آیا آموزش و پرورش امکان جبران عقب ماندگی های تحصیلی را دارد؟
افت تحصیلی دانش‌آموزان ادامه دارد؛ هنوز آسیب‌های ناشی از تاخت‌وتاز کرونا و تاثیرپذیری نظام آموزشی و بیش از ۸۰ روز تعطیلی‌های پی در پی به بهانه آلودگی هوا در سال تحصیلی گذشته جبران نشده که امسال هم یک ماه نبود معلم در کلاس‌های درس موجب شده تا بازهم کیفیت آموزش تحت تاثیر قرار بگیرد و فرآیند یاددهی و یادگیری آن‌طور که باید اتفاق نیفتد.

به گزارش«سدید»؛ افت تحصیلی دانش‌آموزان ادامه دارد؛ هنوز آسیب‌های ناشی از تاخت‌وتاز کرونا و تاثیرپذیری نظام آموزشی و بیش از ۸۰ روز تعطیلی‌های پی در پی به بهانه آلودگی هوا در سال تحصیلی گذشته جبران نشده که امسال هم یک ماه نبود معلم در کلاس‌های درس موجب شده تا بازهم کیفیت آموزش تحت تاثیر قرار بگیرد و فرآیند یاددهی و یادگیری آن‌طور که باید اتفاق نیفتد.

سال قبل که کرونا پا پس کشید و مدارس باز شد، معاون وقت آموزش ابتدایی کشور اعلام کرد:

«نتیجه ارزشیابی‌های دو سال گذشته به طور معنادار نشان می‌دهد دانش‌آموزان در کسب نتایج «خوب» در دروسی مانند فارسی، ریاضی و علوم در مقایسه با دوران پیش از کرونا افت تحصیلی داشته‌اند.»
به هر ترتیب دانش‌آموزان سال تحصیلی گذشته پس از دو سال تحصیل مجازی وارد کلاس درس شدند، که بار دیگر به دلیل تعطیلی مکرر مدارس براثر آلودگی هوا به لحاظ تحصیلی آسیب دیدند. اگرچه این تعطیلی‌ها زیر عنوان «آموزش غیرحضوری»، زهرش گرفته شد، ولی مسئولان وزارتخانه، خود پیشقدم انتقاد از این وضع و خواستار بازگشایی مدارس شده و عنوان کردند: «تعطیلات بدون برنامه به آموزش و پرورش کشور ضربه می‌زند و باید آن را ساماندهی کرد.»

امسال هم کمبود معلم مسئله ساز شده و هرچند با گذشت یک ماه و ۶ روز از آغاز سال تحصیلی گفته می‌شود، این مشکل تا حدودی حل شده است، اما حواس کمتر کسی به عقب‌ماندگی تحصیلی و فشرده‌تر شدن آموزش‌ها و در نتیجه تحت فشار قرار گرفتن معلمان و دانش‌آموزان است. با آنکه معمولا در چنین شرایطی مسئولان از جبران عقب ماندگی‌ها می‌گویند، کارشناسان نظام آموزشی، این اظهارات را مقرون به واقع ندانسته و بر این باورند که وزارتخانه آموزش و پرورش هنوز توانایی و امکان جبران رکود و بحران آموزش در شرایط کرونا را نداشته و اکنون چگونه می‌تواند یک ماه آشفتگی و بی نظمی رخ داده در سال تحصیلی جدید را جبران کند؟

حسین احمدی از صاحب نظران مسائل آموزش و پرورش در گفتگو با «رسالت» عنوان می‌کند: «روز‌های سپری‌شده که اضافه نمی‌شود. از سوی دیگر وزارتخانه نمی‌تواند به معلم‌ها اعلام کند در ساعات اضافه، کار کنند یا درخواست کند که معلم‌ها کیفیت آموزش را افزایش دهند، چون وزارتخانه امکان این را ندارد که امتیازی برای معلمان قائل شود. در نتیجه عملا آموزش و پرورش امکان جبران افتی که ایجاد شده را ندارد. همانطور که افت دوران کرونا و تعطیلات غیر مترقبه سال تحصیلی گذشته را نتوانست جبران کند. این ویروس آسیب‌های جدی و ماندگاری بر نظام‌های آموزشی جهان داشته و کشور‌های دیگر که در حال برنامه‌ریزی هستند تا آسیب‌ها را کاهش دهند، هنوز توفیقی در این زمینه کسب نکرده اند.
مطابق آمار‌های جهانی، دانش‌آموزان ۱۰ساله توان خواندن و نوشتن و درک مفهوم یک پاراگراف ساده را ندارند. وضعیت کشور ما به مراتب بدتر است، چراکه جبران عقب‌افتادگی‌های تحصیلی پیچیده‌تر است و دانش آموزان نمی‌توانند پنج‌شنبه و جمعه به مدرسه بیایند، آموزش و پرورشِ هم زمینه و زیرساختی برای جبران ندارد و هنوز مبلغ اضافه تدریس یک سال و دو سال گذشته به معلمان پرداخت نشده است.»

