نقش رسانه‌های غربی در نسل‌کشی غزه به قلم جاناتان کوک؛
تحقیقات گروه رسانه‌ای گلاسکو نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاران غربی به طور مرتب برای کشته‌شدن اسرائیلی‌ها از الفاظ محکوم‌کننده مانند «وحشیانه»، «قتل‌عام» و «بی‌رحمانه» استفاده می‌کنند؛ اما هرگز وقتی فلسطینی‌ها توسط اسرائیل کشته می‌شوند از این اصطلاحات استفاده نمی‌کنند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛«جاناتان کوک» [1] نویسنده و روزنامه‌نگار برجسته انگلیسی که تاکنون سه کتاب درباره منازعه اعراب و رژیم اسرائیل نوشته است در یادداشت جدیدی که وب‌سایت «Information Clearing House» آن را منتشر کرده به موضوع نقش رسانه‌های غربی در جنگ غزه می‌پردازد. به گفته وی این رسانه‌ها از یک سو با عدم پوشش نسل‌کشی مردم فلسطین شریک جرم دولت‌های غربی و اسرائیل در این نسل‌کشی هستند و از سوی دیگر این رسانه‌ها با ادعاهای دروغ درباره سربریدن، تجاوز به زنان و حتی اجساد قربانیان اسرائیلی توسط حماس به دست‌کاری افکار عمومی مردم غرب برای توجیه نسل‌کشی اسرائیل در غزه پرداخته‌اند.

 

رسوایی لیبرال دموکراسی در جنگ غزه

چگونه می‌توان اعتقاد به لیبرال دموکراسی را حفظ کرد وقتی لیبرال دموکراسی‌های پیشرو در جهان که همیشه از آنها به‌عنوان «غرب» یاد می‌شود، در بزرگ‌ترین جنایت‌ها یعنی نسل‌کشی شریک هستند؟

جنگ غزه طی چند ماه گذشته روشنگر و تبیین‌کننده بوده و از همه چیز ابهام‌زدایی کرده است؛ لیبرال دموکراسی آن‌طور که به نظر می‌رسد نیست. لیبرال دموکراسی همیشه خودش را بر خلاف آنچه می‌گوید، تعریف کرده است. جایی که رژیم‌های دیگر وحشی هستند، انسان‌دوستانه است. جایی که دیگران اقتدارگرا هستند، صبور و بردبار است. هنگامی که دیگران مجرم هستند، قانونمند است. وقتی دیگران ستیزه‌جو هستند، به دنبال صلح است. اما چگونه می‌توان ایمان به لیبرال دموکراسی را حفظ کرد وقتی لیبرال دموکراسی‌های پیشرو در جهان که همیشه از آنها به‌عنوان «غرب» یاد می‌شود در بزرگ‌ترین جنایت‌ها یعنی نسل‌کشی شریک هستند؟ نه فقط قانون‌شکنی یا جنایت، بلکه نابودی یک ملت و نه با سرعت، بلکه با یک روند آهسته و تدریجی برای آن که ذهن افراد وقت برای درک وسعت جنایت را هم نداشته باشد. 

کدام نظام ارزشی می‌تواند به مدت پنج ماه اجازه دهد که کودکان و نوزادان در اثر انفجار بمب کشته شوند و بدن‌های آنها متلاشی شود در حالی که همچنان ادعای انسان‌دوستی، تساهل و صلح‌طلبی سر می‌دهد و نه‌تنها به این جنایت‌ها اجازه دهد، بلکه فعالانه در آن مشارکت نیز داشته باشد؛ بمب‌هایی را که آن کودکان را تکه‌تکه می‌کند یا خانه‌ها را بر سرشان خراب می‌کند، تأمین کند و روابط خود را با تنها آژانس امدادی که به این مردم کمک می‌کند، قطع کند. به نظر می‌رسد که پاسخ، نظام ارزشی غرب است. ماسک نه‌تنها از روی صورت غربی‌ها لیز خورده است، بلکه کنده شده است. آنچه در زیر آن نهفته است واقعاً زشت است.

 

باید حواس مردم غرب پرت شود

غرب به‌شدت در تلاش برای مقابله با کنار رفتن ماسک از صورت خود است. وقتی تباهی و انحراف اخلاقی غرب به طور کامل نمایان می‌شود، نگاه مردم باید محکم به جای دیگری معطوف شود؛ به سوی افراد واقعاً شرور! باید حواس مردم جهان به روسیه، القاعده، داعش، چین و در حال حاضر حماس معطوف شود. اما این بار، پنهان‌کردن شر خود غرب بسیار سخت است و دشمن یعنی چند هزار مبارز زیر زمینی در زندانی که به مدت ۱۷ سال محاصره شده‌اند، آن‌قدر ناچیز است که نادیده‌گرفتن این عدم تقارن دشوار باشد. پذیرش بهانه‌های اسرائیل برای این نسل‌کشی سخت است. آیا واقعاً حماس آن‌قدر شیطانی و حیله‌گر است که باید اسرائیل نسل‌کشی به راه بیندازد؟ آیا غرب واقعاً بر این باور است که حمله ۷ اکتبر، کشتن، معلول کردن و یتیم شدن بیش از ده‌ها هزار کودک را در پاسخ به آن حمله تضمین می‌کند؟

برای از بین بردن چنین افکاری، نخبگان غربی باید دو کار انجام می‌دادند؛ اول، آنها سعی کرده‌اند مردم خود را متقاعد کنند که اعمالی که در آنها تبانی و همدستی می‌کنند آن‌قدرها هم که به نظر می‌رسند بد نیستند و سپس اینکه شری که دشمن مرتکب می‌شود آن‌قدر استثنایی و آن‌قدر خلاف وجدان است که پاسخی مشابه را توجیه می‌کند. این دقیقاً همان نقشی است که رسانه‌های غربی در طول جنگ غزه ایفا کرده‌اند.

