بی‌تفاوتی نهاد دانشگاه نسبت به خانواده در گفتگو با فاطمه گیتی پسند؛
اصلاح وضعیت پوشش در دانشگاه‌ها ذیل بند توجه به خانواده آمده است و جایی که سند می‌خواهد احیا و ارتقای نقش خانواده را بگوید، می‌رسد به این‌که حجاب و عفاف در دانشگاه بهینه شود. این بد نیست؛ اما آیا با چنین قانونی ما می‌توانیم بگویم دانشگاه خانواده‌مدار شده است؟

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نسبت نهادهای مختلف جامعه با خانواده یکی از دغدغه‌های مهم سیاست‌گذاری حوزه خانواده است. در واقع ساختارهای مختلف موجود در جامعه می‌تواند تأثیرات مهمی را بر نهاد خانواده بگذارد، به طوری که می‌توان این سازوکارها را از حیث خانواده محور بودن مورد نقد و بررسی قرار داد. از سوی دیگر پذیرش نقش‌های خانوادگی افراد و دیدن آن‌ها در چهارچوب خانواده، موجب به وجود آمدن نوع متفاوتی از رفتار و قوانین می‌شود. در همین راستا آموزش عالی به عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای تربیتی و آموزشی در کشور از این حیث قابل بررسی است. در این زمینه با دکتر فاطمه گیتی پسند، دانشجوی دکتری آموزش عالی و رئیس گروه علوم تربیتی و آموزش عالی اندیشکده مطالعات علم و فناوری تداوم انقلاب اسلامی  گفت‌وگویی انجام دادیم که مشروح آن در ادامه آمده است.

 

آیا در سند اسلامی‌شدن دانشگاه‌ها - به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اسناد بالادستی نظام آموزش عالی - به بحث خانواده پرداخته شده است؟

گیتی پسند: بله در این سند به مقوله خانواده توجه شده است. در راهبرد ۱۵ سند به اولویت‌دادن پذیرش بومی دانشجویان و تقویت ارتباط دانشگاه با خانواده اشاره شده است. همچنین در راهبرد ۱۷ سند به تحکیم و تفهیم سبک زندگی اسلامی - ایرانی با رویکرد تمدن‌سازی اشاره‌ای به خانواده نیز دارد. راهبرد ۱۶ نیز اهتمام به اصل خانواده محوری و ترویج ازدواج دانشجویی و تبیین مواضع دینی را مدنظر قرار داده است.

در فصل ششم، قسمت نظام آموزشی یک جایی به تقویت فضایل اخلاقی اشاره دارد که در آنجا به خانواده نیز می‌پردازد. این سند در اهداف هم بر خانواده محوری تأکید کرده است. این سند ۱۴ اصل دارد که یک اصل آن به احیا و ارتقای خانواده در فرایند تعلیم‌وتربیت اشاره دارد. یعنی دقیقاً در اصول سند به ارتقا جایگاه هدایتگر خانواده در تعالی علمی و فرهنگی دانشجویان پرداخته شده است.

 

با وجود اینکه در این سند به بحث خانواده پرداخته شده، اما آیا در عمل نیز این راهبردها تجلی پیدا کرده است؟

گیتی پسند: باید بگویم که مدل ارتباط خانواده و دانشگاه در سند بسط داده نشده است. مثلاً وقتی بر تقویت ارتباط دانشگاه با خانواده اشاره داشته، در ذیل این راهبرد اقدام عملی که تعریف شده، تقویت زیرساخت ارتباط دانشگاه با خانواده با تأکید بر فضای مجازی است. یعنی چیزی که مدنظرش بوده خیلی حداقلی است. طرح کلانی مدنظرش نبوده و دیده نشده است.

