به گزارش«سدید»؛ محمد گلریز، خواننده برتر دوران دفاعمقدس، که صدایش در سازمان میراث فرهنگی با عنوان «میراث شفاهی» ثبت شده است. او «این بانگ آزادیست» را سرداد و صدایش فراگیر شد و یادمان هست در دوران دفاعمقدس با ترانه «از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما»، این سرود (خجسته باد این پیروزی) چه شورها که نیافرید.
محمد گلریز یکی از پنج برادر خانواده خوشنوای گلپایگانی است که در این فراز از موسیقی حماسی با ما سخن گفته است. با او درباره این روزها که با وجود رستاخیز جهانی و البته بیسابقه علیه کودککشی و نسلکشی گسترده صهیونیستها و تولید اینهمه اثر موسیقایی متفاوت و شنیدنی با محوریت غزه به دیگر زبانها چرا از خوانندهها و دستاندرکاران موسیقی خودی کارهای زیادی نشنیدیم سخن رفت. البته این گفتگو پیش از درگذشت اکبر گلپایگانی، برادر بزرگتر خواننده خوشصدای محمد گلریز انجام شده، که در همینجا درگذشت این هنرمند پیشکسوت را به خانواده گلپایگانی و علاقهمندان به موسیقی ایرانی تسلیت عرض میکنیم.
از «سلام فرمانده» تا تغییر ذائقه فرهنگی
دنیای الان دنیای تبلیغات و رسانه و چیرگی فضای مجازی است، بهعبارتی درجنگ تبلیغاتی هستیم. این فقط سخن من نیست. مقام معظم رهبری چندین بار این نکته را گوشزد کردند و در جلسهای هم که خودم حضورشان بودم مثل همیشه تاکید داشتند مدیران و بانیان فرهنگی دراینباره بسیار فعالانه عمل کنند و کارهای فرهنگی انجام دهند. مخصوصا در هنر باید خیلی فعال باشیم. چقدر ایشان درباره سرود تاکید داشتند که میتواند خیلی موثر باشد بهویژه برای نوجوانان و جوانان ما. خود ما نیز گواه بودیم که تا مقداری به این قضیه پرداخته شد مثل تولید سرود «سلام فرمانده» که چقدر در میان نسل جوان ما حتی بچههای جهان تاثیر داشت و جا باز کرد و آنها این سرود را تکرار میکردند. با اینکه حدود دو سال از تولید این سرود گذشته میبینید چقدر با زبانهای مختلف در کشورهای مختلف خوانده شده درحالیکه از نظر نغمه یا ملودی میدانیم آنچنانی هم نیست، اما فقط تبلیغات و پرداختن به این مسأله باعث شد چنین گل کند، زیرا تمام دستاندرکاران به این مسأله پرداختند و سلام فرمانده جای خود را باز کرد و حتی به خارج از مرزهای ایران رسید. به این ترتیب ملاحظه میکنید که اگر آثار فرهنگی مردمی و جذاب تولید شود میتوانیم مجددا ذائقه مردم بهویژه جوانان را به سمت آثار ایرانی و ارزشی هدایت کنیم. همچنین نتیجه میگیریم اگر واقعا دست به دست هم دهیم در رابطه با موسیقی اصیل خودمان و در عرصه فرهنگ خودمان تلاش و تبلیغ و کار کنیم واقعا ذائقه مردم عوض میشود. الان ذائقه موسیقایی مردم ما عوض شده و متمایل به پذیرش موسیقیهای مبتذل یا فرهنگهایی شده که با فرهنگ ما چندان جور در نمیآید. این موضوع در اثر تبلیغات رسانههای مجازی بوده که خواه ناخواه در این تغییر ذائقه فرهنگی مبتذلپسند موثر بودهاند.
فرهنگ پویای انقلابیگری
ظاهرا به نظر میرسد برخی از مسئولان فرهنگی در زمینه موسیقی انقلابی دچار انفعال شدهاند و فکر میکنند «دوران انقلابیگری» در عرصه تولید اینجور آثار گذشته است که حقیقتا اینچنین نیست. دراینباره تاکید مقام معظم رهبری را به یاد داریم. فکر نمیکنم کشوری در جهان پیدا شود که چنین قدمت فرهنگی دیرینهای داشته باشد. آنطور که مستحضر هستید موسیقیدانان بزرگی مانند باربد و نکیسای عهد ساسانیان یا رودکی داشتیم که آثارشان بعد از سدهها همچنان میدرخشند. موسیقی ما از تبادلات فرهنگی و تعاملات تاریخی سرافراز بیرون آمده و با اثرگذاری همواره توانسته پابرجا بماند و چونان موسیقی مادر بر دیگر فرهنگها و موسیقیها تاثیرگذار باشد. مثلا نام گوشههای راک عبدا... یا راک کشمیر یا حجاز که نشانگر تعاملات دیرین و بدهبستانهای باستانی است و نشان میدهد چقدر موسیقی ما غنی است. موسیقی کلاسیک را درنظر بگیرید، یک گام ماژور و یک گام مینور دارد که در تحلیل نهایی ریشهها و مایه ماژور به دستگاه ماهور ایرانی و گام مینور به بیات اصفهان میرسد و آن همه سمفونی که اجرا میشود در همین دو گام است. این غنای موسیقی و گستره آن را نشان میدهد. ما با این پیشینه و سابقه چرا باید باورمان شود که موسیقی ما دیگر کاربرد ندارد و موثر نیست؛ در حالیکه دارد و میتواند داشته باشد.