 

گرسنگی‌دادن توسط اسرائیل

برای درک اینکه چگونه ذهن مردم غرب دست‌کاری می‌شوند، کافی است به پوشش خبری جنگ غزه به‌ویژه از طریق رسانه‌هایی که بیشترین همسویی را نه با راست‌ها، بلکه صرفاً با ارزش‌های ظاهراً لیبرال دارند نگاه کنید. 

برای درک اینکه چگونه ذهن مردم غرب دست‌کاری می‌شود، کافی است به پوشش خبری جنگ غزه به‌ویژه از طریق رسانه‌هایی که بیشترین همسویی را با ارزش‌های ظاهراً لیبرال دارند نگاه کنید.

چگونه رسانه‌ها با ۲.۳ میلیون فلسطینی ساکن غزه که به‌تدریج توسط محاصره اسرائیل و به دلیل عدم اجازه ورود کاروان‌های کمک‌رسانی از گرسنگی جان خود را از دست می‌دهند، برخورد کرده‌اند؛ اقدامی که هیچ هدف نظامی آشکاری فراتر از انتقام وحشیانه از غیرنظامیان فلسطینی ندارد. به هر حال جنگجویان حماس در هر جنگ فرسایشی و قرون‌وسطایی که غذا، آب و داروی غزه را دریغ می‌کند، از جوانان، بیماران و سالمندان بیشتر زنده خواهند ماند. برای مثال، یک تیتر در «نیویورک‌تایمز» به خوانندگان می‌گفت: «گرسنگی، کودکان غزه را تعقیب می‌کند»، گویی این یک قحطی در آفریقا و مثل یک فاجعه طبیعی یا یک فاجعه انسانی غیرمنتظره است، نه سیاستی که از قبل اعلام شده و با دقت توسط رده‌های بالای اسرائیل سازماندهی می‌شود. «فایننشال تایمز» نیز همان قاب‌بندی انحرافی را ارائه کرد: «گرسنگی، کودکان شمال غزه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد»

قحطی و گرسنگی شدید یک مسئله طبیعی در غزه نیست، این اسرائیل است که گرسنگی را به مردم غزه تحمیل می‌کند. اسرائیل تصمیم می‌گیرد کودکان غزه را از گرسنگی بکشد و این سیاست را هر روز از نو تجدید می‌کند و کاملاً از هزینه وحشتناکی که بر مردم تحمیل می‌شود آگاه است. رئیس سازمان کمک‌های پزشکی به فلسطینیان درباره تحولات غزه هشدار داد: «کودکان با شدیدترین حالتی که جهان به خود دیده است با گرسنگی شدید مواجه هستند» یونیسف - صندوق اضطراری کودکان سازمان ملل متحد - اعلام کرد که یک‌سوم کودکان زیر دو سال در شمال غزه دچار سوءتغذیه حاد هستند. یونیسف در بیانیه خود اعلام کرد: «۳۱ درصد یعنی از هر سه کودک زیر ۲ سال در شمال نوار غزه، یک کودک از سوءتغذیه شدید رنج می‌برد و این آمار حاکی از افزایش چشمگیر ۱۵.۶ درصدی در ماه ژانویه است». این نهاد وابسته به سازمان ملل در ادامه بیانیه خود آورد «سوءتغذیه در میان کودکان غزه به دلیل پیامدهای گسترده جنگ و محدودیت‌های مستمر در کمک‌رسانی‌ها، به‌سرعت در حال گسترش بوده و به سطوح خطرناک و بی‌سابقه‌ای رسیده است.» «کاترین راسل» [2] - مدیر اجرایی یونیسف - با صراحت گفت: «سرعتی که بحران فاجعه‌بار سوءتغذیه در غزه دارد، تکان‌دهنده است؛ به‌ویژه اینکه کمک‌هایی که موردنیاز است، تنها در فاصله چند مایلی قرار دارد. شرایط کودکان هر روز بدتر می‌شود و تلاش‌های ما برای انتقال کمک‌های حیاتی به دلیل محدودیت‌های غیرضروری که بهای آن زندگی این کودکان است، با مانع روبه‌رو می‌شوند. یک آتش‌بس فوری بشردوستانه همچنان تنها فرصت برای نجات جان کودکان و پایان‌دادن به رنج آنها است»

چیزی که احتمالاً رسانه‌ها در غرب می‌خواهند خوانندگانشان استنباط کنند این است که اسرائیل در تحمیل گرسنگی به مردم غزه نقشی ندارد و غرب هم ناتوان از جلوگیری آن است. اما حقیقتاً غرب ناتوان نیست. غرب این جنایت علیه بشریت را با امتناع از اعمال قدرت خود برای مجازات اسرائیل یا حتی تهدید به مجازات آن برای جلوگیری از کمک‌رسانی، ممکن می‌کند. نه‌تنها این، بلکه ایالات متحده و اروپا با رد کمک مالی به آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد (UNRWA)، اصلی‌ترین راه نجات بشردوستانه در غزه، به اسرائیل کمک کرده‌اند تا کودکان غزه را گرسنه نگه دارند. همه اینها با تیترهای رسانه‌های غربی پنهان نگه داشته می‌شود و این رسانه‌ها نقش ارتش اسرائیل را در گرسنگی‌دادن به مردم غزه پنهان می‌کنند.