یا در جایی که اهتمام بر اصل خانواده محوری را بیان می‌کند، اقدامات ذیل آن شامل تبین اخلاق جنسی و تدوین متون درسی برای زندگی مشترک و فرهنگ مشاوره است؛ اما عملاً درس دانش خانواده اضافه می‌شود و چیزی بیشتر از این انجام نمی‌شود. در حالی که به راهبرد کلی اهتمام به اصل خانواده محوری می‌توان کلان‌تر نگاه کرد. اقدامات، خیلی جزئی‌تر از عنوانی است که ذکر شده است. 

محیط دانشگاه‌های ما صرفاً علمی است و خیلی فرهنگی - تربیتی نیست. در حال حاضر مفروض این است که شأن دانشگاه، تولید علم است و این مسائل هم خارج از حیطه علم قرار دارند و به دانشگاه مربوط نمی‌شود.

یا جایی که تأکید بر مسئولیت پایان‌ناپذیر خانواده در امر تربیت با احترام به هویت دانشجو دارد، ذیل آن، بومی گزینی دانشجو آمده است. این به خودی خود چیز بدی نیست که پذیرش بومی باشد و حتی‌الامکان دانشجو در محل زندگی خودش و در ارتباط با خانواده باشد، اما تأکید بر مسئولیت پایان‌ناپذیر خانواده در امر تعلیم‌وتربیت از این پیشنهاد بومی گزینی به دست نمی‌آید و این مسئله خیلی کلان‌تر است.

مسئولیت اصلی تعلیم‌وتربیت با خانواده در نظر گرفته شده و توقع می‌رود که اقدامات و بازخوردهایی که ذیل آن نوشته می‌شود به ایفای این نقش کمک کند. یعنی بتواند مسئولیت خود را بهتر ایفا کند؛ اما آیا دانشگاه این وظیفه را انجام می‌دهد و اصلاً توانسته کمکی کند که خانواده نقش هدایتگر و تربیتی خود را بهتر از قبل انجام دهد؟

به نظر من حتی اگر راهبردهای بهتری هم ذیل بندهای پیشنهادی سند نوشته شود، این نوع نگاه به رابطه دانشگاه و خانواده ناقص است. مثل این است که بگوییم دانشگاه یک نهاد و خانواده هم یک نهاد دیگر است. با این تفسیر، راهبردها و ارتباطاتی را برای ارتباط این دو نهاد هم عرض اتخاذ می‌کنیم. اما یک نگاه دیگر هم این است که بگوییم خانواده نهاد برتر و چتر فراگیری است که قرار است سایه‌اش بر روی سایر نهادها باشد. در این صورت روح حاکم بر آموزش عالی خانواده است. این نگاه از اصول و اهدافی که در سند نوشته‌ایم فراتر می‌رود و راهبردهای دیگری را طلب می‌کند. نگاه فعلی حاکم بر سند اسلامی‌شدن دانشگاه‌ها این نقص را دارد که نهاد دانشگاه و خانواده را هم عرض دیده و برای ارتباط حداقلی این‌ها تدابیری را اندیشیده است.

 

خانواده را درست نفهمیدند

با توجه به نکاتی که فرمودید مهم‌ترین علت ضعف مواد سند اسلامی‌شدن دانشگاه در خصوص بحث خانواده، به دلیل نگاه حاکم بر آن است؟

گیتی پسند: یک بخش دیگر هم به نظرم به این دلیل است که فهم عمیقی از خانواده محوری دانشگاه وجود نداشته و دغدغه کسانی که این سند را نوشته‌اند، خانواده نبوده است. خانواده یک دغدغه در عرض دیگر اهداف بوده و خانواده را به شکل حداقلی لحاظ کرده‌اند. 

من وقتی می‌گویم دانشگاه و خانواده، اولین فکری که به ذهن می‌آید این است که یک مسئله زنانه وجود دارد. بعد می‌گویند که برای حضور زنان در آموزش عالی باید امکاناتی مانند مهدکودک و مرخصی زایمان فراهم کرد.

نویسندگان این سند، خانواده را خیلی تنگ و کوچک دیده‌اند و درک عمیقی از مفهوم خانواده نداشته و به تبع آن راهبردهای عمیقی هم اتخاذ نشده است. علاوه بر این، خانواده به معنای آن چتر فراگیر و نهاد بالادستی که عرض کردم دیده نشده است. 