دانش آموزان ابتدایی بیش از همه آسیب می‌بینند

به همین علت مدیران مدارس نگرانی عمیق خودشان را نسبت به این موضوع به ویژه برای مقطع ابتدایی اعلام کرده اند. احمدی می‌گوید: «همه می‌دانیم که پایه اول، اصل و اساس یادگیری است و اگر دانش‌آموز نتواند تسلط کامل را بر حروف الفبا پیدا و مهارت‌های خواندن و نوشتن را کسب کند، همه یادگیری‌های بعدی او تحت الشعاع قرار می‌گیرد و امکان افت تحصیلی‌اش خیلی پررنگ می‌شود. یک ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته و برخی پایه اولی‌ها در مناطق کم برخوردار به دلیل نداشتن معلم، در پله اول سوادآموزی به چاله افتاده‌اند؛ بنابراین کمبود معلم به گروهی از دانش‌آموزان بیش از بقیه آسیب رسانده و آن دانش‌آموزان ابتدایی به‌ویژه پایه اول و دوم هستند؛ کسانی که نخستین گام‌های تحصیلی‌شان را برداشته‌اند و حتی احتمال تکرار پایه در میان این گروه از دانش آموزان وجود دارد، موضوعی که برای کودکان اصلا خوشایند نیست و بچه‌ها آن را عادی تلقی نمی‌کنند و قطعا دچار پایین آمدن اعتمادبه‌نفس آن‌ها در طولانی‌مدت می‌شود. مطابق آمار‌های موجود نرخ تکرار پایه در دوره ابتدایی ۳ درصد و در پایه اول ابتدایی ۱۰ درصد است. از سوی دیگر، اکنون که در برخی کلاس‌های درس معلم حضور یافته، والدین اصرار دارند عقب‌ماندگی تحصیلی دانش آموزان با روش‌های سنتی که برخی از آن‌ها غلط است، جبران شود و از معلم می‌خواهند که به کودک، تکالیف زیادی بدهد. این مسئله جز تحمیل فشار و خسته کردن بچه‌ها عایده دیگری ندارد. چنانچه کلاس جبرانی هم برگزار شود؛ معلم سعی می‌کند به سرعت دروس عقب مانده را تدریس کند تا دانش آموزان به آزمون برسند و در این بین دانش آموزانی بیش از همه لطمه می‌بینند که با سایر همکلاسی هایشان تفاوت‌های فردی دارند.»

ترکش‌های کمبود منابع انسانی در آموزش و پرورش همچنان ادامه دارد و هستند دانش‌آموزانی که بعد از گذشت یک ماه و ۶ روز از آغاز سال تحصیلی هر روز به کلاس‌های بی‌معلم می‌روند و دست از پا دراز‌تر به خانه برمی گردند و برای بچه‌هایی که با شور و شوق به مدرسه می‌روند، این ماجرا رنگ دلسردی و نگرانی به‌خود گرفته است. سی‌ام مهرماه، سخنگوی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: «۲۵ هزار معلم جدید از اول آبان به کلاس‌های درس می‌روند.» هر چند آمار صحیح و مشخصی از کمبود معلم ارائه نشده است؛ اما برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی نشان می‌دهد که اگر بخواهیم آموزش و پرورش را با شیوه‌ای مطلوب و با بهره‌مندی از معلمان دارای صلاحیت‌های حرفه‌ای اداره کنیم، با در نظر گرفتن تمامی رشته‌های شغلی فرهنگیان همچون مربی پرورشی، متصدی کتابخانه، معلم تربیت‌بدنی و متصدی آزمایشگاه، حداقل به ۳۰۰ هزار نیروی انسانی نیاز است، بنابراین ورود ۲۵ هزار معلم به کلاس‌های درس، نمی‌تواند بر کمبود نیروی انسانی نقطه پایانی بگذارد. به علاوه اینکه بسیاری از این معلمان فاقد تجربه کلاس‌داری اند و نمی‌توانند آموزش با کیفیتی ارائه کنند.