 

حمله به کاروان کمک‌رسانی 

رسانه‌های غربی داستان‌های تجاوز جمعی به زنان، سربریدن نوزادان، انداختن آنها در تنور یا آویزان کردن آنها روی جالباسی توسط حماس را منتشر کردند؛ اما همه این داستان‌ها معلوم شد که ساخته و پرداخته مشترک اسرائیل و این رسانه‌ها بوده است.

این‌چنین گمراه‌کردن اذهان، یک خط‌مشی کاملاً عمدی است که از سوی رسانه‌های غربی دنبال می‌شود. زمانی که یک کاروان امدادرسانی در ماه فوریه به شهر غزه رسید، همه چیز واضح بود؛ جایی که سطح قحطی ناشی از اقدامات اسرائیل در آن بسیار شدید است. چیزی که فلسطینی‌ها آن را «کشتار آرد» [3] می‌نامند، اتفاقی است که طی آن اسرائیل به سمت جمعیت بزرگی شلیک کرد که ناامیدانه سعی می‌کردند از یک کاروان کمک‌رسانی بسته‌های غذا برای سیرکردن خانواده‌های گرسنه خود دریافت کنند. بیش از ۱۰۰ فلسطینی بر اثر شلیک گلوله کشته شدند، یا توسط تانک‌های اسرائیلی له شدند یا به کامیون‌هایی که در حال فرار از صحنه بودند برخورد کردند. صدها نفر دیگر هم به‌شدت زخمی شدند. تیراندازی به غیرنظامیان جنایت جنگی جدید اسرائیل بود که به جنایت قبلی اسرائیل علیه بشریت یعنی گرسنگی‌دادن به دو میلیون غیرنظامی تا سر حد مرگ اضافه شد.

حمله اسرائیل به منتظران کمک تنها یک بار نبوده است بلکه چندین بار تکرار شده است، اگر چه با توجه به کمبود پوشش خبری، به سختی آن را می‌دانید. زشتی و پلیدی استفاده از کاروان‌های کمک‌رسانی به‌عنوان تله برای فریب فلسطینی‌ها و کشاندن آنها به کام مرگ، خیلی واضح و روشن است؛ اما این دلیل نمی‌شود که رسانه‌های غربی با تیترهای خود از این حادثه وحشتناک سعی نکنند جنایت اسرائیل را پنهان کنند یا مخاطبان خود را فریب ندهند.

 

بی‌وجدانی گاردین و بی‌بی‌سی

بی‌وجدانی گاردین و تلاش این رسانه انگلیسی برای انحراف افکار عمومی از این جنایت اسرائیل به‌ویژه تماشایی بود. این روزنامه نوشت: «بایدن می‌گوید مرگ‌های مرتبط با کمک‌های غذایی غزه، مذاکرات آتش‌بس را پیچیده می‌کند». قتل‌عام توسط اسرائیل به‌عنوان «مرگ‌های مرموز مربوط به کمک‌های غذایی» محو و ناپدید شد که این به نوبه خود نسبت به تمرکز گاردین بر پیامدهای دیپلماتیک در درجه دوم اهمیت قرار گرفت. خوانندگان با تیتر روزنامه به این نتیجه رسیدند که قربانیان واقعی صدها فلسطینی که توسط اسرائیل کشته و معلول شده‌اند نیستند، بلکه گروگان‌های اسرائیلی هستند که شانس آزادی آنها با «مرگ‌های مرتبط با کمک‌های غذایی» «پیچیده» شده است. تیتر یک تحلیل بی‌بی‌سی از این جنایت جنگی هم ترفند نیویورک‌تایمز را تکرار کرد: «تراژدی کاروان کمک‌رسانی نشان می‌دهد ترس از گرسنگی غزه را فراگرفته است.» یکی دیگر از مانورهای موردعلاقه که دوباره گاردین پیشگام آن شد، پنهان‌کردن مسئولیت این جنایت جنگی آشکار بود. در تیتر صفحه اول آن آمده بود: «بیش از ۱۰۰ فلسطینی در هرج‌ومرج اطراف کاروان کمک‌های غزه جان خود را از دست دادند»

یک بار دیگر اسرائیل از صحنه جنایت حذف شد. فلسطینی‌ها ظاهراً به دلیل مدیریت ضعیف کمک‌رسانی «مردند». شاید «UNRWA» مقصر بوده است! هرج‌ومرج و سردرگمی برای رسانه‌هایی که مشتاق پنهان‌کردن مقصر بودند، به مضمونی مؤثر تبدیل شد. واشنگتن‌پست اعلام کرد: «در حالی که اسرائیل و مقامات غزه یکدیگر را متهم می‌کنند، هرج‌ومرج در تحویل کمک‌ها به غزه مرگبار شده است». «سی‌ان‌ان» نیز همین موضع و خط خبری را در پیش گرفت و جنایت جنگی را به «حادثه‌ای آشفته» تقلیل داد. کشتارهای اسرائیل علیه فلسطینی‌هایی که به دنبال کمک بودند، به امری عادی تبدیل شد. چند روز پس از «کشتار آرد»، حمله هوایی اسرائیل به یک کامیون کمک‌رسانی در «دیرالبلح»، دست‌کم ۹ فلسطینی را کشت. در حمله‌ای دیگر بیش از ۲۰ فلسطینی گرسنه نیز در حالی که منتظر کمک بودند، با شلیک گلوله بالگردهای اسرائیلی کشته شدند.

کشتارهای «مرتبط با کمک‌های غذایی» که به‌سرعت به اندازه تهاجم اسرائیل به بیمارستان‌ها عادی شده بود دیگر شایسته توجه جدی نبودند. یک جست‌وجوی ساده نشان می‌دهد که بی‌بی‌سی موفق شده است از پوشش قابل‌توجه هر یک از این رویدادها به صورت آنلاین اجتناب کند.