برای مثال اصلاح وضعیت پوشش در دانشگاه‌ها ذیل بند توجه به خانواده آمده است و جایی که سند می‌خواهد احیا و ارتقای نقش خانواده را بگوید، می‌رسد به این‌که حجاب و عفاف در دانشگاه بهینه شود. این بد نیست و درنظرگرفتن بعد مهمی از خانواده است که فضای دانشگاه به خاطر آن باید پاک باشد و در واقع مشکلات اخلاقی از آنجا سرچشمه نگیرد؛ اما آیا با چنین قانونی ما می‌توانیم بگویم دانشگاه خانواده‌مدار شده است؟

مدل راهبردهایی که در سند آمده از این جنس است. یعنی به طور حداقلی به مفهوم خانواده و ظرفیت‌هایی که این دو نهاد می‌توانند در اختیار هم قرار بدهند نگاه کرده‌اند. به نظر می‌رسد که این ارتباط را تعاملی ندیده است. هم دانشگاه یک ظرفیت‌هایی را دارد که به کمک خانواده می‌آید و هم خانواده ظرفیت‌هایی را دارد که می‌تواند به کمک دانشگاه بیاید. حالا اگر بخواهیم به طور موسع نگاه کنیم، این مسئله پیش می‌آید که چه ظرفیت‌هایی این دو نهاد دارند و چه بده‌بستان‌هایی می‌توانند داشته باشند.

 

نگاه جایگزینی که شما برای این نسبت پیشنهاد می‌دهید چگونه است؟

گیتی پسند: برای مثال ما می‌گوییم که دانشگاه محل تولید علم و فکر است. آیا دانشگاه در قبال چالش‌هایی که خانواده و جامعه با آن روبه‌رو هستند مسئولیتی دارد یا نه؟ آیا دانشگاه خودش را در قبال نیازهای جامعه و خانواده مسئول می‌داند یا نه؟ دانشگاه از چند جهت اهمیت دارد. در وهله اول خودش جایی است که تولید علم می‌کند. در وهله دوم دانشگاهیان جزو اقشاری هستند که هنجار درست می‌کنند. اگر دانشگاه، گفتمانی را سر دست بگیرد و ارزش‌هایی را داشته باشد، آن‌ها به سرعت در تمام جامعه سرایت می‌کنند.

با توجه به این دو کارکرد مهم دانشگاه، آیا این نهاد نسبت به مشکلات احساس مسئولیت می‌کند؟ برای مثال اگر در جهان، ادبیات خاصی از خانواده و مدل‌های مختلف خانواده بازتولید می‌شود، ارزش‌های خانواده مورد تهاجم قرار می‌گیرد و طلاق، افسردگی و مشکلات اخلاقی زیاد می‌شود، آیا دانشگاه در قبال این مسائل احساس مسئولیت می‌کند؟ آیا دانشگاه درصدد ایجاد گفتمان و فکر برای ارزش‌های اخلاقی خانواده و پررنگ‌کردن آن‌ها در جامعه هست؟ آیا دانشگاه در قبال ازدواج، فرزندآوری و مهارت‌افزایی خانواده‌ها در امر تعلیم‌وتربیت نقشی دارد؟ آیا مجموعه‌های خارج از دانشگاه سهم بیشتری را در تعلیم‌وتربیت و مهارت‌افزایی در حوزه دانش والدگری ایفا می‌کنند یا دانشگاه‌ها؟ به نظر می‌رسد که دانشگاه در قبال چالش‌ها و مشکلات خانواده مسئولیت دارد ولی به این مسئولیت به شکل جدی نپرداخته است. 