بچه‌های کلاس سوم یکی از مدارس تهران وقتی زنگ می‌خورد و وارد کلاس می‌شوند، کسی نیست که معلمشان باشد و برایشان از درس‌های جدید بگوید و تکلیف‌های تازه بخواهد. آن‌ها هر روز به امید آنکه معلم برایشان بیاید، به مدرسه می‌روند، ولی دریغ؛ «از همان روز اول هیچ معلمی سر کلاس بچه‌های ما نیامد، گفتند ببریدشان خانه تا زمانی که معلم آوردیم، خبرتان می‌کنیم؛ حالا بچه‌ها با این همه شور و شوق رفته‌اند مدرسه، ولی بدجور خورده توی ذوقشان. ما امیدوار بودیم که شنبه این هفته معلم برایشان بیاید که باز هم خبری نشد.» این را پدر یکی از دانش‌آموزان توضیح می‌دهد و با نگرانی به این فکر می‌کند که تکلیف مدرسه دخترش چه می‌شود. اما دیروز دیگر مدیر مدرسه آب پاکی را روی دست والدین همه ۴۲ دانش آموز این کلاس ریخت و به آن‌ها گفت که اگر خودتان معلمی را سراغ دارید، معرفی کنید: «رسما دیروز مدیر مدرسه گفت اگر فارغ التحصیل بیکار و معلم بازنشسته‌ای را در بین اقوام و آشنایانتان سراغ دارید، معرفی کنید و یا خانواده‌ها کلاس درس را اداره کنند!»
افزایش بازنشستگی معلمان و البته بی‌توجهی به جبران این موضوع و فراهم‌کردن زیرساخت‌های آموزشی در طول سال‌های اخیر باعث تشدید کمبود معلم شده است.

در گزارش مجلس، عوامل زمینه‌ساز کسری نیروی انسانی اعلام شده‌است؛ ضعف مدیریت و عدم پیش‌بینی مسئله در مجموعه ستادی وزارت آموزش و پرورش، تعلل و تأخیر سازمان اداری و استخدامی در صدور ردیف‌های آزمون استخدامی موضوع ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان و کاستی در تعداد این مجوز‌ها، کاهش جذب دانشجومعلمان در دانشگاه‌های فرهنگیان، نقص در زیرساخت‌های دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی و ظرفیت بسیار اندک آن‌ها برای تأمین نیاز آموزش و پرورش، طولانی شدن روند ارزیابی داوطلبان آزمون آموزگاری، ضعف ساختار منابع انسانی آموزش و پرورش و در نتیجه عدم برنامه‌ریزی به موقع برای تأمین نیروی انسانی و همچنین کاهش جذابیت حرفه معلمی و عدم پرداخت منظم حق‌التدریس شاغلان و بازنشسته‌ها توسط سازمان برنامه و بودجه کشور و کاهش شدید انگیزه آنان برای همکاری از مواردی است که این مشکل را ایجاد کرده‌است.

مسئولان وزارت آموزش و پرورش می‌گویند مشکل کمبود معلم رفع شده‌است، اما کارشناسان نظام آموزشی می‌گویند، هنوز در برخی از مدارس یک روز معاون و روز دیگر مدیر سرکلاس حاضر می‌شود و یا معلمان فاقد تخصص و غیرکارآمد به کارگیری شده اند. تدریس علاوه بر اینکه هنر است یک تخصص است و اینکه تصور شود هر فرد فاقد تخصصی می‌تواند این خلا را پر کند غلط است. در چنین شرایطی، کاستی‌های آموزش که در ماه اول سال تحصیلی اتفاق افتاده، چگونه قابل جبران است؟ پرسشی که مسئولان آموزش و پرورش پاسخ روشنی برای آن ندارند و از سوی صاحب نظران و تحلیلگران نظام آموزشی این شرایط بسیار بغرنج توصیف شده است.
البته در کلانشهرها، والدینی که به لحاظ اقتصادی در شرایطی بهتری قرار دارند از طریق معلمان خصوصی، عقب‌افتادگی آموزشی فرزندان‌شان را جبران می‌کنند. اما آنطور که مهرنوش طبیبی، معلم مقطع ابتدایی به «رسالت» می‌گوید: «اغلب والدینی که فرزندان دانش‌آموزشان در مدارس دولتی عادی تحصیل می‌کنند، از قشر کمتر برخوردارند و چنین توانی ندارند و تنها آنچه در مدرسه اتفاق می‌افتد، آینده فرزند را رقم می‌زند. مدارس دولتی در شرایط نرمال هم کیفیت پایینی دارند و هنگامی که معلم دیر به کلاس درس ملحق می‌شود، عملا فرصت جبرانی برای دانش‌آموزان باقی نمی‌ماند. اگر وزیر آموزش و پرورش و یا هر کسی هم اعلام کند جبرانی برگزار می‌شود نباید این حرف پذیرفته شود، چون جبرانی اصلا عملیاتی نیست و زمینه و شرایط برای اینکه معلم در بازه زمانی کوتاه، درسی که یک یا دو ماه عقب مانده را به دانش آموز تفهیم کند فراهم نیست و این امر با اصول یادگیری هم در تعارض است.»