 

سیرک ارسال هوایی کمک‌ها 

تحقیقات «اینترسپت» نشان می‌دهد که سردبیران ارشد «نیویورک‌تایمز» یک روزنامه‌نگار تازه‌کار اسرائیلی را برای داستان‌سرایی درباره تجاوز جمعی نیروهای حماس به زنان اسرائیلی در ۷ اکتبر به کار گرفتند.

در همین حال، رسانه‌ها ماهرانه اذهان را از این که آمریکا شریک جرم اسرائیل بوده و با قطع کمک‌ها به «UNRWA» یعنی تنها نهادی که می‌تواند جلوی قحطی در غزه را بگیرد، در جنایت علیه بشریت مشارکت داشته، منحرف کرده‌اند. رسانه‌های بریتانیایی و آمریکایی با هیجان به پوشش پرواز هواپیماهای ارتش‌های خود بر فراز غزه پرداختند که وعده‌های غذای آماده را برای تعدادی از فلسطینی‌های گرسنه پایین می‌انداختند. با توجه به اینکه صدها کامیون کمک‌رسانی در روز فقط برای جلوگیری از فرورفتن غزه به قحطی موردنیاز است، این کمک‌های ناچیز چیزی بیش از یک نمایش نبود. هر کدام در بهترین حالت اگر به دریا نمی‌افتادند یا موقع سقوط فلسطینی‌ها را نمی‌کشتند، یک کامیون انفرادی از کمک‌ها را تحویل می‌دادند.

این عملیات ارزشی بیشتر از مسخره‌کردن نداشت. تصاویر دراماتیک خلبانان شجاع، با ابراز نگرانی در مورد مشکلات رسیدگی به «بحران انسانی» در غزه، توجه بینندگان را نه‌تنها از بیهودگی عملیات، بلکه از این واقعیت منحرف کرد که اگر غرب واقعاً مصمم به کمک باشد، می‌تواند اسرائیل را به اجازه‌دادن به کمک‌های بسیار فراوان‌تر از طریق زمین مجبور کند.

رسانه‌ها همچنین تحت‌تأثیر دومین طرح عجیب دولت بایدن برای کمک به فلسطینی‌های گرسنه قرار گرفتند؛ آمریکا قرار است یک اسکله شناور موقت در سواحل غزه بسازد تا محموله‌های کمکی از قبرس ارسال شود. این طرح اشکالات اساسی داشت. ساخت اسکله دو ماه یا بیشتر طول می‌کشد، در حالی که مردم غزه هم اکنون به کمک نیاز دارند. همچنین در قبرس، مانند گذرگاه‌های زمینی به غزه، اسرائیل - عامل اصلی تأخیر در دریافت کمک‌ها - مسئول بازرسی‌ها خواهد بود.

اگر ایالات متحده فکر می‌کند که غزه به یک بندر نیاز دارد، چرا روی یک بندر دائمی‌تر کار نکند؟ البته ممکن است پاسخ به مخاطبان، شرایط قبل از ۷ اکتبر را یادآوری کند؛ زمانی که غزه تحت محاصره خفه‌کننده ۱۷ساله اسرائیل قرار داشت؛ محاصره‌ای که زمینه حمله حماس در ۷ اکتبر را فراهم کرد؛ مسئله‌ای که البته رسانه‌های غربی هرگز به آن نمی‌پردازند.

برای چندین دهه، اسرائیل از هر ارتباطی بین غزه و جهان خارج که نتواند آن را کنترل کند، جلوگیری کرده است؛ از جمله جلوگیری از ساخت بندر دریایی و تنها فرودگاه این ناحیه در سال ۲۰۰۱ که اندکی پس از افتتاح توسط اسرائیل بمباران شد و با این حال در همان زمان، اصرار اسرائیل مبنی بر اینکه دیگر غزه را اشغال نخواهد کرد، بدون چون و چرا در پوشش رسانه‌ای پذیرفته شده است. باز هم آمریکا اهرم‌های قاطعی بر اسرائیل - دولت وابسته به خود - در صورتی که تصمیم به اعمال آن بگیرد را دارد؛ اهرم‌هایی مثل میلیاردها دلار کمک و وتوی دیپلماتیکی که به طور منظم به نیابت از اسرائیل از آن استفاده می‌کند.

 سؤالی که باید توسط رسانه‌ها در مورد «گرسنگی در غزه» پرسیده شود این است که چرا ایالات متحده از این اهرم استفاده نمی‌کند؟ «بی‌بی‌سی» در یک برنامه معمولی نفس‌گیر با عنوان «چگونه ارتش آمریکا برای ساخت اسکله و رساندن غذا به غزه برنامه‌ریزی می‌کند»، تصویر بزرگی را نادیده گرفت تا با اشتیاق به جزئیات «چالش‌های لجستیکی عظیم» و «چالش‌های امنیتی» پیش روی پروژه بایدن بپردازد.

 

روزنامه‌نگاران ساده‌لوح

در حمایت از این تاکتیک‌های انحرافی، رسانه‌ها همچنین باید بر حمله ۷ اکتبر حماس تمرکز کنند و محکومیت این گروه را برجسته کنند تا توجیه‌گر جنایات اسرائیل پس از این حمله باشند. این امر مستلزم دوز غیرمعمول زیادی از زودباوری روزنامه‌نگارانی است که معمولاً به‌عنوان افرادی شکاک و بدبین شناخته می‌شوند. 

تحقیقات گروه رسانه‌ای گلاسکو نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاران غربی به طور مرتب برای کشته‌شدن اسرائیلی‌ها از الفاظ محکوم‌کننده مانند «وحشیانه»، «قتل‌عام» و «بی‌رحمانه» استفاده می‌کنند؛ اما هرگز وقتی فلسطینی‌ها توسط اسرائیل کشته می‌شوند از این اصطلاحات استفاده نمی‌کنند.

