به گزارش «سدید»؛ خرج ۴۰ سال زندگی «فرزدق» را به پاس سرودن اشعاری در مدح اهلبیت و خواندن آن در حضور هشام داد. از او عذرخواهی کرد که کاش بیشتر داشتم و به تو صله میدادم. این مشی زندگی امام سجاد (ع)، بازمانده کربلا در مواجهه با مداح اهلبیت بود. سه عدد جواهر و دُرّ ارزشمند به پاس سه شعر در مدح اهلبیت به «کمیت» عطا کرد. امام باقر (ع) هم راه پدرش را در قبال مداح آلالله پیش گرفت. بدرقه «اشجع اسلمی» با ۴۰۰ درهم و سکه نقره توسط امام صادق (ع) به پاس چند بیت مدح اهلبیت و اهدای تمام هدایای نوروزی خلیفه به پیرمردی که سه بیت شعر در رثای سید و سالار شهیدان خوانده بود، به دستان مبارک موسیابنجعفر (ع) گوشهای از توجه ویژه ائمه اطهار به مداح و شاعر اهلبیت است. از «دعبل» و «ابراهیمبنعباس» گرفته تا «ریانابنشبیب» هم به شدت مورد عنایت حضرت علیابنموسیالرضا (ع) بودند؛ تا آنجاکه به «دعبل» میفرمایند: «اى دعبل! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته (جامع احادیث الشیعه، ج. ۱۲، ص. ۵۶۷)» و خود برای «ابنشبیب» روضه میخوانند که «ابنشبیب، اگر برای چیزی گریهات گرفت، برای حسین بن علی (ع) گریه کن چرا که او را سر بریدند... (وسائلالشیعه، ج. ۱۳ ص. ۵۰۳).
مدحگویی و ثناخوانی از دیرباز تاکنون در اقشار بشر متداول بوده است؛ از مدح و ثنای خداوند و فرستادگانش گرفته تا مجیز و چاپلوسی پادشاهان و حاکمان، اما آن مدحی که اسلام بر آن تاکید دارد، مدح ذات اقدس الهی و آلالله است و دیگر مدحها را ناشایست میشمارد. مداحی اهلبیت عصمت و طهارت نیز قبل از انقلاب اسلامی متداول بود. زمانیکه زائری قصد سفر به عتبات را میکرد، در کوچه پسکوچههای شهر برای او چاووشخوانی میکردند تا سوار بر مرکب از دروازههای شهر خارج شود. در عزا و شادی ارجوزهخوانی رسم بود و مردم احساسات خود را در پای منبرهای مداحان و چاووشخوانها تخلیه میکردند. از سویی کسوت مداحی و شاعری برای اهلبیت مانند کسوت روحانیت همیشه برای مردم قابل احترام بود تا جاییکه اغلب مداحان عبا به دوش و قاطبه روحانیان مداح بودند. پیوند میان علما و مداحان نیز همیشه زبانزد بود و این دو، دو بازوی پرورش تعقل و احساسات عموم مردم بودند. به عنوان مثال مرحوم کافی نمونهای از روحانیان بود که مداحی هم میکرد. این آمیختگی را در کلام مقام معظم رهبری نیز میتوان یافت. ایشان در اردیبهشت ۱۳۹۲ خطاب به مداحان فرمودند: «روضه بخوانید، بنده طرفدار روضهخوانیام، خودم هم روضهخوانم».
در گذشته مداحان در کنار آموزش دستگاههای موسیقی و هنر مداحی، ملزم به مطالعه و تحصیل علوم دینی بودند. در کلام مداح در کنار شعر و ادعیه، وعظ هم بود. از این نکته شاید بهعنوان شاخصترین خصیصه مداحی در دهههای قبل میتوان نام برد. حال این گوهری که در اختیار تشیع است و سالهاست با اتکای به این اندوخته بزرگ بسیاری از موانع مرتفع شده، دستخوش تغییرات زیادی شده.
اهمیت این مجالس آنقدر زیاد است که مقام معظم رهبری تاثیرگذاری آن را حتی از رسانهای مانند صداوسیما و فضای مجازی هم بیشتر و آن را عامل واکسینه شدن جوانان در مقابل خطرات اجتماعی میدانند. ایشان در دیدار با ائمه جماعات مساجد استان تهران در مرداد ۱۳۹۵ فرمودند: «این مجالس روضهخوانی، مجالس وعظ و خطابه، مجالس گوناگون خیلی چیزهای مهمّی است؛ اینها را دست کم نباید گرفت، هم از فضای مجازی مؤثّرتر است، هم از صداوسیما مؤثّرتر است، منتها خب دایرهاش محدود است؛ اگر چنانچه این سلسله عظیم، این تشکیلات عظیم خوب کار کند و در همهجا کار کند، تأثیراتش برهمه اینها فائق خواهد آمد و میتوانید شما این جوان را، این مخاطب را به معنای واقعی کلمه مصونیّت ببخشید و میتوانید او را در مقابل این میکروبها و این ویروسهایی که بهطور دائم دارد سرازیر میشود به طرف این کشور و طرف این نظام واکسینه کنید.»
