغاتی و رسانهای خارجی است که در این قضیه تأثیرگذار است.
اصلاً دفاع در جامعه ایرانی چقدر جنبه دینی و چقدر جنبه ملی گرایی و ناسیونالیستی دارد؟
این دو مسئله در هم تنیده است و در سالهای اخیر و از دوران سال ۵۷ هرچقدر از انقلاب فاصله میگیریم مفاهیم ملی و دینی در هم تنیدهتر میشود. اکنون به سنتزی از گفتمان ملی و دینی رسیدیم، البته این سنتز از ابتدا نیز ساختهشده یعنی ما از حماسهسرایی فردوسی تا همین دوره معاصر با سنتزی از گفتمان ملی و اسلامی روبهرو هستیم. نهضتهای بزرگ اسلامگرایانه در ایران مانند مشروطیت، نهضت جنگ و نهضت ملی شدن صنعت نفت در شکل اصیل خود تلفیقی از هویت دینی و ملی را دنبال میکردند. مراجع و علما در نجف، قم و تهران محور جنبشهای اجتماعی هستند و این دو مفهوم بعد از انقلاب هم هرچقدر جلوتر آمدیم، بهخصوص بعد از دهه ۷۰ به این طرف بیشتر با هم آمیخته شدند و تقریباً میتوان گفت از هم جدایی ناپذیر هستند.
توجه به ملیگرایی که به آن اشاره کردید، چقدر در ایجاد روحیه دفاعی در کشور تأثیرگذار است؟
خیلی مؤثر است. بالاخره مسئله دفاع از میهن و مرز برای کسی که گرایشهای مذهبیاش هم قدرتمند نباشد میتواند کاملاً مؤثر باشد، گرچه برای دفاع از ایران فقط نمیشود روی مفهوم ملیت اتکا کرد و حتماً هویت اسلامی از دوره صفویه و بعد از آن مهمترین عامل حفظ یکپارچگی ایران بودهاست، ولی خب مفهوم ملیت نیز در جای خود کارکرد دارد و ما هم در سیاستگذاریهای فرهنگی، رسانهای، تبلیغی و اجتماعی خود باید توجه کنیم که فقط روی یک گفتار دینی و مذهبی سرمایه گذاری نکنیم، در کنار آن روی گفتار ملی هم باید کار جدی و عمیق شود.
الان وظیفه نظام در خصوص تقویت جنبههای فرهنگ دفاع در کشور چیست؟ از بین بحثهای ملی و مذهبی تقویت کدامیک نقش مؤثرتری در آن دارد؟
این سنتزی که به آن در طول هزار سال از زمان فردوسی به آن رسیده شدهاست، این دوگانگی را برطرف کرده و سرمایههای ملی و دینی به یک پیوستگی رسیدهاند، ولی در جای خودش هر کدام از این مفاهیم قابل طرح هستند، ولی باید مراقب باشند هویت دفاعی کشور تکنیک زدهنباشد، یعنی یک وقتی آدم احساس میکند تمرکز روی فناوریهای پهپادی، موشکی، لجستیک و ساختارهای تکنولوژیک و دستاوردهای تکنولوژیک است، در حالی که عمق دفاعی و پشتوانه دفاعی کشور موشکها و ساخت اژدرها و ناوها نیست؛ آن روحیه ملی، میهنی، مذهبی و مقاومت ملی است که باید حفظ شود و آن هم با یک نوع همدلی با حداکثر جامعه ایران به دست میآید، یعنی شما میبینید فردی مانند شهید سلیمانی، چون یک آغوش گستردهای برای همه طیفهای فرهنگی در جامعه ایران دارد، اینطور مورد پذیرش و اقبال مردم قرار میگیرد، ولی وقتی ما دایره را تنگ میکنیم، بخش زیادی از جامعه از دایره بیرون میافتند و همدلی نمیکنند، بنابراین این نگاه که ساختار دفاعی کشور خودش را مدافع کل ایرانیان و مسئول حفظ امنیت کل ایرانیان بداند و مردم بتوانند این را احساس کنند، مهمتر از نمایش قدرت موشکی و پهپادی است.
منبع: روزنامه جوان