از سوی دیگر باید به این مسئله توجه داشت که دانشگاه به خانواده چطور نگاه می‌کند. آیا خانواده تنها یک محل تأمین مخارج آموزشی است؟ الان دانشگاه‌های دولتی خیلی مخارج تحصیلی ندارند. ولی به هر حال آموزش هزینه‌بر است و باید برای آن هزینه صرف کرد. امروز بقیه دانشگاه‌ها (به غیر از دانشگاه‌های دولتی) به والدین به‌عنوان منبع تأمین مخارج آموزشی نگاه می‌کنند. به‌عبارت‌دیگر، در سیاست‌گذاری‌هایشان خانواده را به‌عنوان طرف تعامل جدی که بده‌بستان اقتصادی با آن دارند، در نظر گرفته‌اند.

به نظر من مسئله دیگر این است که محیط دانشگاه‌های ما صرفاً علمی است و خیلی فرهنگی - تربیتی نیست. در حال حاضر مفروض این است که شأن دانشگاه، تولید علم است و این مسائل هم خارج از حیطه علم قرار دارند و به دانشگاه مربوط نمی‌شود. امروز دانشگاه فقط تربیت نیروی متخصص بازار کار را بر عهده دارد و در قبال تربیت و امور نرم و تربیتی خیلی سهمی برای خودش قائل نیست. اینکه دانشجویان وارد دانشگاه شوند و سن ازدواجشان بالا برود و طلاق افزایش پیدا کند و آمار فرزندآوری پایین بیاید، دانشگاه را نگران نمی‌کند.

چرا در بین اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها طلاق افزایش یافته و بین دانشجویان تمایل به تجرد بالا رفته است؟ این مسائل اصلاً دانشگاه را نگران نمی‌کند؛ چون مسئولیتی در این باب ندارد و این یک اشکال جدی است. دانشگاه متوجه این مسئولیت خودش نیست؛ تا جایی که درگیر اموری همچون معنای زندگی، شادی و رضایت از زندگی و تغییر علقه‌های خانوادگی افراد با حضور در نهاد آموزش عالی نمی‌شوند. این موارد مسئله اساتید ما و در سطح بالاتر مسئله سیاست‌گذار و مدیر ما نیست.

 

لزوم وجود نقشه راه برای نسبت خانواده و دانشگاه

به طور کلی چه چالش‌هایی بر سر راه خانواده محوری در آموزش عالی وجود دارد؟

گیتی پسند: خانواده‌مدار شدن مثل هر فرایند دیگری باید نقشه راه داشته باشد. به طوری که ذیل این نقشه راه، برنامه و اقدام شکل بگیرد. از سوی دیگر این نقشه باید حول مفاهیمی باشد که مورد تفاهم قرار گرفته باشند و بر اساس این مفاهیم که مورد قبول واقع شده، اقدام صورت بگیرد. الان این تفاهم وجود ندارد. برای مثال من وقتی می‌گویم دانشگاه و خانواده، اولین فکری که به ذهن می‌آید این است که یک مسئله زنانه وجود دارد. بعد می‌گویند که برای حضور زنان در آموزش عالی باید امکاناتی مانند مهدکودک و مرخصی زایمان فراهم کرد.

یک عده دیگر فکر می‌کنند که بحث خانواده در دانشگاه درصدد تضعیف شایسته‌سالاری و تضعیف کیفیت دانشگاه است. به طوری که فرض می‌شود خانواده محوری درصدد به وجود آوردن کم و کاستی‌هایی در مأموریت‌های دانشگاه‌ها است. خانواده دشمن پیشرفت دانشگاه نیست. من اتفاقاً می‌خواهم با پرداختن به خانواده باعث پرورش دانشگاه و تقویت آن شوم. باید به گونه‌ای به خانواده پرداخته شود که باعث تقویت فضای دانشگاه شود و اگر این‌طور نشود اشتباه کرده‌ایم. اگر ما امتیازاتی و برنامه‌ای بدهیم که در نتیجه‌اش فضای علمی دانشگاه دچار ضعف و رکود شود، مسلماً اشتباه کرده‌ایم.