طبیبی عنوان می‌کند: «علاوه بر کمبود معلم در یک ماه گذشته، تعطیلات تقویمی به مناسبت‌های مختلف و آلودگی و برودت هوا عواملی هستند که یک سره مدارس را به تعطیلی می‌کشانند و باعث می‌شود سال تحصیلی بسیار کوتاهی داشته باشیم که لطمه‌ای جدی به بحث آموزش و مسائل درسی دانش آموزان می‌زند. معلمان هم خیلی سریع از کنار درس‌ها می‌گذرند و دانش آموزان نمی‌توانند به اهداف درسی مدنظر آموزش و پرورش برسند. موضوع مهمتر این است که در مناطق محروم، امکانات لازم برای دانش‌آموزان فراهم نمی‌شود و دانش‌آموزان به دلیل تلمبار شدن دروس و کیفیت پایین آموزش انگیزه خود را برای درس خواندن از دست می‌دهند. اساسا بودجه‌ای در کار نیست تا بتوان در راستای افزایش انگیزه و کیفیت بخشی آموزش گامی برداشت. به روایت وزیر پیشین علوم، اگر بودجه دولت برای آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۲ را که حدود ۲۰۶ هزار میلیارد تومان است بر تعداد دانش‌آموزان (بیش از ۱۵ میلیون) تقسیم کنیم، سرانه دانش آموزی حدود ۱۳ میلیون تومان یا ۳۰۰ دلار می‌شود، در صورتی که سرانه دانش‌آموزی میانگین دنیا بیش از ۹۰۰۰ دلار است! مهمتر از همه اینکه بالغ بر۹۰ درصد بودجه صرف حقوق و دستمزد پرسنل می‌شود و چیزی برای کیفیت‌بخشی باقی نمی‌ماند، بودجه‌ای هم به مدارس داده نمی‌شود، در چنین شرایطی چگونه می‌توان برای افت تحصیلی چاره اندیشی کرد و کیفیت آموزش را ارتقاء داد؟»

طی دو سال آینده، ۵۰ درصد دانش آموزان از خواندن یک متن ساده عاجزند!

سال گذشته بود که علی زرافشان، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد، «بانک جهانی در سال ۲۰۲۰، مطالعه‌ای با عنوان فقر یادگیری انجام داده و در این مطالعه فقط بر روی عامل شایستگی‌های خواندن دانش آموزان تمرکز شده و نتایج آن نشان داده است که به طور متوسط ۵۷ درصد دانش آموزان پایه چهارم در جهان (که ۱۰ سالگی، را طی می‌کنند) قادر به خواندن متن ساده نیستند! در واقع این بچه ها، حداقل شایستگی خواندن را کسب نمی‌کنند. این یعنی به تبع آن، حداقل شایستگی ریاضیات، علوم و سایر دروس را هم کسب نمی‌کنند و دلیل آن است که دانش آموز حتی نمی‌تواند متن این دروس را بخواند تا در نهایت مفهوم آن‌ها را درک کند. در سال ۲۰۲۰، که زمان آن مربوط به اوایل شروع کرونا است، سهم ایران از این ۵۷ درصد، ۳۶ درصد بود؛ یعنی ۳۶ درصد دانش آموزان ابتدایی، کلاس چهارم را تمام می‌کنند در حالی که حداقل شایستگی خواندن را فرا نمی‌گیرند. این گزارش در سال ۲۰۲۲ تکرار شد و در گزارش سال جدید، این نسبت از ۵۷ درصد به ۷۰ درصد افزایش پیدا کرد. در حالی که در هدف گذاری این مطالعه این گونه پیش بینی شده بود که سال ۲۰۳۰، کشور‌ها بتوانند این فقر یادگیری را به نصف، کاهش دهند؛ یعنی ایران باید به رقم ۱۸ درصد در سال ۲۰۳۰ برسد که با توجه به عقب ماندگی کشور‌ها در دوران کرونا، این مهم قطعا به تعویق می‌افتد. اگرچه گزارش کامل ۲۰۲۲ منتشر نشده؛ ولی گزارش اولیه که رقم ۷۰ درصد را نشان می‌دهد، ثابت می‌کند که با همان نسبت، فقر یادگیری در ایران به ۴۴ درصد افزایش پیدا کرده است.»