رسانه‌های غربی داستان‌هایی مثل سربریدن نوزادان، انداختن آنها در تنور، یا آویزان کردن آنها روی جالباسی توسط حماس در ۷ اکتبر را در صفحات اول خود پوشش دادند؛ اما همه این داستان‌ها زمانی که معلوم شد ساختگی هستند، بی سر و صدا کنار گذاشته شدند. به همین ترتیب، کل ارتش مطبوعاتی غرب ماه‌ها افشاگری‌های رسانه‌ای اسرائیل را که به تدریج مسئولیت برخی از وحشتناک‌ترین حوادث ۷ اکتبر - مانند سوزاندن صدها جسد - را از روی دوش حماس به اسرائیل منتقل کرده را نادیده گرفته است.

 اگرچه رسانه‌های غربی به اهمیت سخنان او توجه نکردند، اما «مارک رگیف» [4] - مشاور نتانیاهو - اعتراف کرد که تعداد کشته‌شدگان اسرائیل از ۷ اکتبر باید تا ۲۰۰ نفر کاهش می‌یافت؛ زیرا بسیاری از بقایای اجساد سوخته شده از جنگجویان حماس بودند. شهادت فرماندهان و مقامات اسرائیلی نشان می‌دهد که نیروهای اسرائیلی که از حمله حماس سردرگم و غافلگیر شده بودند، به طور وحشیانه با گلوله‌های تانک و موشک‌های «هلفایر» [5]حمله کردند و جنگجویان حماس و اسرای اسرائیلی آن‌ها را بدون تفکیک سوزاندند. خودروهای سوخته‌ای که به‌عنوان نماد سادیسم حماس روی هم انباشته شده‌اند، در واقع در بهترین حالت، شاهدی بر بی‌کفایتی و در بدترین حالت نشانه‌ای از وحشی‌گری اسرائیل هستند. پروتکل نظامی محرمانه‌ای که سیاست زمین سوخته اسرائیل را در ۷ اکتبر هدایت کرد - رویه بدنام هانیبال[6] برای جلوگیری از اسارت هر اسرائیلی - به نظر نمی‌رسد که ارزشی برای پرداختن در گاردین و بی‌بی‌سی داشته باشد.

 علی‌رغم مرور بی‌پایان وقایع ۷ اکتبر، هیچ‌کدام از این رسانه‌ها مناسب ندیدند که در مورد تقاضاهای فزاینده خانواده‌های اسرائیلی برای تحقیق در مورد اینکه آیا عزیزانشان تحت رویه هانیبال اسرائیل کشته شده‌اند یا خیر، گزارش دهند. بی‌بی‌سی و گاردین در مورد اظهارات تدوین‌کننده قانون اخلاقی ارتش اسرائیل، پروفسور «آسا کشر» [7] که متوسل‌شدن ارتش اسرائیل به رویه هانیبال در ۷ اکتبر را «وحشتناک» و «غیرقانونی» توصیف کرده بود گزارشی منتشر نکردند.

 

ادعاهای بی استناد

در عوض رسانه‌های لیبرال غربی بارها این ادعاها را تکرار کرده‌اند که شواهدی را دیده‌اند - شواهدی که به نظر می‌رسد تمایلی به اشتراک‌گذاری آن ندارند - مبنی بر اینکه حماس دستور داده است که تجاوز به عنف به طور سیستماتیک توسط جنگجویانش به‌عنوان سلاح جنگی علیه اسرای اسرائیلی استفاده شود. مفهومی که در این میان درباره این ادعاها به‌سختی پنهان شده این است که چنین جنایتی، پاسخ اسرائیل علیه مردم غزه و وحشیگری علیه آنها را توضیح داده و احتمالاً توجیه می‌کند.

 توجه داشته باشید که این ادعا با این استدلال که ممکن است موارد تجاوز در ۷ اکتبر وجود داشته باشد کاملاً متفاوت است. این استدلال، دلیل خوبی دارد؛ نشانه‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد سربازان اسرائیلی به طور منظم از تجاوز جنسی و خشونت جنسی علیه فلسطینی‌ها استفاده می‌کنند. گزارش سازمان ملل در فوریه که به ادعاهایی مبنی بر اینکه سربازان و مقامات اسرائیلی از ۷ اکتبر خشونت جنسی علیه زنان و دختران فلسطینی را به‌عنوان سلاح مورداستفاده قرار داده‌اند پرداخته است، هیچ یک از تیترها و خشم رسانه‌های غربی را برنینگیخت.

رسانه‌های غربی برای این که نشان دهند حماس قواعد جنگی را در ۷ اکتبر تغییر داده و در نتیجه جنایات بعدی اسرائیل را توجیه کنند، نیاز به یک انحراف و گناه بزرگ‌تر داشتند. این رسانه‌ها نقش خود را در این زمینه با تکرار ادعاهای تجاوز گسترده و سیستماتیک توسط حماس، همراه با ادعاهای مبهم مبنی بر انحرافات جنسی نیروهای حماس مبنی بر تجاوز به اجساد مردگان اسرائیلی، ایفا کردند.