حال این سوال پیش میآید که در گذشته، مداحی سنتی چگونه بود و آنها به چه مواردی توجه ویژه و خاص داشتند. با کنکاش در سیره پیشکسوتان مداحی و گوش سپردن به خاطرات و نصایح آنها میتوان موارد زیر را از خصایص مداحان و مجالس اهلبیت در گذشته دانست:
رعایت آداب مداحی
هر حرفهای آدابی دارد و رعایت آداب آن حرفه موجب رشد و ترقی شخص خواهد شد. اصولا اگر کسی از آداب خارج شود، فردی بیادب و هنجارشکن نام میگیرد. هنر مداحی نیز از این قاعده مستثنی نیست. مداح اهلبیت باید در یک چارچوبی زندگی و رفتار کند که در شأن اهلبیت باشد. به عنوان مثال شاید به ندرت پیش بیاید که انسان یک روحانی ملبس را در یک قهوهخانه یا ساندویچی ببیند. این بدان معنا نیست که به ساندویچی یا قهوهخانه رفتن، امری ناشایست باشد، اما در شأن روحانیت نیست. به همین ترتیب مداح هم باید در سبک زندگی خود، رعایت شوونات کسوت مداحی را بکند. مداح اهلبیت به واسطه انتصاب به ایشان، باید چه در خانه و چه در بیرون از خانه الگو باشد. در رفتار با خانواده، در عبادت و در تقوا باید برجسته باشد. از فاطمهسادات میرهادی، دختر مرحوم سیدعلی میرهادی، مداح و مناجاتخوان قدیمی نقل است که روزی در کنار پدرم نشسته بودم. از ایشان پرسیدم: «حاج آقا! چه کار کنم که بهشت روزیام شود؟» ایشان گفت: «بهشت در خانهات است.» گفتم «یعنی چه؟» گفت: «بهشت، مادر توست؛ اگر میخواهی به بهشت بروی وقتی داخل خانه میشوی، یک بوسه بر پیشانی و یک بوسه به پای مادرت بزن، غیرممکن است که بهشت روزی تو نشود.» یا سفارش دیگر پدر این بود «هنگامی که با مادرت در خیابان راه میروی، جلوتر از او حرکت نکن. شاید مادرت به خاطر کهولت سن یا درد پا نتواند به سرعت تو راه برود، طوری راه برو که احترام او را نگه داری.»
مداحان در گذشته اهل مراقبه، تهجد، تقوا و علم و دانش بودند. یکی از پیشکسوتان مداحی که هماکنون از شخصیتهای معروف است، میگفت: «مداح اهلبیت خود را ملزم به قرائت روزانه یک جزء قرآن میکرد. خود را ملزم میکرد که برای نماز شب برخیزد و اگر نماز شبش قضا میشد به منبر نمیرفت و برای مردم نمیخواند.»
تکیه بر مناجاتخوانی و وعظ
یکی دیگر از شاخصههای مداحان قدیمی، اتکای آنها به مناجاتخوانی و وعظ بود. به صورتیکه در گذشته اشخاصی بودند با لقب مناجاتخوان و به صورت تخصصی به این امر میپرداختند. افرادی همچون مرحوم سیدعلی میرهادی که در مسجد امینالدوله مناجاتخوانی میکرد، مرحوم حسن ارضی که شبهای جمعه در حرم عبدالعظیم حسنی (ع) مناجات میخواند، شیخ رضا سراج، مرحوم سیدحسین اثنیعشری و مرحوم حجتالاسلام سیدمرتضی صالحیخوانساری برخی از مناجاتخوانهای برجسته قدیم بودند. یکی دیگر از برجستهترین و بهترین مناجاتخوانهای گذشته، شیخ محمدحسین زاهد بود. در احوالات ایشان آمده است وقتى چراغها براى مناجات خاموش میشد، همین که ایشان بسمالله را میگفت: اشک از دیدگان مردم جارى مىشد. وقتى دعا مىخواند، حالت خاصى پیدا میکرد، مخصوصا در دعاى ابوحمزه. همه دعا را که دو ساعت طول میکشید، ایستاده و با گریه میخواند، آنچنان اشک میریخت که اشک محاسنش را خیس میکرد. وقتى ایشان در میان مناجات میگفت: «حسین عمرت آفتاب لب بوم است»، غوغایى بر پا میشد. ضجه مردم به هوا میرفت و جمعیت دیگر قابل کنترل نبود. در این روزگار چند مناجاتخوان اینگونه سراغ داریم؟ این اثر تهذیب نفس است.