این‌ها پیش‌فرض‌های غلطی است که اجازه نمی‌دهد به سمت مفهوم متعالی خانواده محوری پیش برویم. یک دلیل این پیش‌فرض‌ها این است که واقعاً اشتباهاتی وجود داشته است. همین که مسئله دانشگاهِ دوستدار خانواده از طرف معاونت زنانِ ریاست‌جمهوری پیگیری می‌شود و در وزارت علوم ذیل معاونت زنان و خانواده پیش می‌رود یعنی داریم این تصور را تقویت می‌کنیم. چون خانواده محوری ذیل این نهاد پیش می‌رود پس یک مسئله زنانه است. یا مثلاً در این وضعیتی که دانشگاه با چالش‌های زیادی روبه‌رو است، یک دفعه می‌خواهند مفهوم دانشگاه دوستدار خانواده را به برند تبدیل کنند و برای آن شاخص‌هایی جهت ارزیابی قرار می‌دهند. در واقع یک رتبه‌بندی جدید به قبلی‌ها اضافه می‌شود. خب دانشگاه‌ها با این‌ها همراهی نمی‌کنند. گذاشتن معیارهای جدید در شرایطی که دانشگاه به شدت چالش کیفیت دارد، غلط است.

دانشگاهِ دوستدار خانواده یک ادبیات و قواعدی در تمام دنیا دارد. البته این مفاهیم و ادبیات نیز در دنیا و دانشگاه‌های مختلف متفاوت است و مفهوم واحدی از این مسئله در همه دانشگاه‌ها دیده نمی‌شود. یک جایی دغدغه برابری جنسیتی و در یک جایی توازن کار و زندگی است. در برخی کشورها دغدغه کارآمدی و بهره‌وری است و برای اینکه دانشجویان حداکثر بهره‌وری را داشته باشند، خدماتی در حوزه نقش‌های خانوادگی ارائه می‌دهند تا با توان حداکثری به کار بپردازد. یک جایی دفتر برابری جنسیتی وجود دارد و یک جایی دفتر دیگری دارند تا برند دوستدار خانواده را پیگیری کنند. مفاهیم، متکثر است. حالا ما در کشور وقتی می‌گوییم دانشگاه دوستدار خانواده، مرادمان چیست؟ آیا اصلاً می‌توانیم از این پیش‌فرض‌های موجود فراتر برویم و یک مفهوم متعالی را نشان دهیم؟ این بزرگ‌ترین مانع در برابر خانواده محور کردن دانشگاه‌هاست. 

رهبری هم می‌گویند که شما به دستاوردهای غرب در بحث علمی نگاه نکنید. این‌ها وقتی نتیجه خواهد داشت که برای خانواده ارزش قائل باشند. از وقتی که خانواده در غرب فروریخت، پیشرفت علمی هم کند و نزولی شد.

از آن طرف موانع دیگری هم داریم. مثلاً برای هر تغییر نیاز است همان قدر که از بالا سیاست‌گذاری شود، از پایین نیز این احساس نیاز در مخاطب وجود داشته باشد. سال‌هاست دانشگاه‌ها به شکلی اداره شده است که الان همه باورشان شده نهاد علم و خانواده قرار نیست نسبتی باهم داشته باشند. به همین تبع، دانشجویان نیز توقعی در این باره ندارند. برای مثال دانشجو، دانشگاه را در برابر فرزندآوری و مشکلات مالی، اخلاقی و روانی خودش مسئول نمی‌داند. وقتی مسئول نمی‌داند، مطالبه‌ای هم ندارد؛ در حالی که وقتی به سمت تحولات بزرگ می‌خواهیم پیش برویم، همان قدر که تلاش‌هایی از بالا وجود دارد، از پایین نیز مطالبه باید شکل بگیرد.

همه بدنه مخاطبین دانشگاهی باید این مطالبه را داشته باشند، اما در حال حاضر این‌طور نیست. به دلیل فقدان این گفتمان از پایین، در بالا هم اتفاقی نمی‌افتد. با صرف ابلاغ مصوبات از بالا تغییری رخ نمی‌دهد.