اما ادعاهای رسانه‌های لیبرال درباره «تجاوزهای دسته‌جمعی» حماس که توسط یک دستور کار از سوی «نیویورک‌تایمز» آغاز شد و بعداً توسط «گاردین» منعکس شد، با بررسی دقیق‌تر از بین رفت. رسانه‌های مستقل به‌تدریج روایت تجاوز دسته‌جمعی حماس را زیر سؤال بردند. اما شاید از همه مهم‌تر، تحقیقات «اینترسپت» باشد که نشان داد این سردبیران ارشد «نیویورک‌تایمز» بودند که یک روزنامه‌نگار تازه‌کار اسرائیلی و در واقع یک مقام سابق اطلاعاتی اسرائیل با سابقه حمایت از بیانیه‌های نسل‌کشی علیه مردم غزه را برای انجام کار میدانی استخدام کنند. تکان‌دهنده‌تر این که این سردبیران روزنامه بودند که او را برای یافتن داستان‌ها درباره تجاوز دسته‌جمعی تحت‌فشار قرار دادند. با نقض هنجارهای تحقیقی، این روایت، مهندسی معکوس شد؛ از بالا تحمیل شد، نه از طریق گزارش‌های روی زمین.

 

توطئه سکوت

داستان نیویورک‌تایمز در این زمینه در اواخر دسامبر با عنوان «فریادهای بی‌کلام: چگونه حماس خشونت جنسی را در ۷ اکتبر به سلاح تبدیل کرد» منتشر شد. گزارش مشابه گاردین در اواسط ژانویه در ادامه این گزارش‌ها به قدری به گزارش نیویورک‌تایمز شبیه بود که این روزنامه به سرقت ادبی متهم شد. عنوان گزارش گاردین این بود: «شواهد حاکی از وقوع فاجعه گسترده تجاوز و خشونت جنسی توسط حماس در حملات ۷ اکتبر است.» با این حال، سخنگوی نیویورک‌تایمز در پاسخ به سؤال «اینترسپت»، به راحتی از قطعیت اصلی روزنامه عقب‌نشینی کرد و در عوض پذیرفت که «ممکن است تجاوز جنسی وجود داشته باشد». حفره‌های گزارش تایمز به سرعت به حدی آشکار شد که پادکست محبوب روزانه آن پس از بررسی واقعیت خود، اپیزودی را که به این ماجرا اختصاص داده شده بود را قطع کرد.

«آنات شوارتز» [8] - خبرنگار تازه‌کاری که به این کار منصوب شده بود - اعتراف کرده است که علی‌رغم جست‌وجوی نهادهای مربوطه در اسرائیل - از مؤسسات پزشکی گرفته تا مراکز بحران تجاوز - هیچ کسی را پیدا نکرد که بتواند حتی یک نمونه از تجاوز جنسی را در آن روز تأیید کند. او همچنین نتوانست هیچ تأییدیه پزشکی قانونی در این زمینه پیدا کند. او بعداً در پادکستی در کانال ۱۲ اسرائیل گفت که فقدان شواهد را دلیلی بر «توطئه سکوت» می‌داند.

در عوض گزارش «شوارتز» متکی بر تعداد انگشت شماری از شهادت شاهدانی بود که ادعاهای دیگر اعتبار آنها را زیر سؤال می‌برد. بدتر از آن، گزارش‌های آنها از موارد تجاوز جنسی با حقایق اثبات شده مطابقت نداشت. برای مثال، یکی از امدادگران مدعی شد که دو دختر نوجوان در «کیبوتز نهال اوز» [9] مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده‌اند. وقتی مشخص شد که افرادی با مشخصات دو دختری که وی می‌گوید در «کیبوتز نهال اوز» کشته شده‌اند وجود ندارد، وی صحنه جرم را به «کیبوتز بئری» [10]تغییر داد. هیچ یک از مرده‌های آنجا نیز با توصیفات وی مطابقت نداشتند. با این وجود، «شوارتز» معتقد بود که سرانجام روایت صحیح را به دست آورده است؛ او به کانال ۱۲ گفت: «یک نفر این اتفاق را در بئری دید، بنابراین نمی‌تواند فقط یک نفر باشد، زیرا دو دختر هستند. این به نظر من تصادفی نیست.». شوارتز تأییدیه دیگری از «زکا» - یک سازمان امداد و نجات خصوصی ارتدوکس - دریافت کرد که در آن مشخص شده بود مقامات آن قبلاً جنایات حماس در ۷ اکتبر از جمله ادعاهای مختلف در مورد اعمال ناپسند علیه نوزادان را جعل کرده‌اند.

 

فقدان مدرک پزشکی قانونی

جالب توجه است که اگرچه ادعاهای اصلی تجاوز جنسی حماس بر «جشنواره موسیقی نوا» که توسط این گروه مورد حمله قرار گرفت متمرکز شده است، اما شوارتز در ابتدا - و به دلایل خوب - نسبت به اینکه این جشنواره محل هرگونه خشونت جنسی باشد، شک داشت. همان‌طور که گزارش‌های اسرائیلی فاش کرده‌اند، جشنواره به‌سرعت به میدان جنگ تبدیل شد و گاردهای امنیتی اسرائیل و حماس تیراندازی کردند و هلی‌کوپترهای تهاجمی اسرائیلی که در بالای سرشان می‌چرخیدند، به سمت هر چیزی که حرکت می‌کرد شلیک می‌کردند. شوارتز در پایان نتیجه‌گیری کرد: «با هرکسی که در میان بازماندگان آنها صحبت کردم، در مورد یک تعقیب و گریز، یک مسابقه، مانند حرکت از جایی به جای دیگر به من گفتند. چگونه آنها [وقت داشتند] با یک زن سر و کله بزنند؟ این غیرممکن است. یا پنهان می‌شوی، یا می‌میری. همچنین جشنواره موسیقی نوا یک محل عمومی و در فضای باز برگزار می‌شود.»