دسته دیگر مداحان بودند که به صورت تخصصی به روضهخوانی و نوحهخوانی میپرداختند. افرادی از قبیل: مرحوم حاجاکبر ناظم، مرحوم حاجاحمد دلجو، مرحوم سیدمصطفی هاشمیدانا، مرحوم عزیزالله مبارکی، مرحوم محمد کوثریزاده، مرحوم علیاصغر خراطها و مرحوم احمد شیشهگران در این حوزه فعالیت میکردند. نقل است دختر حاج اکبر ناظم در هفتماهگی از شدت بیماری به حالت احتضار میرسد. در همان حال که روز تاسوعا بود، حاجاکبر عبا بر دوش میاندازد و به خانواده میگوید: «میروم تا شفایش را بگیرم». در راه هیات بود که خبر میدهند کودکتان از دنیا رفته است؛ برگردید خانه، اما او کفشهایش را درآورد و راه بازار تهران را پیش گرفت. به بازار که رسید، پیشاپیش جمعیت عزادار حضرت سیدالشهدا (ع) قرار گرفت؛ اما قبل از اینکه مدیحهسرایی را شروع کند، گفت: «از دو نفر دو کار برمیآید؛ از حاجاکبر ناظم، روضه خواندن برمیآید و از حضرت اباالفضل، زنده کردن مردهها». شروع کرد به مداحی سقای دشت کربلا: شد کشته شاه اولیا، اباالفضل، اباالفضل.... یکی دو ساعت نوحه خواند و جمعیت عزادار حسینی پابهپایش سینه زدند. دو، سه ساعتی از رفتن حاجاکبر از خانه میگذشت. هر کس مشغول کاری بود تا مراسم کفن و دفن معصومه بهخوبی برگزار شود. مادر بیتاب دوباره وارد اتاقی شد که معصومه آنجا بود. ناگهان صحنه حیرت انگیزی دید. دست و پای کودکش حرکت میکردند. این معجزه به پاس اخلاص در مداحی یک خادم اهلبیت اتفاق افتاد. امروزه در میان هزاران نفر مداح، چند مداح بااخلاص سراغ داریم؟
اما در گذشته مراسم اینگونه برپا میشد که مداح یا ایستاده میخواند یا بر پله اول منبر تکیه میزد. ابتدا با غزلی متنبهانه مجلس را شروع میکرد، سپس اشعاری در مدح آن معصومی که مناسبت مراسم بود، میخواند و بعد به سینهزنی میپرداخت.
استفاده از اشعار و سبکهای وزین
در میان مداحان قدیمی هیچگاه صحبتی از مدح چشم و ابرو و خط و خال اهل بیت نبود. اشعار اگرچه ساده و همه فهم سروده میشد و اتفاقا در عین سادگی هم توسط مداح اجرا میشد، اما وزین و بامسما بود.
«ای آنکه به هر خطر پناهی تو مرا
در ظلمت شب چراغ راهی تو مرا
یا نور امید صبح اقبال منی
یا روشنی شام سیاهی تو مرا»
«با ذکر توای خدای عالم همهشب
در خانه خود بهشت دارم همه شب
تا بشکنم اندر ره تو پای گناه
سر بر سر سجدهات گذارم همه شب»
این دو رباعی نمونهای از اشعار خواندهشده توسط سیدجواد ذبیحی، از مناجاتخوانهای قدیمی تهران بود که در عین سادگی و همهفهم بودن، اما با مفهوم و نغز است.
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم، ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشمانتظارم مهدی بیاید
تا تربتت را پیدا نماید
زمانیکه سلیم موذنزاده ابیات فوق را در نوحه میخواند یا مرحوم کوثری در محضر امام راحل با آن سوز و نوا میخواند، صورت تمام مستمعان از باران اشک خیس میشد؛ یا آنقدر سبکها سوزناک و با اشعار پرمحتوا هماهنگ بود که اغلب سینهزدنها با اشک و ناله همراه میشد؛ چیزی که در مجالس امروزه کمتر شاهد آن هستیم. در گذشته بیشتر زمان مجلس به خطابه، وعظ و روضه میپرداخت و در پایان مراسم سینهزنی پرشوری برگزار میشد که امروزه این روال تقریبا به کل تغییر
کرده است. همچنین در سینهزنیهای آن زمان چیزی به نام شور وجود نداشت و مستمعان فقط ذکر اسمای آلالله را میگفتند و «شور» از سبکهای ابداعی و نوآورانه در مداحی است.