خانواده محوری یک پروژه نیست که ابلاغ شود و پایان بپذیرد، بلکه یک فرایند است. در فرایند باید مداوم برنامه‌ریزی و مسئله‌یابی انجام شود و نمی‌تواند صرفاً دستوری و از بالا پایین باشد.

 

غرب چگونه خدا را فراموش کرد؟

آیا افرادی که درگیر تعاملات خانوادگی هستند می‌توانند رشد علمی بهتری داشته باشند؟ یعنی پذیرش نقش‌های خانوادگی ظرفیت افراد را در پیشرفت علمی افزایش می‌دهد؟

گیتی پسند: بله حتماً این دو مسئله باهم در ارتباط هستند. برخی مفاهیم و مسائل هستند که دانشگاه باید حول آن‌ها تولید علم کند. این جزء بحث‌های جدی در فلسفه علم است که شناخت از چه چیزهایی متأثر است. برای مثال آیا پیوندهای خانوادگی یا مادر شدن تغییری در شناخت و آگاهی فرد ایجاد می‌کند؟ آیا کسی که مادر می‌شود دریافت‌های جدیدی نسبت به مسائل پیدا می‌کند که قبلاً آن‌ها را نداشت؟

در همین راستا مقام معظم رهبری فرمایشی دارند. ایشان می‌فرمایند که خانواده نهاد مهمی است و سلولی از سلول‌های جامعه نیست که اگر سالم نباشد سلامتش به سایر سلول‌ها سرایت کند. خانواده آن چیزی است که اگر سالم بود می‌گوییم کل بدن سالم است و اگر سالم نبود کل بدن مریض است. این همان تعبیر چتر فراگیر بر نهادهای دیگر است. امکان ندارد به آرمان‌های زندگی خوب برسید مگر اینکه خانواده در جامعه ارزش داشته و پاس داشته شود. رهبری هم می‌گویند که شما به دستاوردهای غرب در بحث علمی نگاه نکنید. این‌ها وقتی نتیجه خواهد داشت که برای خانواده ارزش قائل باشند. از وقتی که خانواده در غرب فروریخت، پیشرفت علمی هم کند و نزولی شد.

یک کتابی تحت عنوان «چگونه غرب خدا را از دست داد» وجود دارد. در این کتاب نویسنده نشان می‌دهد که همپای تضعیف‌شدن ارزش خانواده، نهادهای سیاست، علم و اقتصاد نیز فروریختند و نهاد دین هم به تبع آنها فروریخت. ما اگر می‌گوییم خانواده باید حفظ و تقویت شود و دانشگاه در قبال این مهم مسئولیت دارد، دقیقاً ناظر به اهداف دانشگاه این را می‌گوییم. دانشگاه اگر هدفش توسعه و پیشرفت است، بدون خانواده سالم این امکان به دست نمی‌آید. اگر خانواده سالم وجود داشته باشد، اهداف دانشگاه هم محقق خواهد شد.

در حال حاضر در هر مقاله‌ای دانشگاه موتور پیشرفت و توسعه شناخته می‌شود. اما مسئله این است که آیا با رشد کمی دانشگاه‌ها فقر و خشونت هم کم یا زیادتر شده است؟ نتایج نشان می‌دهد که زیاد شده است. در واقع هر چه جامعه توسعه‌یافته‌تر شده، این معضلات نیز در آن افزایش یافته است. ادعا می‌شود که توسعه، خوشبختی می‌آورد؛ اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که در هرجایی که توسعه بیشتر بوده، آمار خودکشی و افسردگی نیز افزایش یافته است. این نشان می‌دهد که مسیر توسعه اشتباه بوده است و اگر به خانواده پرداخته نشود هر چقدر توسعه علمی نیز رخ دهد، ظاهری است و باعث احساس رضایت بیشتر و خوشبختی نمی‌شود.

 

/انتهای پیام/ 

ارسال نظر
captcha