اما «شوارتز» به محض اینکه «راز کوهن» [11] - کهنه سرباز نیروهای ویژه اسرائیل - پذیرفت که با او صحبت کند، تردید خود را کنار گذاشت. او قبلاً چند روز پس از ۷ اکتبر در مصاحبه‌های قبلی خود ادعا کرده بود که شاهد تجاوزهای متعدد در جشنواره موسیقی «نوا» بوده است. از جمله وی مدعی شده بود که اجساد مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. اما زمانی که او با شوارتز صحبت کرد، تنها توانست یک حادثه را به یاد بیاورد؛ حمله هولناکی که شامل تجاوز به یک زن و سپس کشتن او با چاقو بود. او با تضعیف ادعای اصلی نیویورک‌تایمز، تجاوز را نه به حماس، بلکه به پنج غیرنظامی فلسطینی نسبت داد که پس از شکستن حصار اطراف غزه توسط جنگجویان حماس به اسرائیل سرازیر شده بودند. شایان‌ذکر است که شوارتز به کانال ۱۲ اعتراف کرد که هیچ یک از چهار نفر دیگر که با کوهن در میان بوته‌ها پنهان شده بودند، این حمله را ندیدند.

علی‌رغم اینکه شوارتز گفته بود که فقط «کوهن» شاهد این رویداد بوده و دیگران به جهات مختلف نگاه می‌کردند، در روایت نیویورک‌تایمز «شوم گوئتا» [12] دوست کوهن این روایت را تأیید می‌کند. شاهد دیگری که فقط «ساپیر» [13] نام دارد نقل می‌کند که شاهد تجاوز به زنی در «نوا» همزمان با مثله‌شدن و بریده شدن سینه وی با تیغ موکت بری بوده است. این روایت در گزارش بعدی گاردین در ژانویه به گزارش اصلی تبدیل شد. با این حال، هیچ مدرک پزشکی قانونی برای حمایت از این گزارش ارائه نشده است.

اما شدیدترین انتقاد از گزارش «نیویورک‌تایمز» از سوی خانواده «گال عبدوش» [14]- قربانی تیتر داستان «فریادهای بی‌کلام» - صورت گرفت. پدر و مادر و برادر وی نیویورک‌تایمز را متهم کردند که داستان تجاوز به این دختر در جشنواره موسیقی نوا را از خود درآورده و بافته است. عبدوش لحظاتی قبل از کشته‌شدن با نارنجک به خانواده‌اش پیام داده بود و هیچ اشاره‌ای به تجاوز یا حتی حمله مستقیم به گروهش نکرده بود. خانواده وی هیچ اشاره‌ای مبنی بر اینکه تجاوز جنسی عاملی در مرگ عبدوش بوده است، نشنیده بودند. زنی که به این روزنامه اجازه دسترسی به عکس‌ها و فیلم‌های عبدوش که در آن روز گرفته شده را داده بود، گفت که شوارتز او را تحت‌فشار قرار داده است تا این دروغ را ببافد به این دلیل که این کار به «حسباره اسرائیل» [15] - اصطلاحی به معنای تبلیغات طراحی شده برای تحت‌تأثیر قراردادن مخاطبان خارجی - کمک می‌کند.

شوارتز به نقل از وزارت رفاه اسرائیل مدعی شد که چهار نفر از تجاوز جنسی از ۷ اکتبر جان سالم به در برده‌اند؛ هرچند جزئیات بیشتری از این وزارتخانه ارائه نشده است. در اوایل ماه دسامبر، قبل از انتشار روایت تایمز، مقامات اسرائیلی قول دادند که «ده‌ها هزار» گزارش در مورد خشونت جنسی حماس جمع‌آوری کرده‌اند. هیچ یک از آن شهادت‌ها هنوز محقق نشده است. بر اساس مصاحبه شوارتز با کانال ۱۲ اسرائیل هیچ‌کس حاضر به شهادت در این زمینه نیست و هیچ مدرکی وجود ندارد.

با این وجود، مقامات اسرائیلی همچنان از گزارش‌های نیویورک‌تایمز، گاردین و دیگر رسانه‌ها استفاده می‌کنند تا سازمان‌های حقوق بشری بپذیرند و قبول کنند که حماس به طور سیستماتیک از خشونت جنسی استفاده کرده است. «پرامیلا پتن» [16]نماینده ویژه سازمان ملل در مورد خشونت جنسی در درگیری‌ها، برخی از ادعاهای بی‌اعتبار آنها را در گزارش خود تکرار کرد. رسانه‌ها با خوشحالی این واقعیت را نادیده گرفتند که «پتن» هیچ مأموریت تحقیقی نداشت و او صرفاً ریاست یک گروه حمایتی در سازمان ملل را بر عهده دارد. در حالی که اسرائیل از نهادهای سازمان ملل که دارای چنین اختیارات تحقیقی هستند جلوگیری کرده است، از «پتن» استقبال کرد. در واقع، او چیزی جز تکرار همان ادعاهای اثبات نشده اسرائیل که اساس گزارش‌های بی‌اعتبار تایمز و گاردین را تشکیل می‌داد، انجام نداد.