جای سبز سرود حماسی
از همه قشر از استاد دانشگاه تا کارگران عزیزمان در گوشه و کنار کشور بارها از ما پرسش میکنند چرا برای شهدا، برای امام، برای این یا آن مناسبت و حماسه دیگر سرود یا آواز نمیخوانید. الان همهاش شده این موسیقیهای نیمبند جدید که اسمش را هم نمیدانیم چه بگذاریم. چرا باید فقط چهار پنج تا خواننده موسیقی و آواز ایرانی بیشتر نداشته باشیم که پیش از این داشتیم؟ باید این باور به نتوانستن و نشدن را مسئولان فرهنگی ما دگرگون کنند. جدا از مسئولان قبلی موسیقی که آگاهی لازم را نداشتند، یک مافیای عجیب و غریب در موسیقی وجود دارد که سرمایه زیادی خرج میکند و از همه جانب به اینها کمک میشود. پیش از انقلاب یک شرکت آمریکایی بهنام سی. بی. اس بود که عوامل مختلفش از مهمانیهای خصوصی و دیگر جاها هنرپیشه و خواننده انتخاب میکردند و با آنها قرارداد بلندمدت میبستند، بهشرطی که از همه نظر لباس پوشیدن تا رفتوآمد و... زیر نظر و دستور شرکت باشد و شرکت با برگزاری کنسرت و ارائه و تولید کارهای موسیقایی، آن چهره را مطرح و پولساز میکرد. الان نیز چنین فرآیندی شکل گرفته و دستاندرکار است، اما چهرههایی که مطرح میشوند، هنرمند نیستند. چیزی که میخوانند نه شعر است نه مر. اصلا محتوا ندارد. همین مافیا اکنون مشغول مبتذلسازی است که اهدافشان فرهنگی است و از نظر سیاسی هم اهدافی دارند که وضع کشور و جوانان را مختل کرده و آنها را از راه بهدر کرده و، چون پول دارند هر کاری میکنند و یک عده را نیز دنبالهرو این چهرههای سطحی میسازند. وقتی تولید نداشته باشیم و کارهای خوب تولید نکنیم، جوان ما نیز، چون نیاز دارد و تقصیری ندارد، بهدنبال فضاهای مجازی و تولیدات مبتذل آنها میرود. با اینکه چنان کارهایی اثرات منفی در باطن انسان دارد و راه زندگی را به بیراهه میبرد و راه و روش و بینش و کردار جوان را از بیخ و بن عوض میکند.
شرایط غزه
خدا میداند ما مسالمتآمیز و بدون خصومت این دردها را مطرح میکنیم، اما یک دست که صدا ندارد. من وظیفه خودم را انجام میدهم. موسیقی ارزشی و آیینی ما حتی سرودهای ما در حال محو شدن یا کمرنگ شدن است. الان با توجه به شرایط غزه، بهترین زمان برای تولید موسیقی ارزشی است. الان باید روزی دهها آهنگ به زبانهای مختلف درباره مقاومت و غزه پخش شود و حتی جشنواره در اینباره برگزار کنند. یک آدم دلسوز مات میشود که چرا کار تولیدی ما اینقدر کم است! خدا را قسم میخورم که الان جنگ فرهنگی در جریان است و یک سرود میتواند یک ملتی را حرکت بدهد.
موسیقی محلی پرطرفدار
ما هنرمندان خوبی داریم که متاسفانه خانهنشین شدهاند، با این که کارایی خوبی دارند و میتوانند آهنگها و کارهای خوب بنویسند و تولید کنند و میتوان و باید از تجربیاتشان بهره برد و استفاده کرد؛ منتها به اینها بهویژه در مدیریت قبلی صداوسیما فرصت و امکان داده نشد. مثلا خود من در مدیریتهای پیشین برای شهید طهرانیمقدم، پدر موشکی ایران، سرودی خواندهام که فرید سعادتمند ساخته بود. برای شهید باکری، برای شهید همدانی و خیلیهای دیگر؛ یا برای شهید صیادشیرازی چند تا کار خواندهام که همه در آرشیو مانده است و پخش نشده و مدیران قبلی توجهی به پرسوجوی ما نداشتند و پاسخ نمیدادند که چرا این کارهای تولید شده را پخش نمیکنند! وقتی کارهای قشنگ و زیبا تولید شده درباره شهید طهرانیمقدم داریم و میتوانیم آنها را به نسل جوان بشناسانیم و خدمتی که این شهدا به کشور ما کردهاند، چرا باید از این موضوع غفلت شود. الان اگر از جوانهای دهه۸۰ بپرسید شهید صیادشیرازی و... را نمیشناسند و الان جا دارد آن کارهای تولید شده برای شهدا را که گیرا و زیبا هم هستند، با کلیپ تازه پخش کنند. اما در چنین فضایی که حرفی را چند بار عنوان میکنی و نتیجه نمیدهد و کاری انجام نمیشود، کمکم ناامید میشوی! به خدا ما خیرخواه هستیم و اگر حرفی میزنیم از روی دلسوزی برای فرهنگمان و جوانهایمان است. موسیقی ایرانی نشان داده که میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. موسیقی محلی و فولکلوریک ایران در دیگر کشورها شیفته و دوستدار زیادی دارد! و از جنبه تبلیغی میتوان از آنها بهترین بهره را برد.