کارشناسان به ما می‌گویند، «باتوجه به کمبود معلم و حضور دیرهنگام آموزگار در کلاس‌های درس، دست یابی به شایستگی‌های پایه امکانپذیر نیست و دانش آموزان با ضعف شدید و توانمندی اندک به پایه‌های بالاتر تحصیلی راه می‌یابند؛ یعنی ما با نسلی مواجه خواهیم شد که شایستگی هایشان به حداقل ممکن کاهش می‌یابد و برای جبران این مهم، آموزش و پرورش باید اقدامات جدی را در دستور کار قرار دهد.» در غیر این صورت پیش بینی معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش مبنی براینکه در دو سال آینده، ۵۰ درصد دانش آموزان پس از کلاس چهارم، حتی نخواهند توانست یک متن ساده را بخوانند، محقق می‌شود!

به کارگیری معلمان صفر کیلومتر!

احمدرضا قاسمی، از فعالان حوزه تعلیم و تربیت عنوان می‌کند: «پیش از فراگیری کرونا و سال‌هایی که وضعیت ما به لحاظ نیروی انسانی تا به این حد بحرانی نبود، کیفیت آموزش چنگی به دل نمی‌زد، چه رسد به حالا که یک ماه و چند روز از سال تحصیلی گذشته و هنوز برخی کلاس‌های درس معلم ندارند. اگرچه در حال حاضر اغلب کمبود‌ها پوشش داده شده، اما بعضا معلمانی به کارگیری شده اند که آموزش‌های کافی ندیده اند و اصطلاحا صفر کیلومتر هستند، از این رو آسیب‌های تحصیلی دانش آموزان به ویژه در دوره ابتدایی قابل جبران نیست، ضمن آنکه آموزش و پرورش به لحاظ بودجه‌ای در مضیقه است و ظرفیت یادگیری دانش آموزان هم محدود است. طبیعتا وقتی یک معلم تازه کار با یک ماه تاخیر در کلاس چهل نفره حضور پیدا کند، برای اینکه خودش را به امتحانات پایان فصل برساند و کتاب را تمام کند، ناچار است به آموزش سرعت بدهد و این مسئله مشکلاتی را به دنبال دارد، زیرا به غیر از مدارس خاص که دانش آموزان را براساس معدل گلچین می‌کنند، در مدارس دولتی عادی همه نوع دانش آموزانی از دیرآموز و بیش فعال تا مرزی حضور دارند و باید معلمی خبره و توانمند در کلاس درس حاضر باشد تا برای برخی از محصلان، آموزش‌های انفرادی تدارک ببیند؛ که این مسئله اغلب اتفاق نمی‌افتد. مگر اینکه معلمان انگشت شماری ایثار کرده و از همان اندک فرصتی که دارند استفاده کنند.