 

اظهارات پس گرفته شد

با این حال «پتن» هشدارهای مهمی را در گزارش خود گنجاند که رسانه‌ها مشتاق بودند از آن چشم‌پوشی کنند. او در یک کنفرانس مطبوعاتی تکرار کرد که هیچ مدرکی دال بر استفاده حماس از تجاوز به عنف به‌عنوان سلاح جنگی ندیده است؛ همان ادعایی که رسانه‌های غربی هفته‌ها بر آن تأکید داشتند. او در گزارش خود به این نتیجه رسید که قادر به «تأیید شیوع خشونت جنسی» نیست و علاوه بر این او اذعان کرد که مشخص نیست آیا هرگونه خشونت جنسی که در ۷ اکتبر رخ داده است، بر عهده حماس یا گروه‌ها یا افراد دیگر بوده است یا خیر؟

همه اینها توسط رسانه‌ها نادیده گرفته شد. به طور معمول یک مقاله گاردین در مورد گزارش او در تیتر خود به اشتباه چنین ادعا کرد: «سازمان ملل اطلاعات قانع‌کننده‌ای پیدا کرده است که حماس به گروگان‌های اسرائیلی تجاوز و شکنجه کرده است.» «پتن» اعتراف کرد که منبع اصلی اطلاعات وی «مؤسسات ملی» اسرائیل بودند؛ مقامات دولتی انگیزه کافی داشتند تا او را در پیشبرد اهداف جنگی اسرائیل گمراه کنند. همان‌طور که محقق یهودی آمریکایی «نرمال فینکلشتاین» [17] اشاره کرده است، «پتن» همچنین به مطالب منبع باز متکی بود و گزارش داد: ۵۰۰۰ عکس و ۵۰ ساعت فیلم ویدئویی از دوربین‌های مداربسته، تلفن‌های همراه و دوربین‌های نظارت بر ترافیک بررسی شده و با این حال وی حتی یک تصویر از خشونت جنسی را به دست نیاورد. «پتن» اعتراف کرد که هیچ مدرک پزشکی قانونی دال بر خشونت جنسی ندیده است و حتی یک بازمانده تجاوز جنسی را ملاقات نکرده است. او خاطرنشان کرد که شاهدان و منابعی که تیمش با آنها صحبت کردند - همان افرادی که رسانه‌ها به آنها تکیه کرده بودند - غیر قابل اعتماد بودند. آنها «به‌مرورزمان رویکرد محتاطانه‌ای را در مورد روایت‌های گذشته اتخاذ کردند؛ از جمله در برخی موارد، اظهارات قبلی را پس گرفتند»

 

تبانی و همدستی در نسل‌کشی

اگر چیزی سیستماتیک تشخیص داده شده است، این نقص در پوشش رسانه‌های غربی از نسل‌کشی در غزه است. تجزیه‌وتحلیل گزارش‌های نیویورک‌تایمز نشان می‌دهد که این روزنامه همچنان به‌شدت بر دیدگاه‌های اسرائیل تمرکز می‌کند. در حالی که نسبت تعداد قربانیان نشان می‌دهد که تعداد فلسطینی‌های کشته شده توسط اسرائیل در غزه، ۳۰ برابر بیشتر از تعداد اسرائیلی‌هایی که حماس در ۷ اکتبر کشته، بوده است. این روزنامه بارها بیشتر از فلسطینی‌ها نسبت به اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها نقل‌قول کرده است.

 در بریتانیا، مرکز نظارت بر رسانه‌های شورای مسلمانان بریتانیا، نزدیک به ۱۷۷۰۰۰ کلیپ از برنامه‌های تلویزیونی را که اولین ماه پس از حمله ۷ اکتبر را پوشش می‌دهد، تجزیه‌وتحلیل کرده است. این مطالعه نشان می‌دهد که دیدگاه‌های اسرائیل سه برابر بیشتر از دیدگاه‌های فلسطینی در این برنامه‌ها مطرح شده است. مطالعه مشابهی توسط گروه رسانه‌ای گلاسکو نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاران به طور مرتب برای کشته‌شدن اسرائیلی‌ها از الفاظ محکوم‌کننده مانند «وحشیانه»، «قتل‌عام» و «بی‌رحمانه» استفاده می‌کنند؛ اما هرگز وقتی فلسطینی‌ها توسط اسرائیل کشته می‌شوند از این اصطلاحات استفاده نمی‌کنند.

در مواجه با نسل‌کشی مردم غزه حتی عناصر لیبرال رسانه‌های غربی نشان داده‌اند که تعهدی به ارزش‌های لیبرال دموکراسی ندارند. آنها یک دیده‌بان قدرت نیستند، چه قدرت ارتش اسرائیل و چه کشورهای غربی که در کشتار غزه با اسرائیل تبانی می‌کنند. رسانه‌های لیبرال غربی برای امکان‌پذیر ساختن تبانی نقش اساسی دارند. آنها باید نسل‌کشی مردم غزه توسط اسرائیل را پنهان کرده و ظاهر موجهی به آن بدهند تا قابل‌قبول به نظر برسد. در واقع، حقیقت این است که بدون این کمک، متحدان اسرائیل مدت‌ها پیش شرمنده می‌شدند و از کشتار و گرسنگی مردم غزه جلوگیری می‌کردند. دست رسانه‌های غربی به خون غزه آغشته است.

 

[1] . Jonathan Cook

[2] . Catherine Russell

[3] . Flour Massacre

[4] . Mark Regev

[5] . Hellfire missiles

[6] . Hannibal procedure: ارتش اسرائیل برای نجات سربازان خود پروتکلی دارد که به «دستورالعمل هانیبال» معروف است که بر اساس آن، آنچه در میدان جنگ برای فرماندهان ارتش موضوعیت دارد، «باقی‌نماندن نیروها در دست طرف مقابل» است؛ لذا اگر توان آزادسازی آنان وجود نداشته باشد، بهتر است کشته شوند!

[7] . Asa Kasher

[8] . Anat Schwartz

[9] . Kibbutz Nahal Oz

[10] . Kibbutz Beeri

[11] . Raz Cohen

[12] . Shoam Gueta

[13] . Sapir

[14] . Gal Abdush

[15] . Israeli hasbara

[16] . Pramila Patten

[17] . Normal Finkelstein

 

/ انتهای پیام/ 

ارسال نظر
captcha