احساس نیاز به سپاه فرهنگی
ما اگر حرفی میزنیم فقط بهخاطر فرهنگ ایران و از سردلسوزی است. دلم میسوزد چه استعدادهایی داریم که از آنها استفاده نشده یا نمیشود. با برگزاری جشنوارهها میتوانیم چه استعدادهای نهفتهای را کشف کنیم و ارگانهای ما مثل سپاه، بسیج و حوزه هنری میتوانند با همکاری هم به کارهای فرهنگی بپردازند. نباید همه بار تولید و کار فرهنگی (بهویژه درموسیقی) فقط روی دوش صداوسیما باشد. ما دلمان برای موسیقی ایرانی و سرود و برای موسیقی حماسی میسوزد و کاری هم از دستمان برنمیآید. بهعنوان توصیه و سفارش میگویم الان وقت سرود است و باید تمام هنرمندان را بهکار بگیرند و صدها سرود بسازند که واقعا میتواند مؤثر باشد. امروز نیاز به سپاه فرهنگی در جهت تبلیغ اندیشههای انقلاب و نظام اسلامی داریم.
تاثیر کار فرهنگی تبلیغی و سرود فلسطین که هنوز پخش نشده
سالها پیش ما را به هلسینکی فنلاند دعوت کردند و از سوی سازمان ارتباطات اعزام شدیم. سفیر وقت کشورمان تاکید داشت در گروهتان چند بانوی نوازنده همراهیتان کنند. البته من چندان موافق نبودم، ولی سفیر گفت بس که درباره زنان ایران تبلیغات منفی در اینجا وجود دارد که آزار میبینند و شکنجه میشوند و...! حضور بانوان هنرمند در گروه موسیقی ایرانی میتواند تبلیغات اینها را نقش برآب کند. سرانجام بانویی کمانچهنواز با لباسهای محلی همراه گروه اعزام شد. نخستین اجرا با تکنوازی این خانم آغاز شد به نوعی که نور فقط روی این سولیست - تکنواز بود و گروه ارکستر در تاریکی. حدود ۱۰دقیقه در بیات اصفهان تکنوازی کرد و تسلط تحسین برانگیزی هم داشت. برنامههای ما بهقدری انعکاس و بازتاب داشت و چنان تاثیرگذار بود که سفیر میگفت اگر میلیونها دلار خرج میکردیم، نمیتوانستیم تاثیر شما را درخنثی کردن تبلیغات منفی غرب علیه زنان ایرانی داشته باشیم. فقط با یک کار خوب موجه، اساسی، اسلامی و هنرمندانه توانستیم ذهنیتها را تغییر دهیم و تاثیر زیادی داشته باشیم و خودشان باور کردند آن همه تبلیغات پوچ و بیاساس بوده! مصاحبههای بسیاری با ما و آن خانم نوازنده کردند و برای اجرا به شهرهای مختلف دعوتمان کردند. اگر روی حساب و کتاب و با در نظر گرفتن فرهنگ اسلامیمان کار کنیم تاثیر ماندگار خواهد داشت، منتها ما نمیخواهیم. یک کسانی هستند که شیطنت میکنند. خودم توفیق داشتم با هماهنگی بسیج هنرمندان چندبار خدمت آیات عظام در قم بروم و با آقایان آملی و مرحوم مصباح صحبت کردم. مستنداتش هست. تعجب میکنید که اینها با موسیقی علمی مخالف نیستند، بلکه با موسیقی مبتذل مخالفند که ما هم مخالفیم. خود من حتی درحضور شماری از امامان جمعه توفیق داشتم و در تالار وحدت برنامه اجرا کردم که استقبال و تفقد شد. اما دستهایی در کار است که نمیگذارند و نمیخواهند. بهنظرم الان وقت مناسبی برای تولید سرود است و میتوان بسیار دررابطه با جنگ غزه و ملت مظلوم فلسطین اثرگذار باشد. همین چند روز پیش درموزه هنرهای معاصر، سرود فلسطین را خواندم و چقدر استقبال شد، اما هنوز با وجودی که چندسال پیش تولیدشده سرود فلسطین پخش نشد!
/انتهای پیام/