بازگوکردن «قال» به جای «زبان حال»
مداحان سنتی تاکید خاصی بر روضهخوانی بر اساس «قال» یا همان روایت و مقتل معتبر را داشتند، تاآنجاییکه شیخ جعفر شوشتری از روی کتاب مقتل روضهخوانی میکرد، اما متاسفانه امروزه شاهد این هستیم که به دلیل عدممطالعه و دانش کافی در حوزه مقتلشناسی، برخی از مداحان یا از منابع نامعتبر روضه نقل میکنند یا به بازگو کردن «زبان حال» میپردازند. این روند موجب تحریفهای بسیاری در حوزه مداحی
به خصوص مکتب عاشورا شده است.
بیتوجهی به تعداد مستمع و سیستم صوتی
داستان روضههای خانگی از اینجا پا میگیرد؛ مداحانی که در عین اخلاص، به تعداد مستمع بیتوجه هستند و اسیر سیستم صوتی و قیل و قالها نیستند. چهارپایهخوانی یکی دیگر از مظاهر این موضوع است. مداحی که روی یک چهارپایه در دل بازار میایستاد و بدون هیچ میکروفنی برای جمعیت مداحی میکرد. حاج مرزوق را میتوان پایهگذار چهارپایهخوانی دانست؛ سنت حسنهای که سال گذشته توسط حاج محمود کریمی احیا شد و مقام معظم رهبری با چنین جملاتی از این اقدام تقدیر کردند: «مجلس شما را امسال از تلویزیون میدیدم؛ برنامه چهارپایهخوانیتان در بیرون از جلسه خیلی خوب بود»، اما هماکنون بسیاری از هیاتها هستند که در گیرودار چشموهمچشمی افتادهاند و سیستمهای صوتی غیرضروری را با مبالغ کلان اجاره میکنند تا بِیس ذکر گفتنشان بیشتر به چشم بیاید، ولی در این میان باید به برخی از خصیصههای منفی مداحی مدرن نسبت به سنتی اشاره کرد تا این روند تغییرات بیشتر مشخص شود.
در دهه ۸۰ با ورود برخی از مداحان جوان به عرصه ستایشگری اهلبیت، نوع جدیدی از مداحی به خصوص در بخش سینهزنی آغاز شد و از آن با اصطلاح «شورخوانی» یاد میکردند. بخشهای زمینهخوانی، نوحهخوانی و واحدخوانی از اجزای مراسمهای سنتی محسوب میشود، ولی «شورخوانی» ابتکار جدیدی بود که در ابتدا به دلیل مهیجبودن این سبک، مورد استقبال جوانان قرار گرفت، اما عدمنظارت پیشکسوتان مداحی بر این بخش، موجب شد تا اشعار سخیف به همراه سبکهای غربی و پاپ وارد مداحی شود تا شاهد انحراف بسیار شدید مداحی باشیم. رفتهرفته این مداحان جوان، پامنبریهای خود را پیدا کردند، هیاتهایشان بزرگ شد و بدون ارتباط با علما یا نظرات پیشکسوتان مداحی، از قالب سنتی فاصله گرفتند و به سبک و سیاق کنسرتها و موسیقی پاپ کشیده شدند.
شاخصهای انحراف در مداحی
شاخصههای زیر، برخی از انحرافها در مداحی مدرن است
- غلبه شور بر شعور؛
- تاثیر بسیار شدید از موسیقی پاپ؛
- بیتوجهی به مناجاتخوانی و بازگو کردن سجایای اخلاقی اهلبیت؛
- استفاده از اشعار بیمحتوا؛
- ارائه روضههای بدون سند و پرداخت بیش از اندازه به زبان حال؛
- عدم تلمذ مداح در محضر اساتید فن؛
- بروز چشموهمچشمی و رقابت در مداحی؛
- عدم التزام به آداب مداحی مانند قلیانکشیدن یا راهاندازی قهوهخانه؛
- تحریک عقاید مذهبی و وحدتزدایی؛
- استفاده غیرضروری از تجهیزات بسیار گرانقیمت؛
- فیلمبرداریهای بسیار خاص که بیشتر مختص به پروژههای سینمایی است؛
- تغییر اساسی در سبک سینهزنی و بالا و پایین پریدنها؛
- عدم ارتباط سازنده و قوی میان مداح و عالمان دینی؛
- مداحیهای استودیویی که مقوله بسیار جدیدی است و از آن میتوان با عنوان مداحی پستمدرن یاد کرد.
توضیح هرکدام از موارد فوق قصیده صد منی خواهد شد که در این مجال نمیگنجد.
انتهای پیام/