ضمن آنکه همچنان در برخی مدارس، مدیران و عوامل اجرایی تدریس می‌کنند. در صورتی که توانی برای تدریس ندارند! مدیر مدرسه، راهبر آموزشی است و باید فعالیت معلم را مورد ارزیابی قرار دهد و باتوجه به تشدید آسیب‌های اجتماعی و رفتار‌های پرخطری که دانش آموزان را تهدید می‌کند، حواسش به اقدامات و اعمال محصلان باشد. اگر در ساعتی که مدیر سرکلاس است، اتفاقی برای مدرسه و دانش آموزان رخ دهد چه کسی باید پاسخ بدهد؟ معاونین پرورشی و آموزشی نیز کار‌های مهمتری دارند و باید کارنامه تربیتی دانش آموزان را آماده کنند. از طرفی رشته تحصیلی مدیران و معاونین مدرسه عمدتا مدیریت آموزش و یا علوم تربیتی است و اصلا تخصصی در حوزه آموزش کتاب‌های درسی ندارند. برخی مدیران ۱۵ تا ۲۰ سال است که صرفا مدیر هستند و تدریس نکرده اند؛ بنابراین نمی‌توانند آموزش اثربخشی ارائه دهند. این‌ها فقط می‌توانند کلاس را ساکت کنند. برای فعالیت در حرفه معلمی علاوه بر تخصص، یکسری صلاحیت‌ها نیز لازم است و بی تردید مدیر مدرسه نمی‌تواند معلم موفقی باشد؛ بنابراین اقدام آموزش و پرورش برای به کارگیری عوامل اجرایی مدرسه به عنوان معلم، نوعی رفع تکلیف است و افت آموزشی را تشدید می‌کند.»

این فعال حوزه تعلیم و تربیت تصریح می‌کند: «امسال جمعیت دانش آموزی ما ۱۶.۷ میلیون نفر است و باید تا انتهای تیرماه برنامه ریزی لازم صورت می‌گرفت و اوایل شهریور معلمان به مدرسه مراجعه و برنامه درسی را دریافت می‌کردند.
در انتهای اردیبهشت یا خردادماه نیز باید کسری نیروی انسانی در هریک از رشته‌ها به سازمان امور اداری استخدامی و سازمان برنامه و بودجه اعلام و ستاد وزارتخانه و مدیران کل و رئوسای ادارات شبانه روز همفکری و برنامه ریزی می‌کردند. آموزش و پرورش همیشه با کمبود معلم روبه رو بوده است، اما یک ماه نبود معلم در کلاس درس از یک بی برنامگی و بی تدبیری بزرگ حکایت دارد. باتوجه به اینکه در طول سال تحصیلی، مدارس به دلیل آلودگی هوا و شرایط جوی ناپایدار تعطیل می‌شوند، معلم نمی‌تواند با طمانینه و هدفمند تدریس کند، حتی امکان دارد کتاب تمام نشود و یا برخی مباحث را معلم حذف کند، درحالی که برخی دروس پیش نیاز پایه بعدی است.

به عنوان مثال اگر ریاضی یک را تمام نکنید، دانش آموز ریاضی دو را فرا نمی‌گیرد. از سوی دیگر در سایر دروس از جمله فیزیک، نمی‌توان به یکباره ۴ فصل را در یک روز آموزش داد، چون کشش و ظرفیت وجود ندارد و تداخل در یادگیری پیش می‌آید. مشخص است که به دلیل برنامه ریزی نامناسب آموزش و پرورش و حضور دیرهنگام معلمان در کلاس درس، دانش آموزان در دروس تخصصی پایه دچار مشکل شده و به علت تاثیرگذاری سوابق تحصیلی در کنکور، نتایج خوبی کسب نخواهند کرد، به ویژه محصلان پایه دوازدهم در مناطق محروم با آسیب بیشتری مواجه می‌شوند. بررسی‌ها نشان می‌دهد، در آزمون سراسری، نمرات خام بسیاری از دانش آموزان در دروس تخصصی منفی بیست است. آن‌هایی که به لحاظ مالی مشکلی ندارند معلم خصوصی می‌گیرند، اما بچه‌های عادی و محرومی که حتی پول برای خرید کتاب و لباس ندارند، به شدت به لحاظ تحصیلی افت می‌کنند.»
قاسمی خاطرنشان می‌کند: «اغلب دانش آموزان با ارفاق و ساده انگاری به پایه‌های بالاتر راه می‌یابند، اما در امتحان ریاضی تا کمی شکل سوالات تغییر می‌کند، نمی‌توانند پاسخ دهند. در سال تحصیلی گذشته، امتحانات پایه دوازدهمی‌ها به صورت مفهومی برگزار شد و معدل دانش آموزان این پایه در امتحانات نهایی دو نمره افت کرد که همه این‌ها نمایانگر اخلال در فرآیند یاددهی و یادگیری و افت فاحش کیفیت تحصیلی است.»

/انتهای پیام/

منبع: رسالت

ارسال نظر
captcha